هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 62    |    10 اسفند 1390

   


 

وبلاگ تاریخ شفاهی دفاع مقدس راه‌اندازی شد


اعتبار تاریخ شفاهی به تکرار و تعداد راویان و ناقلان آن است


نقش ستاد مستشاري آمريكا در ارتش پهلوي را بررسي كنيم


برپايي دوره آموزش «ثبت خاطرات رزمندگان» در تيرماه 91


حجت‌الاسلام ابوالحسنی منذر درگذشت


طرح تدوین تاریخ شفاهی با همكاری رایزنان سابق فرهنگی اجرا می شود


تاریخ شفاهی انتخابات، یک پیشنهاد ضروری


اهمیت رابطه میان گفتار و نوشتار در تاریخ شفاهی


چیستی مسأله و اهمیت آن در تاریخ شفاهی-1


گفت‌وگوی پرویز ثابتی پس از 33 سال سکوت


«نبرد درالوک»؛ خاطرات فرمانده جنگ‌های پارتیزانی در دفاع مقدس


سفر به درگاه بهشت؛ زیارت اروند قبول!


نویسنده «پروانه در چراغانی»: كتاب‌ها را باید بدون اغراق نوشت


فراخوان برای تستیمونیوس، شماره 3


کاشت یک نهضت: کتابی که به بررسی کشاورزی ارگانیک در ساحل مرکزی کالیفرنیا می‏پردازد


موزه‏اي براي حفظ تاریخ جنبش کارگري سياهپوستان آمريکا


طرح حقوق مدنی در سایت کتابخانه دانشگاه ویرجینیا


تاریخ شفاهی جنوب شرق‌آسیا ـ41


 



تاریخ شفاهی جنوب شرق‌آسیا ـ41

صفحه نخست شماره 62

بازسازی زندگی گذشته

مصاحبه‌های تاریخ شفاهی، یكی از منابع اطلاعاتی مورد استفاده در نوشتن شرح حال را در اختیار ما قرار می‌دهد. در طرح پژوهشی دیگر (كانتون اماس) من از مصاحبه تاریخ شفاهی برای تبدیل اطلاعات مربوط به خاطرات گروهی قابل درك از اشخاصی كه قطعاً تجربیات عمومی مشترك دارند استفاده می‌كنم. در شرح حال «وانگ فوك» بهره‌مندی من از تاریخ شفاهی در بازسازی زندگی این مرد موثر بوده است.

در سایر پروژه‌ها من خاطرات خود راویان را مورد توجه قرار داده‌ام اما در مورد اخیر من به خاطرات راویان برای كسب اطلاعات مربوط به سایر اشخاص نظر داشته‌ام. كار من همزمان با خاطرات شفاهی به‌وسیله تجدید خاطره راویان شرح حال را به‌طور خاص مدنظر داشته است. من از یاد و خاطره راویان به عنوان یكی از چند منبع یعنی اسناد خانواده، اعلام طایفه، پرونده‌های منطقه جوهور و بخش مربوط به ملكا در اسناد ملی مالزی و سنگاپور استفاده كرده‌ام. از مصاحبه‌ها از اعضاء خانواده، اشخاص بازمانده‌ای كه با او حشر و نشر داشته‌اند، افرادی از طایفه «تایشا نیز» و گزیده‌ای از راویان جوهور به عنوان منابع مستند و مكمل استفاده شدند.

مصاحبه با افراد خانواده و گرفتن خاطرات مشترك آنها از شخص وانگ فوك و تجربیاتی كه دارند به‌علاوه آن چه از پدر و مادر و بزرگ‌ترهایشان شنیده‌اند.

مسن‌ترین اعضای خانواده وانگ فوك نوه‌های او هستند كه حالا هر یك هفتاد ـ هشتاد سال و یا بیشتر سن دارند. وقتی او در سال 1918 فوت كرد آنها هنوز بچه بودند بنابراین خاطراتی كه از او دارند اغلب همان خاطرات بچگی است از مهربانی بی‌اندازه پدر بزرگ كه به ایشان پاكت پول می‌داد و این كه آنها را سوار كالسكه خودش می‌كرد. در نتیجه خیلی كم راجع به او و زندگی و كار و كوشش و روابط عمومی او چیزی می‌دانند.

منتهای امر، مصاحبه سر نخی بدست می‌دهد كه می‌تواند پیگیری و تكمیل شود. این امكان ندارد كه راویان چیز زیادی راجع به وقایع بدانند، آنان بیشتر به‌خاطر می‌آورند كه فلان واقعه اتفاق افتاده است.

به عنوان مثال ذكر این مطلب كه وانگ فوك علیه حكومت «جوهور» اقامه دعوی كرده است، اما امكان دارد كه این حقیقت را سوابق اسنادی مورد تایید قرار دهد.

پس شرح وظایف دیگر مصاحبه تاریخ شفاهی فراهم آوردن سرخطی از سابقه مستند برای تبدیل گواهی زبانی به متن نوشتاری است.

مصاحبه‌ها در واقع تهیه و تنظیم گزارش‌های مربوط به سال‌های مهاجرت و تلاش‌های به‌موقع وانگ فوك در ساختن و پرداختن شخصیت خودش است. در اغلب موارد، تاریخ وقوع مسائل مربوط به دوره پس از ازدواج او و تجدید خاطره فرزندانش و فوت فرزندان آنهاست.

آنان همه از اعمال نوعدوستانه او آگاه هستند و با غرور از موسساتی كه او به پیدایش آنها كمك و نیز خدماتی كه به برخی از آنها ارائه كرد، حرف می‌زنند. داستان‌های متعددی راجع به زندگی، خانه و خانواده او در خیابان كینگ‌لی وجود دارد. و مصاحبه‌ها منبع غنی از اطلاعات مربوط به زندگی خانوادگی و روابط خویشاوندی هستند كه شایسته تجزیه و تحلیل جزئیات‌اند. اما در مورد خود وانگ فوك چیز خیلی زیادی به آن چه پیش از این در مورد شناخت او شخصیت او و تصویر یك رئیس خانواده دارای قداست است، افزوده نمی‌شود.

نتایجی كه از مصاحبه‌های تاریخ شفاهی به‌دست آمده‌اند، البته ارزش یادآوری و ارزیابی زندگی راوی را دارند. اما تجدید خاطره راوی اهمیت محدودی برای زندگی شخص دیگر دارد.

گفته شده یك راوی اغلب خبررسانی‌اش تا آن جا كه به خودش و زندگی‌اش مربوط است قابل اعتماد است اما در مورد خبررسان دیگر، ارزش گواهی‌اش می‌تواند منوط باشد به نوع رابطه او با موضوع و گستره و عمق ارتباطش. اما تفاوتی نیز در این نوع روایت از تجربیات شخصی راوی وجود دارد كه تاریخ شفاهی را می‌سازد در آن چه كه او از سنت شفاهی بریتانیای كبیر شنیده و برای ما به ارمغان می‌آورد.

و یك چنین قصه‌ای بارها و بارها به‌وسیله افراد خانواده او برای ما گفته شده است. طبق این روایت وانك فوك پس از سال‌ها كار كردن و پس‌انداز پول كافی برای ازدواج، طی سفری به «تای شان» (Taishan) بر‌می‌گردد تا جشن عروسی بگیرد. او در مسیر دهكده‌اش پیكرهای تعدادی از اشخاص را می‌بیند كه در شورش داخلی كشته شدند، و همین طور روی‌هم افتاده و به خاك نسپرده‌اند. او برای اینكه زنده بماند و خودش را از چشم مرگ پنهان كند، بدون ازدواج به سنگاپور برمی گردد و چندین سال دیگر كار می‌كند تا بتواند با پس‌انداز كافی برای دومین بار سوروسات ازدواج را جور كند.

مورد دیگر روایتی است كه زینت‌بخش آن یك رؤیاست و آن این كه بنا به گفته او به‌خاطر آن نوع عمل، كاروبارش سكه شده است.

این احساس اغلب به عنوان دلیل كامیابی او و مزد عمل خیر و نیكوكاری‌اش بیان می‌شود.

به‌خاطر قدرت سنت شفاهی در محدوده خانواده، من می‌خواهم این مطلب را مورد ارزیابی قرار دهم كه: آیا این روایت است كه اسطوره را می‌سازد یا این یك روایت خود می‌تواند مبنایی در واقع امر داشته باشد. در نیمه قرن نوزدهم استان گوانگ دانگ از یك سری آشوب‌های سیاسی، جنگ تریاك در 42 ـ 1839، انقلاب (تایی پینگ) از 64 ـ 1850، طغیان توربان سرخ از 55 ـ 1854 و جنگ‌های هاكاپونتی، آسیب جدی دید.

اولین جنگ افیون، خیلی قبل و كمی بعد از تولد وانگ فوك تحت‌تأثیر انقلاب تایی پینگ اما در حاشیه ایالت گوانگ دانگ اتفاق افتاد، یعنی در گوانگ سی شروع و در جهت شمال نان جین و پكن گسترش یافت. در سنگ نوشته مزار ونگ دلیل شورش را انقلاب سرخ توربان ذكر كرده‌اند، در حالی كه در 1854 او تازه به سنگاپور رسیده بود و دوره مقارن پایان جنگ از حیث وقایع‌نگاری زندگی یا ازدواج‌اش حوالی 1869 است.

جنگ هاكاپونتی (Hakka – Punti) نبرد خونینی بود كه در آن بیش از 40هزار نفر از مردم جانشان را از دست دادند.

این نبرد زمینی اساساً بین نیروهای تای شانی كه در منطقه سكونت داشتند بود با نیروهای تازه وارد هاكا. در تاریخ دودمان ونگ در ولایت تای شان. مورخ محلی ونگ یا كونگ جزئیاتی از گزارش جنگ را توضیح داده‌اند.

مادامی كه او با صراحت از زمان و محلی كه جنگ در آن اتفاق افتاد و اسامی روستاهای صدمه دیده و اسامی سرداران حرف می‌زند، نامی از وانگ فوك یا صحنه قابل توجه روستا نمی‌برد.

اكنون افرادی از تای شانی كه در سنگاپور زندگی می‌كنند چیز قابل ذكری از روستا و این وقایع نمی‌دانند و همچنین از اعمال خیرخواهانه قابل توجه او، چه از حیث سمبلیك و چه از نظر مادی، این روستا جایی در حد یك خاطره در اذهان دارد. بهرحال تسرّی روایت نوادگان وانگ فوك و حسن نیت‌شان در راست‌گویی باید جدی گرفته شود.

اینك فقط مأخذ مربوط به موضوع ما، یك سطر از سنگ نبشته گورستان «وان ان» است كه نقش تأسیسی او را در كارهای گوناگون یادآوری می‌كند.

در سال 1991 بود كه من در جریان یك دیدار خصوصی از تای‌شان با وانگ كونگ ملاقات كردم و آن جا بود كه مطلع شدم او یكی از پسران مادری ـ‌ اصلی و بسیار نزدیك به روستای دانگ یانگ است. روستای ما ـ او نوشته است: اگر چه خودش محل جنگ نبوده اما بیشترین صدمات جنگ را متحمل شده است.

برای این كه راه را بر اردوگاه هاكا در تایانتو بسته و به‌خاطر آن تعدادی از مردم كشته شدند.» او تأیید می‌كند كه گورستان قدیمی «وان ان»یك بار برای عدم قبول كسانی كه كشته شده‌اند،واز انظار دور نگهداشته‌اند.

نوشته: پی.لیم.پوی‌هون/ترجمه: مهدی فهیمی

منبع: روزنامه اطلاعات: شنبه 2 خرداد 1389- شماره24756


 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.