علیرضا نوروزی، رییس حوزه هنری آذربایجان غربی گفت: به همت این مجموعه، خاطرات 14 نفر از زائران ایرانی ربوده شده در سوریه كه ساكن استان آذربایجان غربی هستند در قالب كتاب منتشر میشود. كار گردآوری این خاطرات به سرپرستی توحید اصغرزاده آغاز شده است.
خـاطـرات احمـد احمـد (۱۹) به کوشش: محسن کاظمی انتشارات سوره مهر دفتر ادبيات انقلاب اسلامى
محاكمه اعضاى حزب مللاسلامى
در اوايل بهمن ماه پس از صد روز سكوت مطبوعاتى، رژيم با جار و جنجال زياد و در سطحى وسيع، اخبار كشف حزب ملل اسلامى را منتشر كرد. و عكس من هم در صفحه اول روزنامه اطلاعات و كيهان چاپ شد.(اسناد شماره 2 و 1) با غوغا سالارى در مطبوعات، بچهها دريافتند به زودى دادگاه تشكيل خواهد شد. از اين رو بچهها دور هم جمع شده درباره نحوه تنظيم دفاعيه، بحث و مشورت كردند. تقريبا براى هر فرد مشخص شد كه چگونه دفاع خود را شروع كند، به اوج برساند و بعد به پايان ببرد. قرار بر اين شد كه هر كس تنها از خود دفاع كند و مسئوليت كارهاى ديگرى را به عهده نگيرد. بنابراين شد كه دفاعيهها مكتوب باشد.(1) بچهها دفاعيهها را نوشتند. يكى از يكى تندتر و شديدتر. ما كه مىدانستيم حكممان به اعدام نخواهد رسيد، در بيان حرفها و نظراتمان هيچ نوع ملاحظهاى نكرديم. اين انديشه بين بچهها حاكم بود كه اگر در دادگاه كوتاه بيايند و شكست بخورند، شكست آنها به منزله شكست مسلمانان و خيانت به اسلام است. بچهها برخود واجب مىدانستند كه از مواضعشان سرسختانه دفاع كنند و الگو و سرمشقى براى ساير افرادى كه درآينده قدم در راه مبارزه اسلامى مىگذارند، باشند. جالب اينكه در دادگاه مشخص شد كه رژيم و عوامل آن برعكس ما، با اين خيال واهى كه دستگير شدگان حرفى براى گفتن ندارند، دادگاه را تشكيل دادند. به همين خاطر با حضور عدهاى خبرنگار نيز موافقت شده بود. بعد كه متوجه اشتباه خود شدند از حضور آنان جلوگيرى كرده و تنها چند خبر سانسور شده را در مطبوعات منعكس كردند. شانزدهم بهمن ماه سال 1344، اولين دادگاه محاكمه 55 نفر از اعضاى حزب(2) در محل آمفىتئاتر (باشگاه افسران) پادگان جمشيديه به رياست سرتيپ تاجالدينى و بهدادستانى سرهنگ عاطفى برگزار شد. همه ما را به صف وارد دادگاه كردند. بعد از تشريفات مقدماتى، به اصطلاح تفهيم اتهام شد. عمده اتهام وارده، اقدام عليه امنيت كشور بود. در كيفرخواست براى هشت نفر كادر مركزى تقاضاى اعدام شده بود و براى بقيه از سه تا ده سال زندان در نظر گرفته بودند. ما از كادر مركزى خواستيم كه دفاع قانونى كنند. پس از آن متهمين يك به يك شروع به خواندن دفاعيههاى خود كردند. دفاعيات حاوى مطالب انقلابى و اعتقادى بود كه با لحن حماسى بيان مىشد. اغلب آنها به آيات قرآن كريم و احاديث معصومين عليهالسلاماستناد مىشد و در مطلع دفاعيه به عدم صلاحيت دادگاه اشاره مىشد. وقتى رژيم با سرسختى بچهها در دفاع مواجه شد، در روزهاى بعدى برپايى دادگاه، به آنها مراجعه كرد و وعدههاى بسيارى ازجمله تخفيف در مجازات و برائت در صورت اعتراف به مجرميت مىداد، ولى فريبها و كيدهاى آنان با هوشيارى بچهها نقش بر آب مىشد. صحنههاى شورانگيز و حماسى كه از خواندن دفاعيات انقلابى پديد آمد، به هيچوجه قابل وصف نيست. آنچه كه تاكنون درباره آن گفته يا نوشته شده است، خيلى ناچيزتر از واقعيتى است كه رخ داد. گوشه هايى از اين صحنههاى بىبديل و زيبا را برايتان بيان مىكنم. دفاعيه آقاى محمدجواد حجتى كرمانى از جمله محكمترين و رسوا كنندهترين دفاعيههايى بود كه بيان شد. لايحه دفاعيه وى مشتمل بر چندين صفحه بود كه از آيات قرآن و احاديث معصومين عليهالسلام، اشعار حماسى و جملات انقلابى تشكيل شده بود. با قرائت اين دفاعيه ترس بر عوامل دادگاه حاكم شد. رئيس دادگاه چندين بار سعى كرد تا آقاى حجتى كرمانى را از خواندن باز دارد. ولى او شجاعانه تا به آخر همه را خواند. رئيس دادگاه در پايان متن، برآشفت و گفت: «من اگر مىتوانستم مىدادم اين آشيخ را تيربارانش كنند!» دفاع زيبا و بزرگ سيدكيوان مهشيد(3) در سكوتش بود. او به عنوان اعتراض به عدم صلاحيت دادگاه و به رسميت نشناختن آن هيچ نگفت و سكوت كرد. سكوت او از بسيارى فريادها و صداها، پرمعناتر بود. به همين خاطر محكوميت او نسبت به حضور و فعاليتش در حزب، خيلى بيشتر شد. آقاى ابوالحسن فلاحتى حدود ده صفحه دفاعيه تنظيم كرده بود. با شور و حرارت مشغول قرائت آن بود كه ناگهان ما احساس كرديم موضوع بحث عوض شد. رئيسدادگاه پرسيد: «آقاجان! مگر خودت ننوشتى؟» او به زبان شمالى پاسخ گفت: «چرا خودم نوشتم، اما خط را گم كردهام.» كه همه زدند زير خنده و دادگاه از حالت عادى خارج شد كه رئيس دادگاه تذكر به سكوت داد. |