شماره 82    |    18 مرداد 1391



تأملات کتابدارانه پیرامون تاریخ شفاهی (5)

نتیجه‌گیری

توضیح: این یادداشت، در ادامه چهار یادداشت پیشین که اواخر سال گذشته منتشر شد، به‌عنوان نتیجه‌گیری این سلسله مطالب، حدود سه ماه پیش آماده شده بود اما به سبب برخی ملاحظات شخصی نگارنده و توجه بیشتر به داده‌های آن و نظرخواهی از برخی کارشناسان این حوزه تخصصی، زودتر از این امکان انتشار پیدا نکرد. اکنون با عذرخواهی از طولانی شدن آن منتشر می‌شود. از همکاری دست‌اندرکاران هفته‌نامه تاریخ شفاهی، که با سعه صدر این مطالب را منتشر کردند تشکر می‌کنم و برایشان آرزوی توفیق روزافزون دارم.


به زعم این نگارنده، از احصای سابقه موضوع چنین بر می‌آید که تاریخ شفاهی روشی برای مطالعه فضای ذهنی یک فرد، به‌قصد گردآوری اطلاعات و احصای یادمانده‌ها، نظرات، تجربیات فردی و اطلاعات موضوعی و پیرامونی از طریق مصاحبه تخصصی است به‌طوری که به‌کار انواع مطالعات تاریخی، سیاسی، اجتماعی، مردم‌شناختی، روانشناختی، ادبی و غیره بیاید و اطلاعات به‌دست آمده مقرون به صحت، مستند و کارشناسی‌شده باشد. آشنایی با فنون مصاحبه رکن اصلی اجرای هر پروژه مبتنی بر تاریخ شفاهی است و به‌تناسب موضوعی که مورد مطالعه قرار می‌گیرد انواع کارشناسان با تخصص‌های گوناگون می‌توانند در مقام مصاحبه‌کننده قرار بگیرند. همچنین اطلاعات به‌دست آمده در فرآیند تاریخ شفاهی، درصورت آرشیو صوتی، منابع شفاهی در قالب «مصاحبه» را تشکیل می‌دهند و این منابع اطلاعاتی، قابلیت آن را دارند تا برای شکل‌گیری انواع قالب‌های نگارشی بهره‌برداری شوند.
در نگاهی اجمالی به سیر و تطور مبحث تاریخ شفاهی در ایران و سایر ملل، به‌نظر می‌رسد این دانش نوین، به دو شکل رواج یافته است. در روی‌کرد اولیه، مد نظر و مراد، «تاریخچه شفاهی» موضوعات یا «سرگذشت‌ شفاهی» افراد مؤثر در مقولات خاص و شاهدان وقایع و حوادث بوده است که حاصل آن، بدون قصد انتشار آثار مکتوب، در قالب منابع شفاهی یا صوتی آن موضوعات آرشیو شده است. هم‌اکنون از این دست منابع در آرشیو‌های شناخته شده جهان فراوان وجود دارد و یکی از منابع مطالعاتی مهم به‌شمار می‌روند. در ایران ما نیز، چنین منابعی، نه به شکل نظام‌یافته و منحصراً به‌همین قصد، بلکه اکثراً به‌عنوان مستندات تعدادی از کتاب‌های منتشره در برخی از مراکز، آرشیو شده است. همواره این نوع منابع و اطلاعات شفاهی، به تبع حضور مصاحبه‌شوندگان در موضوعات و وقایع مختلف اهمیت پیدا کرده، و در شکل‌گیری سایر قالب‌های مرسوم نگارشی، اعم از «زندگینامه‌ها»، «خاطرات»، «گزارش‌های تاریخی»، «مقالات» و حتی «فیلمنامه‌ها» و «داستان‌ها و رمان‌ها» به کار آمده و استفاده شده‌اند. با وجود این، آثار مکتوبی که از این منابع شفاهی بهره‌ گرفته‌اند قالب نگارشی مستقل به نام «تاریخ شفاهی» محسوب نشده و نخواهند شد.
در روی‌کرد دوم به مبحث تاریخ شفاهی، که عمدتاً از این منظر در کشور ما رواج یافته است، تاریخ شفاهی برای گردآوری اطلاعات از منابع انسانی، صرفاً به‌قصد نگارش آثار مکتوب مورد توجه قرار گرفته است. در این روی‌کرد، به‌عکس ره‌یافت اول، از ابتدا گونه‌ای مکتوب، برای نویسنده یا مؤلف مفروض است و وی برای تکمیل اطلاعات موضوعی مورد نیاز خود، و به قصد تکمیل این قالب نگارشی، سراغ شاهدان وقایع و مطلعان می‌رود. در چنین وضعی از آنجا که روش تاریخ شفاهی، در تملک و سیطره هیچ گرایش علمی نیست همه نویسندگان، اعم از داستان‌نویسان، زندگینامه‌نویسان، خاطره‌نگاران، گزارشگران تاریخ، پژوهشگران اجتماعی، سیاسی و تاریخی و قس علی هذا، از آن بهره‌مند بوده و خواهند بود و آثار به‌وجود آمده همچنان در قالب‌های نگارشی مفروض همان حرفه‌ها، نام‌گذاری می‌شوند، در این صورت باز هم قالب نگارشی به نام «تاریخ شفاهی» به‌وجود نیامده است.
در روی‌کرد اخیر، باید به این نکته توجه کرد که قصد نگارش اولیه، کیفیت و کمیت اطلاعات اخذ شده از منبع شفاهی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. یعنی اگر داستان‌نویس از این روش استفاده می‌کند، مسلماً حاصل مصاحبه برای استفاده در پی‌رنگ داستان، فراز و فرود ماجرا، لحن و باورپذیری شخصیت‌ها و مواردی از این دست قرار می‌گیرد و مسلماً، منبع شفاهی به دست آمده از فرآیند مصاحبه حرفه‌ای توسط این داستان‌نویس، به درد تاریخ‌نگار نخواهد خورد. همچنین همین روند را ممکن است خاطره‌نگار، با اصل قرار دادن مستندنگاری انجام دهد، و باز هم حاصل آن ممکن است به کار تاریخ‌نگار نیاید، البته به‌سبب استفاده مشترک اطلاعات سرگذشتنامه‌ای در شکل‌گیری توأمان کتاب خاطره و گزارش‌های تاریخی، حتماً بخشی از این مصاحبه‌هایی که به قصد خاطره‌نگاری انجام می‌شود در تاریخ‌نگاری‌ها نیز کارآمد خواهد بود. همچنین بالعکس، وقتی تاریخ‌نگار، با محور قرار دادن یک واقعه سراغ شاهدان و مطلعان آن می‌رود، نیاز به استخراج لحن مصاحبه‌شونده، جزئیات زندگی وی و همه دیدگاه‌هایش ندارد بلکه در زمانی بسیار کوتاه‌تر از مصاحبه در خاطره‌نگاری‌ها، اطلاعات خود را به‌دست می‌آورد و نیاز نیست که فرآیند این مصاحبه‌ها، بیهوده طولانی شود و صد البته، چنین اطلاعاتی، کم‌تر به‌کار خاطره‌نگاران و داستان‌نویسان خواهد آمد.
بنابراین، با نگاهی آرمانی و با انواع ملاحظات ملی، اقتصادی و فرهنگی، چنین استنباط می‌شود که بهترین روش برای گردآوری اطلاعات یک شخص، به‌روش تاریخ شفاهی، همان بازگشت به روی‌کرد اولیه به‌قصد گردآوری حداکثر اطلاعات ممکن از اشخاص با استفاده از مشاوره‌های کارشناسان اکثر گرایش‌های علمی است تا حاصل کار و داده‌های فراهم‌شده بتواند مورد استفاده تمام گونه‌های نگارشی و پژوهش‌های احتمالی قرار گیرد. به نظر می‌رسد مراکز پژوهشی، با مشارکت دادن متخصصان تمام رشته‌های علمی و همچنین مراکز کتابخانه‌ای ملی و مرجع، بهترین گزینه برای مدیریت چنین اموری هستند.
با این حال در کشور ما، به‌رغم تلاش‌های مستمر و باارزشی که طی دو دهه اخیر درباره تاریخ شفاهی انجام شده است متأسفانه، در تعاریف و کارکردها، این دانش بعضاً از مسیر اصلی خود خارج شده و ضمن سایه‌انداختن به روی مستندنگاری‌هایی چون خاطره‌نگاشته‌ها، به شکلی نامناسب، صرفاً در دایره تخصص کارشناسان تاریخ و مورخان فرض شده است و به‌تبع آن، گزاره‌هایی به‌وجود آمده است که ناکافی و حتی نادرست به‌نظر می‌رسند. ذیلاً برخی از اصلی‌ترین این گزاره‌ها بررسی می‌شود. گفتنی است این عبارات و مشابه آنها، فراوان در مطالب مربوط به مطالعات تاریخ شفاهی، در منابع منتشره فارسی تکرار شده است:
«تاریخ شفاهی گونه‌ای از تاریخ‌نگاری حال است» (کاموس) «تاریخ شفاهی از زیرمجموعه‌های علم تاریخ است» (گلشن) «این شیوه تاریخ‌نگاری، امروزه مورد توجه محافل علمی و مراکز پژوهش تاریخی قرار گرفته است» (میرکاظمی) همچنان که در این یادداشت‌ها آمد تاریخ شفاهی نه گونه‌ای‌ در نگارش و نه تاریخ‌نگاری‌ محسوب می‌شود. تاریخ شفاهی روشی میان رشته‌ای برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز در تمام رشته‌های دانش بشری است. بنابراین اگر برای «فنون مصاحبه»  گرایشی در یکی از رشته‌های دانشگاهی متصور باشد «تاریخ شفاهی» نیز چنین قابلیتی را دارا خواهد بود. با این توصیف، یکی از اساتید محترم تاریخ در مطلبی آورده است : «در عصر ما، در سال 1949 در دانشگاه کلمبیا تاریخ شفاهی با نام oral history و به عنوان یک گرایش در رشته تاریخ و برای جمع‏آوری اطلاعات مطرح شد» (نورائی) شخصاً در رشته‌ها و گرایش‌های تعدادی از مراکز دانشگاهی جهان گشته‌ام به‌رغم وجود پروژه‌های متعدد مطالعاتی به‌روش تاریخ شفاهی در رشته‌های علوم اجتماعی، هنر، تاریخ، روانشناسی و غیره، و شکل‌گیری کارگاه‌های آموزشی در این خصوص، حتی وجود واحدهای درسی برای آن در برخی از رشته‌ها، اما گرایشی بنام «تاریخ شفاهی» در گروه یا دپارتمان آموزش رسمی رشته تاریخ نیافته‌ام. این امر مؤید این مطلب است که تاریخ شفاهی، در تمام این دانشگاه‌ها، به‌عنوان روشی برای گردآوری اطلاعات پیرامون اشخاص، مراکز و فعالیت‌های مختلف در تمام رشته‌ها فرض شده است.
«تدوین تاریخ شفاهی جنگ، یکی از مهم‌ترین حوزه‌های کاری تاریخ شفاهی ایران در چند سال گذشته به شمار می‌رود» (حسن‌آبادی) این عبارت، از میان چکیده مقالات «هفتمین همایش تاریخ شفاهی» با عنوان «تدوین و تألیف اثر در حوزه تاریخ شفاهی» انتخاب شده است. مشکل رایجی که در این عبارت و اکثر مطالبی که در حوزه تاریخ شفاهی منتشر شده مشهود است، معادل قرار دادن «خاطرات» با «تاریخ شفاهی» است در حالی که مطابق توضیحات این یادداشت‌ها، «کتاب خاطره» قالبی از انواع نگارش است که ممکن است به‌روش تاریخ شفاهی فراهم شده یا نشده باشد. مهم‌تر از این مسئله، موضوع «تدوین در تاریخ شفاهی» است که همایشی هم بدین منظور بر پا شده است. وقتی گونه‌ای نوشتاری و قالبی به نام تاریخ شفاهی موجود نباشد، چگونه تدوین آن معنا می‌یابد؟! مثلاً تدوین داستان، نمایشنامه، خاطره، زندگینامه، گزارش، رساله، مقاله و امثالهم که همگی انواع قالب‌های نوشتار هستند معنا دارد اما مفهومی مثل تاریخ شفاهی، که قالب نوشتاری را نساخته و نمی‌تواند بسازد چگونه تدوینی خواهد داشت؟! شاید درست‌تر بود به این مسئله این‌گونه پرداخته شود: «چگونگی استفاده از منابع فراهم آمده به روش تاریخ شفاهی، در تدوین انواع قوالب و گونه‌های ادبی، تاریخی و اجتماعی، اعم از خاطرات، داستان‌ها، مقالات، گزارش‌های تاریخی، زندگینامه‌ها و ...»
«تاريخ شفاهى اهتمامى است نظام‌مند و پيوسته و پيگير از براى شناسايى وقايع و موضوعات ...، گردآورى اطلاعات و شناخت و تحليل آن ها از طريق گفت وگوى روشمند و فعال مورخ (شفاهى) با نقش آفرينان، شاهدان و مطلعان اين رويداد.» (کمری) این تعریف گرچه نسبت به سایر تعاریف دقیق‌تر است، اما باز هم تاریخ شفاهی را در زمره فعالیت مورخان و تاریخ‌نگاران منحصر کرده است.
بنابراین، مبحث تاریخ شفاهی، که برای سایر ملل، آسان‌تر و قابل فهم‌تر‌ است متأسفانه و بی‌جهت، در کشور ما پیچیدگی‌هایی پیدا کرده است که همگی قابل مرتفع شدن هستند. شایسته است در اینجا نیز تلاش شود تعاریف از سمت‌گیری‌های شخصی و ذوقی رها شده و اجماعی ملی برای یکی از مهم‌ترین روش‌های مطالعاتی معاصر و منابع حاصله از آن به‌دست آید و همچنان که تمرکز کارشناسان تاریخ شفاهی سراسر دنیا بر این مدار است در اینجا نیز مطالعات تاریخ شفاهی، بر جامعیت و تکنیک مصاحبه ـ برای گردآوری بیشترین و کامل‌ترین اطلاعات ـ و اتخاذ روش‌هایی برای کسب اطلاعات درست و معتبر از مصاحبه‌شوندگان و امکان سنجش آنها، به قصد کاربردی کردن اطلاعات فراهم شده متمرکز شود و منابعی که حاصل می‌شود هر یک در جایگاه خاص خود قرار گیرد. در این صورت کتابخانه‌ها و مراکز  آرشیوی و بانک‌های اطلاعاتی، به‌عنوان امانت‌دار سیر تحول مفاهیم و موضوعات و رواج علمی آنها در جامعه، چنین منابعی را می‌توانند به‌درستی سامان‌دهی کنند و در اختیار متخصصان قرار دهند.

یکم اردیبهشت 1391
نصرت‌الله صمدزاده
کتابدار کتابخانه تخصصی جنگ حوزه هنری
nsepost@gmail.com


لینک یادداشت‌های پیشین مرتبط با موضوع:
1)  http://ohwm.ir/cover.php?id=57
2)  http://ohwm.ir/cover.php?id=58
3)  http://ohwm.ir/show.php?id=1071
4)  http://ohwm.ir/cover.php?id=62



http://www.ohwm.ir/show.php?id=1372
تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.