شاید از عنوان این مقاله کوتاه تعجب کنید و مثل خبرنگاری که دو هفته پیش با من مصاحبه کرد، تصور کنید که منظورم از «صنعت خاطره نگاری»، صنعتی و مکانیزه کردن خاطرات است! اگر چنین می پندارید، قطعاً اشتباه می کنید!
در این مقاله می خواهم به یک موضوع آسیب شناسانه در حوزه خاطره و خاطره نگاری انقلاب و جنگ تحملی اشاره کنم که اگر عنایتی به آن نشود، خسارت-های جبران ناپذیری برای ادبیات خاطره نویسی در ایران و خاطرات شفاهی و حتی تاریخ شفاهی در این دیار خواهد داشت و آن چیزی است که می توان آن را «صنعت خاطره نگاری در ایران» می نامید.
اما منظور از «صنعت خاطره نگاری» در این نوشته چیست؟
تئودور هورکهایمر فیلسوف مشهور مکتب انتقادی کتابی دارد به نام «دیالکتیک روشنگری» که آن را با همکاری هربرت مارکوزه نوشته است. در این کتاب از اصطلاحی با عنوان«صنعت فرهنگ» استفاده کرده که فشرده معنی و مفهوم آن استفاده ابزاری و تجاری دنیای بورژوازی و سرمایه داری از مقوله ای به اسم «فرهنگ» و تولید انبوه فرهنگ مبتذل و عامه پسند و به حاشیه بردن فرهنگ اصیل و متعالی است.
در سال های اخیر، روند تولید خاطرات خود نوشت و دیگر نوشت در باب انقلاب اسلامی و به خصوص جنگ تحمیلی هشت ساله، در کشورمان ایران، سرعت بی سابقه ای پیدا کرده و تقریباً هفته ای نیست که انتشاراتی های دولتی و شبهه دولتی، چندین کتاب با کیفیت و حجم های مختلف در این زمینه خاص تولید و منتشر نکنند. کمتر نهاد انتشاراتی مربوط به جنگ تحمیلی وجود دارد که واحد مستقلی به نام «تاریخ شفاهی» یا «خاطرات» نداشته باشد و سالی چندین کتاب راهی بازار نکند. گویی بین نهادهای دولتی، مسابقه ای در این زمینه وجود دارد. مسابقه تولید انبوه خاطرات!
در این مسابقه، چیزی که کمتر مورد توجه قرار می گیرد، اصالت خاطرات و منطبق بودن آن با واقعیت تاریخی و حوادت رخ داده است. وقتی منظور ناشران دولتی و شبهه دولتی، صرفاً انتشار خاطرات، آن هم برای دادن آمار و بیلان کار باشد، دقت، اصالت، منطق واقعیت و دوری از اغراق و لزرگ نمایی، نخستین مقولاتی است که فراموش می شوند و فقط چاپ شتاب زده و دادن آمار، و این روزها رونمایی های پر تمطراق آن چنانی، هدف اصلی قرار می-گیرد. چون فضای نقد و نقادی نیز در سرزمین ما وجود ندارد و خاطرات منتشر شده مورد نقد و نقادی همه جانبه قرار نمی گیرند، عرصه برای ناشران دولتی سهل انگار فراختر نیز شده و می شود.
در این میان چه چیزی آسیب می بیند؟
این تاریخ جنگ است که در اولین گام با تولید آثار غیر علمی و اغراق آمیز، به شدت دچار آسیب شده و می شود. برای نمونه: وقتی در فلان کتاب خیلی مشهور، راوی با قاطعیت اعلام می کند که در طول 34روز مقاوت خرمشهر، نیروی هوایی ارتش حتی یک پرواز روی خرمشهر نداشت و ستون های تانک عراقی ها را بمباران نکرد، و صدای هیچکس هم از این تحریف آشکار و شرم-آور تاریخ در نمی آید،.فردا که این کتاب به عنوان «خاطره» و «منبع» مقاومت در خرمشهر به دانشجویان و محققان تاریخ جنگ هشت ساله معرفی شد، این تاریخ سرزمین ایران است که آسیب می بیند و تحریف می شود.
من یکی از خوانندگان پر و پا قرص خاطرات هستم. بارها در کتاب هایی که این روزها در این ژانر منتشر شده مشاهده می کنم که «تدوین کنند» به قول عوام به خاطرات راوی «آب بسته» و برای حجیم کردن کتاب، اغراق و بزرگ نمایی کرده یا از خود، مطالبی به کتاب افزوده است.
«خاطرات»، چه «خودنوشت» و چه «دیگرنوشت»، زیر مجموعه تاریخ هستند و مواد خام برای مورخان به شمار می روند، اما با وضع کنونی تولید خاطرات در ایران، مورخان در آینده با مشکل اصالت متن و صحت و سقم حرف های راوی، یا در دهان راوی گذاشته شده، روبرو خواهند بود. وجود سانسور، تحریف، بزرگ نمایی، کوچک نمایی، غرض ورزی های سیاسی، نگاه ابزاری به حوادث و سیاه و سفید دیدن مخالفان و دشمنان، آفت خطرناکی است که خاطره نگاری انقلاب و جنگ تحمیلی را خودآگاه یا ناخودآگاه به سوی دره هولناک «صنعت خاطره نگاری» و «تولید انبوه» پیش می برد.
راه حل چیست؟
فضای تک صدایی خاطرات را به چند صدایی تبدیل کنیم و اجازه بدهیم به دور از فشارهای پنهان و آشکار، منتقدان در فضایی آزاد و به دور از هر گونه هراس، خاطرات منتشر شده را نقادی کرده و سره را از ناسره بازشناسند. ضمناً بهتر است در حد امکان، برای اعتمادسازی، متن صوتی یا تصویری خاطرات شفاهی نیز، که در تاریخ شفاهی از آن به عنوان «اسناد شفاهی و شنیداری» نام برده می شود، همراه کتاب به صورت «سی.دی» یا «دی.وی.دی» منتشر شود. مثلاً اگر تدوین گری اداعا کرد که برای تولید فلان کتاب، هزار، پانصد، دوست و حتی پنجاه ساعت مصاحبه با راوی انجام داده است، با ضمیمه کردن این تعداد ساعت خاطرات شفاهی، زمینه برای جلب اعتماد و بررسی های کارشناسان و خبرگان فن، فراهم می آید و مشخص خواهد شد که سهم «راوی» و «تدوین گر» در ساخت و پرداخت یک کتاب خاطره چه اندازه بوده است..
بندر بوشهر/سیدقاسم یاحسینی
چهارم خردادماه1391.