هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 74    |    24 خرداد 1391

   


 

شهدای انقلاب اسلامی، مظلوم‌ترین شهدای تاریخ ایران؛


پایگاه اطلاع‏رسانی ‏انقلاب اسلامی راه اندازی شد


بار دیگر صنعت خاطره (1)


«جنگ به روایت‌ فرمانده»؛ تاریخ نظامی جنگ به روایت دکتر محسن رضایی


تاریخ‌شفاهی جنبش دانشجویی مسلمانان


خاطرات حجره‏دار «سرای سلیمان‏خان‏» از جنگ تحمیلی


تاریخ نگاری انقلاب در گفت‌وگو با هدایت الله بهبودی(3)


خاطره و سفرنامه نویسی در میان ایرانیان


تاریخ شفاهی چیست؟ (3)


قهرمانان «كمین واژه‌‌ها» فركانس‌ شکار می‌کنند


داستان زندگي هريت تاپمن: حکايتي جذاب از چهره‏ای تاريخی


طرح تاریخ شفاهی جنگ جهانی دوم


 



«جنگ به روایت‌ فرمانده»؛ تاریخ نظامی جنگ به روایت دکتر محسن رضایی

صفحه نخست شماره 74

بیان ناگفته‌ها درباره وقایع مهم در جهان امری مرسوم و طبیعی است، به همین دلیل قانونی وجود دارد که هر 30 سال یک‌بار اسناد محرمانه و وقایع سرنوشت‌ساز را منتشر می‌کنند. جنگ عراق با ایران از وقایع مهم قرن بیستم است که ناگفته‌های زیادی در دل خود دارد. امروز بعد از 24 سال که از پایان این جنگ طولانی گذشته است فضا و شرایط برای گفته شدن مسائل پنهان آماده‌تر از دهه‌های قبل است.

برخی از مسئولان کشور در خاطرات، کتاب‌ها و ... گوشه‌هایی از وقایع آن دوره را مطرح کرده‌اند که نشان از ظرفیت بی‌پایان این‌ ناگفته‌هاست. خاطرات فرماندهان ارشد نظامی در دوران جنگ تحمیلی یکی از جذاب‌ترین و مستندترین اسناد شفاهی برای محققان و علاقه‌مندان حوزه دفاع مقدس است.

اواسط خردادماه کتاب تازه ‌منتشرشده «جنگ به روایت فرمانده» به دستم رسید؛ این کتاب مجموعه درس‌گفتارهای دکتر محسن رضایی، در دوره‌های آموزشی روایت دفاع مقدس در سازمان بسیج دانشجویی در سال‌های 1383 و 1386 و دوره آموزشی مدرسان درس آشنایی با دفاع مقدس در دانشگاه‌ها در سال 1387 است. این دوره با تلاش شهید سردار احمد سوداگر در پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس برگزار شد.
مقدمه کتاب را سردار سرلشکر پاسدار غلامعلی رشید نوشته و تدوین این کتاب را پژمان پورجباری انجام داده است. کتاب را بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس در 278 صفحه به تازه‌گی منتشر کرده است.
جنگ به روایت فرمانده در ده فصل تدوین شده و بعد از مقدمه‌‌ی دکتر غلامعلی رشید، زندگینامه محسن رضایی آورده شده است. غلامعلی رشید در مقدمه کتاب و درباره‌ی فرماندهی محسن رضایی می‌نویسد: «... سرعت فهم و نفوذ کلام فرمانده جوان سپاه سبب می‌شد که در میان سایر فرماندهان، برتری و فاصله مشهودی داشته باشد. حلم و صبر، زیرکی، فهم عمیق و درک راهبردی و تاکتیکی از تحرکات دشمن و فرماندهی مقتدرانه بر مجموعه یگان‌های سپاه از خصوصیات ویژه و برجسته ایشان بود. عملیات‌های برادر محسن همه از روی اسلوب و قاعده بود و اقداماتش سنجیده و با اصول و قواعد نظامی تطبیق داشت و سراسر ابتکار و خلاقیت بود و از برخی از اصول جنگ، استفاده فوق‌العاده‌ای می‌کرد و در هر عملیات غافل‌گیری را پیچیده‌تر و با عمق بیشتری صورت می‌داد. صحیح‌ترین تاکتیک‌ها را در صحنه‌ی رزم به فرماندهان گوشزد می‌کرد و در عین حال استراتژیست خبره‌ای بود و تشخیص‌های صحیح و درک فوق‌العاده راهبردی داشت. کوبیدن دشمن برای تحمیل اراده و متقاعد کردن دشمن به این‌که در برابر فرمانده توانمند و مقتدر در میدان جنگ نمی‌توان تاب آورد، تنها از محسن رضایی برمی‌آمد ...».
فصل اول «جنگ ما قبل جنگ» نام دارد. این فصل شامل مباحث آغاز جنگ ماقبل جنگ، جنگ ماقبل جنگ پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کودتای سفید، جنگ سفارتخانه‌ها، اخراج و سرکوب شیعیان، کودتای شبکه نقاب، درگیری‌های مرزی و آغاز جنگ، چراغ سبز جنگ، پاسخ به ابهامات می‌شود.
دکتر محسن رضایی درباره نقش سازمان اطلاعات و امنیت عراق، سرویس‌های اطلاعاتی غرب به‌ویژه سازمان اطلاعاتی آمریکا ـ سیا ـ در «جنگ ماقبل جنگ پس از پیروزی انقلاب اسلامی» می‌گوید: «... دولت عراق به کردهای ضدانقلاب (دمکرات‌ها) در کردستان ایران و همچنین به طرفداران به اصطلاح خلق عرب در خوزستان تسلیحات فراوان می‌داد. عراقی‌ها در خرمشهر مدرسه‌ای برای فرزندان کارمندان کنسولگری عراق داشتند که این مدرسه به یک آموزشگاه نظامی تبدیل شده بود و بعدها که کمیته انقلاب اسلامی خرمشهر آنجا را گرفت، مشخص شد دوازده افسر عراقی به طور رسمی در آنجا آموزش نظامی می‌دهند و نیرو تربیت می‌کنند. با بررسی انفجارهای مکرر خطوط انتقال نفت خوزستان به تحریکات سازمان امنیت عراق رسیدیم و مشخص شد پشت این حوادث رژیم بعثی عراق دست دارد. در واقع صدام با محوریت استخبارات، در دو پایگاه فکه عراق و بجلیه، انبار بزرگی از انواع سلاح ایجاد کرده بود و به روسای عشایر عرب به هر میزان که درخواست می‌کردند به صورت پنهانی سلاح تحویل می‌دادند به گونه‌ای که براساس گزارش‌های برادر شمخانی در اهواز و غلامعلی رشید در دزفول، نزدیک به 10 هزار قبضه سلاح توزیع نمودند که البته بسیاری از این سلاح‌ها با همکاری شیوخ عرب طرفدار انقلاب اسلامی، به سپاه پاسداران تحویل داده شد.» (صفحه‌ی 26 ـ 28).
وی درباره چگونگی تیره‌تر شدن روابط ایران و عراق در صفحه‌ی 29 بیان می‌کند: «... مدتی بعد از بسته‌شدن مدرسه عراقی‌ها در خرمشهر، ارتش عراق کنسولگری ایران در بصره را محاصره کرد و پس از ضرب و شتم دیپلمات‌های ایرانی، آنجا را تعطیل کرد. از این زمان جنگ سفارتخانه‌ها بین دو کشور به‌وجود آمد که در طول چند ماه، ایران چند دفتر کنسولگری عراق از جمله در کرمانشاه را تعطیل کرد و دولت عراق نیز سفارتخانه ایران را در بغداد و سفیر ایران را اخراج کرد. این عوامل باعث شد روابط سیاسی بین ایران و عراق بیش از پیش تیره شود».
در ادامه‌ی همین فصل محسن رضایی به ماجرای كودتای نافرجام نقاب [نوژه] در ابتدای سال 1359 در ایران اشاره و تاكید شده است: «از ابتدای سال 1359 روابط بین ایران و عراق بحرانی‌تر شد. كودتای ناموفقی در ایران صورت گرفت كه بعد مشخص شد سران این كودتا در بغداد جلسه داشته‌اند. موضوع جلسه هم این بود كه آیا ابتدا عراق به ایران حمله كند و بعد از حمله، كودتا شكل بگیرد یا ابتدا كودتا انجام شود و سپس حمله عراق به اجرا درآید كه در نهایت تصمیم گرفتند اول كودتا كنند ... جریان كشف كودتا به این صورت بود كه من در آن موقع به عنوان مسوول اطلاعات سپاه حدود دو هفته قبل از كودتا خدمت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای كه در آن زمان سخنگوی شورای عالی دفاع و عضو شورای انقلاب بودند رسیدم و گفتم كه ما كودتایی را شناسایی كرده‌ایم اما تاریخ آن را نمی‌دانیم ... قرار بود كودتاچیان به اماكن حساس از جمله بیت امام(ره)، مجلس و دفتر ریاست جمهوری حمله كنند. در میان كودتاچیان حدود 400 نفر از كلاه‌سبزها و تكاورهایی بودند كه قبل از انقلاب از ایران فرار كرده بودند و پس از پیروزی انقلاب از طریق مرزهای عراق به داخل ایران آمده بودند. با بازجویی از این افراد مشخص شد كه آن‌ها گسترش وسیعی در كشور دارند و تقریباً‌ در همه استان‌‌ها نیرو دارند...»
آخرین موضوع فصل «پاسخ به ابهامات» نام گرفته، که به با توجه به موارد مطرح شده‌ی فوق، به صورت پرسش و پاسخ بیان شده است. رضایی در جواب سوال اینکه آیا در شورای انقلاب احتمال وقوع جنگ در نظر گرفته نمی‌شد؟ می‌گوید: « در شورای انقلاب صحبت‌های صدام زیاد جدی گرفته نمی‌شد. بعد از شروع جنگ که حوادث را کالبدشکافی کردیم، معلوم شد که او چنین قصدی داشته است. البته در مورد درگیری‌های پاسگاه‌های مرزی بحث می‌شد اما آن‌چنان جدی نبود. از طرفی شورای انقلاب در 26 تیر 1359 یعنی دو ماه قبل از جنگ منحل شد. از سوی دیگر فضای سیاسی به‌گونه‌ای بود که در مورد صحبت‌های صدام و یا برژینسکی زیاد موضع‌گیری نمی‌شد و از طرفی هم به نیروهای سپاه هم اجازه نمی‌دادند که وارد درگیری‌های مرزی شوند و پاسخ متقابل دهند ...».
وی در ادامه از نقش و مواضع لیبرال‌ها و نهضت آزادی در ابتدای جنگ سخن گفته است: «با اشغال مناطق گسترده‌ای از کشور، لیبرال‌ها و اعضای نهضت آزادی حرکت‌های ملی‌گرایانه‌ای از خودشان نشان دادند و علیه صدام موضع‌گیری نمودند و حتی نیرو فرستادند به خوزستان و می‌گفتند می‌خواهیم در آزادسازی کشور نقش داشته باشیم و خرمشهر را آزاد کنیم. از این شعارها زیاد می‌دادند ولی قبل از شروع جنگ، دمکرات‌ها و نهضت آزادی در تضعیف انسجام سیاسی اجتماعی ایران که در مقطع اول جنگ و حوادثی که در 14 اسفند 1359 در دانشگاه تهران اتفاق افتاد نقش داشتند.» (صفحه‌ی 48).
فصل دوم کتاب «هجوم سراسری، توقف دشمن و توازن قوا» نام گرفته است. محسن رضایی در این فصل درباره «هجوم سراسری»، «وضعیت و آرایش نظامی ارتش ایران در ابتدای جنگ»، «وضعیت و آرایش نظامی ارتش عراق در ابتدای جنگ»، «مقاومت مردمی در جنگ شهری»، «جنگ در هوا و دریا»، «ناکامی در آزادسازی سرزمین‌های اشغالی»، «توازن قوا و راهبرد جنگ 20 ساله»، «حمایت از مذاکرات صلح»، «پاسخ به ابهامات» سخن گفته است. در صفحه‌ی 63 و در بحث «جنگ در هوا و دریا» ساعات اولیه شروع جنگ را این‌گونه توصیف می‌کند: «در ساعات اولیه جنگ، آسمان ایران کاملاً در اختیار عراقی‌ها بود. ارتش عراق برای هر شهر چند هواپیما فرستاده بود، طوری که بیش از پانزده بار فردگاه مهرآباد را بمباران کردند و تقریباً بر آسمان نیمه‌غربی ایران مسلط شدند. در دریا هم ناوچه‌های ارتش عراق به سکوهای نفتی و شناورهای ایران در خلیج فارس حمله کردند، منتها موفقیت خاصی به دست نیاورند. وقتی این اتفاق افتاد بلافاصله حضرت امام(ره) اعلام کردند که این جنگ، جنگ اسلام و کفر است و ما آنچنان سیلی به گوش صدام خواهیم زد که از جایش بلند نشود. آیت‌الله خامنه‌ای هم که در آن زمان سخنگوی شورای عالی دفاع بودند در تلویزیون اعلام کردند که ما هم با عراق به طور رسمی وارد جنگ می‌شویم...».
در ادامه‌ی همین فصل محسن رضایی در «پاسخ به ابهامات» به سوالاتی با محوریت هدف اصلی عراق از حمله به ایران، آگاهی حضرت امام از بی‌کفایتی بنی‌صدر و عزل دیرهنگام وی، علل منصوب کردن بنی‌صدر به عنوان فرمانده کل قوا با تفکرات لیبرالش از سوی حضرت امام(ره)، علت عقب‌نشینی و شکست‌ در عملیات‌های نصر و توکل، چگونگی مواجهه شهید چمران به عنوان رئیس ستاد جنگ‌های نامنظم و نماینده مجلس با جنگ، پاسخ داده است.
«عبور از بحران و تحول در جنگ»، عنوان فصل سوم است. «جنگ سیاسی ـ نظامی در پشت جبهه»، «آغاز درگیری‌های مسلحانه»، «اوج درگیری‌های انقلاب»، «تجربه انقلاب و کنترل بحران»، «اولین پیروزی‌ها»، «عملیات‌های ثامن‌الائمه، طریق‌القدس، فتح‌المبین، بیت‌المقدس»، «تحولات سال دوم جنگ» و «پاسخ به ابهامات» از موارد مطرح شده در این فصل است. محوریت سوالات پرسیده شده در این فصل عبارتند از: «دلیل پایدار نبودن مدل فرماندهی ارتش و سپاه در سال دوم جنگ تا پایان جنگ»، «نقش حضرت امام(ره) در فرماندهی کل قوا»، «نظریه 6+2 و مطرح کردن آن از سوی گروه نهضت آزادی در خصوص جنگ»، «علت عقب‌نشینی نکردن شهید خرازی از محور شمالی در منطقه عین‌خوش در عملیات فتح‌المبین»، «نقش شهید صیادشیرازی از عزل بنی‌صدر تا آزادسازی خرمشهر در جنگ»، «علت اصلی قدرت گرفتن منافقین در سال 1360»، «تغییر فرماندهی کلان سپاه از حالت شورایی به فرماندهی واحد» و ... .
پس از اجرای موفقیت‌آمیز چهار عملیات از سلسله نبردهای موسوم به «كربلا»، عملیات‌های رمضان و بدر در سال‌های 1361 و 1363 با هدف فشار آوردن به عراق اجرا می‌شوند كه به «عدم‌الفتح» معروف‌‌اند و نیروهای ایرانی، موفقیت چندانی در آن‌ها به دست نیاوردند. پس از آن‌ها مجدداً با تغییر در شیوه نبرد، موجی از عملیات‌های موفق از فتح فاو تا كربلای هشت آغاز می‌شود. این مباحث در فصل چهارم و با عنوان «دوران عدم‌الفتح» مطرح شده‌اند.
فصل پنجم «دوره پیروزی‌های نهایی» نام گرفته است. «عملیات فریب»، «مدیریت اقناعی»، «موانع جنگ در فاو»، «75 روز پاتک بی‌سابقه»، «ماجرای مک‌فارلین»، «دومین تحول در جنگ»، «راهبرد دفاع متحرک عراق» و «پاسخ به ابهامات»، در ادامه كتاب «جنگ به روایت فرمانده» از زبان محسن رضایی بیان شده كه درباره راهبرد دفاع متحرك عراق در صفحه‌ی 166، یادآور شده است: «... برخی می‌گویند شورای امنیت قصد داشت قطعنامه 598 را بعد از عملیات فاو صادر كند اما یك عده گفتند كمی دست نگه دارید تا اجازه دهیم صدام تحركی از خود نشان دهد كه اگر این تحرك او مؤثر بود، نشان خواهد داد كه این عملیات ایران اتفاقی بوده است نه تحول. لذا بلافاصله پس از اتمام پاتك‌های عراق در منطقه فاو، از سوی عراق جنگ نوینی شروع شد كه آن را «راهبرد دفاع متحرك» نامیدند. در حقیقت عراق قصد داشت موجی از عملیات‌ها را از شمالی‌ترین نقطه تا جنوبی‌ترین نقطه ایران شروع كند و خود صدام نیز گفته بود ما به سبك جوجه تیغی خواهیم جنگید و به جای این‌كه ابتدا سر را ببلعیم، از دُم شروع می‌كنیم...»
در بخش «پاسخ به ابهامات» این فصل دکتر محسن رضایی به موضوعات مطرح‌شده از قبیل: «علت بمباران قرارگاه مرکزی در عملیات والفجر 8»، «علت سفر مک فارلین به ایران»، «خرید تسلیحات نظامی ایران از رژیم صهیونیستی و آمریکا در طول جنگ» پاسخ داده است.
فصل‌های ششم تا هشتم كتاب «جنگ به روایت فرمانده» به تشریح عملیات‌های كربلای چهار، پنج و 10،‌ ورود علنی آمریكا به جنگ از راه خلیج‌فارس، عملیات مرصاد، پایان جنگ، جنگ برای صلح، صدور قطعنامه 598 در اوج اقتدار ایران در جنگ و دستاوردهای سیاسی ـ نظامی جنگ اختصاص پیدا كرده و محسن رضایی در بخش «پاسخ به ابهامات» این سه فصل، «آزادسازی همه سرزمین‌های اشغالی از ابتدا تا انتهای جنگ مبتنی بر تهاجم به دشمن و شكست او»، «برتری آفندی ایران طی شش سال و نیم جنگ در مقابل یك سال و نیم آفند ارتش عراق»، «تایید دوباره قرارداد 1975 الجزایر و تثبیت مرزهای بین‌المللی ایران»، «حفظ استقلال و تمامیت ارضی و تثبیت نظام جمهوری اسلامی ایران» و «پایان جنگ از موضع اقتدار از طریق پیروزی‌های نظامی و سیاسی»، «علل سقوط شهر فاو با وجود مواضع و استحکامات خوب نیروهای ایرانی»، «کدام‌یک از تعهدات قطعنامه 598 اجرا شده»، «میزان تأثیرگذاری عوامل داخلی یا خارجی در پذیرش قطعنامه 598» و ... را ارزیابی می‌کند.
«هویت انقلابی رزمندگان» عنوان فصل نهم است. وی در این فصل هویت رزمندگان در جنگ را در سه عنصر «ارزش‌ها، اعتقادات و باورها»، «اخلاق و رفتار» و «اندیشه سیاسی و تفکر سیاسی و خط سیاسی رزمندگان» می‌داند.
فصل دهم این كتاب، با موضوعات «روش توسعه تجربی»، «دانش کلاسیک و دانش تجربی»، «اندیشه دفاعی، انقلابی»، «روش توسعه تجربی شهید باقری»، «تجارب پایه»، «طراحی عملیات و دوران ناکامی»، «دوران مجدد رونق جبهه ایران» شکل گرفته است.
رضایی در باب توسعه تجربی ایران در جنگ و تأكید می‌كند: «توسعه دانایی به توسعه معرفت علمی، دانش فنی، مهارت‌های انسانی و فن‌آوری بستگی دارد. ولی دست‌یابی به آن توسط روش تحقیق علمی و روش توسعه تجربی حاصل می‌شود... در دفاع‌مقدس با كمك اندیشه دفاع انقلابی و روش توسعه تجربی شهید باقری، تجارب جنگ در سال اول به صورت اصول و قواعد رزمی یك نبرد نامتقارن درآمد و توانست سرزمین‌های اشغالی ایران را آزاد و با اصلاحاتی كه در آن صورت گرفت، جنگ را در نهایت به پایان رساند». (صفحه‌ی 262).
در انتهای کتاب نتیجه‌گیری، منابع و نقشه عملیات‌ها گنجانده شده است. همچنین پاورقی‌های این کتاب، به آشنایی هرچه بیشتر مخاطب با شخصیت‌های سیاسی، نظامی و اتفاقات رخ‌داده در طول جنگ هشت ساله عراق علیه ایران کمک می‌کند.

عسکر عباس نژاد



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

24 خرداد 1391
مهدی
معرفی خوب و بسیار کامل بود. ممنون

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.