● تدوین طرح ملي تاريخ شفاهي مهاجران جنگ
● تهیه طرح تاریخ شفاهی شورای عالی انقلاب فرهنگی
● نشست «تاریخ شفاهی انقلاب و دفاع مقدس» در دانشگاه تهران
● برگزاری جلسه کارشناسان خاطرهنگاری و تاریخ شفاهی چند استان
● کارگاه آموزشی تاریخ شفاهی در همدان و کرمان
● گردآوری خاطرات شفاهی توسط «مرکز راویان ایثار»
● سیوهفتمین نشست بانوان راوی و جشن سه سالگی
● خاطره «فرزند روحالله» و صفحه مقاومت
● عکسهای انقلاب اسلامی همدان در آلبوم «زمستان گذشت»
● دیدار با جانباز در 100 ثانیه
● ثبت واقعه 12 دی 1357 گالیکش
● تصویب تدوین «تاریخ انقلاب اسلامی در چهارمحال و بختیاری»
● ناگفتههایی از زندگی و زمانه جلال و شمس آلاحمد
● دانشنامه تهران بزرگ با «شمیرانات» آغاز شد
● انتشار تقویم تاریخ مرداد 1361
● تالیف تاریخ هنر ایران در 50 سال اخیر
● کتابهای پرفروش نیمۀ دوم بهمن
● تالیف کتابی درباره تاریخ ترانه در ایران
● یادگاریهای ایرانی در شهر رم
● انتشار بخش دوم جلد دوازدهم «یادداشتهای سیاسی ایران»
● ماجرایی از بهار 1332 در کتاب پرفروش سال ژاپن
خـاطـرات احمـد احمـد (۶۸) به کوشش: محسن کاظمی انتشارات سوره مهر دفتر ادبيات انقلاب اسلامى
بيمارستان شهربانى
پس از ورود به بيمارستان، مرا روى برانكارد گذاشتند. مأمورين فرصت را از دست نمىدادند و مدام مىپرسيدند: «اسمت چيست؟» وقتى فشار سؤالات آنها زياد مىشد، من از حال مىرفتم. آنها با شيوههاى مخصوص به خود، مثلاً با كشيدن چند مو يا زدن سيلى، به هوشم مىآوردند. پس از دقايقى برانكارد را به سوى اتاق عمل هل دادند. از اينكه عمل در چه شرايطى، با چه كادرى و به چه نحوى صورت گرفت، چيزى به خاطر ندارم. فقط وقتى چشم باز كردم، خودم را در داخل اتاق و روى تخت شماره 62 ديدم كه به رويم ملحفه سفيدى كشيده بودند. |