شماره 143    |    27 آذر 1392

   


سفرنامه هیروشیما- بخش دوازدهم

صبح، زودتر از دیگر روزها از میهمان‌خانه بیرون می‌آییم. همگی پیرهن و کلاهی که نشان موزه صلح تهران دارد، به تن و سر کرده‌ایم. تا پارک صلح راه زیادی نیست. با کُندپاترین فرد گروه همگام شویم، شاید بیست دقیقه‌ای به درازا بکشد. پیش از ساعت هشت باید آن‌جا باشیم. می‌رسیم. جوانانی در برابر بوستان صلح به هر دعوت‌شده‌ای یک شاخه گل هدیه می‌دهند. جوانان دیگری برنامه مراسم را که به دو زبان ژاپنی و انگلیسی چاپ شده به دست‌مان می‌دهند و یکی می‌گوید این شاخه گل را نگه دارید و در پایان مراسم آن را در برابر بنای یادبود قربانیان بمب اتمی بگذارید؛ رسم است.


تاریخ شفاهی: مصاحبه (خود)زیست‌نگاری به شیوه مشارکتی-2

تاریخ شفاهی در مراحل گردآوری اطلاعات اصولاً بر ضبط ارتباط کلامی بین محقق و موضوع تحقیق (مصاحبه‌شونده) متکی است. دقیق‌ترش این می‌شود که تاریخ شفاهی با تکیه بر دو فنِ تسهیل‌کنندة جریان اطلاعات یعنی گفت و شنود تحقق می‌یابد. مصاحبه‌گر و مصاحبه‌شونده حتی پیش از آغاز روایت می‌توانند با نحوة سخن گفتن و گوش دادن در متن تولید روایت یک زندگی آشنا شوند. پس توصیه می‌کنیم که پیش از برگزاری نخستین جلسة ضبط مصاحبه (در صورت امکان) با هم آشنایی مختصری پیدا و نوعی رابطة صمیمانه برقرار کنند، رابطه‌ای که در تمام مراحل مصاحبه بدان پایبند بمانند.


پیشنهاد یک طرح تاریخ شفاهی

آقای اسدالله عسکراولادی برادر مرحوم حبیت الله عسکراولادی در مراسم چهلم برادر مرحومش نقل کرده است، وقتی یکی دو روز قبل از رحلت آن مرحوم به ملاقاتش در بیمارستان دی رفته بود، مرحوم حبیب الله عسکراولادی با اصرار از وی خواسته بود که هرچه زودتر وسیله ای فراهم کند، تا بتواند یک بار دیگر در کمیته امداد حاضر شده، مشکل انسانی را حل و یک قدم خیری بردارد.


معرفی کتاب: خاطرات آنزاک

خاطرات آنزاک اولین بار در سال 1994 منتشر شد و تحسین همگان را به خود جلب کرد و به خاطر پیشگامی در زمینه مطالعه تاریخ شفاهی و خاطرات جنگ شهرت بین‏المللی کسب نمود. مایکل مکرنان Michael McKernan مطلبی نوشت به این مضمون که کتاب به چه خوبی تصویری از تاثیر جنگ کبیر بر اشخاص و استرالیا ارائه کرد، انگاری که ما آن تاثیرات را در این نسل مشاهده می‏کنیم. یان مگیبن Ian McGibbon در پایان اشاره نمود که هر کسی که به محدودیت‏ها و پتانسیل‏های شهادت‏های شفاهی علاقه ای داشته باشد «خاطرات آنزاک» را کتابی جذاب و جالب توجه خواهد دید.


در جستجوی حقایق شهریور 1320 مشهد، اخراج و استعفا از حزب (13)

از نیمه دوم سال 1325 با اقداماتی که در شهر مشهد انجام می‌شود موجی از استعفاها در بین اعضای حزب توده شروع می‌شود. اگر نگاهی گذرا به سیر تحولات و فعالیت‌های این حزب در مشهد داشته باشیم به دلایل استعفاها و اخراج افراد از حزب پی می‌بریم. در مجموع اعضا و هواداران حزب توده را می‌توان در سه گروه تقسیم بندی نمود. نخست افرادی که با کوچک‌ترین تهدیدی اقدام به استعفا می‌نمایند. دوم گروهی که در افکارشان و طرفداری از حزب مصمم هستند و تا پس از کودتای 28 مرداد دوام می‌آورند. سوم افرادی که تا پایان عمر توده‌ای ماندن که برخی از آنها به شوروی فرار کردند و سال‌ها در آنجا زندگی کردند.


خاطراتی که ماندلا نوشت

نلسون ماندلا یکی از برجسته‌ترین رهبران سیاسی جهان و قهرمانی بین‌المللی است که تمام طول عمر خود را معطوف به نبرد علیه سرکوب نژادی در افریقای جنوبی ساخته بود و تلاش‌هایش موجب سرگونی رژیم آپارتاید، کسب جایزه نوبل صلح و ریاست‌جمهوری نظام جدید کشورش را به ارمغان آورد. بیش از یک ربع قرن را در جزیره‌ «روبین» در نزدیکی «کیپ‌تاون» در زندان بود و در سال 1990 از زندان آزاد گشت و از آن پس نامش در دنیای سیاست ماندگار ماند. وی 27 سال از بهترین سالهای عمر خود را در مخوف‌ترین زندان رژیم آپارتاید گذراند، اما برای یک لحظه امید خود را برای آزادی خود و ملتش از دست نداد.


تاریخ شفاهی افغان‏ها پیشینه را مشخص و تصحیح می‏کند

در نظر اغلب کانادایی‏ها کلمه «افغانستان» تصاویر تروریست‏ها در نیروهای ارتشی و طالبان را به ذهن می‏آورد. همه روزه مردم افغان به ندرت سر فصل اخبار را می‏سازند. تا این که امروز سر رسید. محققان مرکز تاریخ شفاهی دانشگاه وینیپگ Winnipeg)) تجارب جوانانی که از افغانستان گریخته و در وینیپگ سکونت گزیدند را مستندسازی می‏کنند. رهبر طرح، الیسون پنر Allison Penner گفت: «کانادا تاریخچه‏ای ‏از درگیری در افغانستان دارد و بیشتر آن چیزی که می‏دانیم از رسانه جمعی نشات می‏گیرد.» طرح تاریخ شفاهی افغان مدارک الکترونیکی برای تاریخ نگاران و کانادایی های امروزه خلق خواهد کرد تا از تجارب پناهندگان بدانند.


آیا در جایگاه متهم این دادگاه جنایی قدیمی بوده‌اید؟

شورای منطقة ‌دورسِت غربی (West Dorset District Council) جویای مجرمان پیشین است تا به آن‌ها کمک کند تاریخ دادگاهی قدیمی را بازگو کنند. این شورا مایل است به داستان همة کسانی‌ گوش فرا دهد که در گذشته، در جایگاه متهمِ دادگاه جنایی قدیمی دورچِستِر(Dorchester) ظاهر شدند یا در هیئت منصفة آن خدمت کردند یا در آن‌جا مشغول به کار بودند. طرح تاریخ شفاهی شایِرهال (Shire Hall Oral History Project) به طرح‌های تبدیل شایرهال در خیابان های‌وِست (High West) به مرکز اصلی بازدیدکنندگان پیوسته است.


خاطرات مسیح مهاجری از حزب جمهوری اسلامی

در ماه مبارک رمضان امسال (تیرماه 1391) فیلمی مستند درباره آقای شهید سید حسن آیت در یک اکران خصوصی پخش شده است که در حاشیه این اکران، افرادی مصاحبه هایی کرده و اظهار نظرهایی درباره شهید آیت و دیگران کرده اند. آیا شما این فیلم را دیده اید؟ من این فیلم را ندیده ام. مطالب ، مصاحبه ها و حواشی این فیلم را خوانده ام. اظهارنظرهای افراد درحاشیه این فیلم را که در نشریات چاپ شده است همه را خوانده ام.


گفتگو با معلمم

26 مهر ماه 1343 اولین مدرسه نابینایان ایران به نام آموزشگاه نابینایان رضا پهلوی که امروز آن را شهید محبی می‏نامند کار خود را آغاز نمود. پس از 49 سال در جمعه 26 مهر ماه 92 جمعی از نابینایان فارغ‏التحصیل آن دوران به همراه فرزند دکتر سیدحسن علوی، بنیانگذار این مدرسه و آقای احمد مسجدجامعی رئیس فعلی شورای شهر تهران و مهندس محسن‏هاشمی فرزند آیت‏الله‏هاشمی رفسنجانی و آقای اصغر نهاوندیان برادر رئیس دفتر رئیس جمهور برگزار گردید. در این جا بخش‏هایی از خاطرات آقای یدالله ستوده از اولین دانش آموزان آن آموزشگاه و همچنین معلم بازنشسته فعلی آنجا آورده می‏شود تا نگاهی گذرا به وضعیت تحصیلی معلولان بینایی در آن دوره داشته باشیم. امیدوارم این سلسله گفتگوها با نسل‏های نخستین این آموزشگاه را در آینده نیز ارائه دهم.


وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.

 


 

فراخوان نشست سالانه انجمن تاریخ شفاهی دانشگاه جورجیا

● ترجمه «راهنمای تاريخ شفاهی» منتشر شد

● رونمایی از كتاب‌هاي تاريخ شفاهي رايزنان فرهنگي

● جلسه‌های هفتگی تدوین تاریخ شفاهی در البرز

● کارگاه تاریخ شفاهی در اصفهان

● تنطیم شیوه‌نامه «تاریخ شفاهی زنان مقاومت»

● تاريخ شفاهي عرفان شيعي در «حديث سرو»

● «شریعتی» در آینه تاریخ شفاهی

● راه‌اندازی مرکز تاریخ شفاهی گرگان

● برگ‌هایی از ادبیات شفاهی در فرهنگ عامیانه اردبیل

● ساماندهی 2200 روایت‌گر

● گردآوری عملکرد جهاد سازندگی براساس صوت و سند

● «فرهنگ اعلام شهدا» نرم‌افزار می‌شود

● انتشار زندگینامه حجت‌الاسلام محمدتقی فلسفی

● «ياد مانا» به چاپ چهارم می‌رسد

● روزشمار مواضع جانبدارانه آمریکا در جنگ ایران و عراق

● شناخت و بازخواني تاريخ معاصر با نرم‌افزار

● انتشار «خاطرات محمد هاشمی»

● «خاطرات سید مرتضی نبوی» به چاپ سوم رسید

● تدوین خاطرات خنده‌دار بانوان ورزشکار

● بازدید جهانگردان از موزه عبرت در هفتصد هزار دقيقه

● خاطرات «دا» صد ثانیه‌ای می‌شود

● خاطره‌خوانی در «رادیو هفت»

● گردآوری خاطرات رزمندگان افغان از دفاع مقدس

برای مشاهده کامل اخبار به ادامه مطلب بروید.




 

خـاطـرات احمـد احمـد (۶۰)
به کوشش: محسن کاظمی
انتشارات سوره مهر
دفتر ادبيات انقلاب اسلامى


سرنوشت غم‏انگيز

پرويز و خسرو (على و على‏اصغر ميرزا جعفر علاف) كه با ما در يك خانه تيمى بودند، مواضعشان كاملاً با من منطبق بود. آنها نيز از وضعيت به وجود آمده ضربه سخت و سهمگينى خورده بودند. به آنها دو راه پيشنهاد شده بود، اول اينكه در سازمان باقى بمانند و با مشى و شيوه سازمان حركت كنند و به اعتقادات مذهبى خود فقط به صورت فردى و غيرعلنى عمل كنند. سازمان به آنها وعده مى‏داد كه در آينده شاخه‏اى جداگانه براى فعاليت بچه‏هاى مسلمان ايجاد مى‏كنند. دوم اينكه به خارج از كشور رفته و در آنجا به مبارزه ادامه دهند. راه سومى هم بود كه گفته نمى‏شد!
پرويز كه برادر كوچك‏تر بود و همسر، شغل و ثروت خود را در راه اهداف سازمان از دست داده بود، برايش سخت بود كه دست از اعتقاداتش بردارد. جدايى و از دست دادن اين يكى، ديگر ميسر نبود، خيلى ناآرامى مى‏كرد و گاهى حرفهاى خطرناك مى‏زد. او ابتدا تصميم داشت بدون هماهنگى سازمان، جدا شده و وارد اجتماع شود، كه ما جلو او را گرفتيم. چرا كه امكان دستگيرى، درگيرى و كشته شدن براى او بود، زيرا فاقد پوشش امنيتى بود. سازمان با مشاهده بى‏تابيهاى پرويز نسبت به وضعيت او مشكوك و نگران شد، از اينكه وى از سازمان خارج و لطمه و صدماتى را به سازمان وارد آورد، مى‏ترسيد.
ايرج در جلسه‏اى ضمن تشريح وضعيت ناآرام پرويز گفت كه او خائن است و بايد كشته شود. و به من پيشنهاد قتل او را داد. با شنيدن اين جمله من تكان خوردم، ولى خود را كنترل كردم و شروع به توجيه و صحبت كردم. ايرج را متقاعد كردم كه پرويز را تصفيه نكند. گفتم: «راههاى ديگرى هم هست، مثلاً به او اجازه بدهيد كه به شهرستان برود. نزديك پانصد هزار تومان او به سازمان كمك كرده است.




 
 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.