● جلسههای راهاندازی رشته تحصیلی تاریخ شفاهی در حال برگزاری است ● حضور فرمانده نیروی انتظامی در جلسه 223 کارگروه تاریخ شفاهی ● کارگاه تدوین تاریخ شفاهی دفاع مقدس در ساری برگزار شد ● ویژهنامه تاریخ شفاهی مجله «راه» منتشر میشود ● انتشار نخستین کتاب مجموعه «تاریخ شفاهی ادبیات قدیم ایران» ● شفاهیت همچنان پابرجاست ● نقد کتاب «شفاهی و مکتوب در نخستین سدههای اسلامی» ● برگزاری اولین کنگره بینالمللی تاریخی محلی مازندران ● بررسی و تحلیل تاریخنگاری محلی گیلان ● فراخوان پنجمین جشنواره خاطرهنویسی استان همدان ● همکاری مجمع «مهتاب» در برگزاری همایش بررسی نقض بیطرفی ایران در جنگ جهانی اول ● رونمایی چهار جلد مجموعه روزشمار جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ● سندی مهم از قیام اسلامی 29 بهمن مردم تبریز ● سرگذشت شهید مدرس به روایتی دیگر ● ارایه نسخه الکترونیکی خاطرات آیتالله مهدوی کنی ● كتاب «اعدام انقلابی رزم آرا به روایت اسناد» منتشر شد ● همراهی خاطرات سیدعلی صالحی با سرودههایش ● نگاه «گفتوگوهای سینمایی» به دهه شصت ● ترجمه یکی از مهمترین منابع تاریخی درباره روابط تاریخی چین و ایران ● سرقت بیش از 80 هزار نسخه کتاب و دست نوشته فلسطینی ● دانش آموزان هندی-پاکستانی از تاریخ شفاهیشان برای هم می گویند
نظریه تاریخ شفاهی-۱۹ نویسنده: لین آبرامز Lynn Abrams مترجم: علی فتحعلی آشتیانی
خودزیستنامه تمیز تاریخ شفاهی از خودزیستنامه چندان دشوار نیست. تاریخ شفاهی غالباً ماهیت خودزیستنامهای دارد زیرا شخص در واقع روایت خود را از وقایع گذشته و از منظر کسی که در خودش غور و تفکر میکند، به ما میگوید. در بسیاری از روایتهای تاریخ شفاهی میتوان خصوصیات خودزیستنامهای یا به عبارتی جزئیاتی را که نقل آنها از نظر راوی به صلاح بوده، مشاهده کرد. راویان عموماً داستانهای خود را از منظر اول شخص (ضمیر «من») یا از نظرگاه شخصی خود نقل میکنند. خودزیستنامه نیز همین گونه است یعنی زندگی یک فرد را در قالب فهم و دریافت گستردهتر و جامعتری از گذشته میریزد، ابعاد خصوصی را به ابعاد عمومی زندگی و رویدادهای شخصی را به رویدادهای سیاسی پیوند میزند. اما وجه متمایزکنندة اساسیِ مصاحبة تاریخ شفاهی از خودزیستنامه، حتی در جایی که با رویکرد داستان زندگی به قضیه وارده شدهایم، مداخلة مصاحبهگر است. پورتلی در این زمینه میگوید:«شاید روایت شفاهیِ خودزیستنامهای در ظاهر با سایر متنهای خودزیستنامهای شباهت زیادی داشته باشد، اما بر فعل خودزیستنامهایِ کاملاً متفاوتی بنا شده، زیرا مرجعیت در آنها با یکدیگر فرق میکند.»(1) مداخلة مصاحبهگر موجب انتقال مرجعیت از راوی میشود و موقعیتی را میآفریند که مایکل فریش(2) از آن به «مرجعیت مشترک» (3) یاد کرده است.(4) بنا بر این شاید قصهای که گفته میشود در ماهیت خود مستقل از مصاحبهگر باشد ولی شیوه بیانش از نوع مداخلة وی تأثیر میپذیرد. در مورد خودزیستنامههای مکتوب رایج باید گفت که غالباً ناشر یا ویراستار در آنها اِعمال نفوذ میکنند، اما ابتکار عمل همچنان در دست نویسنده است و اوست که تصمیم میگیرد چگونه روایت خود را بنویسید، در آن چه بگنجانَد و چه نگنجانَد، شکل داستانش را چگونه دربیاورد و مواردی از این قبیل. بر خلاف داستانگویی یا حتی خودزیستنامهنویسیِ طبقة متوسط جامعه که نویسنده یا سخنگو با تکیه بر مشروعیتِ برگرفته از سنت یا پایگاه اجتماعیاش رشته سخن را به دست میگیرد، راویِ مصاحبة تاریخ شفاهی مشروعیت سخنگوییاش را از مصاحبهگر اخذ مینماید. پس هر یک از این دو، فرایند و فراوردة متفاوتی دارند. تاریخ شفاهی قادر است در مقطع زمانی مشترک بین مصاحبهگر و مصاحبهشونده، گذشته را از نو در خیال آنها زنده کند. غالباً قدرت یا اختیار در کلیت فرایند مصاحبه و فعالیتهای پس از آن دست به دست میشود: ممکن است مصاحبهشونده در جاهایی دست به قدرتنمایی بزند مثلاً در بازبینیهای بعد از مصاحبه و تأئید واجنگاشت، اما مسئولیت محصول نهایی هیچگاه به طور محض بر عهدة او نیست. |