این کتابها به دفتر هفتهنامه تاریخ شفاهی رسیدهاند: پلاکاردهای خالی گردان؛ حوزه هنری استان اردبیل، آوازهای نخوانده؛ خاطرات محمود امینپور بر اساس گفتوگو با ساسان ناطق و شهرزاد اسارت؛ داستانهای سرهنگ آزاده نظامالدین یزداندوست به قلم مجتبی جعفری.
شماره گذشته آخرین بخش از برگزیده خاطرات محمدرضا حافظنیا را از نظر گذراندیم. شماره بعد اثر تازهای پیش روی شما قرار خواهد گرفت. این اثر در زمان انتشار خود در نزدیک به پانزده سال پیش گامی بدیع در عرصه خاطرهنگاری مبارزان انقلاب اسلامی بود. اثری که تلاش کرده بود با نگاهی حرفهای از منظر تاریخ شفاهی به خاطرات پیش از انقلاب اسلامی یکی از مبارزان مسلمان بپردازد. به اعتراف مرکز اسناد انقلاب اسلامی در معرفی کتاب سازمان مجاهدین خلق با انتشار این کتاب «دریچه تازهای به روی تحقیقات مربوط به سازمان مجاهدین گشوده شد.» نویسنده با پشتوانهای که از دو تجربه نخست خود به دست آورده است، سخت کوشیده به دام ادبیات تبلیغی و شعارزدگی نیافتد و با نگاه یک مورخ در پی کشف واقعیات بدون اغراق از زبان راوی خود برآید، اگرچه در معدود مواردی برخی واژگان مرسوم در ادبیات تبلیغی در نتیجه کارش به چشم میخورند. در این باره نویسنده در مقدمه خود برای چاپ دهم کتاب معترف است: «گرچه بسیاری از الفاظ و ادبیات پارهای از جملات، امروز به مذاقم خوش نمیآید؛ اما این امر دلیلی بر مخدوش کردن نشانههای آن زمان نمیشود.» یکی از آفاتی که دامنگیر آثار منتشر شده از سوی سازمانهای دولتی و حتی ناشران خصوصی با دیدگاههای ایدئولوژیک است، پیروی از ادبیات شعاری و تبلیغی است. این امر اگرچه برخاسته از نگاه نویسندگان و ناشران این آثار برای دفاع از مبارزات مردم این سرزمین و هزینههای هنگفتی است که آنها برای به ثمر رسیدن و حفظ انقلاب و نظام حکومتی خود پرداختهاند، اما نتیجه آن خلق آثاری است که ماندگاری چندانی ندارند و اگر حمایت دولتی را نداشته باشند شاید به چاپ دوم هم نرسند. نگاه تبلیغی و تکرار شعارها در قالب جملات یک کتاب، ناکامی در جذب مخاطب را به همراه خواهد داشت. حال آنکه ذکر واقعیات بیش از هر شعار و کلیشه تبلیغی بر ذهن مخاطب تأثیرگذار هستند و او را به خواندن یک اثر ترغیب میکنند. آنچه که محسن کاظمی در کتاب خاطرات احمد احمد دنبال کرده است، رسیدن به همین نکته است؛ درج واقعیات عصر مبارزه به دور از درگیر کردن احساسات ایدئولوژیک خود و حتی راوی در قالب کتابی که با عنوان خاطرات منتشر میشود. وقتی خاطرات احمد احمد را ورق میزنیم، با هیچ پرسشی که راوی بخواهد به آنها پاسخ بگوید روبرو نیستیم. اما روشن است که یک مصاحبهگر پرسا و کوشا با سئوالاتی هدفمند در پی یافتن حقیقت از لابه لای خاطرات یک مبارز بوده است. یکی از نشانههای ادبیات شعاری وجود آدمهای تماماً سیاه و یا تماماً سفید در متن یک اثر است و آنچه که کاظمی تلاش کرده است در خاطرات احمد احمد به آن دست یابد رسیدن به یک نگاه خاکستری برای بیان خصوصیات آدمهاست، هرچند سبوعیت برخی آدمها همچون شکنجهگران ساواک رنگی جز سیاهرویی برایشان باقی نگذاشته است. اما کاظمی حتی درباره آن سیاهرویان نیز تلاش کرده در پانویسهای خود با ذکر سرگذشت و پیشینه آن آدمها دلایل آن سیاهی را برای مخاطبش روشن کند. بیان واقعیات به همان شکلی که بوده است، بی آنکه راوی یا تدوینگر بخواهند چیزی به آن بیافزایند و یا بکاهند، امتیاز برجسته خاطرات احمد احمد است. بیگمان اشراف مثالزدنی کاظمی بر تاریخ دورهای که به آن میپردازد و افراد مؤثرش و آگاهی از ارتباطات میان آدمها، سازمانها و دیگر عناصر مؤثر در روند مبارزات آن دوران در طراحی سئوالاتی که هنگام مصاحبه با احمد داشته، نقشی اساسی ایفا کرده است. این تسلط بر موضوع باعث شده است، به رویدادها با جامعیت پرداخته شود و اگر این جامعیت در بیان راوی نیامده است خواننده در پانویسها میتواند از نگاه دیگر منابع چون اسناد و یا روایت دیگر راویان به آن دست یابد. لایه دیگر این توضیحات صحتآزمایی گفتههای راوی است. کاظمی گرچه بیشتر به دنبال تأیید گفتههای راوی است، لکن دیدگاههای دیگران درباره یک رویداد را نیز آورده است و تا حدی تفاوت نگاه شاهدان یک واقعه قابل درک است. البته محدودیتهایی چون حجم کتاب و حفظ وزن غالب برای متن راوی و نیز هراس از دور شدن از روند اصلی خاطرات مانع از آن بوده است که برای همه رویدادها چنین شواهدی آورده شوند. ادبیات روان و بدون پیچیدگی دیگر خصوصیت جاری در این کتاب از آغاز تا انجام است. البته فرهنگی و اهل مطالعه بودن راوی در این میان بی تاثیر نیست. پرهیز از جملات بسیار طولانی و غامض و رعایت اصول سادهنویسی ذهن خواننده را خسته نمیکند. این کشش از سوی دیگر با تعدد حوادث و افت وخیزهای ماجراهای احمد تقویت میشود. خاطرات احمد احمد از آن دست آثاری است که با خواندن فصل نخست، خواننده نمیتواند از خیر دیگر فصلها بگذرد و تا پایان با احمد زندگی میکند. شاید این امر برخاسته از زیرکی تدوینگر در انتخاب سوژه باشد. کاظمی در میان سوژههای متعددی که برای گزینش در اختیار داشته، کار روی خاطرات فردی را برگزیده است که شاید تا پیش از انتشار خاطراتش برای بسیاری از مردم ناشناخته و گمنام بود. این گمنامی ذهن مخاطب را کنجکاو میکند تا قهرمانی را که نام و شهرتش یکی است بشناسد. در خاطرات احمد انسانیت و افت و خیزهای عواطف انسانی در لحظاتی که خوی حیوانی بر زمین و زمان حاکم است، نظر خواننده را به خود جلب کرده و گاه تا عمق جانش نفوذ میکند. تیمار کردن هم بند گمنامی که با شکنجه از پای افتاده، مقاومت تا پای جان برای حفظ جان رفیقی که هنوز فرصت گریختن دارد، فرو ریختن احمد وقتی در مییابد شعارهای مارکسیستی همسرش را از او ربودهاند، اندیشیدن به خودکشی با سیانور در جایی که ظاهراً آخر خط است، بلاتکلیفی در زندان و تحمل رنج روحی که شاید بارها سختتر از شکنجه است و دهها نمونه دیگر همگی جلوههای از عواطف انسانی هستند که احمد آنها را زندگی کرده و برای مخاطبانش روایت کرده است. تصویر شدن این لحظات با قلم توانای کاظمی گاه ذهن مخاطب را به بن بستی فلسفی میرساند که چرا؟! همه آنچه گفته شد دلایل ما بود برای آنکه این کتاب را بار دیگر در معرض دیدگان علاقهمندان تاریخ شفاهی ایران قرار دهیم. خاطرات احمد احمد تاکنون شانزده بار تجدید چاپ شده و علاوه بر آن به صورت پاورقی در یکی از نشریات کثیرالانتشار کشور و نیز به صورت صوتی از رادیو پخش شده است و اشکال دیگری از آن نیز در رسانهها مورد استفاده قرار گرفته است. |