شماره 16    |    18 اسفند 1389

   


آخرین یادداشت در آخرین روزها

دوستان و همراهان عزیزم؛ سلام!
طی سه سال فعالیت، درگاه تاریخ‌شفاهی ایران (تا اول اسفند 1389) 655 موضوع، اعم از مقاله، مصاحبه، گزارش، معرفی و نقد‌کتاب و خبر، مرتبط با تاریخ‌شفاهی، تاریخ و زیر‌مجموعه‌های آن در صفحه فارسی و 64 موضوع در صفحه انگلیسی منتشر کرده است. بیش از 44 هزار بازدید از چهل کشور جهان از این موضوعات صورت گرفته است. هم‌چنین هفته‌نامه تاریخ‌شفاهی به عنوان تنها نشریه آنلاین تاریخ‌شفاهی دنیا در سیزده شماره نخست 312 موضوع به فارسی و 96 موضوع به انگلیسی منتشر کرده است. بیش از هفت‌هزار بازدید از سی کشور جهان از این موضوعات صورت گرفته است. این هفته‌نامه در شماره 13، هشتصد مشترک داخلی و 320 مشترک خارجی (بیشتر استادان تاریخ دانشگاه‌ها و فعالان مراکز مطالعاتی و تحقیقاتی تاریخ‌شفاهی جهان) داشت. اکنون سایت و هفته‌نامه تاریخ‌شفاهی با بیشتر سایت‌ها و مراکز مطالعاتی تاریخی به‌ویژه تاریخ‌شفاهی دنیا ارتباط متقابل دارد و آخرین اخبار، اطلاعات و دستاوردهای این حوزه را در اختیار علاقه‌مندان و پژوهش‌گران قرار می‌دهد.
(از این آمار کسل‌کننده بگذریم)
... و حرف من
یکی از خصلت‌های تاریخ‌شفاهی وجود رابطه گرم و نزدیکِ راوی و مورخ با مخاطب است. با تأثیرپذیری از این خصلت، فرصت را مغتنم شمرده، با شما صمیمانه و صریح سخن می‌‌گویم. در این سه هفته‌ای که گذشت، به‌واسطه تماس‌ها و نامه‌های الکترونیکی شما دریافتم که برای بسیاری از شما سؤال است که؛ چه شد؟ و چرا؟... به یک‌باره از سایت و هفته‌نامه تاریخ‌شفاهی که مانند فرزندانم بودند، جدا شدم.
خب بسیاری از شما می‌دانید که این قلم یکی از کاوش‌گران تاریخ‌شفاهی (انقلاب‌اسلامی) است. از‌این‌رو و از همان روزهای نخستین فعالیت سایت تاریخ‌شفاهی، برخی مخالف حضور و فعالیت من در دنیای مجازی بودند. استدلال آنها این بود که ورود به این فضا مرا از تحقیق و تتبع باز‌می‌دارد. اما من به دنبال اثبات جمع این دو (فعالیت در حوزه پژوهش و فضای مجازی) شدم؛ با تمام محدودیت‌ها و موانعی که بر سر راهم ایجاد شد، مبارزه کردم. سال 86 و 87 را به همین طریق طی کردم. اما از سال 1388، ناگهان ورق برگشت. همه با وقایع و رخدادهایی باور‌نکردنی مواجه شدیم. بسیاری از دوستانم از آنها عبور کردند ولی من متوقف شدم. نه آن استدلال مخالفین اولیه و نه موانع و محدودیت‌های روئیده بر مسیر، بلکه بروز تغییرات بنیادین اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دلِ نازکِ قلمم را شکست. دیگر نتوانستم بنویسم، هرچه با خود کلنجار رفتم، نتوانستم. آخر من که می‌بایست با تحقیقات و تتبعات خود پاسخ‌گوی ذهن پرسش‌گران نسل امروز و فردا می‌شدم، خود را در برابر کوهی از سؤالات ناچیز و ناتوان دیدم. از خود پرسیدم چگونه و به چه طریقی باید حقایق و وقایع را به آیندگان انتقال داد؟!... و نتوانستم، ماندم و ماندم؛ ماه‌ها در بهت و حیرت و اندیشه سپری کردم...
تا این که راهی و فکری نو پیش روی خود دیدم. گفتم چرا آحاد جامعه، خود تاریخ خود را ننویسند؟ چرا خود مشاهدات‌شان را ثبت نکنند؟ پس به فکر راه‌اندازی هفته‌نامه الکترونیکی تاریخ‌شفاهی افتادم تا بتوانم فضایی برای تعامل و تضارب افکار ایجاد کنم، فضایی که درآن اصول و روش تاریخ‌نگاری، سفرنامه‌نویسی، مصاحبه و تاریخ‌شفاهی، یادداشت‌نویسی روزانه و... آموزش داده شود؛ و با ارتقای فرهنگ تاریخ‌نویسی، همگان خود مورخ شوند. پس شعار «همگانی‌کردنِ تاریخ‌شفاهی» را سر دادم.
اما «که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها». هر شماره از هفته‌نامه نسبت به شماره قبل، سخت‌تر منتشر شد. چنان مشکلات و ضیق‌های اداری بر مسیر آوار شد که مرا در دوراهی تاریخ و سرنوشت گیر انداخت. باید بین «سایت و هفته‌نامه» با «پژوهش» یکی را انتخاب می‌کردم. پس «پژوهش» را برگزیدم تا فرزندانم (سایت و هفته‌نامه) حق حیات یابند، و هم من خود را ترمیم کنم و پاسخ‌گوی بی‌عملی در تحقیق در برابر مسئولان باشم.
الفبا
کودکی من در سرمستی از فضاهای اول پس از پیروزی انقلاب گذشت. آن زمان تلویزیون دو شبکه (آن موقع می‌گفتیم «کانال») بیشتر نداشت. من و بیشتر بچه‌ها با دهان باز، برنامه کودک و دوست‌داشتنی کانال یک را می‌دیدیم. عصر چهارشنبه‌ها هر جا که بودم خود را نفس‌نفس‌‌زنان به پای تلویزیون مبلی 24 اینچ اما سیاه و سفید می‌رساندم تا برنامه «عموزنجیرباف» (اگر درست در یادم باشد نام رسمی‌اش «بچه‌های پشت پنجره» بود) را ببینم. پیر مردی با کلاهی و لباس روستایی و یک عصا تق و تق در کلاس را می‌زد و وارد می‌شد. او با هنرنمایی تمام نقش‌های مختلفی چون کدخدا، اکبر، شعبان و... را با تغییر صدا، لحن و بالا و پایین کردن تن صدا، نشستن، بلند شدن، سوت زدن، کف زدن، عصا را به زیر بغل دادن و گاه تبدیل آن به یک چارپا، با عقب و جلو کشیدن کلاه و... بازی می‌کرد. او با تردستی و روشی نوین، الفبای فارسی، مسائل و نکات تربیتی را به کودکان یاد می‌داد. واقعاً دهان از چنان هنرنمایی باز می‌ماند. گذشت دقایق اصلاً احساس نمی‌شد. به یک‌باره او کف می‌زد و می‌خواند «مجلس تمام گشت و...» یک‌دفعه این کودکان گریزپا که پاگیر کلاس و هنرنمایی شده بودند، با دست روی میز می‌کوفتند و داد می‌زدند: «نه! نه!...» در تیتراژ برنامه خوانده می‌شد: «فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم»
آن پیر مرد هنرمند و چیره دست، مرحوم استاد حسن نیرزاده‌نوری، معلم مدرسه علوی بود. بعدها در جایی خواندم او به تلویزیون مراجعه می‌کند تا فیلم‌های ضبط شده خود را بگیرد. اما با نهایت تأسف می‌شنود که روی آن نوارها برنامه‌های دیگری ضبط شده است...
و من این روزها بسیار در اندیشه ام ... روی نوارهای ما چه ضبط خواهد شد؟!
سپاس و قدردانی
بدیهی است اگر سایت و هفته‌نامه تاریخ‌شفاهی به موفقیتی دست یافته است، مرهون همراهی و همکاری یک‌یک شما عزیزان است. من دست‌تان را به نشانه قدردانی می‌بوسم. اما بر خود لازم می‌دانم به‌طورخاص از آقای سعید فخرزاده، دوست و یار دیرینم که همواره مشوق و همراه من بوده است و نیز از آقای کریمی ‌که سکان هدایت این دو را به عهده گرفته و بر حیات آنها قول جان داده است و خانم ملیحه کمال‌الدین که با پشت‌کار و علاقه خود مشکلات و سختی‌های اداری را تحمل کرد و آقای توحید نیکنامی‌که هیچ‌گاه خواسته‌های وارد و ناوارد طراحی هنری و فنی ما را «نه» نگفت، صمیمانه سپاس‌گزاری کنم. هم‌چنین از خانم‌ها: منیر قادری، شفیقه نیک‌نفس، ملیکا ملکوتی، کبری خرم، مریم اسدی‌جعفری و نسترن پورصالحی و آقایان علیرضا کمری، علی ططری، سید قاسم یاحسینی، هادی عابدی، علی شیرازی، محمود فاضلی، ابوالفضل حسن‌آبادی، مرتضی دهقان‌نژاد، علی اکبر کجباف، مرتضی رسولی‌پور، موسی بیدج، سیدمحمد سادات، رحیم نیکبخت، مهدی کاموس، نصرت الله صمدزاده، محمد بشارتی، سیدمحمدصادق فیض، احد گودرزیانی، جعفر گلشن، میرزاباقر علیان‌نژاد، داریوش کلینی، مهدی ابوالحسنی، غلامرضا آذری‌خاکستر، محمد نظرزاده، احمدرضا امیری‌سامانی، ابوالفضل رضوی و ... دیگر دوستانی که نام‌شان در خاطرم نیست، اما با قلم و زبان خود سایت و هفته‌نامه تاریخ‌شفاهی را یاری کردند؛ تشکر و قدردانی می‌کنم.
نیز از دوستان خارج از کشور: دکتر پابلو پوسی از انجمن تاریخ‌شفاهی آرژانتین، سیوبهان وارینگتون از نشریه بین المللی کار انگلستان، آلبرت لیشتبلا از کنفرانس تاریخ علوم‌اجتماعی اروپا و هوگو مانسون از تاریخ‌شفاهی نیوزیلند، برای توجهی که به هفته‌نامه تاریخ‌شفاهی داشتند سپاس‌گزاری می‌کنم.
مجلس تمام‌گشت و به آخر رسید عمر
ما همچنان در اولِ وصف تو مانده ایم

یا حق
محسن کاظمی
17 اسفند 1389


زیتون سرخ (۱۶)
خاطرات‌ناهید‌یوسفیان
گفت و گو و تدوین: سیدقاسم‌یاحسینی
انــتــشـارات‌سـوره‌مــهــر(وابسـته‌بـه‌حـوزه‌هنـری)
دفتـرادبیات و هنر مقـــاومت
نقل و چاپ نوشته‌ها منوط به اجازه رسمی از ناشر است.


فصل هفتم
نيمه‌هاي مهرماه 1350 بود كه من از اراك به اهواز رفتم و در دانشگاه جندي‌شاپور اين شهر در رشته فيزيك شروع به تحصيل كردم. پدرم همراه من بود. شهريه ورودي به دانشگاه هزار و پنجاه تومان بود. من آن هزار توماني را كه به من هديه داده بودند، نگه داشته بودم. پنجاه تومان هم از پدرم گرفتم و شهريه سال اولم را دادم. از اينكه روي پاي خودم ايستاده بودم و باري بر دوش پدرم نبودم، خوشحال بودم و احساس غرور مي‌کردم. عمويم در اهواز زندگي مي‌كرد. به خانه آن‌ها رفتيم. پس از مدتي دانشگاه به من خوابگاه داد. خوابگاه ما در گلستان بود. اتاقي به ما دادند كه شش نفر دانشجوي دختر در آن بوديم. آن پنج دانشجو، سطح اقتصادي زندگي‌شان از من بالاتر بود.
شروع كردم به درس خواندن. در كنار درس به ورزش نيز ادامه دادم. مانند دبيرستان، در رشته دو ميداني دانشجويان شركت كردم و  نفر اول شدم. هنوز نمازم را به فارسي مي‌خواندم. ماه رمضان هم در دانشگاه روزه گرفتم. در خوابگاه خودمان تنها كسي بودم كه روزه مي‌گرفتم. نگاه سنگين ديگران را حس مي‌كردم.



 

بهبود تولید دانش در حوزه تاریخ شفاهی در گرو تلفيق و تحكيم رابطه ميان نظريه و روش

هدف این بحث این است که نشان دهد يكي از مشكلات اصلي توليد علم به معنای عام، و تولید دانش در حوزه تاریخ شفاهی به معنای خاص، به بازتوليد گسست ميان نظريه و روش در ايران مربوط بوده و هست. در اینجا باید بحث کنیم که چگونه مي توان اين مشكل را حل كرد و يا بهبود بخشيد. ابتدا باید در ارائه گزارش یافته ها به شکل استقرایی عمل کرد. به عبارت دیگر، ابتدا یک بازخوانی از یافته های شفاهی صورت پذیرد و سپس مطالعات نظری صورت بگیرد و با این بازخوانی یافته ها تطبیق داده شود و طرح نظری مساله-محور طراحی شود.


آرشيو مركز اسناد انقلاب 10 ميليون برگ سند دارد

جواد منصوري، معاون اطلاع‌رساني مركز اسناد انقلاب اسلامي گفت: در آرشيو اسناد اين مركز 3 مجموعه اصلي مرتبط با دوران قبل و بعد از انقلاب اسلامي و اسناد ايراني در خارج از كشور موجود است. تاكنون حدود 10 ميليون برگ سند به دست آمده‌اند. از ابتداي تاسيس اين مركز در سال 61، فعاليت‌هاي بسياري براي جمع‌آوري اسناد از سراسر كشور و خارج از ايران صورت گرفته است.


مکتب حزب الله در خاطرات سيدعلي ميرفتاح (1)

سيدعلي ميرفتاح، روزنامه نگار و گرافيست مشهور كه امروز آرام آرام پاي در وادي ميان-سالي مي گذارد، در سال هاي منتهي به پيروزي انقلاب كودكي حدوداً ده ساله بوده كه در مكتب حزب الله شهرري با مبارزه آشنا و همراه شده است. اين جمع مذهبي و مبارزاتي بعدها ده ها شهيد، جانباز و آزاده را تقديم انقلاب و دفاع مقدس كرد. وي در اين روايت، خاطرات خويش را از اين گروه انقلابي بيان مي كند.


دفاع مقدس در شهر؛ از عكس تا متن

دزفول، شانزدهم مهر ماه سال 1359، حمله موشكي ارتش متجاوز صدام و برجاي ماندن 70 شهيد و 300 مجروح؛ هجده روز بعد باز هم دزفول، شاهد موشك‌هايي به طول 9 متر و وزن 6 هزار كیلوگرم!... اين‌ها جزء اولين اخبار مربوط به «جنگ شهرها» در روزنامه كيهان و خبرگزاري جمهوري اسلامي، در سال‌هاي آغازين جنگ تحميلي عراق عایه ایران بودند. سخنگوي نظامي بغداد در روز سيزدهم بهمن سال 1362 در خبرگزاري عراق اعلام كرد: «عراق هدف‌هاي تعيين شده در هفت شهر ايران (دزفول، انديمشك، اهواز، كرمانشاه، آبادان و ...) را مورد حمله قرار خواهد داد.»


نقش دانشگاه تبریز در انقلاب اسلامی‌

بارها گفته‌ام و باز هم می‌‌گویم که نخستین و قوی‌ترین شخصیت انقلابی مؤثر در تبریز که محور همه‌ی حرکات ضدطاغوتی به‌شمار می‌‌رفت، شهید بزرگوار آیت‌الله قاضی طباطبایی بود. از اساتید دانشگاه تبریز کسانی مثل دکتر سلیمی‌‌ خلیق، دکتر اصغر نیشابوری، دکتر گلابی و... بسیار فعال و مؤثر بودند و با شهید قاضی، شهید مدنی و مدرسه‌ی علمیه‌ی ولی‌عصر(عج) در خیابان ششگلان هم ارتباط داشتند. نخستین و قوی‌ترین شخصیت انقلابی مؤثر در تبریز که محور همه‌ی حرکات ضدطاغوتی به‌شمار می‌‌رفت، شهید بزرگوار آیت‌الله قاضی طباطبایی بود. از ایشان که بگذریم، روحانیون و علمای بزرگ دیگری هم به میزان تأثیر و توان خویش فعال بودند. اشخاص دانشگاهی، بازاری و فرهنگی تبریز هم در پیشبرد انقلاب و بسیج مردم نقش قابل‌توجهی داشتند که نباید مورد غفلت قرار بگیرد.


یاد کودکی 1- خاطره ي دكترباقر عاقلي

اولين مسئله اي كه خانه ي ما را به ماتمكده تبديل كرد، برداشتن عمامه از سر پدرم و تغيير لباس بود. قانوني در آن زمان به نام قانون «توحيد لباس» از مجلس گذشت و به عده ي خاصي، اجازه ي پوشيدن لباس روحانيت دادند، مشروط بر اين كه اهل منبر و محراب باشند، يا دانشجوي علوم قديمه يا علوم اسلامي باشند.


بازگشت چند روزه به همدان

پس از آمدن به تهران با شهید کلاهدوز تماس برقرار کردم. ایشان مرا به مدرسه‌ی رفاه معرفی کرد. به نظرم هفدهم بهمن بود که به مدرسه‌ی رفاه رفتم. در آنجا پس از چندروز کارتی به نام محمود نیستانی به من دادند. در مدرسه‌ی رفاه، نظامیان فراری می‌آمدند و لباس شخصی می‌گرفتند و می‌پوشیدند. من هر روز شاهد این صحنه‌ها بودم. شهید بهشتی در مدرسه‌ی رفاه برای گروه گروه از نظامیانی که به ملت پیوسته بودند و آنجا می‌آمدند و لباس شخصی می‌پوشیدند، پس از انجام سخنرانی و طرح مسائل لازم، آنان را راهی خانه‌هایشان می‌کردند.


معرفت جنگ در جمیع جهات باید به نسل حاضر و آینده منتقل شود

سال 1373 شهید بزرگوار صیاد شیرازی به این فکر افتادند که حیف است که تاریخچه جنگ، خاطرات جنگ و یافته های جنگ چه یافته های علمی، نظامی و چه یافته های حماسی، معنوی، عرفانی، روحی، عبادی و فرهنگی جنگ در سینه ها بماند و بعد از این نسل همراه اینها به آن دنیا برود گفتند بهتر است که این ارزشها را به نسل حاضر و آیندگان منتقل کنیم، کارهایی در سازمانهای ارتش و سپاه در حال انجام بود..


انتشار خاطرات «اسدالله علم» در مجموعه‌اي 6 جلدي

محمود فاضلي‌بيرجندي اين روزها ويرايش مجموعه «يادداشت‌هاي علم» وزير دربار رژيم پهلوي دوم را در دست دارد. به گفته وي، اين مجموعه تاكنون پس از انتشار هر جلد آن در امريكا، در ايران نيز به چاپ مي‌رسيد. در چاپ دوم كتاب كه هر شش جلد با يكديگر ارايه مي‌شوند، پانوشت‌هايي بر مطالب قبلي اضافه مي‌شود. پژوهشگر حوزه تاريخ سياسي، در گفت‌وگو با خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، اظهار داشت: اين مجموعه حاوي خاطرات روزانه اسدالله علم است كه به خانواده‌اش وصيت كرده بود 10 سال پس از مرگش آنها را به چاپ برسانند. خانواده او نيز پس از مرگ علم در سال 57 در آمريكا، اين مجموعه را به دست «دكتر علي‌نقي عاليخاني» وزير اقتصاد و دارايي كابينه علم سپردند تا وي زمينه‌هاي نشر آنها را فراهم سازد.


جنگ‌ها و فرهنگ‌ها

هنوز اندکی از جنگ نگذشته بود که غم غربت آن در دل‌ها جوانه زد و به‌ویژه کسانی که جنگ را دیده یا احساس کرده بودند دچار حس نوستالژیک عجیبی نسبت به جبهه و جنگ شدند، همین سبب شد که خیلی زود به خاطره‌نگاشته‌های زمان جنگ توجه شود انتشار آن‌ها مدنظر قرار گیرد و به‌تدریج «تاریخ دفاع مقدس» در ابعاد گوناگونش ظهور پیدا کند. هرچند که نگاشته‌های تحقیقی، اسنادی، و داستانی هرکدام جایگاه مهمی را در ادبیات دفاع مقدس داشتند، «خاطرۀ شفاهی» جایگاهی به مراتب گسترده‌تر و عمیق‌تر به‌دست آورد که در عین شایستگی، بایستگی‌هایی را هم به دنبال خواهد داشت. اکنون که خاطرۀ شفاهی وجه غالب تولیدات ادبی و تاریخی دفاع مقدس را شامل شده است، روشمند ساختن و آسیب‌شناسی این حوزه نیز ضرورتی کاملاً واضح و آشکار خواهد بود. در مقالۀ زیر، انواع جنگ و انواع تأثیرات آن بر حوزۀ تاریخ و ادبیات جنگ بررسی شده است.


قاصد مراد (زندگینامه داستانی شهید محمد مهدی عراقی)

عشق به خدمت به اسلام و نظام اسلامی، به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی و به نهضت امام خمینی(ره) و خودِ امام خمینی(ره)، در هر وجودی متجلی شود، آن وجود در هر لباس و در هر پست و مقام و مرتبه‌ای باشد، وجودی نازنین، محترم، خدایی و بهشتی است. این اثر به بیان زندگینامه انقلابی اصیل، مجاهد نستوه «شهید حاج محمد مهدی عراقی» به زبانی ساده اختصاص دارد.


دیدار همافران با حضرت امام

تصویر باشکوهی از آن مجلس در روزنامه‌ها چاپ شد که خیلی موثر بود و انگیزه‌ای برای پیوستن دیگر نیروها به انقلاب فراهم کرد و نیز نور امید و چشمه‌ی پیروزی برای ملت به حساب آمد. بیعت همافران با امام و انتشار عکس آن، ضربه‌ی سختی بر پیکر دولت بختیار وارد آورد. در مدرسه‌ی علوی، در روزهای ورود امام، کارهای زیادی بود و هر کس عهده‌دار کاری شده بود. روزی به دنبال کاری به خیابان ایران رفته بودم. مشاهده کردم همافران در صفی منظم و در حال شعار دادن به طرف مدرسه می‌آیند. کسی از این موضوع خبر نداشت. در مدرسه باز بود. همه وارد شدند و در حیاط اجتماع کردند و شعار انقلابی سر دادند.


اسناد زندگي سياسي وزير دادگستري پهلوي دوم

اسناد مرتبط با زندگي سياسي محمد معتضد باهري، وزير دادگستري حكومت پهلوي دوم در سال‌هاي 1341 و 1342 و 1357، در بيست‌يكمين جلد از مجموعه "رجال عصر پهلوي" با عنوان "محمد باهري به روايت اسناد ساواك"، توسط مركز بررسي اسناد تاريخي، مرداد ۱۳۸۸ منتشر شده است. در ابتداي اين اثر، زندگي‌نامه محمد باهري، تحصيلات و گرايش‌هاي سياسي او، مسووليت‌هاي اجرايي و فرجام كار باهري، به صورت مختصر بازگو شده‌اند. كتاب "محمد باهري به روايت اسناد ساواك"، در قطع وزيري و 304 صفحه، با شمارگان 1500 نسخه و بهاي 20هزار ريال، توسط مركز بررسي اسناد تاريخي به چاپ رسيده است.


شهيد "همت" با نگاه تعقل‌گرا و همه‌جانبه معرفی شود

محمدمهدی همت، فرزند سردار شهيد محمدابراهيم همت و سردار فتح‌الله جعفري درباره سطح كيفي و اسنادي آثار منتشر شده درباره شهيد همت، معتقدند كه اين كتاب‌ها به پشتوانه تعقلي نياز داشته اند. زیرا توانايي‌هاي اين شهيد، قابليت بالايي براي پردازش دارند. به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) هفدهم اسفند ماه 1389، بيست‌وهفتمين سالگرد شهادت سردار محمدابراهيم همت، فرمانده لشکر 27 حضرت محمد رسول‌الله(ص) در سال‌هاي دفاع‌مقدس است. در طول اين مدت، بالغ بر 20 عنوان كتاب درباره شهيد همت در قالب‌هاي شعر، زندگي‌نامه داستاني و مجموعه خاطره منتشر شده‌اند. اما جزء پُرفروش‌ترين و پُرطرفدارترين آثار دفاع‌مقدس قرار ندارند و در جشنواره‌هاي ادبيات پايداري برتر نشده‌اند.


"حبيب 7" با خاطراتی از محمدرضا كاتب منتشر شد

ويژه‌نامه سالانه جشنواره ادبی شهيد حبيب غني‌پور با عنوان "حبيب 7" منتشر شده است. خاطرات "محمدرضا كاتب" داستان نویس، درباره شهيد غني‌پور و جمع نويسندگان مسجد جوالائمه(ع)، يكي از بخش‌هاي خواندني اين ويژه‌نامه ‌است. به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) در بخش ابتدايي ويژه‌نامه امسال جشنواره شهيد حبيب غني‌پور با عنوان "روزنه"، داوران شاخه‌هاي مختلف جشنواره در 9 دوره اخير معرفي شده‌اند. اين ويژه‌نامه، عصر (پانزدهم اسفند ماه) در حاشيه مراسم اختتاميه دهمين دوره انتخاب كتاب سال شهيد حبيب غني‌پور به مدعوين اهدا شد.


آموزش تاریخ در ایران و نظام های آموزشی دیگر کشورها

جایگاه سنتی آموزش تاریخ در نظام آموزشی ایران، در مسیر انتقال به شیوه ی نوین و امروزی، دچار فراز و فرودهایی شده است. این انتقال گرچه در بسیاری از کشورها (به ویژه کشورهای جهان سوم ) هم کُند و فاقد چشم انداز است، اما مقایسه ی روش های آموزش تاریخ در نظام آموزشی ایران (آموزش و پرورش تا آموزش عالی ) بدون تردید به شاخص ها و عواملی وابسته است که این شاخص ها در هریک از کشورهای جهان متنوع و بعضاً متضاد است. در این نوشتار بر آنیم که تعدادی از این شیوه های آموزشی را با هم مقایسه کنیم. بدون تردید، سیاست های فرهنگی ترسیم شده از سوی برنامه ریزان کلان یک کشور، تأثیرات غیرقابل انکاری در شیوه ی آموزش تاریخ دارد. برخی از کشورها، اصولاً برنامه ی خاصی در این زمینه ندارند.


تاریخ شفاهی مسجد ارک تهران

تاریخ شفاهی مسجد ارک تهران با نگاه به تحولات سیاسی و کارکردهای اقتصادی و فرهنگی این مسجد، به بررسی تاثیر آن در بسترسازی انقلاب اسلامی پرداخته است. این پژوهش در سه فصل مجزا به سیر احداث مسجد در دوره قاجاریه، تخریب آن در دوره پهلوی و تلاش علما برای احیای آن؛ فعالیت های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی مسجد از دهه سی تا پیروزی انقلاب اسلامی و موضع گیری رژیم در قبال فعالیت های مسجد برای بسیج نیروهای انقلابی می پردازد.


وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.

 
 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.
counter UPDATE error: 1054, Unknown column 'count' in 'field list'