شماره 195    |    29 بهمن 1393

   


تاریخ شفاهی برای مردم یا مردم برای تاریخ شفاهی

استفاده از تاریخ شفاهی در دهه اخیر به عنوان ابزار قدرتمند در جمع‏آوری، ساماندهی و آرشیوسازی داده‏های اطلاعاتی در حوزه‏های مختلف در کشور نهادینه شده است و امروز تاریخ شفاهی‏کاران در پی اثبات موجودیت و اهمیت کارایی تاریخ شفاهی نیستند و به نظر می‏رسد با توجه به ظرفیت‏های تاریخ شفاهی در جامعه زمان طرح موضوعات و زمینه‏های کاری جدید فرا رسیده است. یکی از محوری‏ترین سؤالات در این زمینه جایگاه مردم در تاریخ شفاهی ایران است.


سومین نشست تخصصی جریان شناسی انقلاب اسلامی در مشهد

سومین نشست تخصصی جریان شناسی انقلاب اسلامی با رویکرد به نقش فرهنگیان در مرکز اسناد آستان قدس رضوی در تاریخ چهارشنبه 15 بهمن ماه، با حضور جمعی از پژوهشگران انقلاب برگزار شد. دکتر جواد منصوری(1) معاون اطلاع رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی به عنوان اولین سخنران این نشست به دستاوردهای انقلاب اسلامی پرداخت و ابعاد متعددی از انقلاب مورد بررسی قرار دادند.


سفرنامه شاملو به آمریکا

کتاب «روزنامه سفر میمنت اثر ایالات متفرقه امریغ» نوشته احمد شاملو، شاعر سرشناس ایرانی پس از 23 سال از سوی انتشارات مازیار در 136 صفحه انتشار یافت. این کتاب که از سال 1384 در انتظار دریافت مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد بود، حدود دو ماه پیش موفق به دریافت مجوز نشر شد که با انتشار آن در بازار کتاب و استقبال علاقمندان به آثار احمد شاملو، به چاپ دوم رسید. مدیر نشر مازیار در رابطه با استقبال از این کتاب معتقد است: «با توجه به اینکه از گذشته قطعه‌های کوتاهی از مطالب این کتاب در قالب فایل صوتی در فضای مجازی منتشر شده بود، کتابخوانان با این سفرنامه آشنایی داشته‌اند و طبیعتاً این موضوع نیز پتانسیل استقبال از این کتاب را دوچندان کرده است.


خاطرات دکتر صدر بیان مگوها نیست ولی ناگفته‌های زیادی دارد

«انقلاب و دیپلماسی در خاطرات سید محمد صدر» خاطرات دکتر سیدمحمد صدر از دیپلمات‌های باسابقه وزرات امور خارجه است. روایت دکتر صدر در این کتاب روایت بخشی از تاریخ سیاسی ایران در قبل و بعد از انقلاب اسلامی و بازگو کننده برخی فعالیت‌های دیپلماتیک در سالهای‌های آغازین جمهوری اسلامی ایران است. این خاطرات که توسط محمد قبادی گردآوری و تدوین شده، توسط سوره مهر منتشر شد.


کاظمی: تاریخ شفاهی تریبون ملت است

محسن کاظمی، نویسنده و پژوهشگر تاریخ انقلاب اسلامی معتقد است بسیاری از تاریخ شفاهی‌ها مورد نظر قدرتمندان است و امروزه تلاش زیادی صورت می‌گیرد تا مراکزی ایجاد شود که در آن خاطرات‌ این افراد منتشر شود. من از این خاطرات منتشر شده نه با عنوان تاریخ شفاهی بلکه با نام خاطرات گلخانه‌ای یاد می‌کنم؛ خاطراتی که در فضای غیرطبیعی، خاطره‌سازی می‌شوند و با آن دوپینگ سیاسی می‌شود.


بحث داغ خاطره نگاری انقلاب در نشست سرای اهل‌قلم

حجت الاسلام سعید فخرزاده معتقد است: در تدوین خاطره‌ها تعهد به کار کاظمی زبانزد است و کسی که کاری به وی می‌سپارد چه در حوزه کتاب و چه در حوزه تحقیقات، مطمئن است که علاوه بر این که به نتیجه می‌رسد یک تحقیق کامل نیز خواهد داشت. زیرا وی هویت خودش را با پژوهش‌هایش یکسان می‌بیند.


فخرزاده: دلیل حذف برخی مطالب در مصاحبه‌ها به آبروی اشخاص و امنیت ملی برمی‌گردد

حجت‌‌الاسلام سعید فخرزاده، مدیر واحد تاریخ شفاهی حوزه هنری با حضور در نشستی از سلسله نشست‌های «کتاب و انقلاب اسلامی» گفت: از راه‌های رسیدن به صحت مطالب تاریخی، تواتر (تکرار) است زیرا امکان دروغ‌پردازی یکسان از زوایای مختلف وجود ندارد. البته در تاریخ نمی‌توان به عینیت رسید اما می‌توان به ترسیمی شبیه به آن عینیت دست یافت.


تاریخ شفاهی ۵۰ سال گذشته می تواند یک رنسانس و انقلاب فرهنگی ایجاد کند

مساله ای که ما در «خاطره» داریم این است که ما از اکنون به گذشته می‌رویم در حالیکه در «تاریخ» گذشته را به اکنون می‌آوریم. یکی از آسیبهای خاطره‌خوانی و خاطره‌کاری این است که شما را از وضع واقع موجود به گذشته پرتاب می‌کند. در شما حس نوستالژیک را تقویت می‌کند که آثار این خلسه است. اینجا نشئگی و خلسه و خوشی و گریز از وضعیت موجود ممکن است پیش بیاید. در حالی که تاریخ ماجرایی است که شما را به اندیشیدن وامی‌دارد. می‌خواهید گذشته را به اکنون بیاورید. تاریخ (شفاهی یا مکتوب) دردانگیز و خرد محور است. در حالی که خاطره نگاری یک برگشت دارد که تا حدودی نوستالژیک است


میزگرد نقد کتاب «آیندگان و روندگان» در خبرگزاری کتاب

مرتضی رسولی‌پور در نشست نقد کتاب «آیندگان و روندگان» در خبرگزاری کتاب، گفت: «تأثیر ذوق‌زدگی از موافقت داریوش همایون با انجام گفت‌وگو و کم‌تجربگی گروه مصاحبه کننده موجب شده نقص‌ها و کاستی‌های جدی در گفت‌وگو با وی دیده شود.» حسین دهباشی نیز گفت: از آنجا که پروژه تاریخ شفاهی عصر پهلوی دوم از جنس تاریخ‌نگاری نفرت نیست پس هضم آن برای کسانی که می‌گویند«چون با ما نیست پس برماست» دشوار است.


دوازدهمین و سیزدهمین نشست تاریخ شفاهی کتاب

حسین محجوب، مدیر شرکت سهامی انتشار در دوازدهمین نشست تاریخ شفاهی کتاب درباره دلایل استقبال نشدن مردم از کتاب گفت: وضعیت اقتصادی و ممیزی سلیقه‌ای در افت شمارگان کتاب بسیار موثر هستند. نادر قدیانی، مدیر انتشارات قدیانی در سیزدهمین نشست تاریخ شفاهی کتاب گفت: با وجود همه مشکلات در حوزه نشر، زیربنای نشر تخصصی را روشن ارزیابی می‌کنم.


شماره زمستان 2015 «گذشته و حال» منتشر شد

شماره 226 فصلنامه گذشته و حال Past & Present ویژه زمستان (فوریه) 2015 همراه با یک ضمیمه مفصل منتشر شد. این فصلنامه که از 1952 منتشر می‏شود، از جمله با سابقه و معتبرترین نشریات تاریخی در کشورهای انگلیسی زبان است. گذشته و حال نشریه‏ای دانشگاهی و پژوهشی است که نقشی اساسی در گسترش تاریخ اجتماعی داشته است. در 1952 شماری از تاریخ نگاران مارکسیست و غیرمارکسیست این نشریه را راه انداختند.


«ما همه مورخیم» (2)

تا بدینجا کوشیدم ابتدا با معرفی خاطره به عنوان گفتارها و کردارهای گذشته، و سپس با ترسیم عینی و تصویرپذیر ضرورت وجود گفتارها و کردارهای گذشته برای تحقق ساده‌ترین اَعمال روزمرة زندگی‌مان، تاریخ را به کوچک‌ترین مقادیرش ساده کنم. اکنون می‌خواهم مفاهیم عمومی‌تر فعالیت‌های آقای همگانی را بیان نمایم. او در ساحت امور زندگی روزمره‌اش اقدام به پرداخت صورتحساب زغال‌سنگ کرده است؛ در ساحت ضمیرش به عمل اساسی و بنیادینی دست زده که به انسان قابلیت برخورداری از تاریخ را می‌دهد: ب


مصاحبه گام به گام با استیو جابز (2)

طرح تاریخ شفاهی برنامه افتخارات جهان رایانه در آوریل سال 1995 با استیوجابز (Steve Jobs) رئیس وقت شرکت رایانه ای نکست(NeXT) مصاحبه کرد. این مصاحبه جامع را دانیل مورو (Daniel Morrow) مدیر اجرایی برنامه افتخارات انجام داد. بخش نخست این مصاحبه رادر شماره 194 خواندیم. اینک بخش دوم تقدیم میشود:


وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.

 


 

◄ یادآوری اهمیت تاریخ شفاهی کتابداران و خیرین کتابخانه‌ساز
◄ افتتاح استودیوی تاریخ شفاهی دانشگاه بیرجند
◄ برگزاری چهارمین نشست تاریخ شفاهی مطبوعات ایران
◄ هفتمین نشست کارگاه تاریخ شفاهی در همدان
◄ کارگاه آموزش تاریخ شفاهی در دو شهرستان مرزی برپا شد
◄ آستان قدس رضوی 12 نفر کارشناس تاریخ شفاهی دارد
◄ تعامل دو نگرش سنتی و دانشگاهی در انجمن تاریخ شفاهی ایران
◄ ضرورت آشنایی با امکانات جدید ثبت تاریخ شفاهی
◄ کتاب «تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی در اراک» منتشر شد
◄ انتشار گزيده‌اي از تاريخ شفاهی طايفه گشكي كامياران
◄ رونمایی از کتاب صوتی خاطرات معصومه آباد
◄ نتیجه بیش از پنجاه سال تحقیق و تفکر در قالب گفت‌وگو



نظریه تاریخ شفاهی-۳۲
نویسنده: لین آبرامز
Lynn Abrams
مترجم: علی فتحعلی آشتیانی


مصاحبه‌شونده در مواردی تلاش می‌کند تا نه صرفاً با عطف به نقل‌های قبلی از داستان زندگی‌اش بلکه در نسبت با مفروضات فرهنگی دربارة خودش، بین نسخه‌های مختلف و شاید ناسازگار با یکدیگر یک «انسجام روایی» ایجاد نماید و البته در این کار موفق می‌شود. جالب اینجاست که مورخ شفاهی غالباً نحوة تلاش مصاحبه‌شونده در این زمینه را عملاً در صدای او می‌شنود. این همان جایی است که نظریه‌های مربوط به «خود» و نظریه‌های داستان زندگی به نقطة تلاقی می‌رسند زیرا، به قول خانم لیند، دقیقاً با نقل و بازگویی داستان زندگی است که ما (یعنی پیروان سنت غربی) خودشناسی‌مان را می‌آفرینیم. ما همواره تقلا می‌کنیم تا در برابر تغییرات اجتماع به انسجام دست یابیم و در همین مسیر است که فرایند مستمر مذکور الی‌الابد مورد بازبینی و تجدید نظر قرار می‌گیرد. نمونه‌اش تغییر گفتمان‌های عمومی و تفسیرهای‌مان از گذشته و تغییرات مادی در زندگی‌مان است. رونالد واکر که قبلاً به شما معرفی کردیم متولد سال 1906 در یک خانوادة مذهبی طبقه متوسط یورکشایر انگلستان است. مصاحبه‌ای که با وی در دهه 1970 صورت گرفته به وضوح نحوة کنار آمدن او با بخش‌های ضد و نقیض داستان زندگی‌اش را نشان می‌دهد. مثلاً رشد او در خانواده‌ای که تحت تأثیر شعائر و مناسک مذهب متدویست بوده و شناختی که او در زمان مصاحبه از خویشتن پیدا کرده بود:
«به پدر و مادرم فکر می‌کنم-هر موقع یاد اونها می‌افتم می‌بینم خیلی سفت و سخت به اعتقادات‌شون چسبیده بودن. اصلاً برام مهم نیست که راجع به درست و غلط بودن عقایدشون حرف بزنم، اما به هر حال آدمای مؤمنی بودن. تا آخر عمرشون با هم دعا می‌کردن. پدرم هر شب چند صفحه از انجیل رو برای مادرم می‌خوند، آره تا دیر وقت شب، و وقتی داشت جون می‌داد فرستاد دنبال همه بچه‌‌هاش-که اون موقع مرسوم بود، هر چند یکی از برادرام قبل از اون مرده بود. پدرم می‌دونست داره می‌میره و خیلی مضطرب اعتراف کرد که آدم گناهکاری بوده. فکر می‌کرد با این اعتراف می‌تونه خودش رو سبک کنه. بچه‌هاش یعنی همین نسل ماها از این چیزا فاصله می‌گرفتیم. به کلیسا می‌رفتیم چون مجبور بودیم. البته یه خورده که به‌اش فکر می‌کنم می‌بینم خیلی هم مجبور نبودیم ولی دوست نداشتیم اونها رو برنجونیم، اما گمون نمی‌کنم هیچ‌کدوم از خواهرام یا خودم اون موقع-آخه باورهای بچگی‌مون رو از دست داده بودیم و چیزی هم جایگزین اونها پیدا نکرده بودیم. یعنی چیزی بهتری گیرمون نیومده بود.»(1)
رونالد واکر در یک خانوادة متوسط عصر ادوارد بزرگ شد؛ پدر او تجسم روحیات و اخلاقیات حاکم بر آن عصر بود. با این حال، واکر به سهولت از این عصر عبور می‌کند و به دنیای اواخر قرن بیستم یعنی مقطعی که داستان زندگی‌اش را شکل می‌داد، می‌رسد. خودشناسی او بارها متحول شده و «خود»ی که در این مصاحبه معرفی می‌کند با شرایط دنیای دین‌گریز دهة 1970 قابل درک است، معذ‌لک همچنان قادر است ناسازگاری با دنیای پدر و مادرش را نیز درک کند.(2)
همه مصاحبه‌شوندگان ما در حین نقل داستان زندگی‌شان مانند رونالد واکر عمل می‌کنند: ابتدا خاطرات مشخصی را انتخاب می‌کنند و سپس آنها را به ترتیبی خاص می‌چینند و در نهایت تصمیم می‌گیرند که به هر یک از مقاطع زندگی‌شان چه میزان اهمیت یا معنا اختصاص دهند.

رویه عملی
اینگونه نیست که نقل داستان زندگی در همه قالب‌های مصاحبه‌ای امکان‌پذیر باشد، و از مصاحبه‌شوندگان نیز نباید انتظار داشت تا همگی قادر باشند «خود»ِ منسجمی ارائه دهند. اگر گمان می‌کنید با طرح سؤال رایجِ «داستان زندگی‌تان را برای من بگویید»، مصاحبه‌شوندة شما روایت منسجم اندیشمندانه‌ای از «خود» را تحویل‌تان می‌دهد، سخت در اشتباهید؛ از طرف دیگر، پیروی از یک الگوی انعطاف‌ناپذیر پرسش و پاسخ هم به نتیجة خوشایندی ختم نمی‌شود. بر خلاف نگارش خودزیست‌نامه که عموماً با انگیزة شخصی صورت می‌گیرد و قصدش ارائة روایتی خاص از زندگی است که نویسنده از آن احساس رضایت می‌کند (مانند تأکید بر موفقیت‌ها یا مبارزه با مشکلات و غلبه بر آنها) و محصول ساعت‌ها تفکر، تحقیق و اندیشه در خویشتن است، داستان زندگی آنگونه که تا بدینجا دیده‌ایم گونه‌ای خودآشکارسازی است که دائماً مورد تجدید نظر قرار می‌گیرد. به قول پورتِلی:«گفتمان شفاهی از میان انگشتان ما روان می‌شود» و اگر می‌خواهیم آن را نگه داریم باید «جامد» یا «منجمدش» کنیم. (3) پس تنها با یک مصاحبه نمی‌توان به مقصود رسید؛ چندین مصاحبة پیگیرانه فضای فراخ‌تری را برای کنار هم چیدن تکه‌پاره‌های خاطره و تجربه و ساختن داستان زندگی از آنها برای مصاحبه‌شونده فراهم می‌سازد و پژوهشگر نیز روایت عمیق‌تر و مفصل‌تری را از ذهن او بیرون می‌کشد. اما به رغم ملاقات‌های متعدد با مصاحبه‌شونده باید بدانیم که ندرتاً وی یک «خود»ِ یکدست مطمئن به ما تحویل می‌دهد.




 
 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.