شماره 6    |    1 دی 1389

   


لزوم نگرشي نو در برداشت از مفهوم شفاهي
راه اندازي مجله الكترونيكي تاريخ شفاهي اتفاق مباركي است كه مي تواند نقش مهم در آگاهي مراكز و محققان از كارهاي صورت گرفته در حوزه تاريخ شفاهي داشته باشد. در دو ماه گذشته (شهریور و مهر)، دو اتفاق مهم در زمينه تاريخ شفاهي روي داد. برگزاري اولين همايش پژوهش دفاع مقدس كه قسمتي از آن مرتبط با تاريخ شفاهي بود و دومين همايش ملي تاريخ شفاهي با رويكرد جنگ كه در تاريخ 7 و 8 مهرماه در سازمان اسناد برگزار شد. برآيند مسائل مطرح شده در اين دو همايش به خصوص دومي، طرح موضوعاتي بود كه طی سالیان سال، دغدغه افراد علاقه مند در اين زمينه بوده است. لازم است این موضوعات، توسط كارشناسان تاريخ شفاهي طي نشست هاي تخصصي، مورد نقد و بررسي بيشتري قرار گيرد. برخي از اين دغدغه ها عبارتند از:
1- مهم ترين مسأله اي كه به نظر نگارنده هنوز براي بسياري از افراد مرتبط با تاريخ شفاهي روشن نشده اين است كه تاريخ شفاهي يك هدف نيست، بلكه ابزار پژوهشي است كه مي توان از آن از در زمينه هاي مختلفي استفاده نمود. تغيير نگرش به تاريخ شفاهي به عنوان يك وسيله كارآمد در راستاي مستندسازي حوادث تاريخي مي تواند خيلي از اختلافات را كم رنگ نمايد.استفاده از تاريخ شفاهي بايد با اهداف علمي و نبايد در راستاي توجيه برخي از مواضع يا انتقاد از برخي از رويه ها باشد.
2-  نگاه به داده هاي حاصل از تاريخ شفاهي به عنوان شواهد شفاهي و نه اسناد است. قطعاً نمي توان با نگاه آرمان گرايانه مصاحبه هاي شفاهي را اسناد بدون نقصي دانست كه خدشه اي بر آن وارد نیست، يا آن را داده هاي خامي دانست كه فقط با شك و ترديد بايد به آن نگريسته شود. شواهد شفاهي مي توانند در كنار ساير مستندات تاريخي در روشن سازي جوانب يك واقعه مورد توجه قرار گيرند.
3- از مناقشات تحقيقات در حوزه جنگ، مسئله خاطرات و تاريخ شفاهي است. این مسئله نقطه اختلاف بين منتقدين كتاب هاي چاپ شده در زمينه خاطرات و نويسندگان و به خصوص افرادي است كه به صورت تجربي به نگارش پرداخته اند. این افراد كه در همايش تاريخ شفاهي نیز مقالات خود را با محوريت جنگ، ارائه کردند. شكي نيست كه تاريخ شفاهي در ايران با جنگ شروع شد و چاپ خاطره مهم ترين قالب چاپ مطلب در حوزه جنگ تاكنون بوده است. چرا اين زمينه كاري اين قدر مورد توجه نويسندگان قرار گرفته است؟ سؤالی است كه بايد در كارگا ه هاي تخصصي بيشتر مورد توجه قرار گيرد؛ در گام نخست چند فرض در پاسخ به این سؤال، قابل طرح است:
1ـ قابليت ارتباط بيشتر با مخاطبان و دربرگيري گستره عمومي جامعه
2ـ قابليت انتقال راحت تر مفاهيم و احساسات به ویژه مذهبي
3ـ رهايي از چنبره گفتمان رسمي در جامعه
4ـ قابليت به کار گيري حوزه گسترده فردی از نويسندگان در سطوح مختلف، حتی مبتدی
توانايي تاريخ شفاهي در پيوند بين مبتدیان با محققان دانشگاهي نكته اي است كه در تحقيقات جنگ موضوعيت كامل دارد و برداشت صحيح يا غلط از آن مي تواند نقطه تلاقي اين نگاه را دور يا نزديك نمايد. پيوند اين دو در عرصه تحقيقات جنگ گامي مهم به شمار مي رود. از يك طرف محققان دانشگاهي و كارشناسان تاريخ شفاهي بايد نگاه مردمي به جنگ را پذيرفته و كارهاي انجام شده را نه با نگاه نفي بلكه با نگاه نقادی به چالش بكشند. زيرا نويسندگان آنها نسلي از تاريخ جنگ هستند كه دوست دارند تاريخ جنگ را از زبان خود به نگارش درآورند. از طرف ديگر افراد غيرحرفه اي درگير در حوزه خاطرات جنگ كه اكثراً در زمينه تاريخ شفاهي مبتدی به حساب می آیند و نقش غالبی در مراكز مرتبط با جنگ و جامعه دارند، بايد با درك اهميت اطلاعاتي خاطرات جنگ و جنبه هاي مختلف تأثير آن بر تاريخ حال و آينده، سعي نمايند تا با رويكرد علمي به خاطرات، زمينه انجام كارهاي دقيق تر را فراهم نمايند.

ابوالفضل حسن آبادی
کارشناس تاریخ شفاهی و دانشجوی دکتری رشته تاریخ محلی دانشگاه اصفهان


زیتون سرخ(۶)

خاطرات‌ناهيد‌يوسفيان

گفت و گو و تدوين: سيدقاسم‌ياحسيني

انــتــشـارات‌سـوره‌مــهــر(وابسـته‌بـه‌حـوزه‌هنـري)

دفتـرادبيات و هنر مقـــاومت

نقل و چاپ نوشته‌ها منوط به اجازه رسمي از ناشر است.


فصل سوم

شش ساله بودم و در مهرماه 1337 به كلاس اول دبستان پا گذاشتم. نام مدرسه ما شكوفه بود. در كلاس اول، سه، چهار ماه نخستِ سال كلاس‌ ما مختلط بود. يعني پسرها و دخترها يك جا بودند. پسرها‌ي تنبل و درس‌نخوان يا كساني را كه شيطنت مي‌كردند، فلك مي‌كردند. يعني آن‌ها را روي زمين مي‌خواباندند و با چوب به كف پاهايشان مي‌زدند. براي تنبيه دخترها، با چوب به كف دستشان مي‌زدند. هروقت كه به كف دست من چوب مي‌زدند تا يك هفته دستم درد مي‌كرد و با درد آن را باز و بسته مي‌كردم. مدتي بعد پسرها را از دخترها جدا كردند.
خانم معلمي داشتيم كه دخترش هم، شاگردش بود. هميشه، همه توجهش به دخترش بود. او را پاي تخته‌سياه مي‌برد. به ما توجه نمي‌كرد. من از خانم معلم و درس و كلاس بدم مي‌آمد. دلم مي‌خواست بيرون از كلاس درس باشم و با بچه‌هاي همسايه و محل لي‌لي‌بازي و طناب‌بازي كنم. من و ميرزايي، دوستم، ته كلاس مي‌نشستيم و با هم بازي مي‌كرديم. با ميرزايي تا كلاس ششم دبستان همكلاس بودم. ميرزايي، كه اسم كوچكش از يادم رفته، سال‌ها بعد دچار سرنوشت هولناكي شد. در همان آغاز جنگ، او كه ازدواج كرده بود و فرزنداني هم داشت، ساكن خرمشهر بود. شنيدم كه يكي از تانك‌هاي عراقي داخل خانه آن‌ها رفته بود و خودش، شوهرش و بچه‌هايش زير تانك له شده بودند. پدر آن دختر با پدرم همكار بود و همو به پدرم اين خبر را داده بود.
از سال اول دبستان چيز زيادي در خاطرم نمانده است. فقط يادم هست صبح و بعدازظهر به مدرسه مي‌رفتيم؛ صبح تا ساعت دوازده و بعدازظهر از ساعت دو تا چهار. از كلاس و درس فراري بودم و سال اول چيزي ياد نگرفتم. بعدازظهرها معمولاً دل‌درد مي‌گرفتم و هرطور بود از كلاس غيبت مي‌كردم. اگر به خانه مي‌رفتم، مادرم مرا دعوا مي‌کرد. اطراف مدرسه با بچه‌ها بازي مي‌كردم و ساعت چهار عصر به خانه مي‌رفتم.
نمره‌هاي درسي‌ام معمولاً دو يا سه بود! خيلي هم شلخته بودم. يك روز هرچه گشتم دفتر مشق شبم را نيافتم. شروع كردم به گريه كردن. مادرم گفت: «چه شده؟ چرا گريه مي‌كني؟» گفتم: «دفتر مشقم نيست.» مادرم گفت: «انداختمش تو سطل آشغال!»
سراغ سطل آشغال رفتم. ديدم بله! مادرم دفتر مشقم را در آشغال‌ها انداخته است! كاملاً كثيف شده بود. آن را با آب تميز كردم و برگ‌هايش را اتو كشيدم! صبح روز بعد كه دفتر را به دست معلم دادم، آن را بر سرم كوبيد و گفت: «اين را از سطل آشغال پيدا كردي؟» نمي‌دانم او از كجا به اين راز پي برده بود! متعجبم كه چطور آن سال قبول شدم و به كلاس دوم رفتم.
از سال اول دبستان خريد نان صبح با من بود. يعني بايد صبح خيلي زود بيدار مي‌شدم و مي‌رفتم نانوايي، نان مي‌خريدم، به خانه مي‌آمدم، صبحانه مي‌خوردم و به مدرسه مي‌رفتم. اين كار هر روز من بود. وقتم را طوري تنظيم مي‌كردم كه نان را مي‌خريدم و سر ساعت كه خانم هاتفي در راديو براي بچه‌ها برنامه داشت زير پنجره يكي از همسايه‌ها كه راديو داشت مي‌ايستادم و برنامه خانم هاتفي را گوش مي‌دادم و سپس نان‌ها را به خانه مي‌بردم. مدرسه نزديك خانه بود و پياده مي‌رفتم. مدير مدرسه ما زن بسيار بداخلاق و ترش‌رويي بود به نام خانم ترکماني. همه ما از او مي‌ترسيديم. چند سال قبل شنيدم كه در خانه سالمندان زندگي مي‌كند. چند بار تصميم گرفتم به ديدارش بروم؛ اما نمي‌دانم چرا نرفتم. شايد هنوز از او مي‌ترسم!
كلاس دوم هم باز دل‌درد‌هاي بعدازظهر بود و لي‌لي‌بازي‌هاي سرگرم‌كننده. در كلاس دوم چيزي ياد نگرفتم، چون از پايه ضعيف بودم. حتي حروف را نمي‌شناختم و نمي‌توانستم بخوانم و بنويسم!
حياط مدرسه ما خيلي بزرگ بود. ته حياط يك انبار قرار داشت كه مي‌گفتند داخل آن يك ناقالي زندگي مي‌كند و هركس را كه به انبار نزديك شود مي‌خورد! من جرئت نمي‌كردم كه به انبار مدرسه نزديك شوم. كودكي‌ام در محاصرة ناقالي‌ها و ترس و دلهره از آن‌ها سپري شد! نمره‌هاي ناپلئوني‌ام را در خانه از ترس مادرم و پدرم اينجا و آنجا قايم مي‌كردم. البته در ورزش و دو ميداني نفر اول بودم و كسي به پاي من نمي‌رسيد. متخصص لي‌لي‌بازي هم بودم. اما در زمينه درس، چيزي بلد نبودم. فقط در درس رياضيات موفق بودم. اين استعداد را به طور ژنتيكي از پدرم به ارث برده بودم. به هر حال كلاس دوم را هم به هر طريقي بود گذراندم و رفتم كلاس سوم.
كلاس سوم دبستان معلم دلسوز و مهرباني داشتيم به نام
خانم پورچي. در همان مهرماه يرقان گرفتم و به مدرسه نرفتم.
از اينكه مريض شدم خيلي خوشحال بودم! چون درس و
مدرسه تعطيل شده بود. حدود يك ماه در خانه بستري بودم. پس از آنكه كاملاً خوب شدم، يك هفته‌اي به مدرسه رفتم اما اين بار سرخك گرفتم و يك ماه ديگر را در خانه سپري كردم. ظاهراً ويروس‌ها و ميكروب‌ها هم هوايم را داشتند و در امر نرفتن به مدرسه ياري‌ام مي‌كردند!
آذرماه بود كه ديگر بهانه‌اي براي نرفتن به مدرسه نداشتم. هر اندازه دعا كردم كه سيلي، زلزله‌اي يا طوفاني بيايد و مدرسه را خراب كند، خبري نشد. ناچار با دلي مالامال از غم و اندوه به كلاس سوم رفتم. چون هنوز كاملاً خوب نشده بودم، معلم يك صندلي به من داد و مرا جدا از دانش‌آموزان ديگر نشاند. در همان روزها معلم يك مسئله رياضي داد و از دانش‌آموزها خواست آن را حل كنند. مسئله درباره استخر آب بود و ميزان ورود فلان ليتر آب در دقيقه. من بلد نبودم صورت‌مسئله را كه خانم پورچي به طور شفاهي مي‌گفت، بنويسم. آن را به حافظه‌ام سپردم و بدون آنكه در ورقه‌ام صورت‌مسئله را نوشته باشم، آن را حل كردم و در دفترم نوشتم. خانم پورچي آمد بالاي سرم. ديد صورت‌مسئله را ننوشته‌ام اما آن را حل كرده‌ام. اول فكر كرد تقلب كرده‌ام. اما اولاً‌ فاصله من با بچه‌ها زياد بود و ثانياً دو دانش‌آموز دو طرفم مسئله را حل نكرده بودند. گفت: «از كجا تقلب كردي؟» آن روزها زبانم مي‌گرفت، با لكنت زبان گفتم: «خ... خ... خ... خانم... خو...دم... ح... ح... حل... ك... ك... كردم.»
ـ دروغ مي‌گويي! تو دختر متقلبي هستي!
ـ نـ ... نـ ... نـ ... نه!
ـ برو پاي تخته. من مي‌گويم و تو پاي تخته مسئله را حل كن.



 

پا به پای ياران

کتاب پا به پای یاران، خاطرات حاج بيوك آسايش جاويد، است که با تدوين رضا قليزاده عليار، به كوشش اسماعيل وكيل‌زاده، توسط مركز حفظ و آثار و نشر ارزش‌هاي دفاع مقدس سپاه عاشورا، با مشاركت مؤسسه مالي و اعتباري مهر استان آذربايجان شرقي منتشر شده است.


تبریک میلاد حضرت مسیح(ع) و آغاز سال نو

سایت تاریخ شفاهی ایران وهفته نامه الکترونیکی تاریخ شفاهی پیشاپیش زادروز حضرت عیسی مسیح (ع) پیامبر صلح و رحمت و آغاز سال نوی میلادی را تبریک و تهنیت می گوید؛ و سالی پر از صلح و دوستی و آرامش برای تمام مردم دنیا آرزو می کند. شایسته است به دوستان و همکاران خود در انجمن بین المللی تاریخ شفاهی، انجمن تاریخ شفاهی آرژانتین، انجمن تاریخ شفاهی چک و نشریه تاریخ شفاهی بین المللی کار انگلستان تبریک ویژه‌ای گفته و برای شان سالی خوش و پر از موفقیت آرزو کنیم.


شمس اهل فرهنگ

«شمس آل‌احمد» هم از میان ما پر کشید. در خاموشی و بی‌صدا. او رفت و «گاهواره‌ای» از حرکت بازایستاد که از صاحب آن «حدیث انقلاب» به گوش می‌رسید. او نیز چون برادرش، در سکوت رفت و البته آنچه از وی به جای ماند و مانده است، آثار الباقیه‌ای چون همه نویسندگانی است که زندگی را برای آینده نقش می‌زنند و آیندگان.


گفت و گو با شمس آل احمد و کتابشناسی

قرار بود برای دیدار و گفت‏وگو با استاد شمس آل احمد به منزل او برویم، قرار را با استاد در میان گذاشتیم، اما او فروتنانه گفت: «به کیهان می‏آیم». وقتی به استقبال او به راهرو رفتیم، به راستی شرمنده شدیم...


شمس آل احمد: كاش به جاي جلال من مرده بودم

روزنامه سرمایه در 25 شهریور 1385 گفتگویی جالب با مرحوم شمس آل احمد انجام داده است که دوباره با هم آن را می خوانیم:


زندگی نامه شمس

محمد باقرسادات آل احمد، ملقب به شمس‏الدين، برادر جلال آل احمد، در تير ماه 1308ش، در خانواده‏اى روحانى، در محله پاچنار تهران، به دنيا آمد. سيد احمد، جدّ او، روستازاده‏اى اهل اورازان بود. پدربزرگش، محمدتقى اورازانى، در كودكى براى تحصيل علوم دينى از روستا به قم آمد، و سپس به نجف رفت.


بازنویسی تاریخ(جنگ ایران و عراق، 30 سال بعد)

با گذشت 30 سال از شروع جنگ ایران و عراق، دریافت ما از این تخاصم دچار تغییر شده است. امروزه، حضور محققان، انتشار اسناد محرمانه و طبقه بندی شده عراق و تمایل هر دو طرف جنگ به بحث در باره آن موجب شده دانسته های ما درباره جنگ ایران و عراق بیش از هر زمان دیگری باشد.


گاهشمار حملات شيميايي عراق در هشت سال دفاع‌مقدس منتشر شد

نسخه مكتوب و كتاب الكترونيكي "گاهشمار حملات شيميايي عراق در هشت سال دفاع‌مقدس" نوشته "محمد باقر نيكخواه بهرامي" به تازگي توسط پژوهشگاه علوم و معارف دفاع‌مقدس و انتشارات شكيب، وارد بازار كتاب شده است.


نمایه هزار کتاب و هفت‌هزار مقاله در اختیار پژوهشگران انقلاب است

محمد کریمی مسئول بخش ترجمه و پژوهش منابع خارجی دفتر ادبیات انقلاب اسلامی گفت: اطلاعات مربوط به آثار منتشر شده درباره انقلاب اسلامی و یا با دید وسیع‌تر، آثار منتشر شده در حوزه تاریخ معاصر از مشروطه تا به امروز را در بانک اطلاعاتی این مرکز گردآوری کرده‌ایم.


با ابوالفضل حسن آبادی در حاشیه دومین همایش تاریخ شفاهی

ابوالفضل حسن آبادی، مدیر سازمان کتابخانه ها، موزه و مرکز اسناد آستان قدس رضوی و نویسنده کتاب "تاریخ شفاهی در ایران" است. او یکی از فعالان عرصه تاریخ شفاهی است که فعالیت های متعددی را در کارنامه خویش دارد.


«مسلمانان و نگارش تاريخ»، پژوهشي در تاريخ‌نگاري اسلامي

«مسلمانان و نگارش تاريخ»، نوشته عبدالعليم عبدالرحمن خضر با ترجمه صادق عبادي، به كوشش سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاه‌ها (سمت) منتشر شد. اين مولف معتقد است كه تاريخ پديده‌اي بيگانه در انديشه اسلام نيست.


تاريخ شفاهي جنگ عراق عليه ايران -2(در آمدی بر چند و چون مصاحبه با نخبگان مشاغل)

پرسشگر با اندكي ادب و اطلاع از عرف جامعه خود مي‌داند كه نمي‌تواند به سادگي وارد فضاهاي خصوصي شود يا نادانسته و ناشيانه يافته‌هاي پاسخگو را به نقد بكشد. او به تجربه آموخته است كه بايد حسب مورد گاه شانه به شانه، وقتي سايه به سايه و بندرت پيش يا پس از راوي حركت كند.


روزنامه حبل المتين به روايت محمد گلبن

استاد محمد گلبن پژوهشگر پر تلاش و سترگ تاريخ مطبوعات هستند كه بخش عمده‌اي از عمر و جواني خود را در اين راه صرف كرده اند. از جمله اقدامات قابل ستايش و فراموش نشدني ايشان صرف هفت سال وقت براي مطالعه، بررسي و فيش برداري دوره 42 ساله روزنامه فارسي زبان حبل‌المتين چاپ كلكته هند است.


جنگ های ایران و روس

سلسله نبردهايي که در سالهاي 1218 تا 1228 و 1241 تا1243 هجري قمري در منطقة قفقاز صورت گرفت و در تاريخهاي عمومي ايران از آن به جنگهاي ايران و روس ياد شده است، يکــي از درخشان‌ترين حماسه هاي مردمي در برابر اشغال ايران توسط بيگانه به شمار مي‌آيد.


نيروي هوايي در دفاع‌مقدس

عملكرد نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي در طول جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به قلم اميرسرتيپ خلبان عليرضا نمكي و در قالب كتاب "نيروي هوايي در دفاع‌مقدس" منتشر شده است.


فراخوان دومين نشست تخصصي تاريخ مجلس

به گزارش مرکز اسناد مجلس، زمان دومین نشست تخصصی تاریخ مجلس با عنوان «نگاهی به کارکرد و ساختار مجلس شورای ملی در دوره پهلوی اول (1300 تا 1320خورشیدی)» که قرار بود اردیبهشت سال 1390 برگزار ‌شود، بنا بر گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، تمديد شد.


از جبهه‌ها تا کربلا

بی‌تردید شیرین‌ترین خاطره دوران اسارت من و کسانی که توفیق اسارت را داشته‌اند، رفتن به پابوسی امام علی(ع) و حضرت سیدالشهدا(ع) و یاران فداکارش بود. البته تنها فکری که نمی‌کردیم این بود که روزی به زیارت این بزرگواران نایل شویم.


تاریخ نگاری یا تاریخ سازی

آل كيا در گيلان با تكيه بر عوامل اجتماعي، مذهبي و سياسي این سرزمین در نيمه ی دوم قرن هشتم هـ . ق به حكومت رسيدند. كاميابي‌هاي سياسي و اجتماعي اين خاندان در نتيجه ضعف حكومت‌هاي محلي گيلان، به قدرت‌رسيدن مرعشيان ، كمك قوام‌الدين مرعشي به آل كيا و در نهايت سقوط ايلخانان در ايران بود.


سند بين‌المللي حقانيت ايران در انتظار نويسندگان

نخستين‌واكنش سازمان ملل متحد در زمان آغاز تجاوز ارتش صدام به خاك ايران، در آخرين ساعات روز سي‌ويكم شهريور سال 1359 (22 دسامبر 1980) و پس از پاره شدن معاهده 1975 الجزاير توسط ديكتاتور عراق ديده مي‌شود.


"نگاهي نو به هشت سال دفاع‌مقدس"

جلد اول از مجموعه كتاب‌هاي نگاهي نو به هشت سال دفاع‌مقدس با عنوان "جنگ تحميلي: فرصتي براي احياي عزت و شرف ايران اسلامي" نوشته محمدحسن باقري و شاداب عسگري، به اهتمام مركز پژوهش‌هاي دفاع‌مقدس سازمان ايثارگران نزاجا و انتشارات انديشه عصر چاپ شده است.


توصيف، تبيين و تفسير در تحقيقات تاریخی

معرفت تاريخي به شكل سنتي خود در كشور ما موجود بود، ولي در دوره‌ي معاصر تحت تأثير بينش‌‌ها، روش‌ها و مكاتب تاريخ‌نگاري نوين غربي نيز قرار گرفت. مواجهه‌ي روش‌ها و نگرش‌هاي دو ‌پارادايم سنتي و مدرن، تركيب نامتناجسی در تاريخ‌نگاري ما خلق كرد.


کتابخانه انقلاب اسلامی مجلس به دنبال تکمیل منابع نایاب در زمینه انقلاب در مجموعه خود است

«قاسم تبريزی» مدير كتابخانه تخصصی انقلاب اسلامی مجلس شورای اسلامی گفت: ما در تلاش هستیم تا منابع کمیاب و نایاب در زمینه انقلاب را به مجموعه خود بیافزاییم.


هشت سال اینگونه گذشت

کتاب مصور «هشت سال اینگونه گذشت» روایت آغاز تا پایان هشت سال دفاع مقدس، با تلفیقی از تصویر و متن درباره دفاع مقدس را جعفر شیرعلی نیا تدوین کرده است. این کتاب در واقع پاسخگوی خلایی است برای مخاطبانی که چندان با جنگ هشت ساله آشنایی نداشته اند.


مهم‌ترین کارکرد تاریخ شفاهی بیان ناگفته‌ها است

حسین روحانی صدر از کارشناسان دفتر تاریخ شفاهی حوزه هنری و تدوین‌گر خاطرات مرحوم سید تقی درچه‌ای در گفت‌وگو با پایگاه خبری حوزه هنری، گفت: لطف تاریخ شفاهی برای نسل‌های آینده، بیان نانوشته‌ها و ناگفته‌های تاریخی است.


وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.

 
 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.
counter UPDATE error: 1054, Unknown column 'count' in 'field list'