چشم اندازی دلچسب: خلبان جنگ جهاني سوژه دوهزارم پروژه تاريخ شفاهي کهنه سربازان مي شود
ساراتوگا اسپرینگزSARATOGA SPRINGS، نیویورک - چارلز پي ايوانز Charles P. Evans درست يک روز قبل از شروع عمليات بر ضد نازی ها در خاک فرانسه به دستور آيزنهاور (D-Day) بر فراز شهر نورماندي Normandy پرواز کرده است و شاهد يکي از 30 بمباران دلخراش جنگ جهاني دوم در آن شهر بود.
اين کهنه سرباز 94 ساله ساکن شهر ويلتون است و خاطرات خود را از جنگ در يکي از مصاحبه هاي پروژه تاريخ شفاهي کهنه سربازان بازگو کرد. اين مصاحبه در موزه نظامي نيويورک در خيابان ليک Lake انجام شد.
او که سابقاً يکي خلبانان نيروي هوايي ارتش آمريکا بود سوژه دوهزارم اين پروژه 12 ساله است که مورد مصاحبه قرار مي گيرد.
خود او مي گويد که از چهار سالگي به هواپيماها خيلي علاقه داشت. "من همان کاري را کردم که دوست داشتم و البته خيلي خوش شانس هم بودم که زنده ماندم و اين بهترين بخش ماجراست."
او که متولد تکزاس و بزرگشده ي کاليفرنيا است. تازه گواهينامه پرواز شهري خود را گرفته بود که در سال 1941 بعد از حمله نيروهاي ژاپن به بندر پرل Pearl Harbor به خدمت اعزام شد. "در آن زمان همه دوست داشتند که خلبان هواپيماهاي جنگي شوند. من که تا آن روز هرگز يک بمب افکن را نرانده بودم مستقيما به يک بمباران سنگين اعزام شدم."
ايوانز بعد از گذراندن يک دوره آموزش بر روي هواپيماي AR-6 به سرعت کار با هواپیماهای B-24 Liberator را آغاز کرد که در آن موقع هزاران خلبان با آن از فراز اروپا پرواز مي کردند. "اين هواپيماها خيلي جان سخت بودند. من خودم ميديدم که با بالهاي زخمي و آسيب ديده و حتي دنباله اي داغان باز به مقصد مي رسيدند."
او مي گويد: "آنها (B-24) همچنين مي توانستند بمب هاي سنگين را حمل کنند، علاوه بر اينکه مي توانستند حجم زيادي سوخت در باک خود ذخيره کنند و مسافت هاي بسيار طولاني (بيش از 500 مايل) را مي شد با آنها پرواز کرد."
تيم 10 نفري ايوانز، با وجود پرواز در ارتفاع 20 تا 30 هزار پایی و مواجهه با انواع موانع هوايي از جمله تيرهاي ضدهوايي دشمن و جنگنده هاي دشمن، تنها يک آسيب جدي دید. او می گوید: "ما اکثر مواقع هواپيمايمان را در طول عمليات تعويض نمي کرديم. ممکن بود که گلوله اي به ما اثابت کند. خوب بر مي گشتيم به آشيانه؛ بدنه را وصله پينه مي کرديم و دوباره به ماموريت خود باز مي گشتيم."
در يکي از عمليات ها به بلژيک ايوانز ناگهان باد سردي را در سمت چپ سرش احساس مي کند. "يک گلوله ضدهوايي به پنجره هواپيما اثابت کرده بود و از فاصله 12 اينچي سرم گذشته بود. هميشه يک ضدهوايي 88 ميليمتري در حال تير اندازي به ما بود. وقتي که روي آنها پرواز مي کرديم و بمب ها را رها مي کرديم هميشه يک پوشش دوده اي از انفجار روي آنها مي ديديم. تنها کاري که در آن موقع مي توانستيم انجام دهيم ديدن اين صحنه ها بود بدون اينکه بتوانيم از آن اجتناب کنيم."
اين خلبان در اسکادران 409 گروه بمب افکن 93 ام از جناح رزمي 20ام در پایگاه هشتم نيروي هوایی خدمت مي کرد. يکي از طولاتي ترين عمليات هايي که ايوانز در آن شرکت داشته بمباران تاسيسات نفتي آلمان در شهر پوليتس Politz بوده است. ولي پرواز به نورمندي اولين عملياتي بود که او به آن اعزام شد.
"اين آسانترين عمليات در طول خدمت من بود. مدتش طولاني نبود. ما از فراز پس دکاله Pas de Calais (يا خليج فاخته در فرانسه) حرکت کرديم و من مي توانستم کشتي ها را از بالا ببينم و نيز ببينم که بمب هاي ما به آنها چه مي کرد."
اولين سفر ايوانز به اروپا در سال 1944 صورت گرفت يعني درست همان سالي که او و همسرش السي Elsie با هم ازدواج کردند. اين سفر دو روزه در اسکاتلند بعد از يک توقف در ريکياويک Reykjavik ايسلند خاتمه يافت.
روز بعد از اين عمليات هزاران سرباز نيروهاي متحد به ساحل هجوم آوردند و بزرگترين حمله نظامي تاريخ را رقم زدند.
وي خلباني را در مدرسه اي متعلق به خلبان معروف تکس رنکين Tex Rankin در کاليفورنيا آموخت. بعدها وقتي ايوانز هدايت هواپيماهاي بزرگتر را برعهده گرفت براي آموزش به همان مدرسه رفت و با جيمي استوارت Jimmy Stewart بازيگر معروف همکلاسي شد.
"من و جيمي با اختلاف يک ماه از هم فارغ التحصيل شديم. من شنيده بودم که کلارک گيبل Clark Gable تيرانداز معروف هم قبل از ما در اين مدرسه آموزش ديده بود."
وقتي که مدت رزم ايوانز به پايان رسيد وي در اروپا مشغول تدريس دروس خلباني شد. او در سال 1945 به وطن خود کاليفرنيا بازگشت و در همان سال ژاپن پس از حمله اتمي در دو شهر هيروشيما و ناکازاکي تسليم شد.
بعد از بازگشت به خانه و از سرگيري زندگي عادي ايوانز به خطوط هوايي آمريکا ملحق شد و در همان اولين روزهاي شروع کار خود بر فراز تمام نقاط جهان پرواز کرد. او تقريبا همه پرنده هاي ساخته شده در شرکت هواپيمايي آمريکا را هدايت کرد و هنوز مي تواند جزئيات هر کدام را به طور کامل شرح دهد.
"هواپيماهاي 707 اولين پرنده هاي بزرگ چهارموتوره بودند و گاهي به سختي از زمين کنده مي شدند. فقط من نمي دانم چطور مي توانستند آنها را از انظارعمومي دور نگه دارند."
اين خلبان با تجربه اجبارا در سن 60 سالگي و در سال 1978 بازنشسته شد و بعد از مدت کوتاهي به خطوط بين المللي پاکستان پيوست تا 707هاي دست دوم اين خطوط را براند. "اين کار براي من خيلي مهيج بود چون اين خطوط نيروي متخصص به اندازه کافي نداشت."
ايوانز بعد از بازنشستگي نهايي خود يک هواپيماي کوچک با نام Cessna 172 را مي راند و از آن براي مسافرت هاي تفريحي خود مثل مسافرت ماهيگيري به آديرونداکس Adirondacks استفاده مي کرد.
همچنين او با بعضي از هم خدمتي هاي خود رابطه داشت ولي در نهايت رابطه اش با همه آنها قطع شد و نمي داند که چه بر آنها گذشته است. "اميدوار هستم که شما بتوانيد به من بگوييد که آنها در چه حالي هستند. من کمي از آنها بزرگتر هستم. فکر کنم تعداد کمي از آنها هنوز زنده باشند."
سالهايي که ايوانز در ارتش و نيروي هوايي سپري کرد تنها يکي از فصل هاي زندگي طولاني و پرهيجان او در پرواز را تشکيل مي دهند که سراسر شجاعت، ايثار و قهرماني بودند.
"من عاشق پرواز بودم و برايم هيچ فرقي نمي کرد که کجا اين کار را انجام مي دادم. پرواز زندگي من بود."
مصاحبه چارلز ايوانز توسط وين کلارک Wayne Clarke انجام شد. کلارک يکي از همکاران اصلي سايت در موزه است. در صورت تمايل مي توانيد براي شرکت در اين پروژه به شماره 581-5117 تماس بگيريد يا به آدرس اينترنتي dmna.ny.gov/historic/veterans/vindex.htm مراجعه کنيد.
ترجمه: عباس حاجی هاشمی
منبع: saratogian