شماره 115    |    25 ارديبهشت 1392

   


تاکید رهبر انقلاب بر نقش جدی پدید‌آورندگان آثار تاریخ شفاهی

به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، صبح روز دوشنبه، 23ام اردیبهشت 1392، رهبر انقلاب اسلامی،در دیدار باشماری از دست اندركاران «مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری» حوزه هنری متشکل از دفاتر «ادبیات و هنرمقاومت» و «ادبیات انقلاب اسلامی»، بر اهمیت سبك «تاریخ شفاهی» درتدوین آثار تاریخی، و مسأله توجه به حقوق نویسندگان و تهیه كنندگان آثار تولید شده در این عرصه تأکید کرد و افزود: «توجه به پدید آورندگان این قبیل آثار هنری، می‌بایست مورد توجه جدی قرار گیرد.»


گزارش تفصیلی هشتمین نشست تخصصی تاریخ شفاهی، دانشگاه اصفهان (3)

در دو هفته گذشته، بخش اول و دوم گزارش تفصیلی این نشست پیش روی شما قرار گرفت. اینک بخش سوم این گزارش را می خوانید. دومین جلسه صبح هشتمین نشست تاریخ شفاهی ایران با ریاست محسن کاظمی، پژوهشگر تاریخ و ادبیات دفاع مقدس و حضور دکتر علی ططری، مدیر مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی و دکتر مرتضی دهقان نژاد، استاد دانشگاه اصفهان، به عنوان کارشناس و ارایه دو مقاله توسط دکتر مرتضی نورایی از دانشگاه اصفهان با عنوان «تاریخ شفاهی، افق ها و انتظارات» و حسین روحانی صدر، از سازمان اسناد انقلاب اسلامی با عنوان «آموزش بررسی یافته های تاریخ شفاهی» برگزار شد.


چهارمین نشست تخصصی تاریخ مجلس برگزار شد

چهارمین نشست تخصصی تاریخ مجلس و بزرگداشت یاد و خاطره آیت‌الله کاشانی با حضور تاریخ پژوهان، پژوهشگران و علاقه مندان به تاریخ معاصر ایران عصر سه شنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۲، به همت کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی در سالن مشروطه برگزار شد. در آئین افتتاحیه این نشست علمی که به همت مرکز اسناد مجلس برگزار شد، دکتر محمد رجبی، رئیس کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس گفت: روشن شدن تاریخ باعث می‌شود تا مردمان جامعه، فهم مناسب ‌تری از امروز و فردای خود داشته باشند.


ناگفته‌ها (خاطرات دکتر عنایت‌الله رضا)

کتاب ناگفته‌ها به گفت‌وگوهای دکتر عنايت‌الله رضا (1389-1299)، اندیشمند، پژوهشگر، نویسنده، مترجم، فعال سیاسی و عضو شورای عالی علمی مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، استاد فلسفه و جغرافيا ذکر خاطرات ایشان با چند تن از همکارانش اختصاص یافته است. کتاب متن پیاده شده و بازنگاری شده 23 گفتگو، یک نشست چند ساعته در مدتی بیش از 8 ماه با ایشان است. گفتگو با سالخورده‌ای در آستانه 90 سالگی که بخش‌هایی از خاطراتش دستخوش نسیان شده بود و ذهن او گاه از تمرکز بر یک موضوع خسته شود به موضوع دیگری بپردازد، به آسانی گفتگو در حالی عادی نیست به ویژه آن که بیماری فرساینده ایشان بر احوال او تاثیر می‌گذاشت و روند گفتگوها را با دشواری روبرو می‌ساخت.


بررسی حقوق راوی و مولف در کتاب‌های خاطرات انقلاب و دفاع مقدس

محمد صادقی، دانشیار حقوق دانشگاه تربیت معلم در نشست «حقوق راوی و مولف در کتاب‌های خاطرات انقلاب و دفاع مقدس» در سرای اهل قلم نمایشگاه کتاب تهران گفت: باید حق راوی در انتشار اثر محفوظ باشد. نمی‌توان به بهانه افزایش هزینه نشر، حقوق راوی را نادیده گرفت. به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از ستاد خبری بیست و ششمین نمایشگاه کتاب تهران، نشست تخصصی «حقوق راوی و مولف در کتاب‌های خاطرات انقلاب و دفاع مقدس» 18 اردیبهشت‌ماه 92 با حضور محسن کاظمی، حجت‌الاسلام سعید فخرزاده و محمد صادقی در سرای اصلی اهل قلم بیست و ششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران برگزار شد.


تاریخ شفاهی به شناسایی هویت افراد جامعه کمک می‌کند

ابوالفضل حسن‌آبادی، مدیریت امور اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی در نشست سرای کارنامه نشر نمایشگاه کتاب تهران با عنوان «اهمیت آرشیوهای شفاهی شهری در ایران» گفت: مطالعات تاریخ شفاهی باعث شناسایی هویت افراد در جامعه می‌شود و نقش مهم و موثری در پیوند نسل‌ها و جلوگیری از گسستگی و بیگانگی افراد در جامعه دارد. نشست «اهمیت آرشیوهای شفاهی شهری در ایران» با حضور ابوالفضل حسن‌آبادی، مدیریت امور اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی و کارشناس تاریخ، رحیم نیکبخت، پژوهشگر تاریخ سیاسی و محسن کاظمی، پژوهشگر تاریخ پنجشنبه (19 اردیبهشت‌ماه) در سرای کارنامه نشر بیست‌وششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران برپا شد.


دانشجویان فرصت بازدید نزدیک از مصر و انقلاب آن را می یابند

دانشیار رشتۀ تاریخ هایدی موریسون می خواهد دانشجویانش از مصر بیش از کلیشه های همیشگی دربارۀ صحرا ها، شتر ها و اهرام بدانند. موریسون متذکر شد: "مصر کشوری ثروتمند و پویا است و تاریخ آن با دورۀ فراعنه پایان نمی یابد." به همین دلیل، این ماه می، وی گروهی از دانشجویان را به مدت سه هفته به بیرون شهر برد تا خود از نزدیک دربارۀ تاریخ مصر بیاموزند. هر 10 دانشجو،مصاحبه های تاریخ شفاهی انجام دادند و با افرادی که انقلابِ فوریه 2011، که سرآمد بهار عربی بود، را از سرگذراندند گفتگو کردند.


کمک هزینه مرکز تحقیقات تاریخ شفاهی چارلتون

موسسه تاریخ شفاهی دانشگاه بایلور از محققان آموزش دیده و با تجربه در زمینه تحقیقات تاریخ شفاهی که در حال اجرای مصاحبه های تاریخ شفاهی هستند دعوت کرد تقاضای خود را برای دریافت کمک هزینه سه هزار دلاری در سال تحصیلی 2014-2013 ارائه دهند. این موسسه از طریق اعطای این کمک هزینه به دنبال مشارکت در فعالیت های محققانی است که به موضوعات جدیدی در زمینه تاریخ شفاهی پرداخته و دیدگاهی نو را در زمینه موضوعاتی ارائه می دهند که روش های تحقیقاتی هنوز به طور گسترده به سراغ آنها نرفته اند. در همین راستا، از تحقیقات میان رشته ای و میان فرهنگی با موضوعات منطقه ای، ملی یا بین المللی استقبال می شود.


مارتا جکسون راس درگذشت

مارتا جکسون راس Martha Jackson Ross، 89 ساله، که مدتي طولاني شهروند بتسدا Bethesda و فردريک Frederick مريلند Maryland بود، رييس پيشين انجمن تاريخ شفاهي که جوايزي در کارنامه اش داشت، 5 آوريل 2013 در فرمونت Fremont اوهايو درگذشت. در سال 1976 راس به تاسيس تاريخ شفاهي منطقه آتلانتيک مياني OHMAR که سازماني تخصصي و محلي بود کمک کرد و در 1982 جايزه فراست سي.پاگ Forrest C. Pogue اين موسسه را براي "مشارکت متمايز، ويژه و مداوم در زمينه تاريخ شفاهي" دريافت کرد. برنامه يادبود او سه شنبه 23 آوريل ساعت 10:30 در کليساي سن خوزه در فريمونت Fremont و پس از آن برنامه نهار در کليساي لوتران Lutheran فرمونت برگزار شد.


نشست نقد و بررسی «ماه همراه بچه‌هاست» در خبرگزاری تسنیم-۲

بخش نخست را در شماره پیش خواندیم. بخش دوم و ایانی در ادامه می آید: گلعلی بابایی می‌گوید: می‌خواستیم در این کتاب هم شکست‌ها را بیاورم و هم موفقیت‌ها را، اختلاف‌نظر‌هایی که بین ارتش و سپاه بوده را بیاوریم و ما نمی‌توانیم بگوییم این مسائل نبوده، به هر حال این‌ها بخشی از تاریخ جنگ ماست و باید گفته شود. «ماه همراه بچه‌هاست» عنوان یکی از مجموعه‌های «بیست و هفت در بیست و هفت» است که با قلم گلعلی بابایی با محوریت زندگی شهید محمدابراهیم همت به رشته تحریر درآمده است. برخی از نویسندگان و منتقدان آثار این مجموعه را از حیث حجم کم و محتوای غنی در حوزه دفاع مقدس ارزشمند می‌دانند. به همین مناسبت، نشست نقد و بررسی این اثر با حضور گلعلی بابایی، احمد شاکری نویسنده و منتقد ادبی و جواد کامور بخشایش نویسنده و منتقد در این خبرگزاری برگزار شد. بخش دوم این میزگرد به شرح ذیل است:


تسلیت

باخبر شدیم پدر بزرگوار دوست و همکار ارجمند جناب آقای رئوف گوهریان مسئول کتابخانه تخصصی انقلاب اسلامی به رحمت خدا رفته است. این مصیبت را به آقای گوهریان و خانواده داغدارشان تسلیت می گوییم. برای روح آن مرحوم علو درجات و برای بازماندگان به ویژه آقای گوهریان صبر جمیل از درگاه ایزد منان خواستاریم.


وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.

 


 

حمیدرضا ولیان، مدیر رادیو کتاب با اشاره به قرائت کتاب «دا» که مدتی است از رادیو کتاب، هر شب ساعت 21 پخش می‌شود، گفت: کتاب «پایی که جا ماند» نیز پس از کتاب «دا» خوانده خواهد شد و البته در نظر داریم کتاب‌های دیگری را به همین شیوه به مخاطبان معرفی کنیم.




 

خـاطـرات احمـد احمـد (۳۲)
به کوشش: محسن کاظمی
انتشارات سوره مهر
دفتر ادبيات انقلاب اسلامى


تغيير شغل

كاريابى و حفظ كار يكى از بزرگ‏ترين معضلات كسانى بود كه سابقه زندان داشتند. من كه پس از سربازى در كارخانه پارس متال مشغول به كار شده بودم، از طرف ساواك زيرنظر بودم. آنها پس از مدتى به احمد تحصيلى و حاجى بابا (صاحبان شركت) فشار آوردند كه مرا از كارخانه اخراج كنند، ولى آنها در برابر خواسته ساواك مقاومت كرده و حاضر به اخراج من نشدند. در اين شركت به شغل كارپردازى مشغول شدم. ماشينى هم در اختيارم قرار گرفت تا كارها را با سرعت و نظم بيشترى انجام دهم. پس از مدتى كار با مشكل بسيار جدى مواجه شدم. هنگام خريد اجناس و اقلام مورد نياز شركت، تعداد زيادى از فروشندگان حاضر به نوشتن مبلغ تخفيف در فاكتور نبودند. گاهى آنها خود پس از صدور فاكتور انعام و يا مبلغ تخفيف را نقدى به من مى‏دادند. اصرار براى قيد آن در فاكتور بى فايده بود. من اين مشكل را با حاج احمد تحصيلى در ميان گذاشتم. او گفت: «عيب ندارد، آن را بگير و بياور بده به من.»
با خود انديشيدم كه شايد اين عمل مشكل شرعى را حل كند ولى تصوير و تأثير اين شكل كار بر ذهن فروشنده باقى خواهد ماند. تصويرى كه حكايت از آن داشت كه بچه مسلمانها نيز اهل گرفتن پورسانت هستند.
بالاخره نتوانستم اين شرايط را تحمل كنم، لذا با جلب رضايت حاج آقاى تحصيلى از آن شركت خارج شدم. مدتى را بى‏كار بودم، تا اينكه توسط برادرم به كارخانه بلورسازى صداقت در ميدان شوش معرفى شدم. پس از گفتگو و مصاحبه‏اى با رئيس كارخانه در اداره حسابدارى مشغول به كار شدم. حضور در اين كار و اين كارخانه برايم خاطرات تلخى را به‏همراه دارد. آنچه كه هيچ‏گاه از لوح ذهن و قلبم پاك نخواهد شد، فقر، حرمان و وضعيت فلاكت بار كارگران بود. گاهى آنها هنگام دريافت حقوق؛ آن‏چنان حساب حقوق خود را در دست داشتند كه تا ريال آخر تمام مزد خود را مى‏گرفتند و گاه چنان اشتباه محاسبات ما را يادآور مى‏شدند كه متعجب مى‏شديم. زنانى را مى‏ديدم كه با كلى التماس و تمنا كودكان خردسال خود را براى كار، در اين كارخانه مى‏گماردند.

بازگشت سعيد محمدى فاتح

قرار بود كه سعيد خود را براى عمليات عليه جشن 2500 ساله به ايران برساند. او پس از كسب آموزشهاى لازم نظامى از لبنان خارج و به آلمان رفت. چون پاسپورت وى ممهور به مهر اداره گذرنامه لبنان بود، براى ورود به ايران مشكل داشت. او براى حل اين مشكل طبق نقشه‏اى درصدد فريب ساواك برآمد. طبق برنامه، او شش ماه قبل از ورود به كشور به سفارت ايران در آلمان مراجعه و ادعا كرد كه پاسپورتش را گم كرده است. سفارت به‏وضعيت و ادعاى او مشكوك شد. نام و مشخصات او را گرفته و از ساواك وضعيت او را استعلام كرد. ساواك كه شكار خود را يافته بود از سفارت مى‏خواهد كه ترتيب ورود او را به كشور فراهم كند. سعيد در مدت شش ماه، چندين بار به سفارت مراجعه و رد پاسپورتش را مى‏گيرد، غافل از اينكه آنها متوجه فريب او شده و كنترلش مى‏كنند. سرانجام سفارت با هماهنگى ساواك به وى مى‏گويد كه امكان صدور پاسپورت المثنى در اينجا نيست، ما فقط براى تو ويزا صادر مى‏كنيم تا بتوانى به ايران بروى. در آنجا مى‏توانى براى گرفتن پاسپورت اقدام كنى. سعيد كه خيال كرده بود سفارت را فريب داده است از پيشنهاد آنها استقبال كرد. به اين ترتيب عازم ايران شد. ساواك شرايطى را فراهم كرد تا او به راحتى وارد كشور شده و از بازرسى فرودگاه و كنترل مدارك بدون هيچ مشكلى رد شود. چند روز او را به حال خود رها كرد تا با مراقبت و تعقيب، ارتباطات وى را با ديگر افراد كشف كند.
ساواك بعد از جريان ورود سعيد به آلمان و بى‏احتياطى او در اعتماد به بيگانگان، چندبار به خانه پدرى او رفته و از اعضاى خانواده‏اش تحقيق و تفحص كرده بود. من متوجه لو رفتن او شده بودم. از اين‏رو در نامه‏اى به او اطلاع دادم كه به ايران نيايد. اين نامه را كه با نام مستعار بود به برادرش محمد دادم كه پست كند. اين نامه هم به دست ساواك افتاد. سعيد از همه جا بى خبر، پس از خانواده با من به عنوان اولين نفر تماس گرفت و به خانه ما آمد. به او گفتم: سعيد چرا اينجا آمدى؟ ممكن است تحت تعقيب باشى! گفت: نه بابا! شايد تو تحت تعقيب باشى، ولى من نيستم.
بعد شروع كرد جريان و نحوه بازگشتش به ايران را شرح داد. فهميدم ساواك براى او دامى تنيده است. به او گفتم كه سعيد تو فريب خورده‏اى و ساواك برايت تله گذاشته است. دلايلم را براى وى بازگو كردم و خواستم كه ديگر با من تماس مستقيم نگيرد. از آن به بعد تمام ارتباطات و تماسهاى ما از طريق برادرش محمد محمدى فاتح صورت مى‏گرفت و مى‏توانستيم در قرارهايى همديگر را ببينيم. عمده بحث ما در اين قرارها هماهنگى بين گفته‏هايمان هنگام دستگيرى بود. براى اينكه در نظر ساواك همين قرارها را هم توجيه كرده باشيم با خود وسايل ورزشى چون كفش كتانى، لباس ورزشى و... همراه مى‏برديم، مثلاً هماهنگ شد كه براى اين جلسه بگوييم كه قرار رفتن به كوه در روز جمعه را گذاشتيم و از اين قبيل. در اين مدت ساواك او را به عناوين مختلف فراخواند و مى‏خواست او را وادار به همكارى كند. سرانجام در اوايل تيرماه سال 1350، سعيد بر سر يكى از قرارها حاضر نشد.




 
 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.