● ثبت 2 هزار و 250 دقیقه تاریخ شفاهی در شش ماه
● آغاز طرح گردآوری تاریخ شفاهی شهر اراک
● «شناسنامه» تاریخ شفاهی انقلاب محسوب میشود
● بررسی بن مایههای داستانی در تاریخ شفاهی انقلاب
● برگزاری کارگاه آموزشی فنون و مهارتهای مصاحبه پژوهشی
● نباید هرآنچه در اسناد ساواک آمده به عنوان سند قطعی حساب شود
● مرتضی سرهنگی از دیپلماسی ادبی در حوزه ادبیات جنگ گفت
● خاطرهگویی جمعی از اسرای ایرانی در بند القاعده لیبی
● نگارش زندگینامههای «شخصیتهای مانا» ادامه دارد
● انتشار نقد چند کتاب خاطرات سیاسی
● «دفترچه خاطراتی از افغانستان» پاورقی شد
● صدویازدهمین برنده نوبل ادبیات، ارتباط خاصی با خاطرات دارد
● فینالیستهای جایزه 20 هزار پوندی کتابهای بیوگرافی و خاطرات
نظریه تاریخ شفاهی-۱۶ نویسنده: لین آبرامز Lynn Abrams مترجم: علی فتحعلی آشتیانی
ذهنیت به دانشجویان رشتة تاریخ میآموزند که همه منابع دارای ماهیت ذهنی هستند، یعنی از نقطهنظر خاصی بیان شدهاند، و به آنها میفهمانند که منظر یا نقطهنظر انسانها نقش مؤثری در تفسیر منابع ایفا میکند. پس ذهنیت، دست کم در این معنا، صرفاً به تاریخ شفاهی تعلق ندارد، اما وقتی ذهنیت را «تعریف یا تفسیر چیزی از طریق ذهن» معنا کردیم، دست روی خصوصیت اصلی تاریخ شفاهی گذاشتهایم. مورخ شفاهی صرفاً به جستجوی «حقایق» نمیپردازد، بلکه آشکارسازی واکنشهای عاطفی، کشف دیدگاههای سیاسی و ذهنیتِ نهفته در وجود انسان نیز برایش اهمیت دارند. ما در پیِ پادزهری برای گزارشهای تعمیمدادهشده از رویدادها یا محک زدن آن دسته از روایتهایی هستیم که به دست قدرتمداران و فاتحان نوشته شدهاند، به همین علت است که تجربههای شخصی انسانها را میکاویم. مورخ شفاهی برای پردهبرداری از روی ذهنیت انسانها حاضر است از جانش مایه بگذارد. ما ابتدا میپرسیم «چه شد؟» و پس از شنیدن روایت راوی از رویداد، از او میپرسیم «آن موقع چه احساسی داشتی؟» مصاحبهشوندهمان را تشویق میکنیم تا رویداد گذشته را «از منظر خودش» بیان نموده و «نظر یا احساس کنونیاش» را به ما بگوید. در نتیجه، تاریخ شفاهی بین معنای رویداد در ذهن افراد، مردم یا کل ملل دنیا و ذهن مورخ پل میزند. پورتلی در سخن مشهوری گفته است:«تاریخ شفاهی فقط از کنشهای مردم در گذشته به ما خبر نمیدهد، بلکه خواست مردم، باوری که در حین بروز کنش داشتند، و نظر کنونیشان دربارة آن کنشها را آشکار میسازد».(1) راوی در این ماجرا به طوری جدی در خویشتن خویش میاندیشید و همین امر نیز مصاحبة تاریخ شفاهی و منابع تولیدشده در این مسیر را عملاً از تمام منابع مورد رجوع مورخان متمایز مینماید.
خاطره ذهنیتمدار بودن منابع شفاهی بدین معناست که در ردیف اسناد خاطرهای طبقهبندی میشوند. در واقع بسیاری دیگر از اسناد تاریخی نیز کم و بیش به دنبال کنکاش در خاطرات شکل میگیرند؛ مانند خلاصه مذاکرات جلسات دولتی، سندهای حقوقی، رپرتاژهای مطبوعاتی، خاطرات منتشرشده و یادداشتهای روزانه.(2) تا پیش از اختراع ضبط صوت، مردم یادداشتهای خود را یا در حین واقعه یا بعد از آن مینوشتند. اما این اسناد به شکل مکتوب خود برای مورخان ارزش مراجعه دارند و آنان نیز غالباً فراموش میکنند که خاطره و نقیصههایش ممکن است در این اسناد تأثیری به جای گذاشته باشند. لذا احتمال بیدقتی و پیشدواری در هر منبع مستندی منتفی نیست. البته مورخان شفاهی به این قضیه نه به دیده مسئله یا تهدید بلکه به دیده فرصت باید بنگرند. خاطره علیرغم تغییرپذیری، ناپایداری و نارساییهایش، محور اصلی رویه و تحلیلهای ماست. میخواهیم بدانیم چرا مردم خاطراتشان را به یاد آورده و یا فراموش میکنند، چه تحریفات یا اشتباهاتی از آنان سر میزند و «علت» این وقایع را از آنها بپرسیم. کاربرد خاطره توسط مورخان شفاهی در چنین بستری است که آن را از سایر گونههای پژوهشهای تاریخی جدا میسازد. |