| 
			
						
			 
 ● ضبط 800 ساعت تاریخ شفاهی دفاع مقدس ● استفاده از تاریخ شفاهی نیروی هوایی در «پروندهای برای میگ25» ● آمادگی برای ارایه تاریخ شفاهی نیروی دریایی سپاه پاسداران ● شیوهنامه آثار تاریخ شفاهی در اختیار نویسندگان قرار میگیرد  ● لزوم پرهیز از پرداخت ادبی تاریخ شفاهی  ● انتشار «تاریح شفاهی زندگی و مبارزات شهید صادق امانی»  ● کارگاه آموزشی تاریخشفاهی در کرمان و خراسان جنوبی ● پیشنهاد مطالعه «پیشروی» به آنان که کارشان در حوزه تاریخ شفاهی جنگ است  ● ضبط صوتی و تصویری زندگینامه شفاهی ایثارگران  ● مصاحبهها و سخنرانیهای شهید مهدی باکری کتاب شد  ● پایان نگارش خاطرات سردار قاسم سلیمانی  ● تولید شناسنامه مناطق جنگی و عملیاتهای دفاع مقدس  ●خاطرهنویسان هم در انتخاب چهره سال هنر انقلاب دیده میشوند ● کارگاه نقد و تاریخ نگاری در پنجمین همایش تاریخ مجلس  ● «سیر در آفاق» سفرنامه چین، انگلستان و اتریش است  ● «لشکر خوبان» کتاب پرفروش سال 1392  ● معرفی برگزیدگان چهارمین جشنواره خاطره نویسی همدان  ● نگارش کتاب به یاری خانوادههای ایثارگران ● ارتش جمهوری اسلامی ایران 250 راوی دارد ● آرشیو 8 میلیون و 400 هزار برگ سند و بیش از 100 هزار ساعت صوت و تصویر از شهدا  ● طرحی برای تدوین دانشنامه رزمندگان آذربایجان  ● رونمایی از ترجمه کتابی درباره بمباران شیمیایی حلبچه  ● آداب و رسوم جاری در یکصد سال پیش  ● استفاده از 2000 سند برای گردآوری تاریخ انقلاب اسلامی در یزد  ● انجام حدود 400 مصاحبه با زندانیان سیاسی قبل از انقلاب  ● اگر بخواهیم خاطرهنگاری را به یک جریان تاثیرگذار تبدیل کنیم...  ● برپایی «محله خاطرات»  ● تدوین خاطرات محمد جوادی در «روایتهای ناتمام»  ● بازدید از سلولهای انفرادی ساواک در کاروانسرای مشیر  ●«نورالدین پسر ایران» و طرح «اوراق وقف»  ● کتابهای پرفروش نیمه اول فروردین 1393  ● نگاهی به فعالیت صد ساله دبستانهای نوین پارسی یزد  ● بررسی روایتی از کودتای 28 مرداد و خاطراتی از جبهه مقاومت گیلان  
 
  
 خـاطـرات احمـد احمـد (۷۱)به کوشش: محسن کاظمی
 انتشارات سوره مهر
 دفتر ادبيات انقلاب اسلامى
 
 
 زندان اوين فرداى روز عيد فطر گفتند كه براى انتقال به زندان آماده شوم. من ابتدا خانم مصلحى را صدا كرده و از كمكهايش در اين مدت، بهخصوص به خاطر فراهم كردن زمينه ماندنم در بيمارستان در يك ماهه رمضان؛ تشكر كردم و برايش خيلى دعا كردم.قبل از حركت، فرامرزى(1) ـ شكنجه گر ساواك ـ آمد و به مأمورين گفت كه چشمهاى او را نبنديد و از پلها و اتوبانهايى كه احداث شده برويد تا او ببيند كه اين كشور چقدر پيشرفت كرده و عمران و آبادانى يافته است. او هفت ماه در بيمارستان بوده و از هيچ چيز خبر ندارد.
 من با پاى عليل قادر به راه رفتن نبودم و بايد با عصا جابه جا مىشدم. قبل از حركت نقشهاى كشيدم. به خيال اينكه اعدام خواهم شد. تصميم گرفتم كه با دستهاى بسته بهسر راننده بكوبم و تعادل ماشين را به هم بزنم. يا تصادف و يا چپ مىكرديم، به اين ترتيب با خودم چند مأمور خائن را هم نابود مىكردم.
   |