● پیگیری مصاحبههای تاریخ شفاهی صنعت نفت
● درگذشت راوی تاریخ شفاهی «بیمارستان جنگی»
● انتشار جلدهای 26 و 27 «تقویم تاریخ دفاع مقدس»
● هدیه سپر یکی از سربازان شاه عباس اول به رئیسجمهوری
● پژوهش اسنادی دو نویسنده آمریکایی درباره جنگ تحمیلی عراق علیه ایران
● نگاهی به سرگذشت گروههای تجزیهطلب
● بررسی نقش فرانسه در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران
نظریه تاریخ شفاهی-۱۴ نویسنده: لین آبرامز Lynn Abrams مترجم: علی فتحعلی آشتیانی
ما در تاریخ شفاهی، بر خلاف سایر شیوههای تحقیقات تاریخی، با انسانهای زنده ارتباط برقرار میکنیم. شاید این موضوع آنقدر بدیهی به نظر بیاید که تکرارش لازم نباشد، اما همواره باید به یاد داشته باشیم که ما با مردم واقعی طرف هستیم: یعنی پژوهشگری که طرح سؤال میکند و پاسخگویی که نهایت تلاش خود را برای پاسخ به سؤالات او به کار میبَرَد؛ بیهمتاییِ تاریخ شفاهی دقیقاً از همینجا ناشی میشود. تمام صفاتی که وجه متمایز تاریخ شفاهی را تشکیل میدهند ریشه در همین یک عنصر دارند. تبدیل مردم به «منبع مستند» پیچیدگیهای عجیبی را به وجود میآورد که تحلیل و تفسیر مخصوصی را میطلبند. اکنون باید پرسید که آن خصیصههای ممتاز و متمایزکننده چیست؟ نخست آنکه در تجزیه و تحلیل ابعاد مختلف یک انسان، یک سند مکتوب، یک یادگاری مادی یا یک انگارة تصویری/دیداری نمیتوان همه را به یک چوب راند. با وجودی که میتوان سؤالات مشابهی را دربارة موضع سوژه (کیستی تولیدکننده منبع)، شرایط منجر به تولید (چرایی تولید منبع) و مخاطبان هدف پرسید، با این حال، مورخی که بهرهبرداری از منابع تاریخ شفاهی به انتخاب او بستگی دارد، متوجه میشود که زمینِ زیر پای او با زمینِ زیر پای همقطارش فرق میکند زیرا همقطار او بر اسناد مکتوب یا چاپی اتکاء دارد، خواه اسناد دولتی، منشورات، عکسها یا یادگاریها و زیرا تاریخ شفاهی در ذات خود یک فرایند گفتگومحور (1) است؛ مکالمهای در زمان واقعی و بین یک مصاحبهگر و راوی واقعی، و سپس بین راوی و مؤلفهای که نام گفتمان بیرونی یا فرهنگ برازندة آن است. در پیامد این مکالمهها-مکالمهای که بر زبان جاری میشود و مکالمهای که در خودآگاه راوی صورت میگیرد (یعنی فرایندی که راوی بیسر و صدا به سؤالات پژوهشگر میاندیشد و پاسخ مناسب را برای آنها پیدا میکند) مورخ با مجموعهای از عناصر مواجه میشود. مورخی که هدفش دستیابی به یک تفسیر هدفمند و عمیق از مصاحبه است باید به همه این موارد توجه نماید. پورتلی شش عنصر را به قرار زیر شناسایی نموده که منابع تاریخ شفاهی به واسطة وجود آنها «اصالتاً» از «سایر منابع تاریخی» متمایز میشوند: شفاهیت، (2) روایت، ذهنیت، اعتبار،(3) پدیدآورندگی(4) و عینیت.(5) بسیاری از نظریهپردازان میتوانند عناصر دیگری مانند کنشمندی،(6) تغییرپذیری(7) و تشریک مساعی(8) را نیز بیفزایند. در ادامه تا حدودی از مسیر نقشة پورتلی جلو خواهم رفت. شفاهیت سر و کار تاریخ شفاهی با کلام شفاهی است لذا تحت فرمان شفاهیت نفس میکشد. اهمیت مضاعف واجنگاری و همچنین سهولت کار با متن مکتوب در قیاس با مصاحبة ضبطشده غالباً موجب فراموشی این کیفیت یا بایگانی شدن آن در پسِ ذهن میشود. |