شماره 47    |    25 آبان 1390

   


درباره «خاطره» و «تاریخ شفاهی»

خاطرات معمولاً به خودی خود بُن‌مایه تاریخی دارند، اما تاریخ نیستند؛ به تنهایی تاریخ شفاهی هم نیستند و به یک اثر/متنِ خاطره-گفته/نوشته نمی‌توان عنوان تاریخ شفاهی نهاد. این آثار ممکن است خمیرمایه و پایه پژوهش‏ها و تتبعات تاریخی مستند و علمی‌ قرار گیرند. تاریخ شفاهی یعنی برآمد مجموعه روایت‏های شاهدان عینی از یک حادثه یا رویداد تاریخی که آن را از زوایای گوناگون و به زبان‏ها و نگرش‏های مختلف واکاوی می‌کنند و ابعاد پنهان و پیدای آن را با بهره گیری از مشاهدات خود به تحلیل می‌نشینند. در این میان نقش مصاحبه‌گر و تدوین‌گر (تاریخ پژوه) متن شاید فراتر از نقل راویانی است که هر کدام به گوشه و برهه‌ای از حادثه مورد نظر احاطه و تسلط دارند و رویداد را از منظر ذهن و زبان خود اظهار کرده اند و تدوین گر است که با مطالعه و پژوهش در موضوع، نقشه راه به دست و با تبحر پاره‌های گم شده یک صحنه یا رویداد را با بهره‌گیری دقیق، درست و منطقی از روایت شاهدان عینی ـ با یک دید تاریخی و در موارد ضروری بهره گیری از دیگر اسناد و مدارک ـ کنار هم می‌چیند و آن حادثه و رویداد تاریخی را به تصویر می‌کشد. اما خاطرات واگویه‌ها یا همان رسوبات ذهنی‌اند که از سندیت مورد اعتنایی برخوردار نیستند و گرچه؛ تدوینگر با بهره‌گیری از مستندات و منابع دیگر به راستی‏آزمایی و مستندسازی برهه‌هایی از خاطرات توفیق می‌یابد اما نهایت تلاش او ارتقاء متن به جایگاه استناد «نسبی» است و همچنان فاقد اعتبار و استناد علمی است.
تاریخ شفاهی از این نظر که در کشور ما روشی نوپاست، مراقبت‌هایی را می‌طلبد. درباره این روش نوپا و در عین حال جذاب سخن‏ها گفته شده و تعاریف مستند و علمی زیادی ارایه شده است و به نظر می‌رسد هنر ما نباید این باشد که از نبود یک تعریف دقیق و علمی از «تاریخ شفاهی» و «خاطرات» و نبود «سیم خاردار»ی بین این دو بنالیم مگر می‌شود در شاخه‌ای از علوم انسانی حد و مرزی به سختی سیم خاردار کشید و برای آن دو مرز شفافی قائل شد؛ طرفه آنکه درباره این دو موضوع با فراوانی تعاریف، دیدگاه‏ها، نگرش‏ها و مباحث نظری روبروییم. «تاریخ شفاهی» و «خاطرات» در انعطاف و تعامل با هم هستند؛ شاید بتوان رابطه بین آن دو را رابطه جزء و کل و از نوع «علاقه»های صنعت «مجاز» در ادبیات دانست؛ به این تعبیر که «تاریخ شفاهی» را «کل» و «خاطره» را «جزء» تلقی کرد.
نمی‌دانم، شاید «عوام‏زدگی» در انتخاب درست‌ترین و علمی‌ترین تعریف از «تاریخ شفاهی» و آسانی روش خاطره‌نگاری بر سختی شیوه پژوهش در حوزه تاریخ شفاهی سبب شده که پیشرفت این روش در عمل کند باشد.
با نگاهی به گذشته و کارنامه علمی دفتر ادبیات انقلاب اسلامی پی می‌بریم که این دفتر به جز یک اثر منتشر شده (تاریخ شفاهی جنبش دانشجویی تبریز) و یکی دو طرح در حال انجام (تاریخ شفاهی تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و...) خیز چندان چشم‌گیری با روش «تاریخ شفاهی» انجام نداده و همچنان حرکت خود را بر پایه انتشار آثاری از نوع «خاطره» استوار ساخته است، که در نوع خود ارزشمند است؛ گرچه نمی‌توان از کوشش این دفتر در ارایه مباحث نظری در موضوع تاریخ شفاهی چشم پوشید؛ مباحثی که نشان‌دهنده «راه» و «روش» در «تاریخ شفاهی»اند.

جواد کامور بخشایش


زیتون سرخ (۴۷)
خاطرات‌ناهید‌یوسفیان
گفت و گو و تدوین: سیدقاسم‌یاحسینی
انــتــشـارات‌سـوره‌مــهــر(وابسـته‌بـه‌حـوزه‌هنـری)
دفتـرادبیات و هنر مقـــاومت
نقل و چاپ نوشته‌ها منوط به اجازه رسمی از ناشر است.


با حالت حزين و خاصي اين سرود را مي‌خواندند. همان‌جا و در همان وقت از نظر روحي تغييري در خود حس كردم و دلم براي خدا و نماز خواندن تنگ شد. حقيقت اين است كه من از سال دوم دانشگاه در اهواز، نماز را رها كرده بودم. با شنيدن آن سرود مذهبي، باز نور خدا در دلم روشن شد. بلافاصله وضو گرفتم و با خدا و نماز آشتي كردم! با خودم گفتم: «اگر فرزندم دختر شد، حتماً اسم او را لاله‌ مي‌گذارم.»
مردادماه 1360 به وزارت نيرو رفتم و گفتم: «مي‌خواهم برگردم سر كارم.» فرزندانم يتيم بودند. نمي‌خواستم فقير هم باشند. مي‌خواستم كار كنم تا بتوانم زندگي خوبي برايشان تأمين كنم. گفتند: «شما نمي‌توانيد كار كنيد.»
ـ چرا؟
ـ يك سال پيش نامه‌اي برايت فرستاديم و اخطار كرديم كه سر كار برگردي اما شما به نامه پاسخ نداديد.
ـ چه نامه‌اي؟
رونوشت نامه را نشانم دادند. گفتم: «من در منطقه جنگي بودم
و چنين نامه‌اي به دستم نرسيده است. امضاي رسيد اين نامه را
از من داريد؟»
ـ نه نداريم. اما ما نمي‌توانيم تو را قبول كنيم.
در كارگزيني دوستي داشتم كه با تشكيلات ما رابطه داشت. نزد او رفتم. وقتي ماجراي اهواز را تعريف كردم خيلي ناراحت شد. گفت: «راهي به تو ياد مي‌دهم. اين حق تو است. بايد به حقت برسي. بگو يا امضاي مرا نشانم بدهيد يا شما را به دادگاه اداري مي‌كشانم. مطمئن باشيد آن‌ها مي‌ترسند. حتي بايد حقوق ماه‌هايي
را كه نبوده‌اي، به تو بدهند؛ چون در منطقه جنگي بوده‌اي. البته
از من نشنيده بگير.»
رفتم و براي برگشت بر سر كار پافشاري كردم. رئيس اداره ما سرانجام قبول كرد كه سر كارم برگردم. اما گفت: «بازگشت شما به كار يك شرط دارد و آن اين است كه از حقوق مدتي كه نبودي صرف‌نظر كني؛ به اين شرط با بازگشت شما به كارتان موافقت مي‌كنم.» چاره‌اي نداشتم. مجبور شدم قبول كنم.
حكم بازگشت من به كار را زدند. حقوق معوقه‌ام حدود هشتاد هزار تومان مي‌شد كه در سال 1360 پول هنگفتي بود. آن هم براي من كه همه چيز را از صفر شروع كرده بودم و پولي نداشتم. به هر حال مجبور به معامله شدم. حكم بازگشت به كارم را از چهارم شهريورماه 1360 زدند.
شب همان روزي كه حكم مرا زدند احساس كردم حالم خوب نيست. دكترم گفته بود كه حدود بيستم شهريور زايمان خواهم كرد. اما دردم زودتر شروع شد. من و روزبه تنها در آن خانه زندگي مي‌كرديم و اگر درد زايمانم شروع مي‌شد كسي نبودم مرا به بيمارستان ببرد. شبانه به منزل خواهرم رفتم. دردم بيشتر شده بود.
به بيمارستان روس‌ها (شهريار) كه در خيابان آزادي بود، رفتيم. جمشيد، شوهر خواهرم، همراهم بود. سوار آسانسور بيمارستان شديم. آسانسور گير كرد! من و جمشيد هم داخل آن بوديم. به جمشيد گفتم: «عجله كن. بچه دارد به دنيا مي‌آيد.»
هرطور بود در آسانسور را باز كرد. به زور از آسانسور بيرون‌ رفتم. لحظه به لحظه دردم بيشتر مي‌شد. وقتي وارد اتاق زايشگاه شدم، ديدم تعداد زيادي زن را روي تخت خوابانده‌اند. ترسيدم. با خودم گفتم: «اگر بميرم چه كسي روزبه را بزرگ مي‌كند! اينجا كسي به فكر كسي نيست. جاي خوبي براي زايمان نيست.» به جمشيد گفتم: «من اينجا نمي‌مانم؛ جاي خوبي نيست. به بيمارستان طوس برويم. آنجا خصوصي است.» به بيمارستان طوس رفتيم. خانمي مسئول آنجا بود. گفت: «بفرماييد!» جمشيد گفت: «زائو داريم!»


 

رئيس حوزه هنري از دست‌اندركاران سايت تاريخ شفاهي ايران تقدير كرد

به گزارش سايت تاريخ شفاهي ايران؛ «محسن مؤمنی» رئيس حوزه هنري از سردبير و دست اندركاران سايت و هفته‌نامه «تاريخ شفاهي ايران» به خاطر كسب رتبه سوم در بخش پايگاه‌هاي اينترنتي در پنجمين جشنواره بين‌المللي رسانه‌هاي ديجيتال، پيش از ظهر شنبه (21 آبان) در سالن كنفرانس حوزه هنري تقدير كرد.


انتشار خاطرات شفاهي قدم‌خير در كتاب «دختر شينا»

«بهناز ضرابي‌زاده»، يكي از نويسندگان جوان و فعال استان همدان، چند سالي است كه در حوزه داستان‌نويسي با موضوع دفاع مقدس فعاليت دارد. اين بانوي نويسنده براي نخستين‌بار به صورت حرفه اي در حوزه خاطره‌نگاري آن هم با محوريت تاريخ شفاهي، به نگارش خاطرات «قدم خير محمدي كنعان» همسر سردار شهيد «حاج ستار ابراهيمي» پرداخته است. كتاب «دختر شينا» توسط دفتر ادبيات و هنر مقاومت، انتشارات سوره مهر منتشر مي‌شود.


هنوز ناگفته‌ها بسیارند

كتاب‌ «روز پنجاه و هفتم: روایت آزادسازی سوسنگرد در پنجاه و هفتمین روز جنگ (26 آبان 1359)» به قلم جعفر شیرعلی‌نیا تازه‌ترین اثر منتشر شده درباره سوسنگرد و دفاع‌‌مقدس است. روز پنجاه و هفتم كه به كوشش خانه فرهنگ و هنر سافیا و توسط بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس منتشر شده، شرح مختصری از چگونگی تهاجم ارتش متجاوز صدام به سوی مرزهای غرب و جنوب كشور، غافلگیر شدن و عقب‌نشینی نیروهای عراقی از حمیدیه،‌ محاصره سوسنگرد در روز 25 آبان 1359 و آزادسازی آن در روز بعد را دربرگرفته است.


رژيم پهلوي مجری اهداف فرهنگی بیگانگان بود

قاسم تبريزي در نشست «دين زدايي در حوزه كتاب توسط رژيم پهلوي» گفت: انتشار آثار در زمينه آمريكا، انگليس و فرانسه شناسي در ايران، آن گونه که باید انجام نشده است. رژيم پهلوي وابسته به اين حكومت‌ها بود و كشور‌هاي استعماري اهداف خود را در عرصه سياست، فرهنگ و دين، با دست‌آويز قرار دادن این رژيم به اجرا در مي‌آوردند.


ترجمه 2 عنوان كتاب دفاع‌مقدس

سازمان حفظ آثار و نشر ارزش‌هاي دفاع‌مقدس سپاه و بسيج استان مازندران 2 عنوان از آثار شاخص خود در حوزه دفاع‌مقدس را براي ترجمه به زبان‌هاي انگليسي و عربي براي ترجمه انتخاب كرده است. جواد صحرايي، مسوول انتشارات سازمان حفظ آثار و نشر ارزش‌هاي دفاع‌مقدس سپاه و بسيج استان مازندران ضمن اعلام اين خبر اظهار كرد: «برف سرخ» نوشته حسين مرتضوي كياسري و «چهار فصل» به قلم علي‌اكبر خاوري‌نژاد عناوين آثاري هستند كه براي ترجمه انتخاب شده‌ اند.


فراربزرگ

عملیات بزرگ بیت‌المقدس که آزادی قریب 6 هزار کیلومتر مربع ازسرزمین‌های‌اشغالی و انهدام بخشی از ارتش عراق را به همراه داشت، باعث شد که همگان، حتی حامیان و دوستان صدام به پیروزی قاطع ایران و شکست تاریخی عراق اعتراف کنند. به همین دلیل صدام حسین برای فریب جهان و تظاهر به صلح طلبی، ولی درحقیقت به دلیل ناتوانی دررسیدن به هدف‌های ادعاشده از جمله مالکیت جزایر تنب بزرگ و کوچک، ابوموسی، حاکمیت مطلق بر اروند رود، شط‌العرب و تشکیل حکومت عربی در خوزستان، به همه آنها پشت پا زد و از سربازان خود می‌خواهد، بدون دریافت هیچ امتیازی از شهرهای سومار، مهران، قصرشیرین به مرزهای بین‌‌‌المللی برگردند....


«فرزند خورشيد» در كتاب‌فروشي‌ها مي‌درخشد

کتاب «فرزند خورشيد» با روایتی از زندگي سردار شهيد غلام‌رضا صالحي به قلم عباس اسماعيلي منتشر شده است. اين اثر كتاب هفتم مجموعه «طوبي» است. این مجموعه روايت زندگي سرداران شهيد شهرستان نجف آباد را دربر دارد. سردار شهيد غلام‌رضا صالحي از زبان خانواده، ياران و هم‌رزمانش در 98 روايت دنباله‌دار کتاب «فرزند خورشيد» معرفی شده و نقطه آغاز کتاب خاطره‌ مادر شهيد از دوران كودكي غلام‌رضاست. نام کتاب از نام مادر شهید (خورشيد) برگرفته شده است.


تأملاتی در باب سنت تاریخ شفاهی

در دهه 1940 و 1950 تحقیقاتِ مربوط به تاریخ شفاهی در قالب یک رشته دانشگاهی شکل گرفت و پا به عرصه وجود گذاشت؛ ما در این مقاله کوشیده‌ایم مراحل تکوینی و چالش‌های مستمر و لاینقطع این رشته را مورد بررسی قرار دهیم. در نخستین دهه‌های ظهور این رشته دانشگاهی، عطف توجهات، پیش و بیش از هر چیز، بر تهیه و تولید اسناد و اطلاعات جدید به‌ویژه از زندگی کسانی بود که مورخان گذشته از آنها غفلت کرده بودند.


خاطرات خلیل طهماسبی از چگونگی ترور رزم‌آرا

در دوران آغازین مبارزات مردم ایران برأی ملی شدن صنعت نفت، علی رزم‌آرا نخست‌وزیر از عوامل بازدارنده بود. رزم‌آرا به عنوان ژنرال ارتش رژيم شاه و عنصر سرشناس دولت استعماري انگليس هنگامي كه به نخست‌وزيري كشور رسيد با ملي شدن صنعت نفت ايران به شدت مخالفت مي‏كرد. خيانت‏‌ها و انحرافات علني وی در سياست و امور مملكتي سبب شد تا روحانيون و مردم به مخالفت جدي و صريح با او بپردازند. لذا فداييان اسلام به اين تشخيص رسيدند كه اگر اين عنصر وابسته از ميان برداشته نشود در نهضت مردم اختلال حاصل مي‏گردد.


کتاب سال ارتش: نبرد در آسمان

تبدیل تاریخ شفاهی به تاریخ مکتوب از جمله فعالیت‌های مفید در عرصه دفاع مقدس است که امروز توسط یی از کارمندان شهرداری منطقه 13 تهران انجام شده است. محمد معما خاطرات خلبان فضل‌الله جاویدنیا را به رشته تحریر در آورده و نام آن را نبرد در آسمان انتخاب کرده است. کتاب نبرد در آسمان کتاب برگزیده سال 89 ارتش جمهوری اسلامی ایران است برای اینکه کتاب را برای مخاطبان مجله پایداری معرفی کنیم از نویسنده آن خواستیم راجع به کتاب بنویسد:


گفت‌وگو با صادق زیباکلام درباره آخرین کتابش- بخش نخست

پیش‌تر خواندیم که صادق زیباکلام پس از مدت‌ها «یادداشت‌های انقلاب» را منتشر کرد تا مقالاتی که درباره انقلاب اسلامی چاپ کرده و تأملاتی که در این خصوص داشته است را یکجا گردآوری کرده باشد. اینک توجه شما را به گفت‌وگویی درباره این کتاب جلب می‌کنیم. این استاد دانشگاه تهران صبورانه سوال را می‌شنید و پاسخ می‌داد. اگرچه شخصاً با برخی پاسخ‌های وی شاید موافق نباشیم، اما نمی‌توان نادیده گرفت نکته‌های جالب و تازه‌ای را که در این مصاحبه و سخنان او نهفته است.


يك سر لشكر عراقي:رژيم صدام از طرف آمريكا عليه ايران وارد جنگ شد

تلويزيون جلسه شوراي انقلاب عراق را نشان داد كه صدام در رأس آن بود. او گفت ايران موارد قرارداد 1975 الجزاير را ناديده گرفته است. صدام در همان لحظه اعلام كرد اين قرارداد خود به خود ملغي شده است. در همان زمان تبليغ مي‌كردند كه ايران عوامل خرابكار به داخل عراق فرستاده است و مي‌خواهد جنگ را شعله‌ور كند. آن‌ها مي‌گفتند ايران قصد ترور طارق‌عزيز را در بغداد داشته است.


پشتيباني مالي بنياد مك-كورميك* از پروژه تاريخ سياهان

به گزارش خبرگزاري آسوشيتد پرس،‌ بنياد مك كورميك McCormick در شيكاگو يك طرح تاريخ شفاهي در مورد خدمت نظامي سياهان در ارتش آمریکا را تحت حمايت مالي خود قرار داده است. به این منظور،‌ اين موسسه قرار است مبلغ دويست هزار دلار به عنوان كمك نقدي به پروژه سازندگان ارتش (Military Makers) بپردازد. اين پروژه بخشي از يك آرشيو ديجيتال است كه تاكنون مصاحبه هايي را با ژنرال كالين پاول Colin Powell [وزیر دفاع در دولت بوش پسر] و خلبانان سياه پوست نيروي هوايي آمریکا در جنگ جهاني دوم انجام داده است.


تاريخ شفاهي در جنوب شرق آسيا-26

همسو با مبارزه عليه صحبت كردن رسمي ماندارين. كمك آنان به من اغلب در واژگان و هرازگاهي‌ ترجمه اصطلاحات «كانتونز» يا «هاي‌نز» بود. [ناگفته نماند] كه من علاوه بر صحبت كردن شكل لباسم را هم با آنان تنظيم مي‌كردم. و در رفتار به طرز مناسب ملاحظه عرف را داشتم.


وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.

 
 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.
counter UPDATE error: 1054, Unknown column 'count' in 'field list'