● پروندهای برای تاریخ شفاهی فرماندهان دفاع مقدس در «نگین ایران»
● آمادهسازی عناوین دیگری از مجموعه تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران
● «طلایهدار بیداری» و مجله تاریخ شفاهی انقلاب و دفاع مقدس
● بررسی روایتهای شفاهی قصههای مثنوی
● برگزاری کارگاه جامعه شناسی تاریخی ایران
● نگاهی به دو تابستان دهه 1340 در نهمین شماره فصلنامه پانزدهم خرداد
● منبعشناسي مطالعات تاريخ مطبوعات دوره پهلوي
● کمکهزینهی پژوهشهای تاریخ شفاهی (انگلستان)
● جایزه 75 هزار دلاری کتابهای تاریخی
نظریه تاریخ شفاهی-۱۱ نویسنده: لین آبرامز Lynn Abrams مترجم: علی فتحعلی آشتیانی
لذا آن وقتی که ما به مرحلة تفسیر میرسیم تا حدودی از اصل مصاحبه فاصله گرفتهایم. اکثر پژوهشگران و مورخان اجتماعی که در حوزة تاریخ شفاهی فعالیت میکنند دوست ندارند مصاحبههایشان بدون تفسیر و ویرایش باقی بماند، خواه این امر به خاطر اهداف بازسازی تاریخی باشد یا به خاطر تحلیل تفسیری از آنها. اکثریت مورخان هنوز هم گزیدههایی را از مصاحبههایشان جدا میکنند و کلمات آنها را از متن وقوعشان بیرون میآورند. به خاطر عموم مخاطبان هم که شده قطعاً باید چنین متونی را ویرایش نمود. مثلاً دانیل جیمز، که از پروژة تاریخ شفاهیاش در میان کارگران کارخانة بستهبندی گوشت در آرژانتین سخن گفتیم، اقاریر مصاحبهشوندهاش، دونا ماریا، را به طور وسیعی بازتولید میکند، اما روایت آن زن ترجمه، تبدیل، و حتی کوتاه و فشرده و در هیئتی نو عرضه میگردد.(1) در مرحلة نهایی که به تفسیر پروژه میرسیم سه الگوی تاریخ شفاهی برای ما قابل شناسایی است. نخستین الگو را «الگوی اجتماعی (مردمی) و یادآوری»(2) مینامم. در این الگو، مصاحبة تاریخ شفاهی صرفاً به منظور احیای صداهای خاموش و تبدیل آنها به سند و سابقة تاریخی صورت میگیرد. هدف غایی در چنین پروژههایی گردآوریِ مواد و مصالح تاریخ شفاهی است اما معمولاً واجنگاشتهای متعددی تولید میکنند و گاهی هم برگزیده یا متن کامل مصاحبهها را منتشر میسازند. درونداد نظری در این الگوی عملی غالباً مختصر و ناچیز است و بیشتر بر احیای اطلاعات و ضبط صدای خاموشانِ جامعه پیش از مرگ آنها و دفن خاطراتشان تأکید میشود.(3) الگوی دوم معروف به الگوی استنادی(4) (محکمهپسند) است که تاریخ شفاهی را برای گردآوری اسناد و شواهد و مدارک، کاربرد اقاریر مصاحبهشوندگان به عنوان داده، ارائة اطلاعات برای اثبات یک برهان منطقی و جدلی و تولید مطالب روشنگر برای انتشار به خدمت میگیرد. تاریخ شفاهی بر مبنای این مدل گویی از متن وقوعش مثله شده و در قالب گزیدههای مختصر و مفیدی که به خاطر شاخصیت و بیان شیوا و فراموشناشدنیشان انتخاب شدهاند، به مخاطب عرضه میگردند. تحقیقات رابرتز دربارة زنان که بدان اشاره کردیم در این مقوله طبقهبندی میشود. تحقیقات مشترک تامسون، وایلی(5) و لومیس(6) دربارة ماهیگیران انگلیسی و همچنین نخستین پروژههای تاریخ شفاهی خودم نیز عموماً در این ردیف قرار میگیرند.(7) الگوی سوم دارای ویژگیهای نظری است و به دو رویکرد فرعی قابل تقسیم است: رویکرد نظری محض که مواد و مصالح تاریخ شفاهی را در کسوت منابع قابل استناد به میدان میآورد تا پیاده کردن یک الگوی تحلیلی ویژه بدین طریق ممکن شود. مورخانی که تحلیلهایی از این جنس را در فعالیت خود به کار برده باشند اندکاند اما مصالح مصاحبة تاریخ شفاهی غالباً توسط پژوهشگران سایر رشتهها مورد استفاده قرار گرفته است. خانم روث فینِگان،(8) از کارشناسان ادبیات و نمایشهای شفاهی است که با بهرهگیری از تجربههای علمی و ذهنیِ حاصل از تحلیل روایت و همچنین مردمشناسی فرهنگی و زبانشناختی موفق به تجزیه و تحلیل اقاریر شخصی انگلیسیهای ساکن در یک شهر جدید شده است. |