شماره 192    |    1 بهمن 1393

   


 



پاورقی شماره 192

نظریه تاریخ شفاهی-۲۹
نویسنده: لین آبرامز
Lynn Abrams
مترجم: علی فتحعلی آشتیانی


نظریه‌پردازان فمینیست برای راهیابی به اصل «خود»ِ زنانه شیوه‌های دیگری را پیشنهاد کرده‌اند.(1) شیلا روبوتام(2) از مورخان فمینیست سوسیالیست، معقتد است که زنان می‌توانند شیوة رایج و غالب روایت فردگرایانة مذکر را کنار بزنند و خود را به عنوان گروهی برخوردار از تجربه تاریخی مشترک به رسمیت شناخته و ابزار وجود کنند. آنان به عنوان گروه و افراد مستقل با تکیه بر همین باور می‌توانند شیوه‌های متفاوتی برای نگاه به خویشتن خویش بیافرینند. وی در کتاب «خودآگاهی زنان، دنیای مردان» می‌نویسد:«گروه ستمدیده در صورتی می‌تواند هویت متمایز خویش را پیدا نموده و در برابر گروه ستمگر به رخ بکشد که ابتدا خودش آن هویت را ببیند»(3) تا بدین طریق به هویت مشترک و منحصر به فردی دست یابد.
تصور به کارگیری چنین نظریه‌ای در رویة عملی تاریخ شفاهی چندان دشوار نیست. سامرفیلد(4) در تجزیه و تحلیل روایت زنان از زندگی‌شان در سال‌های جنگ جهانی دوم در انگلستان به ما نشان می‌دهد که احساس تعلق آنان به گروه زنان نظامی و کارگری که خدمات شایانی در پیشبرد جنگ کرده بودند چگونه قید و بندها را از دست و پای آنان باز کرده و چه تأثیری در روایت داستان‌های آنان گذاشته بود، خصوصاً که زنان نظامی از گفتمان‌های عمومی موجود دربارة رشادت و پیشرفت شخصی استفاده می‌کردند و داستان‌هایی را که نقطة اوج‌شان اعتماد به نفس بود از زندگی خود می‌گفتند.(5) اینان در واقع زنانی بودند که تا حدودی با تکیه بر گفتمان عمومی مرتبط با تأثیر خدمت قهرمانانه زنان نظامی در پیشبرد جنگ، «هویت خود را می‌دیدند»، لذا چنین گروهی در مصاحبه‌ها ضمن توجه به هویت مشترک‌شان به عنوان زنان نظامی در دوران جنگ می‌توانستند «خود»ِ منسجمی نیز ارائه دهند. بلانکا واسکوئز ایرازو(6) در موقعیت متفاوتی با زنان پورتوریکویی که بعد از جنگ جهانی دوم به آمریکا مهاجرت کرده بودند، مصاحبه نمود. آنان در نقل داستان زندگی‌شان خود را زنانی کاردان و باهوش معرفی می‌کردند که به رغم تبعیض‌ها و مشقت‌ها مصمم به ادامه حیات هستند. خانم ایرازو اثبات می‌کند که نقل داستان زندگی بدین شیوه در واقع ارائه بخشی از داستان مشترک موفقیت مردم پورتوریکو بود که دیدگاه‌های سنتی این کشور دربارة ضعف و مظلومیت زنان را به چالش می‌کشید. آنان در نقل داستان‌های فردی زندگی خود یک تاریخ جمعی می‌ساختند که چارچوب مثبتی برای خود-انگارة زنان این جامعه به مخاطب نشان می‌داد.(7)
طبق رویکرد لیز استنلی،(8) جامعه‌شناس، زنان با نوشتن «خود» یا به عبارت دقیق‌تر با نوشتن یادداشت‌های روزانه یا خودزیست‌نامه (که احتمالاً شامل روایت تاریخ شفاهی نیز می‌شود)، «به حسی از خود دست می‌یابند» که یا وجود نداشته و یا خاموشش کرده بودند. از نظر خانم استنلی آنچه که زنان را مجهز به ابزار مقاومت می‌کند عمل خواندن، نوشتن و سخن گفتن است؛ لذا می‌توان از طریق متن، هویت‌سازی کرد. مع‌ذلک، در شکل‌گیری همین گزارش‌های زنانه نیز «مفاهیم مشترک، یعنی قراردادهای حاکم بر یک صورت فرهنگی» دخالت دارند؛ پس آنها «نه شرح زندگی واقعی زنان بلکه تفسیرهایی مقید به قراردادها» هستند.(9) به بیان دیگر، روایت فرد از خویشتن خویش مشروط و مقید به ارائه آن در قالبی قابل فهم برای دیگران است. سخن ما بدین معنا نیست که زنان از تولید روایت‌های خود عاجزند، اما به هر حال فهمی که از شکل و شمایل چنین روایت‌هایی در جامعه وجود دارد قطعاً شکل و فرم آنها را نیز تعیین می‌کند. این قاعده در تاریخ شفاهی نیز حاکم است. مصاحبه‌شونده در چارچوب قواعد فرهنگ سخن می‌گوید و آنها را در مصاحبه‌اش به خدمت می‌گیرد زیرا احساس می‌کند که این قواعد برای مصاحبه‌گر قابل درک است. گاهی اوقات چنین روالی در این سؤال مصاحبه‌شونده منعکس می‌شود: «این همان چیزی نیست که شما می‌خواهید؟»
«خود» طبق تعریفی که تا بدینجا از آن ارائه داده‌ایم محصول یک فرایند خلاق و گفتگومحور است. اگر نظریه‌ای را که برای همه انسان‌ها «خود» ذاتی قائل است، منتفی بدانیم پذیرفته‌ایم که خودشناسی ما از طریق روابط‌مان با سایر مردم و اندیشه‌ها و با فعالیت‌هایی همچون سخن گفتن و نوشتن شکل می‌گیرد. ما در فصل چهارم مفصلاً به بحث «خود» بیناذهنی خواهیم پرداخت. خصوصیت دیگر «خود» داستان‌پذیری است، یعنی ما تنها در قالب روایی می‌توانیم ابراز وجود کنیم، خواه مکتوب باشد و خواه کلامی. و در آخر اینکه مفهوم «خودِ یادآمده» را نیز نباید از قلم بیندازیم؛ یعنی دست کم بخشی از «خود» ما به واسطه یادآوری ساخته می‌شود.(10) به قول جروم برونر:«خود، چیزی جز داستانی که مدام بازنویسی می‌شود، نیست. آنچه که از گذشته به یاد می‌آوریم همان عنصری است که برای حفظ داستان در قالبی زیبا و رضایت‌بخش بدان نیازمندیم.»(11) در فصول بعدی به همه ابعاد خود-روایتگری خواهیم پرداخت.
کاربرد
اندیشه نظری دربارة «خود» و داستان زندگی را چگونه در تاریخ شفاهی به کار برده‌اند؟ شاید در واکنش اولیه اصلاً باور نکنیم که تاریخ شفاهی هم قادر است پاسخ‌های روشن و قابل اعتمادی به ما بدهد. فرض قطعی ما چنین است که «خود» همواره و مدام به دست اجتماع و در فراز و فرود روابط-با مصاحبه‌گر، دنیای پیرامون و «خود»های روایت‌شده از دیگران-ساخته می‌شود. از سوی دیگر، پذیرفته‌ایم که روایت از جنس داستان زندگی اساساً مخلوقی زبان‌شناختی است که به ما انسجام و اطمینان خاطر می‌بخشد تا معنای زندگی را بفهمیم. لذا در برابر نظر فیلیپ لوژون(12) که گفته است:«حقیقت‌گویی دربارة «خود»، یا «خود» را در جایگاه یک فاعل کامل نشاندن-خواب و خیال است»(13) موضعی جز مخالفت نمی‌توان گرفت.


1 -S.N.G. Geiger, ‘Women’s Life Histories: Method and Content’, Signs, 11 (2) (1986): 334-51. This article contains a useful overview of a wide range of women’s life-history narratives from a variety of cultural contexts.
2 -Sheila Robowtham
3 -S. Robowtham, Woman’s Consciousness, Man’s World (Harrmondsworth, 1973), p. 27.
4 -Summerfield
5 -Summerfield, Reconstructing Women’s Wartime Lives, pp. 261-9.
6 -Blanca Vasquez Erazo
7 -B. Vasquez Erazo, ‘The Stories Our Mothers Tell: Projections-of-Self in the Stories of Puerto Rican Garment Workers’, The Oral History Review, 16 (2) (1988): 23-8.
8 -Liz Stanley
9 -L. Stanley, The Auto/biographical I: The Theory and Practice of Feminist Auto/biography (Manchester, 1992), p. 62.
10 -J. Bruner, ‘The “Remembered” Self’, in U. Neisser and R. Fivush (eds), The Remembering Self: Construction and Accuracy in the Self-Narrative (Cambridge, 1994), pp. 41-54.
11 -Bruner, ‘The “Remembered” Self’, p. 53.
12 -Philippe Lejeune
13 -P. Lejeune, On Autobiography (Minneapolis, Minn., 1989), pp. 131-2.



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.
counter UPDATE error: 1054, Unknown column 'count' in 'field list'