به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران؛ رمان مستند و تاریخی «شاید فراموشات کنم...» با موضوع انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی به قلم حسن رحیمپور و توسط انتشارات آرما به چاپ رسیده است. نقطه آغاز داستان به سالهاي قبل از انقلاب باز مي گردد و تا سالهاي پاياني جنگ ادامه دارد. موضوع كتاب روايت زندگي 21 فرزند خوانده(هفت دختر و 14 پسر) ماشاءالله آذرفر است. آذرفر در دوران رژيم پهلوي به عنوان يكي از ثروتمندان، سرپرستي اين 21 نفر را از بیست و یک استان کشورمان بر عهده داشت و در جريان انقلاب و فوت مشكوك وي زندگي فرزندخواندگانش در پس حوادث انقلاب و هشت سال دفاع مقدس دگرگون مي شود.
نكته قابل اهميت این اثر پذیرش مسئولیت پدر و مادر بودن برای آقا و خانم آذرفر است؛ مادری که به زیبایی، احساس مادري را به 21 فرزند خوانده اش نشان ميدهد.
این اثر در قالب خاطره – رمان گوشهای تاریخ معاصر ایران را تصویر کرده است. شخصيتهاي داستان نیز كاملاً واقعياند و نویسنده برای مستند نمودن نوشتههایش با 8 نفر از آن فرزند خواندهها مصاحبه کرده است.
کتاب «شاید فراموشات کنم...» در قطع رقعی و 400 صفحه، با شمارگان 3 هزار نسخه و بهای 70 هزار ریال توسط نشر آرما به چاپ رسیده است
آیین رونمایی از کتاب «شاید فراموشات کنم...» با حضور جمعی از نویسندگان و پژوهشگران برجسته ادبیات پایداری همچون احمد دهقان، داوود غفارزادگان، محسن کاظمی، محمدعلی علومی، ابرهیم زاهدی مطلق، یعقوب توکلی، محسن مطلق و حسن رحیمپور، نویسنده اثر، روز دوشنبه (یازدهم اردبیهشت 1391) با همکاری بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان و باشگاه ادبی فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
طلایی ترین صفحات کتاب حذف شده است
محسن کاظمی، نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر یکی از مدعوین مراسم رونمایی کتاب «شاد فراموشات کنم...» با اشاره به اینکه سال 57 انقلابی در کشورمان به منصه ظهور رسید که در شکلگیری آن گروههای مختلف دخیل بودند، اظهار داشت: «این پدیده کمنظیر تاریخ معاصر ما برای خود بازتابهایی را به همراه داشت و شاید در برخی نقاط برای پیروزی آن کشور هزینههایی را متقبل شد. همواره طی مطالعه کتاب «شاید فراموشات کنم...» به هزینهها میاندیشیدم؛ در کارهای تاریخی که تا به امروز شکل گرفته این رویه انقلاب را تا به حال ندیده بودم و برایم مغفول بود. وقتی کتاب را خواندم افسوس میخوردم که ای کاش پیش از اینکه این سوژه به دست رماننویس میافتاد به دست مستندساز میرسید. ذهن یک رماننویس زوایایی را میبیند که با ذهن مورخ متفاوت است. پیش از اینکه این یک سرمایه ادبی باشد میتوانست یک سرمایه تاریخی باشد.»
وی ادامه داد: «شاید با مصاحبه نقاط مبهم تاریک تاریخ را در این اثر میشد روشن کرد، اما گویا نویسنده (رحیمپور) با 8 نفر از این افراد مصاحبه کرده است. ای کاش نویسنده از تبعات این کتاب و بازتاب آن در میان این 21 نفر که درکتاب آمدهاند، مطالبی را بیان میکرد. قرار نیست برای احیای برخی ارزشها برخی چیزهای دیگری را از دست بدهیم، کرامت انسانها ارزشمند است، اما رحیمپور تا چه میزان توانسته آنها را رعایت کند؟ آیا در هنگام مصاحبت شرط و شروطی داشته؟ آیا این افراد راضی به انعکاس این خاطرات و مطالب بودهاند؟»
کاظمی خاطر نشان کرد: «متأثر میشدم از سرنوشت این 21 بچه، از تقدیر و مشیتی که بر سر آنها رخداد، اما آیا در این ماجرا انقلاب و یا فردی مؤثر بود؟ تلاش کردم و به این رسیدم که نباید این ماجرا را به حساب و پایه انقلاب گذاشت، زیرا یک کجسلیقگیها و بدفهمیهایی رخ میدهد که برداشتهایی را درپی دارد. اين نگرانی وجود دارد كه خواننده پس از مطالعه كتاب چنين تصوری پيدا كند كه انقلاب سبب تغيير سرنوشت بيست و يك فرزند شده است؛ در حالی كه حذف صد صفحه از كتاب توسط مميزی سبب ايجاد چنين تصوری میشود كه ناشی از كجسليقگی است. برای بنده سؤال است، اگر مسئولین یا ممیزین که این کار را کردهاند، باید بگویم حذف طلاییترین نقاط کتاب کار نادرستی است، چرا که باید حقیقت تاریخ بازگو میشد، تمام سرنوشت کتاب و بچهها در این قسمت طلایی گنجانده شده بود، اما چرا بیان نشده است.»
نویسنده کتاب «عزت شاهی» گفت: «از این حفرههای تاریخی درکتاب بسیار است، اما حفرهحفرههای کتاب ماجرای سرنوشت دگرگونشده بچهها است. افرادی که از انقلاب و از آن زمان و حالتهای غبارآلود سوءاستفاده کردند، این اتفاق را رقم زدند. برای بنده این قسمت تاریخی کتاب مورد توجه قرار گرفت.»
این پژوهشگر تاریخ تصریح کرد: «به لحاظ موضوع و محتوا نویسنده این اقبال را داشت که با یک موضوع منحصر به فرد کشف شده به این جایگاه برسد. این کتاب یک دریا صحبت دارد و برای بنده سرگذشت یکیک افراد و آن خانه جالب بود.»
وی در ادامه سخنان خود بیان کرد: «سوژهها فراوان هستند اما آیا زندگی مجال پرداختن به آنها را میدهد؟ سالهای نخست و دهه اول درگیر ثبات، تثبیت و بعد از آن جنگ شدیم، به حدی حوادث پشت سر هم رخ داد که سرمایههای ادبی ما هم درگیر آن شدند و تعداد محدودی تنها باقی ماندند.»
کاظمی در پایان خاطرنشان کرد: «ما محدودیم و توانمان محدود است، کار فرهنگی در این کشور کمی میلنگد، برای آنکه بخواهیم معادن عظیم ایران را استخراج کنیم نیازمند نیروی ادبی ـ فرهنگی هستیم؛ اما این سؤال همواره مطرح بوده که تا چه میزان به تربیت نیرو فکر کردیم.»
رمان نویس سطح سلیقه مخاطب را بالا میبرد
ابراهیم زاهدیمطلق نویسنده و پژوهشگر و روزنامهنگار نیز درباره رمان «شاید فراموشت کنم» اظهار داشت: «این اثر به حدی رمان کامل و جذابی است که رحیمپور تنها به عنوان نویسنده به آن سرو شکل داده است.»
این نویسنده با تأکید بر این مهم که مطالعه این اثر برایم برات بود، خاطرنشان کرد: «اینکه جامعه ما ظرفیت را دارد از این جنس مطالب گفته و منتشر شود و یا مسایلی از این دست، هیچگاه رماننویس به آن فکر نمیکند؛ رماننویس سطح سلیقه را بالا برده و گاهی هم تغییر میدهد تا جامعه به آن سو بنگرد. به سهم خودم از ممیزان ارشاد تشکر میکنم که برخی کلمات را در این اثر ندیده و حذف نکردهاند که این رمان هم به دلیل برخی کلمات به سرنوشت بعضی آثار دیگر دچار شود.»
زاهدی مطلق درباره اثرگذاری شخصیتهای رمان عنوان کرد: «بزرگترین مؤلفه این کار انتقال غم است، این اثر غمانگیز بوده و از جنس غم و ما را به جلو میبرد. غمهای تلنبار شده در دل بچهها، راوی و سطح جامعه را به خوبی منتقل میکند. گاهی خواننده احساس میکند راوی حسرت برگشت به گذشته را میخورد، اما نکته مهم این کتاب مخاطب است، آثار نوستالوژیک که برگشت به گذشته دارند معمولاً مخاطب جوان ندارند، مخاطب این اثر (چه زن و چه مرد) انسان زیر 40 سال نمیتواند باشد.»
زاهدی مطلق خاطر نشان کرد: «طرح جلد و نام اثر با مطلب همخوانی ندارد، قلم متن کتاب بسیار ریز است و خوانش را با مشکل مواجه میکند. اما تأکید میکنم که نام اثر میتوانست محکمتر باشد. طرح جلد کتاب متفاوت است، اما برانگیزاننده نیست.»
کتاب «شاید فراموشات کنم...» تلفیقی از واقعیت و خیال است
محسن مطلق، نويسنده ادبيات دفاع مقدس، نیز با اشاره به جاودانه شدن شخصيتهای داستان «شايد فراموشت كنم» گفت: «شخصيتهای داستان يا بهتر بگويم 21فرزندخوانده خانواده آذرفر با چاپ اين كتاب جاودانه شدند و در قصه ماندگار شدند .»
وی خاطر نشان کرد: «اگر اين كتاب از ديد يك تاريخشناس و مستندساز نوشته ميشد، ميتوانستيم براساس گونه تاريخي به بررسي آن بپردازيم كه تا چه حد توانسته در ذهن و ديدگاه مخاطب اثر گذار باشد. اين كتاب را بايد از دسته خاطراتي دانست كه به نوعي در زمره ادبيات قرار ميگيرند و محك و معيار آن اديبانه است و باعث نوعي تلفيق واقعيات و خيال ميشود و بايد آن را از اين ديد مورد بررسي قرار داد.»
مطلق درباره نثر كتاب «شاید فراموشات کنم...» اظهار داشت: «اين نثر آميخته با احساس نويسنده است و اين سبك را ميتوان در قلم حسن رحيمپور ديد كه به عنوان خاطرات مستند، از درون مردم ميجوشد، وقايع را درك ميكند و به مخاطب منتقل ميشود.»
نوشتن درباره چنین سوژه ای برای یک عمر نویسنده کافی است
احمد دهقان، نويسنده ادبيات دفاع مقدس نيز با اشاره به سوژه كتاب «شايد فراموشت كنم»، گفت: «دستنوشته «شايد فراموشت كنم» با اثری كه امروز شاهد چاپ آن هستيم، متفاوت است زيرا صد صفحه از اين كتاب حذف شده است. سوژه اين اثر به اندازهای زيبا است كه دوست داشتم موضوع آن متعلق به من بود و خودم آن را به نگارش درمیآوردم.»
وی افزود: «بزرگترين هنر نويسنده اثر اين است كه سوژهای را كشف میكند و براساس آن سوژه بنویسد. اين نويسنده میتواند به عنوان كاشف، مدعی كشف سوژه بزرگی باشد. همچنين طرح قصه اين كتاب آنقدر انسجام دارد كه درباره ساخت يك اثر سينمايی و تصويری میتواند مورد نظر قرار گیرد.»
احمد دهقان كه در تدوين كتاب «شايد فراموشت كنم» با رحيمپور همفكري داشته است، گفت: «سوژه داستان برايم از همان ابتدا رشك آميز بود و دلم ميخواست اين سوژه مال من باشد. سوژه اين كتاب از آن دسته موضوعاتي است كه براي نوشتن يك كتاب در طول عمر يك نويسنده كافي است.»
وي ادامه داد: «مستند بودن كتاب ارزشمند است. تحقيقات اين كتاب مانند معدني بود كه بايد آن را لحظه به لحظه كشف كرد و بزرگترين هنر رحيمپور كشف اين نكات بود. تا جايي كه هركس اين مطالب را ميشنود و ميخواند حيرتزده ميشود و احساس ميكند كه سوژه بزرگي است و ميتواند حرفهاي زيادي درباره آن بنويسد.»
انسانیت نخستین چیزی است که در این اثر به چشم میخورد
يعقوب توكلی، نويسنده و پژوهشگر، كتاب «شايد فراموشت كنم» را اثری شبهداستانی ـ تاريخی عنوان كرد و يادآور شد: «شايد مطالبی كه در اين اثر به زبان داستان منتشر شده، اما همه حوادث رخ داده درست است؛ بنابراين میتوان از اين كتاب به عنوان اثری داستانی ـ تاريخی ياد كرد.»
وی افزود: «نويسنده اين 21 شخصيت را كشف و براساس عناصر داستانی نگارش كرده است؛ بنابراين «شايد فراموشت كنم» میتواند سوژهای برای پرسش و تحقيق باشد تا محققان به سراغ سند و مدرك اين موضوع بروند.»
اين نويسنده و پژوهشگر تصريح كرد: «انسانيت يكی از موضوعاتی است كه در كتاب «شايد فراموشت كنم» به چشم میخورد، به اين معنا كه خانواده آذرفر به دليل نداشتن فرزند تصميم میگيرند تا در آن زمان از هر 21 استان، يك فرزند را به سرپرستی قبول كنند. آنها با تمام وجود سرپرستی بچهها را میپذيرند و با احساس مسئوليت به بزرگ كردن فرزندان میپردازند. اين احساس مسئوليت و انسانيت به زيبايی در اين اثر آمده است.»
وی عنوان كرد: «اگر نويسندگان به يكديگر سوژه دهند و از انجام اين كار ابا نداشته باشند، قطعاً رويدادهای مهمی در ادبيات داستانی رخ خواهد داد. متأسفانه ميان نويسندگان تعامل وجود ندارد تا در كنار هم بنشينند و فضای ذهنیشان را آماده كنند.
توكلی ضمن گلايه از صحبتهای محسن كاظمی مبنی بر اينكه متوليان امر به دليل بدسليقگی، كتاب را تبديل به اثر سينمايی نخواهند كرد، گفت: نمیتوان اين حكم را صريح صادر كرد كه نگاه جزيرهای برای تبديل كتاب به اثر سينمايی حاكم است، بلكه نگاه جزيرهای وجود دارد و اكنون در ابتدای كار هستيم و بايد صبر كنيم تا فيلمنامهنويسی گامیبه جلو بگذارد و آن را تبديل به اثر سينمايی كند.»
زمانی که آغاز به نگارش این کتاب کردم موهایم سپید نبود
حسن رحيمپور، نويسنده كتاب«شاید فراموشات کنم...» که از او پیش از این کتابهایی چون «زندگی خوب» ، «لبخندهای جنگ»، «دیگر هرگز«، کنارجنگل بلوط» و... به چاپ رسیده است، با اشاره به روند نگارش كتاب «شاید فراموشات کنم...» اظهار داشت: «نگارش اين كتاب تقريباً بيش از بيست سال طول كشيد، زمانی كه آغاز به نگارش آن كردم، موهايم سپيد نبود. در برخی از قسمتهای نگارش به دليل مواجه با تهديدها، بدقولیها و تحقيرها خسته میشدم. پس از نگارش، دستنوشتهها را تحويل پنج انتشارات دادم كه پس از چند ماه به تعويق افتادن، آن را به من بازگرداندند و حدود صد صفحه از كتاب «شايد فراموشت كنم» توسط بخش مميزی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حذف شد و شايد لازم نبود كه اين اندازه داستان كوتاه میشد!»
گزارشگر فاطمه نوروند