● ضرورت گردآوری تاریخ شفاهی مشارکت زنان در برهههای تاریخی
● یافتن حلقههای مفقوده دوران جنگ با تاریخ شفاهی
● تدوین تاریخ شفاهی ایثارگران وزارت ارشاد
● برگزاری کارگاه تاریخ شفاهی فرماندهان دفاع مقدس
● مستندسازی خاطرات میهمانان همایش علمای اسلام
● «حکومت بر تهران» و «لمبتن و سیاست در ایران»
نظریه تاریخ شفاهی-۱۲ نویسنده: لین آبرامز Lynn Abrams مترجم: علی فتحعلی آشتیانی
علت نیاز به نظریه آنچه که تاریخ شفاهی را در حوزة تحقیقات تاریخی از سایر رشتهها متمایز و برجسته مینماید «رویة عملی» آن است نه محتوا. منبع مصاحبه و متن نهایی آن به دست مورخ شفاهی آفریده میشود؛ پژوهشگر با تلاش وافری اطلاعات منحصر به فردی را از ذهن و حافظة مصاحبهشوندهاش بیرون میکشد. تفاوت مورخان عادی با مورخان شفاهی در این است که قشر اول به منابع تاریخیِ پیشنوشته متکیاند؛ اما قشر دوم منابعشان را خودشان میسازند، ضمن آنکه منابع را در تماس مستقیم و رو در رو با خاطرهگو به وجود میآورند. مصاحبة تاریخ شفاهی به هیچ یک از منابع تاریخی شباهت ندارد زیرا گفتگومحور یا رابطهای، گفتمانی و خلاقانه است؛ از این رو برای اینکه بفهمیم تاریخ شفاهی در بستر فرهنگ و برای راوی چه معنا و اهمیتی دارد باید نظریههای سایر رشتهها را نیز به خدمت بگیریم. شرط اصلی رویکرد مذکور اذعان به این مطلب است که مصاحبه اساساً «یک روایت مکالمهای»(1) یا یک «رویداد ارتباطی»(2) است که در زمان واقعی و بین مردم واقعی رخ داده است.(3) منابع تاریخ شفاهی در مقولة منابع روایی قرار میگیرند، لذا مورخان به منظور راهیابی به عمق معنای مصاحبه در قیاس با محتوای آن باید نظریههای ابداعشده برای تفسیر متون ادبی و فولکلور و نظریههای مشتق از زبانشناسی و روانشناسی را نیز مورد توجه قرار دهند. با این تفاسیر میتوان گفت که مصاحبة تاریخ شفاهی در واقع مدخل عبور از اکنون به فرهنگ گذشته است. راه دسترسی به چنین فرهنگی از مسیرِ توجه به کلماتِ گفتهشده، زبان مورد استفاده، شیوة نقل ماجرا، ساختارهای توضیحیِ تاریخ شفاهی و تفسیر آنها میگذرد. علاوه بر توجه دقیق به زبانِ مورد استفاده، باید ساختار اجتماعیِ مصاحبه یعنی رابطة بین مصاحبهگر و مصاحبهشونده را نیز از قلم نیندازیم. اجتماع همة اینها همان بستر یا موقعیت فرهنگیای را میسازد که مصاحبهگر و راوی و مواجهه آن دو را در خود جای داده است. همین ملاحظات است که کیفیت یادآوری خاطرات و جاری شدن آنها بر زبان راوی را تحت تأثیر قرار میدهد. لذا مصاحبة تاریخ شفاهی در واقع سندی تاریخی است که لایههای متعددی از معنا را در خود پنهان ساخته و خودش نیز در میان نیروهای اجتماعی فراگیری احاطه شده است. دریافتهای عمیق نظری به ما کمک میکند تا رمز چنین اسنادی را بگشاییم، و ارتباط روایت فردی با تجربة عمومی و تجربه شخصی با مردم را بفهمیم. ما که مورخ هستیم به حکایات(4) شخصی یعنی روایت هر فرد از رویدادهای گذشته علاقمندیم، اما نهایتاً این را هم میدانیم که همه روایتهای شخصی در لفافة پدیدة بزرگتری پیچیده شدهاند که شاید بتوان بدان فرهنگ، یا نیروهای گستردة اجتماعی یا دنیای سیاسی-عمومی و یا حوزة گفتمانی گفت.(5) |