● پيشنهاد ثبت تاريخ شفاهي كميته امداد امام خميني(ره)
● ارایه درس تاریخ شفاهی برای «پیامآوران ایثار»
● آموزش جوانان خوزستان برای ثبت تاریخ شفاهی
● نویسندگان، ناشران و ضعف اسنادی در حوزه تاریخ شفاهی
● فراخوان تاریخ شفاهی شهریار
● رونمایی از کتاب «دا» در نیویورک
● سفر «جمیله بوپاشا» به ایران
● معنای واقعیت گذشته چگونه قابل بازسازی است؟
● آمادهسازی نسخه صوتی سه کتاب خاطرات
● یک روزنامه اقتصادی خاطرات شهرام جزایری را منتشر میکند
● میراث بنگلادشیها در یک مجموعه
نظریه تاریخ شفاهی-۱۵ نویسنده: لین آبرامز Lynn Abrams مترجم: علی فتحعلی آشتیانی
روایت ماهیت روایی را نمیتوان از تار و پود شفاهیت مصاحبه جدا نمود. راه و رسمی که مردم با تمسک به آنها داستان میسازند و دنیای خود را به واسطة همان داستانها تفسیر میکنند به روایت-دومین مشخصة متمایز شفاهیت-موسوم است؛ به بیان دیگر، روایت را باید قالبی برای «ترجمة دانستهها به گفتهها» تلقی نمود.(1) تقریباً تمام تاریخهای شفاهی، یا دست کم اقاریری که در مصاحبههای غیر رسمی، غیر ساختارمند یا نیمهساختارمند از راوی استخراج شده است در قیاس با قالب رسمیِ پرسش و پاسخ، به وضوح مشخصههای روایی خود را به نمایش میگذارند. داستانِ نقلشده را به کمک عناصر متنوعی مانند نقل قول غیر مستقیم، افزودن نظر، بازاندیشی، و گریز به دیگر ماجراها در قالب روایی میریزند و به نمایش میگذارند. در این مسیر شاید از کدهای ساختاری مشخصی که منحصراً از فرهنگ بومیِ روایت و راوی اخذ شده نیز استفاده گردد. مثلاً اقاریر شخصی به نام آفیه(2) از بومیان قبیلة اینویی(3) در شمال کانادا را که در دهه 1990 به زبان بومی خودش، اینوکتیتوت،(4) سخن گفته است، میخوانید: «من هست آفیه آوا. حالا شروع خواهد شد. از اجدادم شروع خواهد شدم. چطوری بود؟ یک دقیقه صبر کرد. باید دید از کجا شروع کرد... یا از کدوم آدم... حالا یک دقیقه صبر کرد... حالا خانوادة اجدادی من، این جوری بوده که. خانواده آروارلوک من رو به فرزندخوندگی گرفت. آروارلوک و زنش، لاپالیک، من رو به فرزندی گرفته بودی... آروارلوک داشت یک مادر به اسم آقاق و یک پدر به اسم آتارجوآت... حالا اقوام واقعی من: کوبلو بود پدر واقعی من، و سولا هم بود مادر واقعی. من همه اجداد کوبلو یادم نبوده، اما ندونست مادر و پدرش کیا بودن... مادر واقعی من، خب پدرش نوتاراریاق بود و مادرش هم کائوکجاک...»(5) حتی از روی متن واجنگاشت و برگرداندة مصاحبه نیز به راحتی میتوانیم ساختار و شیوه مشخص نقل تاریخ خانوادگی در میان نسل ریشسفیدان قبیله اینویی را تشخیص بدهیم. در الگوی متداول غربی ابتدا تاریخ و محل تولد را ذکر میکنند، ولی در اینجا شفاهیت و روایت با مشخصههایی منحصر به این قبیله دیده میشود. مسلماً میتوان برخی از منابع مکتوب را مثال زد که فرمهای روایی آنها با این نوع روایت تشابه نزدیک دارند، لذا عنصر روایت کاملاً منحصر به تاریخ شفاهی نمیشود. |