اشاره:
چندی پیش در ایام گرامی داشت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، در یکی از ویژه برنامههای تاریخ در جُنگ تلویزیونی هزار و یک شب، هدایت الله بهبودی و جعفر گلشن در گفتوگویی کارشناسانه به بررسی تاریخ نگاری انقلاب اسلامی پرداختند که کمابیش میتوان محتوی آن را گزارشی از وضعیت موجود تاریخنگاری انقلاب اسلامی دانست. برای اهالی تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، خواندن این گفتوگو کم از فایده نبود و از این رو سایت تاریخ شفاهی ایران پس از پیادهسازی این گفتوگو آن را در اختیار خوانندگان خود قرار میدهد. لازم به یادآوری است که برای انتشار این گفتوگو در فضای مجازی، آقای بهبودی پس از پیادهسازی، اصلاحاتی در متن انجام دادهاند.
گلشن: با نزديك شدن به ايام سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي، ما يك بحث مغفول چه بسا و ناديده انگاشته شده در باب انقلاب اسلامي را مد نظر قرار داديم و از مهمان عزيزمان خواستيم در اين زمينه بحث را امشب انجام دهيم. تاريخنگاري انقلاب كه يكي از مباحث مهم نظري در عرصة پژوهشهاي انقلاب اسلامی است و چنانچه به حد كافي و شايسته بدان توجه كنيم فكر ميكنم كه ثمرات، نتايج و سودمنديهاي فراواني داشته باشد و ميتواند راهگشاي پژوهشهاي تاريخي در باب انقلاب طي سالهاي آينده باشد. امشب براي اين موضوع در خدمت جناب آقاي هدايتالله بهبودي هستيم؛ مدير دفتر ادبيات انقلاب اسلامي حوزة هنري كه بيش از دو دهه مسئولیت این دفتر را عهده دارند. آثار بسيار متعددي درباره انقلاب، چه در زمينة خاطره، چه در زمينة تحقيق، و حتي روزشمار از جانب دفتر ادبيات انقلاب اسلامي منتشر شده که تحت نظارت ايشان بوده، و خود هم در امر پژوهشهای تاريخي صاحب آثار متعددي هستند؛ به خصوص در باب انقلاب اسلامي. در يك معنا ايشان سالهاست در زمينة انقلاب پژوهش ميكنند و يك انقلابپژوه برجسته در اين حوزه هستند. آقاي بهبودي من وقت رو به شما ميسپارم و بعد ميتوانيم در خدمت شما باشيم.
بهبودي: بسم الله الرحمن الرحيم. متشكرم. سلام ميكنم به شما و بينندگان عزيز.
گلشن: پيش از اين كه من با جناب آقاي بهبودي وارد گفتوگو شوم، خيلي كوتاه دو مفهوم را براي بینندگان گويا بكنم: تاريخنگاري و تاريخنويسي. بين تاريخنگاري و تاريخنويسي در علم تاريخ تفاوت اندكي وجود دارد و همين دقت ويژه است كه اين علم را پويا و امروزي كرده است. اولين سؤالم را از آقاي بهبودي اين طور مطرح ميكنم كه آيا ما ميتوانيم براي انقلاب اسلامي، تاريخنگاري قائل باشيم؟ و اگر قائل هستيم، جريانهاي مهم و اصلي اين تاريخنگاري کدام است؟
بهبودي: موضوعي كه فرموديد زمينهاي دارد و آن تاريخنگري است. من فكر ميكنم هر دوره و هر نسلي از ضرورت تاريخنگري خارج نيست و همين نگاه و بينش است كه آنها را وادار به تاريخپژوهي يا تاريخنگاري ميكند، منتها يكي در عرصة ساده و ديگري در زمينههاي علمي. پیش از این چند جا اين موضوع را گفته و نوشتهام، فكر ميكنم بيانش اينجا مفيد باشد كه تاريخنگاري انقلاب اسلامي از يك منظر به سه دوره تقسيم ميشود؛ دورة اول كه تقريباً پس از پيروزي انقلاب شروع ميشود مربوط به دهة 60 شمسي است كه ما با وفور منابع ترجمه شده و آثاري كه توسط دیگران مثل سفرا، روزنامهنگاران و ارباب مطبوعات كه نمايندگان جرايد خودشان بودند و در ايران شاهد و ناظر وقايع بودند و همچنين سياستورزاني كه در كشورهاي خودشان مستقيماً با پديدة انقلاب مواجه بودند هستيم. اینان نخستين آثار مرتبط با انقلاب را پديد آوردند و پس از ترجمه در ايران مورد توجه قرار گرفت.
گلشن: يعني نخستين نوشتههاي ما در مورد انقلاب وارداتي است.
بهبودي: بله. در واقع ما مصرفكنندة منابع ديگران در مورد انقلاب بوديم. البته از آثاري كه در درون كشور هم نوشته شد بيبهره نبوديم منتها تعدادشان اندك است. برای نمونه در عرصة تاريخ شفاهي ناگفتههاي حاج مهدي عراقي يك استثناست و يا جلد اول كتاب جناب آقاي سید حمید روحاني يك استثناست و تاريخنگاريهاي محلي كه در مورد اصفهان و برخي از شهرهاي ديگر شد، کم بودند. بعد از اين دوره ما وارد دهه 70 ميشويم كه زمان سخت جنگ تحميلي را پشت سر گذاشتيم و حواسها نسبتاً جمع اين مسئلة مهم شد كه براي حادثة بزرگي مثل انقلاب در داخل كشور چرا كاري صورت نگرفته. در اين دوره ما با قالبي به نام تاريخ شفاهي روبرو هستيم كه به شكلي فراگير شروع به جمعآوري و چاپ خاطراتي از شاهدان و كساني كه در دورة مبارزة انقلاب حاضر بودند،کرد و كتابهايي از اين قِبل چاپ شد. اين قالبِ دستياب و زودرس ما را به يك تعادل در توليد منابع ترجمه شده در دهة 60 و توليد منابع داخلي در دهة 70 رساند. از اواخر دهة 70 ما با گشايش بایگانیهای اسنادي در داخل كشور روبهرو شديم. به طور مشخص سازمانهاي اسنادي با سازوكارهايي كه درون خودشان تعريف كردند، منابع را مستقيم يا غيرمستقيم در اختيار پژوهشگران قرار دادند. براي نمونهارائه اسناد مركز بررسي اسناد تاريخي، مركز اسناد انقلاب اسلامي، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، وزارت امور خارجه، اسناد رياست جمهوري، در كنار اينها مجلس شوراي اسلامي و برخي از نهادهاي ديگر مثل مؤسسه تاريخ معاصر ايران یا سازمان اسناد ملی، باعث شد برگ تازهاي از تاريخنگاري در كشور ما ورق بخورد. ما وقتي به اوايل دهة 80 رسيديم، كفة ترازو از جهت توليد منابع داخلي سنگينتر از منابع ترجمهاي شد. حالا ميتوانيم يك دورة چهارمي به اينها اضافه كنيم؛این كه رفتهرفته وارد عرصة تاريخنگاري و تاريخپژوهي ميشويم و افقهايي از اين جهت قابل مشاهده است كه در ادامة صحبتها ميتوانيم به آنها اشاره بكنيم.
گلشن: اگر من سخن شما را فهميده باشم، ما سه گونه منبع داشتيم؛ يكي وارداتي يا ترجمه، بعد تاريخ شفاهي و بعد كتابهاي اسنادي. حال بعد از سه دهه توليد منبع در مورد انقلاب، ما ميتوانيم نظري به همة اين تاريخنگاريها داشته باشيم و تاريخنگاري انقلاب را اين گونه بررسي بكنيم. آیا اين فضا الان بين پژوهشگرها ايجاد شده كه به تاريخنگاري انقلاب توجه كنند؟
بهبودي: ببينيد! گمان بر اين است كه ما يك دورة آزمون و خطا را داريم پشت سر ميگذاريم. چون از نظر تاريخنگاري ما بيش از اينكه به معمرين يا نيروهايي كه پيش از انقلاب دستي در آتش تاريخنگاري داشتند متكي باشيم، به نيروهايي متكي هستيم كه بعد از انقلاب اين كار را شروع كردند. بنابراين فكر ميكنم كم كم دورة آزمون و خطاي اين افراد كه به نگارش تاريخ رو كردند، دارد تمام ميشود و ما وارد عرصههاي حرفهاي در تاريخنگاري ميشويم.
گلشن: نقد و تحليل و بررسي نوشتههاي ما.
بهبودي: بله.
گلشن: نكتهاي فرموديد، که براي من سؤال پيش آمد. ما در دهة اول با آثار غير فارسي كه به فارسي ترجمه شد روبهرو شديم. شاید تصور بر اين باشد كه تحليل انقلاب اسلامي، بيان تاريخ انقلاب اسلامي به شکل بومي و خودي نداشتيم، بلكه بيشتر نگاهي بود كه از خارج از مرزها به داخل ايران آمد. آيا اين تأثير ويژه نداشت در اينكه ما چگونه به اين انقلاب بنگريم يا چگونه انقلاب را تحليل كنيم؟
بهبودي: اشارة شما به يكي از كاستيهاي مزمن در عرصة تاريخنگاري است. ما براي پي بردن به مباني اين انقلاب، سالهاست كه با نظريات تدوين شده در خارج از اين كشور كه ترجمه و وارد شده مواجه هستيم. خيلي از دوستان سعي كردهاند كه چرايي پيدايش اين انقلاب را بر مبناي همين نظريهها تبيين بكنند. طُرفه اينكه بعد از اين همه سال، آكادميسينهاي غربي هنوز دارند در اين نظريهها تجديد نظر ميكنند و به اين نتيجه رسيدند كه آنچه تا کنون عرضه شده، كفايت از آن پديدة بزرگي كه در ايران رخ داده را نميكند. شما شايد بهتر از من بدانيد كه ما مدتي با نظريههايي مثل نظرية انقلاب چند شهري خانم نيكي كدي Nikki Keddie يا نظريهاي كه تدا اسكاچپل Theda Skocpol در مورد انقلاب اسلامي داده بود و نظريات ديگري چون توسعه ناموزون به سر بردهایم و هيچ گاه نتوانستيم به يك نظرية بومي كه آبشخورش در خاك اين كشور باشد، پیوسته با عقايد اين كشور، سنتهاي اين كشور را لحاظ کند، برسيم؛ حرفهاي كلي زده ميشود، فرض كنيد اين انقلاب يك انقلاب الهي بود. كسي از وفاداران انقلاب اين را نفي نميكند، ولي اين جمله و اين حقيقت بايد علمي شود، بايد به نظرية ملموسي تبديل گردد كه قابل ارائه گردد. ما با اين كليات نميتوانيم نظريهپردازي انقلاب را تثبيت كنيم. الان نظريهاي در خارج از كشور وجود دارد كه بنیادش «ضد تفسير» است. يكي از استادان غربي ميگوید كه اين انقلاب ضد تفسير است، يعني هر آنچه تا کنون در موردش صحبت شده، نفي ميكند بله، ما هنوز دچار این ضعف هستيم و دوستداران، نظريهپردازان و انديشمنداني كه به انقلاب و تاريخ آن نظر ميكنند، چه خوب است كه بتوانند در اين مورد قدمي بردارند و نظرية انقلاب را بر اساس آبشخورهاي داخلي آن تبيين كنند.
گلشن: بر اساس گفتة شما، غربيها، نويسندگاني كه به زبان غير فارسي مينويسند، هر روز دارند يك نگاه تازه يا از يك زاوية تازه دارند به انقلاب نگاه ميكنند و سعي ميكنند كه اين انقلاب را با تمام وجوهش بيش از گذشته بشناسند و بتوانند حلاجي کنند. يعني احساس كردند كه پديدهاي است بسيار مهم؛ بنابراين نياز هست كه هر روز بازنگري شود در آنچه قبلاً ديده شده. حالا در ايران اگر بخواهيد اين بحث را ادامه دهيد، بحث تاريخ شفاهي كه شما فرموديد، آيا اين منظرهاي بازنگرانه، منظري كه ما نياز داريم هر روز از يك جنبة متفاوت، از يك تحليل جديد، از يك منظر علمي جديد، فرض كنيد جامعهشناسي سياسی، جامعهشناسي اقتصادي يا ديگر مباحث، مثلاً تاريخ و روانشناسي، آيا اين ذهنيت در پژوهشگران انقلاب اسلامي ما وجود دارد كه نسبت به انقلابشان اين گونه بنگرند؟
بهبودي: من فكر ميكنم كه ما هنوز به آن مرحله نرسيدهايم. ما مرحلة توليد منابع اوليه را با سلامت و موفقيت پشت سر گذاشتيم.
گلشن: يعني دادههاي مورد نياز برای انقلابپژوهي منتشر شده.
بهبودي: به نظر ميرسد اين جور است و كسي كه بخواهد از اين مصالح و عناصر استفاده کند، دست تنگي ندارد و اسناد در دسترس هستند. حالا اين متخصصان رشتههايي كه فرموديد بايد بيایند و از اين عناصر بهره برده و از منظرهاي مختلف بتوانند استفاده كنند. به نظر من ما هنوز وارد اين مرحله نشدهايم.
ادامه دارد..