|
یادداشتی بر چهرههای ماندگار
|
بی تردید نگارش آثاری در زمینه دفاع مقدس و بازگویی رشادتها و از خودگذشتگیهای سرداران و امیران نظامی در هشت سال جنگ تحمیلی و انتقال آن به نسلهای آینده به منظور حفظ و نگهداری ارزشهای ملی و روحیه مبارزه در برابر دشمنان خارجی، ضروری به نظر میرسد. اما بازگویی صرف و ثبت عاری از ظرافتهای هنری ارزشهای دفاع مقدس و بیتوجهی به کیفیت انتقال مفاهیم و متمرکز شدن بر کمیت این آثار نه تنها بر بدنه اصلی این اهداف آسیب وارد کرده، بلکه مخاطبان را نسبت به این آثار، دچار وازدگی میکند. علاوه بر آن اغلب کتابهای مطبوع در زمینه دفاع مقدس به بازخوانی نقش سپاه پاسداران و بسیجیان جان برکف در جنگ تحمیلی پرداخته و آثار معدودی در زمینه عملکرد ارتش در دفاع مقدس منتشر شده که متأسفانه تبلیغات قابل توجهی نیز روی آنها صورت نگرفته است.
مرکز «پژوهشهای دفاع مقدس نزاجا» با در نظر گرفتن خلاء آثار تاریخی مکتوب در واگویی نقش ارتش در جنگ هشت ساله، درصدد جبران مافات برآمده و به تولید انبوه این گونه آثار با همکاری انتشارات «سوره سبز» دست زده که ای کاش متولیان امر با صبر و شکیبایی بیشتر و با استفاده از کادر پژوهشی مجربتر این مهم را به انجام میرساندند تا این تلاش مقدس برای برجسته نشان دادن ارتش جمهوری اسلامی در جنگ تحمیلی، به دست نااهلان این عرصه نمیافتاد و منجر به تولید آثار ضعیف و کم ارزش نمیشد. انتشار 10 کتاب با عنوان «چهرههای ماندگار» که هر جلد به شرح زندگی و گوشهای از عملکرد 10 تن از امیران رده بالای ارتش در جنگ میپردازد، حاصل تلاش مرکز پژوهشهای دفاع مقدس نیروی زمینی است که اما و اگرهای فراوانی به همراه آورده است؛ به گونه ای که در اولین نگاه به خوبی میتوان شتابزدگی و آشفتگی را در عملکرد صدر تا ذیل بانیان این آثار مشاهده کرد. همین تعجیل در تولید انبوه و گزینش پرداخت به زندگی امیرانی که بعضاً تاثیر بسزایی در دوران دفاع مقدس داشتند، سبب شده تا علاوه بر ارائه کارنامه ضعیف و بدون کیفیت، سوژههای ناب دفاع مقدس نیز مانند بسیاری از بزرگان این عرصه به شهادت رسیده و بی ارزش جلوه داده شوند. در نگاه نخست قطع پالتویی کتابها - که ظاهراً با استفاده از ضایعات کاغذهای چاپخانه تولید شده و گویی به منظور گسترش طرح کتابخوانی در شرکت واحد طراحی شده است!- و کیفیت پایین آن، شکل و ظاهری به کتاب بخشیده که به خودی خود نگاه تحقیرآمیزی را نسبت به بزرگان ارتش به خواننده القا میکند.
این کتابها، با میانگین تعداد صفحات 80 صفحه، با فونت درشت و فواصل نسبتاً زیاد بین سطور صفحهآرائی شده و خواننده در نگاه نخست چنین برداشت میکند که نویسنده صرفاً به دنبال رفع تکلیف و پر کردن تعداد صفحات کتاب بوده است.
بطور کلی هر یک از این کتابهای دهگانه را میتوان به 5 بخش تقسیم کرد:
بخش اول که از نخستین صفحه کتاب شروع و تا متن اصلی ادامه مییابد و تقریباً یک چهارم کل اثر را دربرگرفته، شامل یک صفحه با چند بیت از شاهنامه، یک صفحه طرح روی جلد بدون عکس چهره ماندگار، یک صفحه شناسنامه کتاب، یک صفحه تقدیم کتاب به امام عصر، یک صفحه فهرست مطالب و چندین صفحه پیشگفتار یا به قول نویسنده «سر سخن» است! که هیچ تناسبی با کتابی 80 صفحه ای با قطع پالتویی ندارد.
بخش دوم که در دو جلد به زندگی نامه یکی از امیران ارتش اختصاص یافته، کوچکترین بخش کتاب است و در آن به طور مختصر اما غیر مفید به شرح زندگی امیر، از دوران کودکی تا دانشکده افسری پرداخته شده است. البته این بخش در بیشتر مجلدات، از بخش اول نیز کوتاهتر است.
بخش سوم با عنوان «در میادین جنگ» نیز به عملکرد فرد مورد تحقیق در دفاع مقدس میپردازد که کمی از مقدمه کتاب طولانیتر است ولی در بعضی مجلدات بیشترین بخش از حجم کتاب را شامل میشود. بگذریم که واژه «میادین» به عنوان جمع مکسر «میدان» که واژهای پارسی است، کاملاً غلط بکار گرفته شده است.
بخش چهارم نیز با عنوان «روایت تصاویر و اسناد»، به درج چندین عکس از چهره ماندگار و برخی اسناد! شامل تقدیرنامهها و الواح سپاس از او است که در بیشتر جلدها بر سایر بخشهای کتاب از لحاظ حجم و تعداد صفحات غلبه دارد.
بخش آخر کتاب نیز با عنوان «تازههای نشر سوره سبز» حرکتی تبلیغاتی است که چند صفحه از کتاب را بدون توجه به جایگاه و شأن محتوایی آن، اشغال کرده است.
در پایان برخی جلدها چند صفحه خالی با عنوان «برداشت آزاد» گنجانده شده تا خوانندگانی که بعد از مطالعه کتاب، به کاغذ سفید دسترسی ندارند، به راحتی بتوانند در این قسمت برداشت خود را از کتاب مستطاب برای آیندگان به یادگار بگذارند!
با تورقی کوتاه و توقفی چند لحظهای روی این 10 جلد کتاب «چهرههای ماندگار» – که پدیدآورنده آن حتی زحمت یافتن نامی تازه و غیر تکراری به خود نداده وعنوان آن را از همایش معرفی شخصیتهای علمی و فرهنگی ایران اقتباس کرده است – میتوان به سادگی دریافت که نویسنده محترم (محسن صادقنیا) – که البته باز هم نمی توان عنوان «نویسنده» به پدیدآورنده چنین آثاری اطلاق کرد – زحمت تحقیق و تدوین اطلاعات بیشتر درباره زندگی و عملکرد امیران ارتش را به خود نداده و گویی از روی بیحوصلگی، ضیق وقت، اجبار و تکلیف، اقدام به نگارش کتابهایی کرده که اگر نگوییم وهن امیران و تحقیر جایگاه آنان در ارتش است، دست کم میتوان گفت که کوششی است عقیم و منفعل در جهت معرفی دلاور مردان عرصه دفاع مقدس که حتی ذرهای هم به هدف اصلی خود که «به رشته تحریر در آوردن واقعیت زندگی انسانهای تاثیر گذار در تاریخ معاصر کشور، آن گونه که هست»، نزدیک نشده است.
ناصر زاغری تفرشی
|