● تدوین تاریخ شفاهی نهضت سوادآموزی
● آغاز سلسله نشستهای تاریخ شفاهی مطبوعات ایران
● برگزاری دومین کارگاه آموزش تاریخ شفاهی در هرمزگان
● انتشار نسخه الكترونیكی خاطرات حسن روحانی
● «خبرنامه موزه عبرت ایران» منتشر شد
● ارایه پژوهش ویژگیهای روحی و معنوی رزمندگان در دوران دفاع مقدس
● کتابی درباره ملاقاتهای محرمانه محمدرضا پهلوی و سرآنتونی پارسونز
● اثر برگزیده جایزه بوکر، برگرفته از خاطرات اسارت نوشته شده است
نظریه تاریخ شفاهی-۱۷ نویسنده: لین آبرامز Lynn Abrams مترجم: علی فتحعلی آشتیانی
تغییرپذیری آخرین خصوصیتی که تاریخ شفاهی را از سایر تواریخ و رشتهها متمایز میکند، تغییرپذیریاش است. این موجود در برابر ثبات و میخکوب شدن از خود مقاومت نشان میدهد و تا پیش از جلوس در قاب متن واجنگاشته دائماً به رنگی درمیآید و هر نوع تغییری را میپذیرد. اگر دربارة موضوعی مشخص با مصاحبهشوندهای مصاحبه کنید و همان را چندین بار تکرار نمایید، مصاحبة متفاوتی به دست میآید. کلمات، داستانها، و ساختار روایت و کنش، به ویژه در صورت انجام مصاحبه توسط یک مصاحبهگر جدید، تغییر میکنند. همه پذیرفتهاند که سن و سال و جنسیت مصاحبهگر تأثیر قابل توجهی بر اقاریر مصاحبهشونده میگذارند. این تحولات در بستر فرایند فراگیرتری به نام بیناذهنیت اتفاق میافتند که عبارت است از تعاملِ ذهنیت طرفینِ حاضر در مصاحبه. از آن گذشته، مصاحبهای که تنها با یک نفر صورت بگیرد، به خصوص وقتی که ساختارمند نبوده و از رویدادی به رویداد دیگری بپرد، پایان طبیعی مطلوبی را نیز رقم نمیزند. پروژهای که هدفش تحقیق و تفحص از رویداد یا تجربهای قابل شناسایی باشد به تعداد مشخصی از مصاحبهشوندگان محدود نمیشود. به همین دلیل است که پورتلی تاریخ شفاهی را «مُنبعث از کیفیت سیال، نتراشیده و لاینتاهی یک فعالیت جاری» میداند.(1) تغییرپذیری تاریخ شفاهی تنها زمانی متوقف میشود که گفتار ضبطشدة مصاحبه سرانجام لباس کلمات بر تن نموده و بر صفحة کاغذ بنشیند. در این مقطع خواهیم دید که منبع تاریخ شفاهی بیش از هر زمان دیگری به سایر منابع اولیة متعارف شبیه میشود. مورخ شفاهی در این مرحله باید بداند که واجنگاشت قادر است تغییرپذیری طبیعی را از مصاحبه و تاریخ شفاهی سلب نموده و آن را به ثبوتی غیر طبیعی استحاله کند.
تشریک مساعی عنصری که در بحث ما مورد کملطفی قرار گرفته جایگاه مورخ است. کدام موقعیت یا بستر پژوهشی را میتوان یافت که مورخ در آن مشتقانه و فعالانه در آفرینش منبع خود به میدان بیاید؟ کسی که مواجهه از جنس تاریخ شفاهی را آغاز، راویانش را شناسایی و برنامه اجراییِ تحقیق را تعیین میکند، سؤال میپرسد و مصاحبه را شکل میدهد، مورخ است. و هموست که نظارت خود را بر فراوردة نهایی اِعمال نموده، عموماً پیادهسازی متن شفاهی را برعهده دارد و مادة حاصله را به عنوان شاهد و مدرک به مخاطبانش عرضه مینماید. تاریخ شفاهی را باید تنها حوزهای از پژوهشهای تاریخی دانست که پژوهشگر با همکاری مصاحبهشوندگانش منبع مخصوص به خود را میآفریند. اشغال چنین جایگاه ممتازی موجب غرور است و انسان از اینکه در منبع خود حضور دارد و بر تولید محصول و توصیه در مورد نحوة استفاده از آن حق اِعمال اختیار دارد، باید به خود ببالد. و همین حسن است که مورخان شفاهی را وامیدارد تا در ارائة گزارش از پروژة تاریخ شفاهیشان حق خود را در آفرینش چنین محصولی یادآور شوند. پس میبینیم که تاریخ شفاهی تنها با تلاش متقابل و تشریک مساعی پژوهشگر و راوی از قوه به فعل درمیآید. |