شماره 17    |    25 اسفند 1389

   


کودتای 1299 جایگزین قرارداد 1919
برخی رخدادها این قدرت را دارند که مسیر تاریخ یک کشور را تغییر دهند واز راهی به راه دیگر بکشانند. ایران از این گونه رویدادها کم از سر نگذرانده است، اما هویت نهفته در بطن این کشور اجازه نداده است که دگرگونی های یادشده راه تازه را به بی‏راهه ای غیر قابل بازگشت بکشاند. هویت کم نظیری که از همسایگی دین ومملکت، اسلام و ایران و شیعه و ملیت در ضمیر کشور ایران به جا مانده، موجب گشته که رخدادهای تاریخی، نتوانند مسیر جامعه را به بی‏راهه بکشانند و اگر مدتی چنین شده، پس از گذشت دوره ای به مسیری روان تر بازگشته است.
کودتای 1299 یکی از از این حوادث است که پس از جنگ جهانی اول، بنا بر مقتضیات پدید آمده در سیاست های برون مرزی بریتانیای کبیر در ایران رخداد و منجر به رشد گل خانه ای شخصیتی شد که به زودی توانست اهرمهای قدرت را به دست بگیرد و سیاست ایران را بر مدار بریتانیای کبیر بگرداند. آن چه برای انگلیس اهمیت داشت حفظ منافع سیاسی، که با جلوگیری از پیشرفت کمونیسم همسایۀ شمالی (اتحاد جماهیر شوروی) به دست می آمد، و حفظ منافع اقتصادی که با حاکم شدن امنیت بر چاه های نفت خوزستان تأمین می شد، بود. رضاخان نشان داد که قدرت تضمین منافع سیاسی و اقتصادی انگلیس را دارد. از این رو راه برای تسخیر تخت سلطنت قاجار برایش هموار گردید.
همان طور که شهرت دارد انگلیس پیش از آن که دوست و دشمن داشته باشد، منافع دارد. برای او فرقی نمی کند که این منافع را چه کسی یا گروهی تأمین می کند؛ چه حاکمی محلی به نام شیخ خزعل باشد، و چه حاکمی مرکزی به نام رضاخان.
کودتای انگلیسی 1299 رضاخان را از ناکجا آباد نظامی گری به کجا آباد سیاست انداخت؛ و او خیلی زود نشان داد که علیرغم همراهی های ظاهری یا کوتاه مدت با همسایه شمالی، نبض سیاست ایرن را موافق خواست انگلیس تنظیم می کند.
سرپرسی لورن، وزیر مختار انگلیس در ایران، که شاهد نزدیک برآمدن رضاخان در ایران بود در سال 1302 شمسی با خشنودی به وزارت امور خارجه بریتانیا اعلام کرد که آن چه قرار بود با زحمت و سرمایۀ انگلیس در قرارداد 1919 میلادی عملی شود، اینک بدون زحمت و سرمایۀ ما به دست یک نظامی ایرانی در حال انجام است.
سلطنت پهلوی هرچند توانست برای 57 سال منافع جهان غرب را در ایران تأمین کند اما انقلاب اسلامی نشان داد که جامعه ایرانی سرنوشت دین و کشور خود را پس از مدتی از بی‏راهه به راهی هموارتر بازگردانده است.

هدایت الله بهبودی


زیتون سرخ (۱۷)
خاطرات‌ناهید‌یوسفیان
گفت و گو و تدوین: سیدقاسم‌یاحسینی
انــتــشـارات‌سـوره‌مــهــر(وابسـته‌بـه‌حـوزه‌هنـری)
دفتـرادبیات و هنر مقـــاومت
نقل و چاپ نوشته‌ها منوط به اجازه رسمی از ناشر است.


در خوابگاه خودمان تنها كسي بودم كه روزه مي‌گرفتم. نگاه سنگين ديگران را حس مي‌كردم...
البته حجاب نداشتم اما هنوز با تأثير پذيرفتن از مادربزرگم، اعتقادات مذهبي‌ام را داشتم. در همين دوره بود كه برخي از نوشته‌هاي دكتر علي شريعتي به دستم رسيد. چند جزوه، كه اغلب سخنراني بودند، از او خواندم. شريعتي بيشتر به مسائل مذهبي مي‌پرداخت و من تمايلات انقلابي داشتم. از اين رو شريعتي نتوانست روحية انقلابي مرا اقناع كند. اين بود كه تحت تأثير و جاذبه كارهايش قرار نگرفتم. جو دانشگاه نيز غيرمذهبي بود و اغلب دانشجويان آگاه، به گروه‌ها و انديشه‌هاي چپ و ماركسيستي تمايل داشتند. از اواخر سال اول دانشگاه محيط و دوستان دانشجو روي من كم‌كم تأثير گذاشتند.
دوري از خانواده و ناهمگوني با پنج دختر هم‌خوابگاهي، مرا خيلي رنج مي‌داد. خط فكري آن‌ها با من متفاوت بود. كاري به سياست و انقلاب و يا حتي مذهب نداشتند و با من فاصله طبقاتي داشتند. نمي‌توانستم آن‌ها را تحمل كنم. با وجود اين خوب درس مي‌خواندم، ورزش مي‌كردم، كتاب مي‌خواندم و سعي مي‌كردم حداكثر استفاده را از وقت و زندگي‌ام بكنم. خوابگاه برايم حكم زندان را داشت.
دروس دانشگاه برايم آسان بودند؛ زيرا در دوران دبيرستان درس‌هايي چون رياضي، فيزيك و شيمي را خوب خوانده بودم. در سال اول دانشگاه در درس رياضيات نفر اول بودم. ماه‌هاي اول هرگاه استاد رياضي مسئله‌اي را طرح مي‌كرد، مي‌گفت: «هركس اين مسئله را حل كند بيست و پنج صدم به نمره امتحان او اضافه مي‌كنم.» و من بلافاصله حل مي‌كردم. مدتي بعد استاد گفت: «يوسفيان! تو اگر حل كني به تو نمره نمي‌دهم.»
ـ استاد چرا؟
ـ چون تو همه را بلدي!
علاقه خاصي به رياضيات داشتم و در اين‌باره كتاب‌هاي غيردرسي فراواني مي‌خواندم. از دوران دبيرستان نيز با مجله يكان مشترك شده بودم و مرتب مسئله‌هاي روسي يا آمريكايي مندرج در آن را حل مي‌كردم.
با بچه‌هاي كلاس خيلي صميمي بودم. دختر و پسرها مثل خواهران و برادرانم بودند. در كلاس ما سي پسر و پنج دختر بود. پسرها به ما پنج نفر احترام مي‌گذاشتند و ما هم متقابلاً با آن‌ها محترمانه و دوستانه رفتار مي‌كرديم. از نظر من همه آن‌ها در يك سطح بودند.
ميان دانشجويان همكلاسي‌ام پسري بود اهل شاهرود به نام «علي اميني». پسر لاغراندامي بود و رفتاري متين داشت. چند دوست به نام‌هاي خسرو و فريبرز و رسول داشت كه اغلب اوقات با هم بودند. همگي اهل كتاب و كتاب‌خواني بودند.
روزي اتفاق جالبي افتاد كه در سرنوشت من تأثير گذاشت. اگر درست يادم مانده باشد، اسفند 1350 بود. ترم ما تمام شده بود و با قطار از اهواز به تهران مي‌رفتيم.
در كوپه‌اي كه من نشسته بودم، خانواده‌اي هم بودند و جا بسيار تنگ بود. در كوپه بغلي اغلب بچه‌هاي كلاس نشسته بودند. تحمل فضاي كوپه را نداشتم. بلند شدم و به كوپه بغلي رفتم و به بچه‌ها گفتم: «من مي‌خواهم در اين كوپه باشم! يكي از شما پسرها بلند شود و به جاي من به آن كوپه برود!» بعد، بدون منظور خاصي رو به علي اميني كردم و گفتم: «آقاي اميني مي‌شود شما برويد به آن كوپه؟» اميني بلافاصله از سر جايش بلند شد و جايش را به من داد و خودش به كوپه بغلي رفت و جاي من نشست. نفس راحتي كشيدم و از شرّ آن خانواده شلوغ و جاي تنگ رها شدم.

  

سال اول دانشگاه را با موفقيت به پايان رساندم و تعطيلات تابستان، به اراك نزد خانواده‌ام رفتم. فكر مي‌كنم به تهران هم رفتم. آن ايام خواهر بزرگم پوران در دانشكده اشرف پهلوي دانشگاه تهران مشغول درس خواندن در رشته پرستاري بود. بعدها به آمريكا رفت و متخصص بيهوشي شد. مهرماه 1351 بود كه من براي ثبت‌نام و انجام كارهاي دانشجويي به اهواز بازگشتم. تجربه خوابگاه مشترك با آن دخترها برايم تجربه تلخي بود و تصميم گرفتم سال دوم، در خوابگاه نمانم. براي ثبت‌نام، دانشجويان پسر و دختر صف بلندي تشكيل داده بودند. علي اميني، فريبرز و خسرو هم در صف بودند.
در سال اول يكي از همكلاسي‌هايم به نام «شهيدي» خيلي دلش مي‌خواست روابط دوستانه با من برقرار كند، اما من اهل دوستي با پسرها نبودم و به ايما و اشاره‌هاي او بي‌اعتنا بودم.
در اين ميان يكي از بچه‌هاي سال بالاي دانشگاه بدون رعايت نوبت جلوي صف ايستاد. من نتوانستم اين بي‌عدالتي و حق‌كشي را تحمل كنم و با آن پسر دعوا كردم. شهيدي ما را از هم جدا كرد. آن پسر را آرام كرد و بعد به من گفت: «خانم يوسفيان! شما خانم خوب و متين و درس‌خواني هستيد. من دلم نمي‌خواهد شما اهل دعوا و بزن‌بزن باشيد. من دلم مي‌خواهد شما رفتار باوقاري داشته باشيد!» با خودم گفتم: «اِ! يعني چه دلش نمي‌خواهد من دعوا كنم؟ به او چه ربطي دارد!» فهميدم كه فرصتي را براي ابراز وجود پيدا كرده. به او اعتنايي نكردم. اميني آمد و با حالت خاصي گفت: «حالا پسر مردم را كتك مي‌زني؟»
ـ بله. هركس كه به من زور بگويد كتكش مي‌زنم!
ـ در شأن شما نيست كه با هركسي هم‌دهن شويد!
نمي‌دانم چرا حرف اميني بر دلم نشست و از او خوشم آمد! گفت: «من و خسرو و فريبرز مي‌رويم سينما‏، شما هم مي‌آيي؟»
ـ بله. برويم.
من عاشق فيلم و سينما بودم. با آن‌ها به تماشاي فيلم رفتم. يادم هست فيلمي از كمدين معروف «نورمن ويزدم»، به نمايش گذاشته بودند. فيلم را ديديم و كلي خنديديم. از همان‌جا و همان وقت من علاقه خاصي به علي اميني پيدا كردم و تصميم گرفتم با او دوست شوم.
عمويم در اهواز ساكن بود. پس از مشورت با پدرم تصميم گرفتم سال دوم دانشگاه را در خوابگاه نمانم و نزد خانواده عمويم بروم. يادم نيست به چه مناسبتي جشني بر پا كردم و  عده‌اي از دوستانم را دعوت كردم. ضبط‌صوت نداشتم. اميني ضبط‌صوتش را همراه مقداري زيادي نوار موسيقي خارجي و ايراني به من داد.
سعي مي‌كرد هرطور شده خودش را به من نزديك كند، اما من به‌رغم آنكه از او خوشم آمده بود، در ظاهر نشان نمي‌دادم و از اينکه مي‌خواست من را به خود جذب كند و من براي او ناز مي‌کردم، لذت مي‌بردم.
سال دوم رشته دو ميداني را ادامه دادم و در دانشگاه اول شدم. درسم هم خوب بود و مرتب مطالعه مي‌کردم. کم‌کم به اميني توجه نشان دادم. او و دوستانش محفل خصوصي خاصي داشتند و ميان خود درباره وضعيت کارگران و کشاورزان، ساواک و شکنجه‌هايي که به زندانيان مي‌دهند، نفت، امپرياليسم آمريکا و انقلاب‌هاي اکتبر روسيه و چين و کوبا و مقاومت خلق ويتنام عليه آمريکا صحبت مي‌کردند. حرف‌هاي آن‌ها براي من جاذبه خاصي داشت. در آغاز به من اطمينان نداشتند و در حضور من حرف انقلابي نمي‌زدند اما کمي که گذشت، اعتمادشان به من زياد شد و به تدريج مرا هم در جمع خود پذيرفتند. آشنايي با اين سه نفر نقطه عطفي در زندگي فکري و سياسي‌ام بود. علي، خسرو، فريبرز و رسول انقلابي و ضد شاه بودند و در خفا عليه رژيم شاه فعاليت مي‌کردند. آن‌طور که بعدها فهميدم آن‌ها يک هسته تشکيلاتي وابسته به «سازمان چريک‌هاي فدايي خلق ايران» بودند که رهبر آنان رسول سروش بود. رسول بارها زندان رفته و در زندان به شدت شکنجه شده بود.
اين عده به من کتاب‌هايي از مارکس، انگلس، لنين، استالين، چه‌گوارا، کاسترو و هوشي‌مينه دادند. خواندن آن کتاب‌ها دگرگوني فکري خاصي در من ايجاد کرد. يک دوره دروس ديالکتيک نيز به طور شفاهي برايم گذاشتند. همچنين کتاب اصول فلسفه تأليف ژرژ پوليتسر را خواندم. رمان‌هاي سياسي نيز از ديگر منابع مطالعاتي ما بود؛ رمان‌هايي چون مادر نوشته ماکسيم گورکي، برمي‌گردم گل نسرين بچينم نوشته ژان لافيت، نان و شراب نوشته انياتسو سيلوينه و خرمگس نوشته اتيل ليليان وينيچ.
درباره سير تکامل از ميمون به انسان نيز چند کتاب، ترجمه دکتر بهزاد به من دادند. کتاب‌هاي چگونه انسان غول شد تأليف ايلين سکال، انسان راه خود را مي‌سازد، سير تکامل انسان، آيا انسان از ميمون است و ... را نيز خواندم. تئوري تکامل انسان و مسئله روند تکاملي ميمون به انسان و مخالفت قرآن کريم با اين موضوع، يکي از دغدغه‌هاي فکري من در سال دوم دانشگاه بود. سرانجام بحث تکامل را پذيرفتم.



 

نوروزمبارک

تا جشن نوروز دو سه روزی بیشتر نمانده است. جشنی که هویت امروز ما را به تاریخی چند هزار ساله پیوند می‏زند. همکاران سایت و هفته نامه تاریخ شفاهی ایران فرا رسیدن این جشن فرخنده را به همۀ یارانی که با ما همراهند تبریک گفته و برایشان آرزوی سالی پربار و شادمان دارند. به آگاهی همۀ همراهان می رساند شمارۀ بعدی «هفته نامه تاریخ شفاهی ایران» پس از جشن نوروز در ۱۷ فروردین ماه سال 1390 منتشر خواهد شد.


بزرگ‌مردي كه عاشق نسخه‌هاي خطي بود

ايرج افشار، نسخه‌شناس، مصحح و ايران‌شناس فقید، در طول زندگي خود آثار فراوانی در زمينه تصحيح نسخه‌هاي خطي از خود به يادگار گذاشته است و فهرست آثاري كه وي تصحيح كرده، خود مي‌تواند موضوع رساله‌اي جداگانه باشد. این نسخه‌شناس پیش‌کسوت ۱۸/۱۲/۸۹ درگذشت.


به هر جا بنگرم...

عسگر بهرامي، نويسنده و پژوهشگر: نگاهم روي قفسه‌هاي کتاب اتاقم مي‌چرخد: دوره مجله آينده، شماره‌هايي از فرهنگ ايران زمين، روي ميز، کپي مقاله‌اي از راهنماي کتاب و باز درون قفسه مسالک و ممالک به کوشش ايرج افشار، تاريخ... به تصحيحِ... با مقدمه... سردبير... مدير مسوول... زير نظرِ... نوشته... به قلمِ... ايرج افشار...


گردهمائي ساليانه ي انجمن تاريخ شفاهي ساوت وست

نجمن تاريخ شفاهي ساوت وست، در سال 1981 در ايالات متحده ي امريكا تأسيس شد. اين انجمن، فعاليت هاي تاريخ شفاهي را در ايالات آريزونا، جنوب كاليفرنيا، نوادا و نيومكزيكو، هدايت مي كند. اجلاس يادشده، از سي و يكم مارس تا سوم آوريل، در لوس آنجلس برگزار مي شود.


همایش لحظه های سکوت

این همایش فضایی برای بیان هنر و ادبیاتی است که درباره جنگ ایران و عراق در این دو جامعه شکل گرفته و توسعه یافته است و 24-2۶ اسفند 89 در اینترکونتیننتال هتل، ابوظبی برگزار می شود.


کودتاي ٬١٢٩٩ دولت مصدق ٬ نفت و تاريخ(1)

در فروردين ماه سال ١٣٧٥ در مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران با آقاي حسين مکي ٬ مورخ سرشناس تاريخ معاصر ٬ گفت و گويي صورت گرفت اين گفت و گو ٨ ساعت به درازا کشيد


نفت و سلطه (پیامدهای تاریخی متأثر از نفت در ایران)

کودتای 1299 رضاشاه، کودتای 1332 محمدرضاشاه که اولی با دخالت انگلستان و دومی با دخالت انگلستان و آمریکا انجام گرفت، در راستای تأمین منافع این کشورها از منابع نفتی ایران بود.


فراخوان مقاله: نهمین همایش دوسالانه مطالعات ایران

انجمن بین المللی مطالعات ایران (ISIS) برای نهمین همایش دوسالانه اش، پذیرای طرح تحقیق در تمام موضوعات زیر مجموعه مطالعات ایران است. این همایش 10-14 مرداد 1390 در استانبول، ترکیه برگزار می شود. آخرین فرصت برای فرستادن طرح های اولیه 31 فروردین 1390 است.


تحولات خاورمیانه و نفت

می­دانیم مباحثی مثل کودتای بیست و هشتم سی و دو در ایران یا مسائلی مثل کودتاهای پی در پی در عراق با موضوع نفت ارتباطی تنگاتنگ دارند، اما من در این گفت­وگو تلاش می­کنم نکاتی را مطرح نمایم که تاکنون یا گفته نشده­اند


تحولات تاريخي متاثر از نفت در خاورميانه

پيدايش نفت در منطقه خاورميانه كه در آغاز نيز ايران شاهد آن بود، باعث ايجاد دگرگوني‌هاي بزرگ داخلي و خارجي در ابعاد سياسي، اقتصادي و فرهنگي شد. به‌گونه‌اي كه اگر پيدايش نفت در خاورميانه مطرح نبود، اين منطقه جايگاه بين‌المللي و استراتژيك كنوني را پيدا نمي‌كرد و اصولاً روند رويدادهاي داخلي و خارجي در آن به‌گونه‌اي ديگر رقم مي‌خورد.


خاطره ای درباره دکتر مصدق

در سال 1321 به دانشگاه منتقل شدم و تا سال 1334 که دکتر سیاسی رئیس دانشگاه بود در آن اداره کار کردم (تدریس علاوه بر کار اداری بود). شجاعت او را، به خصوص در دوره سقوط دکتر مصدق و روی کار آمدن سپهبد زاهدی، جداً می پسندیدم و او هم رفتار مرا که در همان سطح بود می پسندید.


علل‌ و عوامل‌ اصلي‌ شكست‌ نهضت‌ ملي‌ ايران‌؛ مصاحبه‌ با دكتر احسان‌ نراقي‌

بعد از جنگ‌ جهاني‌ دوم‌، انگلستان‌ به‌ تدريج‌ جاي‌ خود را به‌ آمريكا مي‌داد و هدف‌ شوروي‌ از اين‌ پس‌ مبارزه‌ با آمريكا بود. انگلستان‌ به‌ دنبال‌ حفظ‌ منافع ‌نفتي‌ خود در جنوب‌ ايران‌، در جريان‌ بحران‌ آذربايجان‌ تقريباً مخالفتي‌ با اعطاي‌ امتياز نفت‌ شمال‌ ايران‌ به‌ شوروي‌ نداشت‌ و ...


ملي شدن صنعت نفت و آراء علما و مراجع؛ مصاحبه با استاد عبدالحسين حائري

تصور مي‎کنم دکتر مصدق با توجه به سخنرانيهايي که مي‎کرد و گزارشهايي که به شوراي امنيت و دادگاه بين‎المللي لاهه داد پيدا بود در پي فرصتي است که دست خارجي و اجنبي را از ايران قطع کند.


خاورمیانه در برزخ بحران و ثبات

خاورمیانه ی امروز در طول تاریخ به عنوان یکی از شاهراه های سیاسی و اقتصادی جهان مطرح بوده است. یکی از عواملی که بر تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خاورمیانه تأثیر بسیار زیادی به جای نهاد، کشف نفت بود.


تاریخ نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران از نگاهی دیگر

«نهضت ملی» یا همان «نهضت ملی شدن صنعت نفت در ایران» و پیامدهای آن، به ویژه دوره‌ی نخست‌وزیری دکتر مصدق در سال‌های 1330‌‌ـ 1332 حکایتی است که بارها و بارها بدان پرداخته شده است.


کودتا به روایت سیا

جبهه‌ي ملی در سال 1328 با موافقت دکتر مصدق تشکیل شد ولی این جبهه همان طوری که از عنوان آن بر می آید، مجموعه ی ناهمگونی از گروه های سیاسی کاملاً متضاد با خاستگاه های متفاوت بود.


مکتب حزب الله در خاطرات سيدعلي ميرفتاح (2)

قسمت اول این مطلب را در شماره گذشته نشریه از نظر گذراندیم. ... آن جمع به دليل رفتن اصغر‌آقا از هم پاشيد و نخ که از بين رفت، بقيه پراکنده شدند، ضمن اين‌که هر کسي هم کاري داشت و قرار بود که وظيفه‌اي را انجام دهد. مدارس هم باز شد و انقلاب شرايط تند و سريعي را طي مي‌کرد و هر روز يک اتفاق تازه، هر روز يک ماجرا، يک راه‌پيمايي و درگيري، اين باعث مي‌شد که هر کس به‌دنبال کار خودش برود.


یاد کودکی 2- خاطره ي آقاي هوشنگ گلشيري

ما، در يك خانواده ي كارگري بوديم كه دو تا اتاق و گاهي سه اتاق داشت. در راه مدرسه- كه مي آمديم- بيش‌تر پابرهنه بوديم يا كمي كه بزرگ تر شده بوديم، كفش چوبي به اسم كركاپ مي پوشيديم. بيشتر محله‌هاي بازي، اطراف خانه‌ها بود.


مصاحبه با دكتر عنايت‌الله رضا؛ همسويي شوروي با انگلستان در مخالفت با نهضت ملي ايران

موضوع نفت از همان آغاز رنگ سياسي به خود گرفت. رقابت ديرينه ميان روسيه و انگلستان در ايران مردم را بر آن داشت كه به نفت هم به عنوان يك مسئله سياسي بنگرند. جريانهاي بعدي هم سياسي بودن مسئله را تشديد كرد.


بررسي «پيشينه تاريخي نوروز و فلسفه آن» بر اساس متون كهن

«پيشينه تاريخي نوروز و فلسفه آن» عنوان نشستي تخصصي است كه با نگاهي به متون كهن و شاهنامه فردوسي، عصر روز يك‌شنبه (22 اسفند) در موسسه فرهنگي ـ هنري جمشيد برگزار ‌شد و رمز و رازهاي نوروز واشكافي شد.


بررسي مورخان و رمان تاريخي در كتاب ماه تاريخ و جغرافيا

جديدترين شماره «كتاب ماه تاريخ و جغرافيا» با رويكرد «مورخان و رمان تاريخي» منتشر شد. اين ماهنامه تخصصي كه به تعريف و توصيف رمان تاريخي مي‌پردازد، به كوشش موسسه خانه كتاب در دسترس علاقه‌مندان تاريخ قرار دارد.


نماز جماعت در خیابان

روز 21 بهمن امام(ره) دستور دادند مردم ساعت 4:30 به خیابان‌ها بریزند و جمعیت به داخل خیابان‌ها ریخت و هنگام مغرب نماز را در خیابان خواندیم. در خیابان شهباز برای نماز ایستادیم، در حالی که قسمت عمده‌ی این خیابان را زن و مرد پر کرده بودند.


تظاهرات خودجوش در 21 بهمن 1357

روز 21 بهمن، از صبح تا شب همه در خیابان بودیم. عصر آن روز میهمان داشتیم. خبر آوردند که مردم به پادگان جمشیدیه در خیابان فاطمی حمله کرده و اسلحه‌ها را برده‌اند. به مهمانانمان گفتیم برویم تماشا. وقتی که به پادگان رسیدیم، دیدیم که مردم از آنجا بیرون می‌آیند و تفنگ و فشنگ و تجهیزات نظامی در دست دارند.


"ادبيات انقلاب"، اولويت مراكز استاني حوزه‌هنري در سال 90

گردهمايي مسوولان دفترهاي مطالعات و ادبيات پايداري حوزه‌هاي هنري بهار 90 برپا خواهد شد.حسين نصرالله زنجاني، مسوول دفتر مطالعات و ادبيات پايداري اداره كل استان‌هاي حوزه‌هنري، آموزش و تقويت نويسندگان و توجه به ادبيات انقلاب اسلامي را به عنوان اولويت‌هاي اين دفتر در سال 1390 اعلام كرد.


تاريخ شفاهي سينماي ايران به هما روستا رسيد

هما روستا هنرمند پيشكسوت سينما و تئاتر به رغم كسالت در برنامه‌ "تاريخ شفاهي سينماي ايران" كه توسط موزه‌ سينما تهيه مي‌شود، شركت كرد و به بازگويي فعاليت‌هاي هنري‌اش پرداخت.


وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.

 
 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.
counter UPDATE error: 1054, Unknown column 'count' in 'field list'