شماره 150    |    30 بهمن 1392

   


نهمین نشست تخصصی تاریخ شفاهی ایران (18 اسفند 1392)

اطلاعیه شماره چهار: نتایج داوری مقالات و آخرین اخبار: دبیرخانه نهمین نشست تخصصی تاریخ شفاهی ایران ضمن سپاس و قدردانی از تمامی نویسندگان و پژوهشگران عرصه‌ی تاریخ و فرهنگ ایثار و شهادت که نسبت به تهیه مقاله اهتمام ورزیدند؛ توجه ایشان و دیگر فرهیختگان را به نکات زیر جلب می‌نماید.: همایش به تاریخ 18 اسفند 1392 در چهار جلسه از ساعت 8 صبح لغایت ساعت 18 در حوزه هنری برگزار خواهد شد. شرکت در همایش لزوماً با ثبت‌نام قبلی ممکن است، و برای شرکت‌کنندگان کد حضوری صادر شده است، که به همراه دعوت‌نامه حداکثر تا 12 اسفند برای‌شان ایمیل خواهد شد.


بررسی علل عقب‏ماندگی رشته تاریخ در ایران

سومین هفته سخنرانی‏های نشرتاریخ ایران که از 30 دی ماه 1392 آغاز شده است، روز چهارشنبه 23 دی در دفتر این نشر برگزار شد. سخنران اول دکتر صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران بود که با عنوان «عقب‏ماندگی رشته تاریخ در ایران» به سخنرانی پرداخت. زیباکلام در ابتدای صحبت، به مسئله عقب‏ماندگی علمی ایران نسبت به کشورهای پیشرفته پرداخت و سپس علل عقب‏ماندگی رشته تاریخ در ایران را در سه مورد دسته بندی کرد. او عامل نخست را عقب‏ماندگی علوم انسانی در ایران نسبت به کشورهای اروپایی برشمرد و گفت که نمی‏توان این فاصله را محاسبه کرد.


هاشمیان؛ معلمی از تبار فرهنگ...

در حالی که سال‏هاست با کتاب و نویسندگان داخل کشور آشنایی دارم، یا حداقل بیگانه نیستم اما در اردیبهشت 1392 که در مراسم رونمایی کتاب «سال‌های بی‌قرار» خاطرات سیاسی جواد منصوری که به کوشش و تدوین محسن کاظمی انتشار یافته است، شرکت کردم، در حاشیه مراسم با پیرمردی 86 ساله به نام محمود هاشمیان آشنا شدم و باز افسوس خوردم که در چند قدمی ما و در همین پایتخت چند میلیونی چه کسانی هستند که در میان ما حضور دارند اما همچنان گمنامند. یا خود اصرار بر این بی‌نام و نشانی دارند و یا حداقل این رسانه‌ها و مراکز فرهنگی هستند که نشانی از آنها نگرفته‌اند. با دیدن این پیرمرد دوست داشتنی بی‌درنگ یاد این جمله سقراط حکیم افتادم که می‌گفت: «من داناترین انسان‌ها هستم، زیرا یك چیز می‌دانم كه دیگران نمی‌دانند، و آن این كه هیچ چیز نمی‌دانم».


نیروهای مذهبی در دوران پهلوی دوم-4

يکی از مهمترین وقایع سیاسی و پیچیده مربوط به نیروهای مذهبی و رادیو، پخش سخنرانی‎های فلسفی واعظ از مسجد سلطانی در ایام ماه رمضان سال های اواخر دهه بیست از رادیو بود. این برنامه چندین سال تداوم داشت تا این که در اول ماه رمضان 1371ق برابر با چهارم خرداد 1331، همین که فلسفی طبق سنوات پیشین، بعد از اقامه نماز ظهر بالای منبر رفت تا سخنرانی خود را ایراد نماید، عده‎ای در اعتراض به او شعار داده و نه تنها آن روز بلکه تمام آن ماه رمضان، برنامه مذکور اجرا نشد. این واقعه واکنش شدید و گسترده نیروهای مذهبی اقصی نقاط کشور را برانگیخت. بسیاری از تشکل ها، گروه‏ها و عناصر مذهبی اعم از علما، هیات‏ها و بازاریان با مخابره تلگرافاتی، ضمن محکومیت هتک فلسفی، خواستار ایراد سخنرانی و پخش آن از رادیو شدند.


یکسویه‌نگاری تاریخ، ادبیات انقلابی تولید نمی‌کند

در موضوعی مانند انقلاب اسلامی از میان مؤلفه‌های موجود برای نگاه تاریخی به این پدیده، دو موضوع را نمی‌شود به هیچ وجه منکر شد. نخست نگاه مشمول و همه جانبه به این رویداد که بر این مسأله تاکید دارد که باید همه رویدادها و شخصیت‌های حاضر در صحنه انقلاب را در قالب فرآیند منجر به پیروزی انقلاب اسلامی دید و دیگری که به نظرم اهمیت زیادتری هم دارد نداشتن نگاه ایدئولوژیک به انقلاب است. یک پژوهشگر تاریخ باید خودش را از نگاه ایدئولوژیک دور کند، البته نگاه ایدئولوژیک سه زاویه دارد؛ اقتصاد، سیاست و مذهب. ما باید نگاه‌مان به تاریخ را از این سه‌ زاویه پرهیز دهیم.


فراخوان ارائه مقاله پنجمین همایش جهانی

هدف از این همایش چند رشته‏ای و بین رشته‏ای بررسی، کشف و پرداختن به مسائل و پیچیدگی‏های استفاده گسترده از فناوری‏های دیجیتال در ارتباط بین انسان‏ها و بررسی نحوه شکل‏گیری، بایگانی، رمزگذاری و رمزگشایی خاطرات از سوی کاربران برخط در محیط رسانه‏های مجازی و چگونگی تاثیرگذاری سیستم‏های مورد استفاده بر درک کاربران از خاطره و کار با آن است. این گردهمایی به خصوص پذیرای مباحثات نظری و عملی است که زمینه‏های فرهنگی تولید خاطره به صورت انفرادی و مشترک، رمزگذاری و رمزگشایی، انتشار، حفظ و تفسیر شخصی و جمعی را در بر گرفته‏اند.


نگاهی به چگونگی برآمدن تاریخ­نگاری آکادمیک-۱

تاریخ نویسی سنتی که یک هزاره پارادایمی مسلط در تاریخ‌نگاری خوانده می شد، بعد از ضربه های مهلکی که از جانب تجدد طی یک قرن متحمل شد، چون جسمی بی‌جان، رمقی برای تداوم سلطه خود نداشت، اما به همان نسبت رقیبی براي عرض اندام در عرصه تاریخ نگاری وجود نداشت. چنین پیچیدگی هایی در تاریخ‌نگاری متاخر عصر قاجار حاکی از آن است که تاریخ‌نگاری در مرحله بی هنجاری پس از فراگیر شدن بحران در پارادایمی مسلط به سر می برد.


مناظره‌ای در باب «كاربست نظريه‌های رايج علوم انسانی در مطالعات تاريخی»/بخش اول

طرح امکان یا امتناع چنین گفتگویی در بین مورخان و اصحاب علوم اجتماعی در نهادهای علمی و آکادمیک ایران با تاخیر بسیار زیادی در حال رخ دادن است؛ بحث بر سر دو پرسش اساسی و به ظاهر ساده‌ای است که پیتر برك[7] در 1991 در مقدمه تاریخ و نظریه اجتماعی طرح کرد و در صدد برآمد در این کتاب به آن دو پاسخ گوید: «فایده نظریه اجتماعی برای مورخان و فایده تاریخ برای نظریه‌پردازان اجتماعی چیست؟» آیا بنا به آنچه تا كنون جامعه‌شناسان انتظار داشته‌اند مورخان چون کارگرانی برای آنها هستند که تنها مصالح و مواد لازم را در اختیار ایشان قرار می دهند تا آنها بنایی عظیم بسازند؟ آیا مورخان می‌توانند خود ساختمانی عظیم بنا کنند یا در انجام چنین کاری ناتوانند؟


جایگاه متغیر تاریخ شفاهی به عنوان مدرک حقوقی

چیلکوتینی‏ها به منظور پیروز شدن در ادعای قلمرو اجدادی‏شان، بر شهادت و گواهی مطلع‏ترین و واردترین اعضاء جامعه خود تکیه کردند. جاستیس ویکر (Justice Vickers) در حکم صادره خود نه تنها به مدارک و شواهد تاریخ شفاهی توجه ویژه‏ای نشان داد بلکه به مقوله تاریخ شفاهی به عنوان یک گواهی و سند توجه کرد. در نتیجه تصمیم در مورد پرونده چیلکوتین، یکی از شفاف‏ترین و کامل‏ترین استفاده‏ها از تاریخ شفاهی به عنوان مدرک حقوقی است که در دادگاهی در کانادا ارائه شده است.


نگاهی به هفتمین شماره از فصلنامه اینترنتی 15 خرداد 42

فصلنامه شماره هفت پانزدهم خرداد 42 در روزهای آخر بهمن ماه جاری منتشر شد. این شماره از فصلنامه، قلم خود را بر روی معرفی تعدادی از مراکز پژوهشی و تحقیقاتی متمرکز کرده است که علاوه بر انتشار آثار متعدد در زمینه تاریخ انقلاب اسلامی، قدم های بزرگی در زمینه بررسی سالهای آغازین نهضت اسلامی، خصوصا تاریخ پانزدهم خرداد برداشته اند. به معنای دیگر، پایگاه اطلاع رسانی پانزدهم خرداد 42 که منتشر کننده این فصلنامه است، در این شماره تلاش نموده تا علاوه بر معرفی این مراکز، نگاه دقیق تری بر روی آثار منتشره، پژوهش ها، همایش ها و جلسات و .. آنها در رابطه با پانزدهم خرداد بیاندازد.


وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.

 


 

● سخنرانی درباره نحوه مصاحبه و بسته‌های سوال در تاریخ شفاهی

● ارتش و 50 عنوان کتاب تاریخ شفاهی دفاع مقدس

● فراخوان جشنواره ملی سفرنامه‌نگاری

● خاطره‌نویسی دانش‌آموزی

● نگارش خاطرات 18 سال انتظار

● رونمایی از یک روزشمار جنگ

● یاحسینی و شهید انقلاب در بوشهر

● قدردانی از محققان برتر مرکز اسناد انقلاب

● تاریخ‌نگاری محلی انقلاب در یک شهر و یک بندر

● «سنگ‌های شکسته» و سال 1367

● انتشار کتاب «تاریخ سیاسی و مبارزات مردم برازجان»

● روایت‌هایی از زندگی به عنوان همسر یک افسر نیروی هوایی

 




 

خـاطـرات احمـد احمـد (۶۷)
به کوشش: محسن کاظمی
انتشارات سوره مهر
دفتر ادبيات انقلاب اسلامى


درگيرى با ساواك

پس از جدايى كامل از محسن طريقت در اواخر سال 54، ارتباطاتم با ميثم و دوستانش وسيع‏تر شد. لازم بود كه در شرايط جديد، از وضعيت خودم بيشتر مراقبت كنم. لذا در همه جا و هر لحظه كپسول سيانور و كلت كمرى 65/7 با خود همراه داشتم. حتى موقع خواب كلتم را از ضامن خارج كرده و زير بالش مى‏گذاشتم.
سال 55 با نگرانيها و تشويشهاى خاص خود فرا رسيد. نگرانى از خيانت طريقت و تهديد منوچهرى در زندان كميته مشترك مبنى بر درگيرى خيابانى و كشتن من و نگرانى از دورى فاطمه. بهار آن سال حال و هواى خاصى داشت. آسمان دايم تيره و تار و آب رودخانه‏ها سرد و يخ زده بود. روى كوههاى اطراف تهران هنوز برف زيادى ديده مى‏شد. هوا كمى سرد و خنك بود. من هنوز كت زمستانى خود را مى‏پوشيدم.
اصل بر اين بود كه چريكهايى در حد ما كه دايم در مظان خطر و تهديد هستند، براى دفاع از خود سلاح همراه داشته باشند. از اين رو من هميشه سلاحم را همراه داشتم و احتمال مى‏دادم ميثم نيز مسلح باشد. چون ما بيشتر روزها بيرون از خانه بوديم، ناهار را بايد در بيرون مى‏خورديم و اين در هرجا ممكن نبود، چرا كه بسيارى از رستورانهاو اغذيه‏فروشيها غذاى خود را با گوشتهاى يخى تهيه مى‏كردند، درحالى كه حضرت امام اين گوشتها را حرام مى‏دانستند. لذا براى خوردن ناهار دردسر داشتيم و بايد محل و مكان مطمئنى را پيدا مى‏كرديم.
پنجشنبه 6/2/1355 ساعت 5/12، با ميثم در كوچه قائن حوالى ميدان بهارستان قرار داشتم، خود را به او رساندم و بعد قدم زنان درحال صحبت به طرف خيابان ژاله(مجاهدين) حركت كرديم. سپس وارد كوچه‏اى در ضلع شرقى بيمارستان شفايحياييان شده و به طرف مدرسه رفاه رفتيم. در ضلع غربى مدرسه رفاه، زمين خاكى، خالى و وسيعى بود. داخل اين ضلع شديم تا پس‏از گذر از آن به كبابى كه در يكى از كوچه‏هاى آن اطراف بود برويم. درحالى كه با هم درباره قرار روز يكشنبه آينده با شهيد اندرزگو صحبت مى‏كرديم، من متوجه شدم كه وضع اطراف مشكوك است و حالت عادى و طبيعى ندارد. انتظار نداشتم هنگام ظهر اين همه آدم در آنجا باشند. آنها با فاصله از ما و در گرداگرد زمين دو به دو درحال قدم زدن بودند. دوباره نگاهى به اطراف كردم. شك و ترديدم تبديل به يقين شد.
ميثم پرسيد: «احمد چه شده؟» گفتم: «فقط پشت سرت را نگاه نكن! از زير چشم، دست راستت را ببين! دو نفر سايه به سايه دنبال ما مى‏آيند. دست چپت نيز همين طور، فكر مى‏كنم ما محاصره شده‏ايم!» او نگاه كرد و گفت: «آره، توى دام افتاديم، هيچ وقت اينجا اين طورى نبود، چه كار كنيم احمد؟» گفتم: «كارمون تمومه، تعدادشون زياده. فقط عادى جلوه كن! نه تند و نه كند راه برو! عادى قدمهايت را بردار! يك راه بيشتر نداريم و بايد خودمان را به‏سر كوچه برسانيم (كوچه‏اى كه به خيابان عين‏الدوله باز مى‏شد) چون كوچه تنگ است آنجا مى‏توانيم با سرعت فرار كرده و خود را نجات دهيم.»
همان طور كه به رفتن خود ادامه مى‏داديم، كسى از پشت سر، ما را صدا كرد: «آقا! آقا!... آقا!». گفتم: «ميثم گوش نده و به روى خودت نياور كه با ما هستند.» بعد از ميثم پرسيدم كه مسلح هستى يا نه؟ گفت: «نه! ولى يك چاقوى ضامن دار به ساق پايم بسته‏ام.»




 
 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.