|
نگاهی به دو کتاب تشنگان دشت غوریان و کشتگان جبرئیل
|
بی تردید خاطرات شفاهی، یکی از بهترین روشهای تاریخنگاری معاصر است که در چند سال اخیر توانسته جای خالی بسیاری از نقاط مبهم تاریخی را پر کند و به توضیح و تحلیل رویدادهایی بپردازد که در زمان خودش از نظرها پنهان مانده بود. دو کتاب تشنگان دشت غوریان و کشتگان جبرئیل از جمله آثاری هستند که سالها بعد از وقوع رویداد، به مدد روش تاریخ شفاهی و روایت خاطرات شاهدان عینی، به بازگویی قیام مردم افغانستان در برابر حزب خلق حاکم در سال 1357ش پرداختهاند. قیامی که به گفته تدوینگر کتاب، تاکنون هیچ تحقیق مستندی دربارهاشصورت نگرفته و خاطرات گردآوری شده در کتاب، اولین روایت عینی از آن رخداد است. اما به نظر میرسد که گروه پژوهش و سفارشدهندگان کتاب صرفاً قصد داشتهاند به هر شکل ممکن اثری در این باره خلق کنند تا نخستین کسانی باشند که درباره این واقعه تاریخی بکر و دست نخورده کتابی به طبع میرسانند. از نوع پژوهش و مصاحبه با خاطرهگوها میتوان دریافت که ذات قیام برایشان اهمیت چندانی نداشته و گزارش و ثبت تاریخی آن بیشتر مد نظر بوده است. چراکه به دلیل «سهولت کار»، اکثر خاطرات برگرفته از گروههای سیاسی در دسترس است و از خیر مصاحبه با کسانی که دارای سمت و منصب بودهاند، به دلیل دشواری ارتباط، گذشتهاند. مابقی شاهدان عینی هم «دل و دماغ» مصاحبه را نداشتهاند، عدهای هم مشغول مبارزه با طالبان بودهاند، عدهای هم به دلیل کهولت، نای مصاحبه نداشتهاند، عدهای هم در این مدت به لقاءالله پیوستهاند، حدود 20 هزار نفر هم که در این حوادث شهید شدهاند! به این ترتیب میتوان حدس زد که کدام قشر از شاهدان عینی حاضر به مصاحبه شدهاند! با نگاهی اجمالی به دو کتاب تشنگان دشت غوریان و کشتگان جبرئیل چند نکته به چشم میخورد؛ نخست اینکه کتاب برای کسانی نوشته شده که یا در آن دوران در افغانستان زندگی میکردهاند یا از تاریخ معاصر آن خطه اطلاعات کافی دارند. از این رو خواندن کتاب برای کسانی که یکی از این دو ویژگی را ندارند، گنگ و مبهم است. بهتر بود نویسنده، مقدمه مفصلتری برای معرفی مجاهدین هرات و بررسی تاریخ سیاسی افغانستان تا قبل از رویداد حوت 1357 به خواننده عرضه میکرد تا او با ذهنیتی شفاف خواندن خاطرات را آغاز کند و بتواند اطلاعاتی را که لابلای خاطرات آمده، مانند قطعات یک جورچین به یکدیگر متصل کرده و به جامعیتی در باب قیام مجاهدین هرات برسد. نکته دومی که درباره این دو کتاب میتوان اشاره کرد این است که گویاسازی خاطرات از جمله وظایف تدوینگر کتاب است که به درک بهتر و عمیقتر خواننده از خاطرات کمک شایانی میکند. اما متأسفانه به این مهم، چندان که شایسته است پرداخته نشده و پاورقیها صرفاً به توضیح کوتاه برخی نکات پرداخته که فایده چندانی برای خواننده ندارد و بیشتر به توضیح نام اماکن یا اشخاصی که در خاطرات نامی از آن به میان آمده، اکتفا شده است. سومین نکته اینکه معلوم نیست گویندگان خاطرات چه کسانی هستند؟ آیا اصلاً چنین اشخاصی وجود خارجی دارند یا خیر؟ آیا واقعاً از نزدیک شاهد حوادث بودند یا بر اساس شنیدههایشان به نقل رخ دادها پرداختهاند؟ به چه میزان میتوان به صحت و سقم گفتههایشان اطمینان داشت؟ قدرت درک و تحلیلشان از حوادث چه قدر بوده است؟ البته خود ویراستار هم صادقانه در مقدمه کتاب در این باره با تردید سخن میگوید. شاید بهتر بود هریک از گویندگان خاطرات ضمن چند خط، در پاورقی معرفی میشدند و عکسی از آنان در گوشه صفحه درج میشد تا خواننده بر اساس شناختی که از خاطرهگو بدست میآورد، چشمانداز صحیحتری نسبت به وقایع بدست آورد. چهارمین نکته درباره ادبیات این دو کتاب است. ادبیات به کار رفته در کتاب نیز تابع گویش مردم افغانستان است و با اینکه تدوینگر درانتهای کتاب به توضیح برخی از واژگان افغانی پرداخته اما با این حال، واژههای نامأنوس و ناآشنایی در کتاب وجود دارد که نیازمند توضیح هستند. مانند نماز تراویح که از نمازهای مستحبی شبهای رمضان است. یا برخی از اماکن مانند خونجان، مین دو جو، قلعه نو، شاده و ... که بدون هیچ توضیحی رها شدهاند. کتاب نخست یعنی تشنگان دشت غوریان، شامل دو بخش عمده است که بخش اول به خاطرات شاهدان عینی از قیام 24 حوت 1357 پرداخته و هشتاد صفحه نخست کتاب را به خود اختصاص داده است. بخش دوم نیز با عنوان خاطرات سالهای جهاد به خاطرات بعد از قیام 24 حوت میپردازد که در آن مجاهدین هرات به مبارزه با حزب حاکم برخاستند. این بخش نیز تا انتهای کتاب، یعنی صفحه 277، ادامه یافته است. تمامی خاطرات این کتاب روایتگر کوششهای مجاهدین هرات بین سالهای 1357 تا 1362ش است. کتاب دوم که کشتگان جبرئیل نام دارد به خاطرات مجاهدین هرات بین سالهای 1363 تا 1370ش پرداخته است که در واقع ادامه کتاب تشنگان دشت غوریان است. این کتاب نیز از دو بخش عمده تشکیل شده: بخش اول ادامه همان بخش دوم کتاب نخست، یعنی خاطرات سالهای جهاد، است که حدود نیمی از کتاب را در برگرفته است. بخش دوم کتاب نیز با عنوان جنگ زنده جان به خاطرات این قیام پرداخته که نیمه دوم کتاب را به خود اختصاص داده است. تدوینگر با تقسیمبندی موضوعی خاطرات هریک از راویان، یک حادثه را از زبان چندین شاهد عینی روایت میکند که هر یک بازگوکننده گوشهای از آن رخ داد است. تدوینگر با کنار هم قرار دادن خاطرات مشترک راویان، به نمایش مستندگونه واقعه دست زده و تصاویر زنده و بکری از قیام مجاهدین هرات به خواننده نشان میدهد. اما مشکل از جایی شروع میشود که پراکندگی و بیربط بودن برخی خاطرات به یکدیگر، انسجام تصویری را از ذهن خواننده سلب میکند؛ طوری که دیگر نمیتواند یک خط مستقل و پیوسته را در ارتباط با روال تاریخی قیام دنبال کند. از این رو این دوکتاب را بیشتر میتوان به عنوان ماده خامی برای بررسی تاریخی قیام مجاهدین هرات به کار برد. یعنی ابتدا اطلاعات پراکنده در لابلای خاطرات، توسط مورخ استخراج شده و به همراه سایر مستندات کتبی و منابع معتبر، آمیخته، سپس با زبانی علمی و پالایششده، به اثری درخور توجه در باب قیام مجاهدین هرات تبدیل شود. سخن آخر ... آنچه بیش از همه مایه شگفتی است، چاپ و انتشار این آثار از سوی انتشارات سوره مهر حوزه هنری است. در حال حاضر بیش از 150 سال است که افغانستان از خاک ایران منفک شده و حکومت و سیاست و فرهنگ مستقل و متفاوتی از ایران دارد. آیا به تازگی چاپ آثار تاریخ شفاهی کشورهای دیگر نیز برعهده ایران گذاشته شده؟ آیا در افغانستان حتی یک نهاد یا انتشارتی مستقل وجود ندارد که مورخان آن خطه، به ایران مهاجرت کرده و کتابی به چاپ برسانند که هیچ دخلی به ایران و مردم آن ندارد؟ حال این میان حوزه هنری چرا متولی چنین اثر ضعیف و بیربطی شده که هیچ بازاری نمی توان برای آن در کشور متصور بود؟ طبیعتاً ناشر میبایست به این قبیل پرسشها که ممکن است به ذهن هر خوانندهای برسد، پاسخ میداد که متأسفانه هیچ اقدامی دراین زمینه به عمل نیامده است.
ناصر زاغری تفرشی
|