برخی از روحانیان که در اوایل بهمنماه 1357 از سراسر کشور برای استقبال از امام خمینی(ره) راهی تهران شده بودند، در هفتم بهمن 1357 در مدرسه رفاه گردهم آمدند، آنان در اعتراض به ممانعت شاپور بختیار از ورود امام خمینی(ره) به ایران، تصمیم به تحصن در مسجد دانشگاه تهران گرفتند. این تحصن از ساعت 9 صبح هشتم بهمن 1357 آغاز شد. روزنامه كيهان در گزارشي نوشت: «تحصن با حضور چهل روحاني آغاز شد و در ادامه صدها روحاني ديگر به اين تحصن پيوستند و علاوه بر روحانيون مبارز تهران، نمايندگان روحانيون مبارز شهرستانها و عدهاي از مدرسين حوزه علميه قم نيز در اين تحصن شركت كردند. اعلام شده است كه اين تحصن در اعتراض به بسته شدن فرودگاهها و ممانعت از ورود امام خمینی به كشور برپا شده است و تا ورود امام خمینی به كشور نيز ادامه خواهد داشت.(1)
روحانيون مبارزِ متحصن در مسجد دانشگاه تهران با صدور اعلاميه شماره يك خود اعلام كردند: «حكومت غيرقانوني و غاصب شاپور بختيار در بیشرمي و اهانت به حيثيت ملت ايران، روي پيشينيان نوكرصفت خود را سفيد كرد. در روز جمعه 6 بهمن در تهران و تبريز و رشت و گرگان و آبادان و سنندج و بعضي از شهرستانهاي ديگر دست به كشتارهاي فجيع و وحشيانه زد و با بستن فرودگاههاي كشور به روي رهبر محبوب ملت «آيتاللهالعظمي امام خمینی دامظله» احساسات پاك مردم شرافتمند ايران را كه با قلبي لبريز از عشق و ديدگان پراشك و شوق در انتظار مقدم فرخنده رهبر عظيمالشان خود بود، سخت جريحهدار ساخت و خشم سهمگين ملت ايران را كه ريشه او و اربابانش را خواهد سوخت، بيش از پيش برانگيخت، اينجانبان به عنوان اعتراض به اعمال ضدانساني دولت غيرقانوني بختياري از ساعت 9 صبح روز يكشنبه 8 بهمن ماه جاري تا بازگشت حضرت آيتالله امام خمینی دام ظله به وطن و آغوش پر از مهر ملت، در مسجد دانشگاه تهران تحصن اختيار ميكنيم و از اين محل مقدس در كنار برادران دانشجوي خود، نداي حقطلبانه خود را به گوش جهانيان خواهيم رساند. برقرار باد جمهوري اسلامي به رهبري امام خمینی.»(2)
انتخاب دانشگاه تهران براي تحصن امروز حركت نمادین و گويايي بود كه نشان ميدهد جدايي طولاني ميان حوزه و دانشگاه ناشي از علتي خارجي بود كه همان ديكتاتوري و وابستگي رژيم شاه بود با حذف اين ديكتاتوري از صحنه، پيوندي طبيعي ميان دانشگاه و حوزه كه دو نهاد علم و تقوا بود، برقرار گرديد.(3)
حجتالاسلام سيدحسن طاهري خرمآبادي در خاطرات خود از تحصن روحانيون در مسجد دانشگاه تهران ميگويد: «در ميدان روحانيون نظريه تحصن در دانشگاه تهران طرفدار بيشتري داشت و بنده به اتفاق آقايان مطهري، خامنهاي، رباني املشي، رباني شيرازي و گروهي ديگر با مينيبوس راهي دانشگاه شديم و اول صبح آنجا بوديم. وقتي وارد دانشگاه تهران شديم بيست نفر از دانشجويان كه از تحصن ما آگاه شده بودند در آنجا حاضر شدند. و آيتالله مطهري، روي پلههاي مسجد دانشگاه ايستادند و اعلام كردند كه ما در اعتراض به دولت كه از ورود امام خمینی(ره) به كشور جلوگيري كردهاند در اينجا متحصن شويم و در همين جا به دنيا اعلام ميكنيم تا برطرف شدن مانع، به تحصن خود ادامه خواهيم داد.» حجتالاسلام طاهري خرمآبادي در ادامه افزود: «بعد از استقرار ما در مسجد دانشگاه تهران، سيل جمعيت از نقاط مختلف به آنجا سرازير شد. گروهي از مدرسان حوزه علميه قم از همان صبح روز اول آمده بودند از جمله آقايان فاضل لنكراني، قدوسي، راستي كاشاني. در كنار مسجد يكي دو اتاق بزرگ قرار داشت كه آقايان در آنجا جمع شده بودند و كميتههايي براي اداره تحصن تشكيل داده بودند. يكي از اين كميتهها، كميته تبليغات بود، ديگري كميته رسيدگي به علماي شهرستاني بود. در اين قسمت اسامي و مشخصات علمايي كه از شهرستانها به متحصان ميپيوستند، نوشته ميشد تا براي انتشار، در اختيار خبرنگاران قرار گيرد… آقاي خامنهاي مسئول كميته تبليغات شدند و من هم در جايگاه قائممقام و معاون ايشان همكاري ميكردم. يكي از دانشكدهها را به كميته تبليغات اختصاص دادند. […] در كميته تبليغات، مطالبي كه بايد در روزنامهها مطرح ميشد، مورد بررسي و تصويب قرار ميگرفت. در مجموع فعاليتهاي تبليغاتي تحصن را كه در واقع از كارهاي اساسي و اصلي بود، اين كميته انجام ميداد. كميتهاي نيز براي پشتيباني از متحصنان و مردمي كه به آنجا ميآمدند تشكيل ميشد و كار آن تعيين سخنران بود كه برنامه منظمي داشته باشد و هر كس پشت تريبون نروند، زيرا در آن روزها گروههاي مختلف از مسلمان گرفته تا ملحد، در جريان انقلاب وجود داشتند و برخي از اين گروهها تلاش ميكردند كه قضايا را به نفع خود تمام كنند. آيتالله مطهري يكي از سخنرانان بود و نماز جماعت نيز معمولاً توسط آيتالله طالقاني اقامه ميشد.»(4)
حجتالاسلام سيدحسن طاهري خرمآبادي در كتاب پارهاي از خورشيد درباره نقش آيتالله مرتضي مطهري در تحصن علما مينويسد: «آقاي مطهري در تحصن دانشگاه نيز نقش اساسي داشتند. يادم ميآيد كه در مدرسه رفاه جمع شده بوديم كه چه بايد بكنيم و چه نبايد بكنيم. پيشنهاد تحصن مطرح شد. دكتر بهشتي و آقاي مطهري و آقاي خامنهاي و خيليهاي ديگر بودند. بعضي از دوستان اعتقاد داشتند تحصن در مسجد امام فعلي (مسجد شاه سابق) كنار بازار باشد. اما آقاي مطهري گفتند كه تحصن در دانشگاه باشد و بالاخره هم همان شد.»(5)
حجتالاسلام اكبر هاشمي رفسنجاني در خاطرات خود با اشاره به حوادث 7بهمن 1357 و شعارهاي مردم «واي به حالت بختيار، اگر امام فردا نياد، اگر امام فردا نياد مسلسها بيرون مياد» و «واي اگر خمینی، حكم جهادم دهد، ارتش دنيا نتواند كه جوابم دهد» نوشت: «اين شعارها به خوبي روحيه مردم را در به مبارزه طلبيدن دشمن نشان داد و در اين اوضاع و احوال فكر تحصن اعتراضي روحانيون مبارز در دانشگاه تهران در جمع ما مطرح شد و در همان لحظات اوليه، با شركت دهها نفر از روحانيون كه بعداً تعداد آنها به صدها نفر رسيد، به سرعت شكل اجرايي گرفت و ما نيز در جلساتي كه براي اداره برنامههاي تحصن در اتاقي در كنار مسجد دانشگاه تهران برپا ميكرديم به همكاري و همفكري با تعدادي از دانشگاهيان ميپرداختيم.» حجتالاسلام هاشمي رفسنجاني در ادامه افزود: «در چنين شرايطي جمعيت زيادي هم در صحن و هم در داخل مسجد دانشگاه تهران حضور داشتند كه لازم بود آنها را هم مشغول سازيم و هم كنترل كنيم تا حوادث تلخي رخ ندهد. براي همين من نيز مثل جمع ديگري از دوستان، در اجتماع مردم در مسجد سخنراني كردم و با ارائه تحليلي گفتم رژيم در مقابل فشار افكار عمومي داخل و خارج، نميتواند زياد مقاومت كند و در نهايت مجبور خواهد شد كه با آمدن امام خمینی به كشور، موافقت كند.»
حجتالاسلام هاشمي رفسنجاني در خاطرات خود می افزاید: «ديدم كه جوانها بیمحابا در معرض اصابت گلوله قرار ميگيرند به ميان جمعيت رفتم و عباي خود را از دوش برداشتم و در مقابل آنها ايستادم و به آنها گفتم حق نداريد كه چنين كارهايي بكنيد و بعد هم آنها را همراهي كردم و آنها هم همانجا ماندند و شعار رهبران ما را مسلح كنيد، دادند.» حجتالاسلام هاشمي رفسنجاني افزود اين تحصن كه با حضور آقايان بهشتي، مطهري، مفتح، خامنهاي و عدهاي ديگر از روحانيون مبارز سازماندهي شده بود، به صورت گسترده مورد حمايت مردم، علما و مراجع تقليد قرار گرفت.»(6)
حجتالاسلام محمدصادق خلخالي، يكي ديگر از روحانيون متحصن در مسجد دانشگاه تهران، در خاطرات خود از اين تحصن مينويسد: «وقتي شاپور بختيار دستور بسته شدن فرودگاهها را براي ممانعت از ورود امام خمینی(ره) صادر كرد، ما در مدرسه رفاه تصميم گرفتيم در اعتراض به اين اقدام به دانشگاه تهران برويم و تحصن كنيم. افرادي كه با يكديگر تصميم گرفتند و با يك دستگاه مينيبوس خود را به دانشگاه رساندند و از در غربي آن وارد شدند، عبارت بودند از: «آيتالله منتظري، آيتالله رباني شيرازي، آيتالله مطهري، آقاي بهشتي، آقاي هاشمي، آقاي مهدوي كني، آقاي باهنر، آقاي شيخ فضلالله محلاتي، اينجانب، آقاي رباني املشي، آقاي آذري قمي، آقاي جلال خمینی، آقاي كروبي، آقاي انواري و چند نفر ديگر.» حجتالاسلام خلخالي در ادامه افزود پس از ورود به دستور آيتالله مطهري، من تحصن را اعلام كردم و تحصن در مسجد دانشگاه تهران آغاز شد و گروهي از پسران و دختران نيز با ما به تحصن نشستند و پسرها فرياد ميزدند: «برادر مبارز! تحصن، تحصن» و دختران در جواب فرياد ميزدند: «اي خواهر مبارز! تحصن، تحصن» حجتالاسلام خلخالي افزود آن روز به قدري جمعيت در آن جمع شده بود كه جاي سوزن انداختن نبود.»(7)
حجتالاسلام سيد علياصغر دستغيب در خاطرات خود درباره تحصن در مسجد دانشگاه تهران ميگويد: «در يك پيام سري به عموم روحانيون اعلام شد كه هر چه سريعتر خود را به مسجد دانشگاه تهران برسانند و در تحصني در اعتراض نسبت به ممانعت از بازگشت امام خمینی(ره) به كشور شركت كنند. ما نيز طبق قرار با فاصله از يكديگر و پراكنده وارد دانشگاه تهران شديم تا عناصر رژيم حساس نشوند و مانع ورود ما نگردند. حجتالاسلام دستغيب افزود عده زيادي از مردم نيز در محوطه اطراف مسجد اجتماع كردند و ما از آنان درخواست كرديم كه با توجه به سرماي شديد و كمبود امكانات به منازل خود بروند. اما مردم حاضر به ترك آنجا نبودند و ميگفتند ما ميترسيم اگر دانشگاه را تخليه كنيم رژيم خونآشام با يك حمله همه شما را از بين ببرد.»(8)
حجتالاسلام علياكبر مسعودي خمینی كه از قم راهي تهران شده بود. در خاطرات خود ميگويد: «در آن ايام علما به اين نتيجه رسيده بودند كه براي بازگشايي فرودگاهها بايد در تهران تحصن كنند. من هم براي ديدار با تحصنكنندگان راهي تهران شدم و مشاهده كردم كه علما بست نشستهاند و يكي به نماز ايستاده است، ديگري قرآن ميخواند، سومي در حال تحليل سياسي است و مردم هم دائم در حال رفت و آمد هستند.» (9)
حجتالاسلام سيدهاشم رسولي محلاتي در خاطرات خود از تحصن روحانيان در دانشگاه تهران مينويسد: «اعضاي جامعه روحانيت مبارز تهران» در اعتراض به تأخير ورود امام خمینی(ره) به كشور، تصميم گرفتند در دانشگاه تهران تحصن كنند و صبح آن روز حجتالاسلام محلاتي با من تماس گرفت و گفت براي تحصن به دانشگاه تهران ميرويم شما هم بياييد. من با آنكه دندانم را كشيده بودم و از درد شب گذشته نخوابيده بودم «پس از استخاره» راهي دانشگاه تهران شدم. در آنجا بازار بحثهاي سياسي داغ بود و حجتالاسلام سيدعبدالمجيد ايرواني، از ائمه جماعت تهران به كمك دوستان بازاري خرج پذيرايي متحصان را متقبل شده بود. در جمع ما عدهاي از مردم نيز حضور پيدا ميكردند و به نفع جامعه روحانيت و عليه رژيم شاه شعار ميدادند.» رسولي محلاتي میافزاید: «ساختمان ژاندارمري در نزديك دانشگاه تهران نيز به سنگر مقابله ماموران عليه انقلابيون تبديل شده بود.(10) همزمان با این تحصن، در 8 بهمن 1357 در میدان 24 اسفند نظامیان از بالای ساختمان ستاد ژاندارمری به سوی مردم آتش گشودند و دست به کشتار جدیدی زدند. در این یورش نظامیان دهها نفر شهید و صدها نفر زخمی شدند.»
روزنامه اطلاعات در گزارشي نوشت: «بيست نفر از روحانيون از جامعه روحانيت مبارز تهران و بيست نفر از روحانيون شهرستانها در مسجد دانشگاه تهران تحصن كردند. دكتر زيباكلام نيز از سوي سازمان ملي دانشگاهيان به آنان خيرمقدم گفت. به گزارش خبرنگار روزنامه اطلاعات شماره متحصنين در شروع تحصن (ساعت 9) حدود چهل نفر بود كه در ساعت 10 به يكصد نفر افزايش يافت و حجتالاسلام جنتي سخنگوي روحانيون نيز اعلام كرد كه آقایان طالقاني، منتظري و بهشتي نيز به جمع متحصنين خواهند پيوست. ساعت 9 صبح نماينده خلبانان اعتصابي هواپيماي ملي كشور نيز به جمع روحانيون آمد و از آمادگي خلبانان براي پيوستن به اين تحصن خبر داد. در همين ساعت نيز گروهي از روحانيون در داخل دانشگاه دست به تظاهرات زدند و شعار ميدادند: برادر مسلمان تحصن ـ تحصن ـ دانشگاه تهران و نه قانون اساسي، نه سازش سياسي، تنها ره رهايي جنگ مسلحانه است.»
روزنامه اطلاعات در ادامه اسامي جمعي از متحصنين را كه در ساعات اول به مسجد دانشگاه تهران آمده بودند به اين شرح اعلام كرد: «آقايان مطهري، آذري، محمدي، محفوظي، طاهري، محمدعلي جنتي، مهدي رباني، محمدعلي شرعي، فاضل موحدي، يوسف صانعي، حسين راستي، محمد مومن، خلخالي، احمدي، توسلي و حيدري.»(11)
به گزارش خبرنگار روزنامه كيهان سازمان ملي دانشگاهيان ايران كميته تدارك امكانات براي متحصنين تشكيل داد. خبرنگار كيهان نوشت: «تعداد روحانيون مبارز تا ظهر امروز از چهارصد نفر تجاوز كرد تلاوت و ترجمه آيات قرآن مجيد از جمعه برنامههاي متحصنان در مسجد دانشگاه است. آقاي [سيدعلي] خامنهاي و آقاي [اكبر] هاشمي رفسنجاني و استاد [مرتضي] مطهري در جمع متحصنان برنامه سخنراني دارند. شيخ مصطفي رهنما همكار مطبوعاتي ما و باني مسلم آزاد نيز مقارن ظهر به جمع متحصنان در مسجد دانشگاه تهران پيوست.»(12)
تحصن امروز روحانيون با استقبال برخي مراكز دانشگاهي و اجتماعي ايران روبهرو شد. سازمان ملي دانشگاهيان ايران (دانشگاه تهران) در بيانيهاي اعلام كرد: «روحانيت مترقي در طول مبارزات ضداستبدادي و ضداستعماري ملت ايران همواره نقش تعيينكنندهاي داشته است. اينك در آستانه ورود رهبر عاليقدر انقلاب مردم ايران حضرت آيتاللهالعظمي خمینی براي اعتراض به دسايس مذبوحانه دستگاه ضدمردمي حاكم در جلوگيري از ورود ايشان، جامعه روحانيت مبارز در مسجد دانشگاه تهران تحصن اعلام كرده است. سازمان ملي دانشگاهيان ايران (دانشگاه تهران) پشتيباني كامل خود را از خواست روحانيون متحصن ابراز ميكند و انتخاب دانشگاه تهران را به عنوان محل اين تحصن نشانه ديگري از همبستگي همه قشرهاي مردم ايران در تحقق هدفهاي انقلاب بزرگ ملت ايران ميداند.»(13)
شوراي مركزي هماهنگي سازمانهاي دولتي و ملي كه شامل بيش از پنجاه سازمان است نيز در اعلاميهاي از اقدام روحانيون حمايت كرد. در اعلاميه شماره 9 اين شورا آمده است: «شوراي مركزي هماهنگي سازمانهاي دولتي و ملي ايران در اعتراض به دسايس ننگين امپرياليسم جهاني و نوكران سرسپرده و جيرهخوار آن كه بر مسند خيانت و جنايت تكيه كردهاند و در اين لحظات حساس تاريخساز ميخواهند با دسايس گوناگون چون اشغال نظامي راديو و تلويزيون، سازمان بنادر، گمرگ بندرعباس و فرودگاههاي كشور و كشتارهاي ننگين سراسر كشور و تكرار جمعه سياه، انقلاب ايران را به رهبري امام خمینی با توطئه روبهرو سازند؛ اعضاي شورايي مركزي هماهنگي سازمانهاي دولتي و ملي ايران ضمن شركت همگاني، پشتيباني خود را از تحصن جامعه روحانيت در مسجد دانشگاه [تهران] اعلام داشته و تا باز شدن فرودگاه جهت ورود رهبر بزرگ انقلاب ملت ايران امام خمینی به تحصن خود ادامه خواهند داد.»(14)
جامعه اسلامي دانشگاهيان ايران در بيانيهاي با اشاره به فرار شاه از كشور اعلام كرد: «شاپور بختيار نخستوزير دستنشانده و بياختيار شاه را در راه تحقق بخشيدن به يك توطئه امپرياليستي عليه خلق مسلمان ايران همراه با كشتار مردم از بازگشت «قائد اعظم امام خمینی» كه خواست قلبي همه مردم است جلوگيري كرده است.»
در ادامه اين بيانيه با اشاره به تحصن «روحانيون متعهد و مبارز تهران» در مسجد دانشگاه تهران آمده است: «جامعه اسلامي دانشگاهيان ايران ضمن اعلام مخلوع بودن شاه و غيرقانوني بودن دولت شاپور بختيار پشتيباني كامل خود را از تحصن روحانيون مبارز ـ كه همچون اسلاف خود پرچمدار قيامهاي ملت مسلمان ايران عليه ظلم و استبداد و استعمار ميباشند ـ ابراز داشته و همصدا با ملت شجاع ايران هرگونه دسيسه و توطئه عليه بازگشت امام خمینی و استقرار جمهوري عدل اسلامي را شديداً محكوم ميكند.»(15)
آيتالله سيدمحمود طالقاني كه در پيامي به متحصنين آمادگي خود را براي پيوستن به آنها اعلام كرده است.(16) ساعت 5 بعدازظهر امروز به جمع صدها روحاني متحصن در مسجد دانشگاه تهران پيوست.(17) آيتالله طالقاني، با وجود بيماري، اعلام كرد كه تا بازگشت رهبر ملت به تحصن خود ادامه خواهد داد.(18)
خبرنگار روزنامه اطلاعات نيز از حضور آيتالله حسينعلي منتظري، آيتالله محمدصدوقي، آيتالله سيدجلالالدين طاهري اصفهاني، آيتالله دكتر سيدمحمد حسيني بهشتي و آيتالله استاد مرتضي مطهري در جمع علماي متحصن خبر داد.(19) علاوه بر اين افراد آيتالله احمد آذري قمي، آيتالله مهدي رباني، آيتالله حسين راستي، آيتالله محمد مومن، آيتالله عباس محفوظي، حجتالاسلام محمدعلي شرعي، حجتالاسلام محمدرضا توسلي و حجتالاسلام حسن طاهري خرمآبادي و حجتالاسلام علي قدوسي و حجتالاسلام جلالي خمینی در اين تحصن حضور داشتند.
خبرنگار روزنامه كيهان از استقبال گسترده مردم از تحصن علما و روحانيون خبر داد و نوشت: «عده زيادي از مردم امشب مواد خوراكي و پوشاك و ديگر وسايل ضروري براي متحصنان آوردند و تلاش و همبستگي مردم غيرقابل توصيف بود.(20) مردم گروه گروه با عجله قبل از شروع ساعات منع عبور و مرور شبانه خود را به دانشگاه تهران ميرساندند و براي روحانيون متحصن غذا و وسايل ميآوردند.»(21)
حجتالاسلام جنتي، سخنگوي روحانيون متحصن، اعلام كرد: «به عقيده ما عدم بازگشت امام خمینی نتيجه توطئهاي است كه توسط دولت انجام شده است. او افزود تحصن روحانيون تا بازگشت امام خمینی ادامه خواهد داشت و بيترديد نمايندگان و افرادي از گروههاي مختلف مردم به تحصن ما خواهند پيوست.»(22)
تحصن روحانيون مورد توجه مردم هم قرار گرفت. با تحصن روحانيون در مسجد دانشگاه تهران، محدوده دانشگاه و خيابانهاي اطراف محور و مركز تظاهرات و تجمعات اعتراضآميز مردم عليه عوامل رژيم شاه شد و مردم گروه گروه در دستههاي بزرگ تظاهركننده به دانشگاه تهران وارد ميشوند و از اقدام روحانيون پشتياني كردند و حتي در شهرستانها نيز تظاهرات گستردهاي در حمايت از تحصن روحانيون شكل گرفت.(23)
حسين ترابي در كتاب براي آزادي در توصيف تحصن امروز روحانيون در مسجد دانشگاه تهران مینویسد: «بر پارچه بزرگي نوشته شده بود: «هدف، جمهوري اسلامي» و بر پارچه دیگری كه بر سر در مسجد دانشگاه تهران نصب شده نوشته شده بود: «تحصن جامعه روحانيت مبارز ايران در مسجد دانشگاه به عنوان اعتراض به جلوگيري از بازگشت امام خمینی به ميان ملت.» ترابي در ادامه می افزاید: «پيرمردي در ميان انبوه جمعيت به روحاني جواني توصيه ميكرد كه بحث نكنيد! الان 1500 ساواكي ميان ما انداختهاند تا تفرقه ايجاد كنند، اگر ما بحث و مشاجره كنيم دچار عاقبتي نظير 28مرداد 1332 خواهيم شد. ترابي افزود صدها نفر نيز زير بارش باران نشسته بودند و با هم سرودي ميخواندند: «اي ملت، ما با هم، متحد ميشويم (دو دستشان را بالا آورده و بر هم ميزنند) تا بر كنيم ريشه استعمار، درود، درود، درود، درود بر خمینی.»(24)
تحصن علما و روحانيون در اسناد مراكز نظامي و امنيتي نيز بازتاب داشت. پليس تهران در اين باره گزارش داد: «در حدود چهارصد نفر از صبح روز 8/11/57 در دانشگاه تهران اجتماع كرده و بعد به عنوان اعتراض به نيامدن خمینی شب را در مسجد دانشگاه بيتوته و متحصن شدهاند.»(25)
فرمانداري نظامي تهران و حومه نيز از اين تحصن خبر داد: «تعدادي روحانيون متحصن در دانشگاه دانشجويان و مردمي كه در آنجا بودهاند تشويق و تحريك نمودهاند كه ژاندارمري تعدادي از ما را كشته است. خود را براي يك حمله متقابل و نشان دادن قدرت و ضرب و شصت آماده كنيد.»(26)
این تحصن تا روز دوازدهم بهمن 1357 ادامه داشت و با ورود امام خمینی(ره) به تهران روحانیون متحصن با انتشار بیانیهای پایان تحصن خود را اعلام کردند و به صفوف استقبالکنندگان از ایشان پیوستند؛
بـــــوي گل سوسن و ياســمن آيد عطر بهاران کنون از وطــــــن آيد
جــــان ز تن رفتگان سوي تــن آمد رهبر محبوب خلق از ســفر آمــد
ديــــو چو بيرون رود فرشــته در آيد ديو چو بيرون رود فرشــته در آيد
بگذرد اين روزگار،تــــــــلختر از تلخ بار دگر روزگار چون شـــــــکر آيد
هر چه مجاهد ز بند و حبس در آيد مهر فساد و ستم دگر به سر آيـد
چشم يتيم زمان ز حـــــلقه در آيد رهبر محبوب خلق از ســـــفر آيـد
ديو چو بيرون رود فرشـــــته در آيد ديو چو بيرون رود فرشـــته در آيد
بگذرد اين روزگار،تلختر از تـــــــلخ بار دگر روزگار چون شـــــــکر آيد
پانوشتها:
1- كيهان ـ ش 10624ـ 9/11/1357ـ ص 1.
2- مركز اسناد انقلاب اسلامي ـ اسناد انقلاب اسلامي ـ جلد 4 ـ تهران ـ مركز اسناد انقلاب اسلامي ـ 1374ـ ص 714. [همچنين اطلاعات ـ ش 15771 ـ9/11/1357ـ ص 8]
3- كيهان هوايي ـ ش 824 ـ 30/1/1368 ـ 26.
4- احمدي، محمدرضا ـ خاطرات آيتالله طاهري خرمآبادي ـ جلد 2ـ تهران ـ مركز اسناد انقلاب اسلامي ـ1384ـ صص 287 ـ 284
5- مركز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات ـ ياران امام به روايت اسناد ساواك ـ جلد 31 (آيتالله مرتضي مطهري) ـ تهران ـ مركز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات ـ 1382ـ ص 52
6- هاشمي رفسنجاني، اكبر ـ كارنامه و خاطرات سالهاي 1357 و 1358 انقلاب و پيروزي ـ زير نظر محسن هاشمي، به كوشش عباس بشيري ـ تهران ـ نشر معارف انقلاب ـ 1382ـ صص 162ـ 160
7- خلخالي، صادق ـ خاطرات آيتالله صادق خلخالي ـ تهران ـ نشر سايه ـ 1379ـ صص 273 ـ 272
8- دستغيب، علياصغر ـ خاطرات حجتالاسلام سيد علياصغر دستغيب ـ تهران ـ مركز اسناد انقلاب اسلامي ـ 1378 ـ ص 77
9- مسعودي خميني، علياكبر ـ خاطرات آيتالله مسعودي خميني ـ تدوين جواد امامي ـ تهران ـ مركز اسناد انقلاب اسلامي ـ 1381ـ ص 406
10- خورشيدي، احمد، خاطرات آيتالله سيدهاشم رسولي محلاتي ـ تهران ـ مركز اسناد انقلاب اسلامي ـ 1383ـ صص 112 ـ 111
11- اطلاعات ـ ش 15770 ـ8/11/1357ـ ص 2.
12- كيهان ـ ش 10624ـ 9/11/1357ـ ص 1.
13- اطلاعات ـ ش 157701 ـ9/11/1357ـ ص 8.
14- آيندگان ـ ش 3275ـ 9/11/1357ـ ص 1.
15- اطلاعات ـ ش 15771 ـ9/11/1357ـ ص 8.
16- خراسان ـ ش 10876ـ 9/11/1357ـ ص 3.
17- كيهان ـ ش 10624ـ 9/11/1357ـ ص 1.
18- ميزان ـ ش3 ـ19/11/1359ـ ص 6.
19- اطلاعات ـ ش 15771 ـ9/11/1357ـ ص 8.
20- كيهان ـ ش 10624ـ 9/11/1357 ـ ص 1.
21- همان.
22- خراسان ـ ش 10876ـ 9/11/1345ـ ص 8.
23- جمهوري اسلامي ـ ش 2522ـ 8/11/1371ـ ص 3.
24- جعفري لاهيجاني، مجيد ـ براي آزادي: درنگي در زندگي و آثار حسين ترابي ـ تهران ـ مولف ـ 1385 ـ صص 102ـ 101.
25- مركز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات ـ انقلاب اسلامي به روايت اسناد ساواك ـ جلد 25 (6/11/1357 ـ 22/11/1357) ـ تهران ـ مركز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات ـ 1387 ـ ص 90.
26- همان - 86.
میرزاباقر علیاننژاد