◄ کتاب «آن بیست و سه نفر» نوشتهای شیوا و جذاب و هنرمندانه ◄ رونمایی مجموعه مقالات تاریخ شفاهی ایثار و شهادت در نمایشگاه کتاب تهران ◄ میزان گردآوری تاریخ شفاهی مشهد بینظیر است ◄ برنامهریزی تدوین 100 جلد تاریخ شفاهی مازندران در دفاع مقدس ◄ فراخوان موسسه تاریخ شفاهی و انجمن مفاخر معماری ◄ جمال میرصادقی: همیشه مخالف تاریخ شفاهی بودهام! ◄ مصاحبه با تمامي والدين شهداي استان كرمان ◄ برگزاری ششمین نشست مسئولان دفترهای فرهنگ و مطالعات پایداری مراكز استانی ◄ آغاز ثبت نام برای حضور در ششمین همایش تاریخ مجلس ◄ انتشار کتاب «تاريخنگاري محلي ايران در دوره اسلامي» ◄ دانشگاه شیراز، میزبان دومین نشست تاریخ و مطالعات بین رشتهای ◄ بررسی نگرش نسلهای انقلاب به دفاع مقدس
نظریه تاریخ شفاهی-۴۰ نویسنده: لین آبرامز Lynn Abrams مترجم: علی فتحعلی آشتیانی
نکتة اصلی در بحث ما این است که روابط بیناذهنیِ حاکم بر موقعیت مصاحبه را باور کنیم و دربارة نحوة تأثیر آنها بر محصول نهایی کار بیندیشیم. مصاحبهگر باید ابتدا از خود شروع کند و ببیند آن «خود»ی که به مصاحبهشونده القاء میکند چه تأثیری روی اقرار نهایی او گذاشته است. مورخان برخلاف مردمشناسان غالباً نقش یک عنصر خارج از فرهنگ، رویداد یا مقطع زمانی را انتخاب میکنند و ندرتاً به مشاهدة مشارکتی دست میزنند یعنی برای بررسی و مطالعه یک جامعه یا رویداد فرهنگی حاضر نمیشوند خود نیز عضوی از آن بشوند؛ در این صورت خود را بخشی از ماجرا نمیبینند. یکی از علل توسل ما به مصاحبههای تاریخ شفاهی این است که از مسیر خاطرات فردِ حاضر در برابرمان به «یک جای دیگر»-گذشته- برسیم. در چنین موقعیتی فاصلة سنی، تفاوت جنسیتی یا پشتوانة تجربهای طرفین به نفع مصاحبه است زیرا پاسخگو به توضیح و توصیف مفصل خاطراتش برای یک غریبه رغبت بیشتری دارد تا به شخصی شبیه خودش. پورتلی مصاحبة تاریخ شفاهی را به «رویارویی جانبداریها» تشبیه میکند. برخوردی که در این مصاحبه اتفاق میافتد به هر شکلی که صورت بگیرد منجر به تولید بازنمایی یک «خود»ِ نامتفرق یا کامل نمیشود.(1) مورخان شفاهی به این باور رسیدهاند که موضوعات و مسائل حاکم بر ذهنیت در جریان مصاحبه در واقع بخشی از یک تغییر تمامعیار از گردآوری اطلاعات به سمت روانسازی نقل داستان زندگی است. از سویی ذهنیت به موضوعی تبدیل شده که لازم است در مصاحبه بدان توجه شود و از سوی دیگر، خودش نیز یکی از اجزاء برنامة فراگیرتری است که آزادسازی صداها، اعتبار بخشیدن به تجربهها و درک نحوه ساخت نسخههای گذشتهنگر از زندگی توسط مردم در ذیل آن میگنجد.
ذهنیت و گفتمان ورود به مبحث ذهنیت مستلزم توجه به دو نکته است: نخست اینکه بدانیم پاسخگوی ما حین گفتگو با مصاحبهگر در حال ساختن یک نسخة ذهنی از گذشته است؛ و دوم اینکه این عمل ذهنی را با تکیه بر گفتمانهای موجود در فرهنگ خود انجام میدهد. پس نتیجه میگیریم که ما مُدام داستان زندگی خود را مورد ارزیابی قرار میدهیم، و برای هر مخاطبی داستان متفاوتی نقل میکنیم. برای تحقق این منظور، به سراغ تصوراتی که نحوة معرفی «خود» را در فرهنگمان نشان میدهد میرویم و از هویتها یا مواضع فاعلی مختلفی کمک میگیریم (مانند دختر سرکش، زن خوب، کارگر سختکوش و غیره). این کار بسیار پیچیده است. مصاحبهشوندة ما بعضی گفتمانها را مناسب تشخیص میدهد و بعضی دیگر را کنار میگذارد. او راه خود را از طریق همین دیدگاهها در جامعه باز میکند. شیوة انتخاب و توصیف راوی از رویدادهای زندگیاش و قضاوت دربارة آنها در همین گفتمانها انعکاس مییابد. میگویند آنچه که انسان را به ساخت «خود» و معرفی آن به دیگران (مخاطبان)-دوستان یا مصاحبة تاریخ شفاهی-ترغیب میکند غالباً ناشی از میل درونی او به ابراز وجود است که چنین میلی در فرهنگ مدرن مصرفگرای غرب و فرصتهای فرهنگی فراوان این کشورها بیش از همه دیده میشود. اما ساخت روایت ذهنی از زندگی، سابقة دیرینهای در زندگی روزمرة مردم دارد. لیندال روپر از زنی آلمانی به نام ریجاینا بارتولومه(2) میگوید که در سال 1685 در شهر آگسبورگ(3) داوطلبانه اطلاعاتی از خود را در قالب روایاتی مفصل در دادگاه تفتیش عقاید(4) افشا کرد. وی که مدعی شده بود معشوقة شیطان است، سرانجام سرش را برای این کار بر باد داد. (5) خیلیها معتقدند خود زیستنامه نویسی در جامعه به موازات موضوع ثبت سوابق در دنیای مدرن مطرح شد و رشد کرد. مثلاً شورای کشیشنشین یا شهرداریها اطلاعات افراد فقیری را که خواستار کمک شده یا نیازمند گواهی حسن سابقه برای استخدام (تأئیدیه) بودند، جمع میکردند. |