شماره 184    |    5 آذر 1393

   


 

تا دیر نشده تاریخ شفاهی دوره قاجاریه را دریابیم


حضور کارشناسان مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری در فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی


خاطرات یک روزنامه‏فروش


برگ زرینی از تاریخ تئاتر مشهد


بلوری از 57 سال روزنامه‌نگاری سخن گفت


شعر براي من كشف در خاطره و تاريخ است


دومین نشست از سلسله نشست‌های «تاریخ شفاهی کتاب»


البرز و معلمینش، قسمت اول


شروع پروژه تاریخ شفاهی، یک آرشیو ویدیویی از پیشگامانی که تئاترغیر حرفه ای نیویورک را به راه انداختند


طرح ضبط و نگهداری صدای کهنه سربازان پنسیلوانیا


 



پاورقی شماره 184

نظریه تاریخ شفاهی-۲۱
نویسنده: لین آبرامز
Lynn Abrams
مترجم: علی فتحعلی آشتیانی


بازنمایی یا معرفی منابع شفاهی ما بدین شیوه مطلقاً رضایت‌بخش نیست اما خوشبختانه استثنائاتی هم وجود دارد. تحقیقات تکان‌دهنده و هیجان‌انگیز پورتلی دربارة قتل‌عام 335 اسیر ایتالیایی در رُم به دست نازی‌ها در خلال جنگ جهانی دوم به جای آنکه اولویت را به تفسیر مورخ بدهد، راویان و داستان‌های‌شان را بر جایگاه نخست و ارجح نشانده است. وی در رویه‌ای نامعمول به جای آنکه نام راویان را آخر کتاب و در بخش ضمایم پنهان کند آنها را در ابتدای کتاب در فهرستی بلندبالا می‌نویسد. هر یک از فصول کتاب او با داستان بلند یکی از راویان شروع می‌شود تا خوانندة مطلب به جای آنکه دنبال مورخ بدود، سرنخ تاریخ شفاهی را بگیرد و به جلو برود.(1) انتخاب این قطعه‌ها صرفاً یک کار تزئینی یا به نیت ارائة کلمات قصار مورخ نبوده است؛ روایت‌های تاریخ شفاهی با این ترفند توانسته‌اند معانی مختلف قتل‌عام و پیامدهایش را از نقطه‌نظر شاهدان به خواننده منتقل نمایند. کسی که خودش را از قید و بند قراردادهای رایج در فضای آکادمیک آزاد سازد در انتقال گفته‌های راویانش نیز موفق‌تر عمل می‌کند. آنتجی کراگ(2) یکی از روزنامه‌نگاران آفریقای جنوبی است که شرح دردناکی از فعالیت‌های کمیسیون حقیقت و آشتی در آفریقای جنوبی را در سال‌های پس از الغای نظام نژادپرستانة آپارتاید در کتابی به نام «کشور جمجمة من»(3) به قلم خود نگاشته و به مخاطب عرضه نموده است. در کتاب او حرف اول و آخر را خاطرات دلخراش شاهدان می‌زند.(4) انقلاب دیجیتالی برای پروژه‌های مردمی تاریخ شفاهی مزیت‌های فراوانی داشته است. ضبط قطعات تاریخ شفاهی روی سخت‌افزار و بسته‌بندی آنها به همراه نسخه‌های چاپی یا به نمایش گذاشتن آنها در وب‌سایت‌ها که هیچ محدودیتی را از نظر مدت‌زمان فایل و قالب اجرایش ندارند، از جملة چنین مزیت‌هایی است.(5)
شیوه‌های انتشار مطالب تاریخ شفاهی هم از ژانرهای متنوعی برخوردار است. بلایز در کتاب «آکنفیلد» یا مری چمبرلین(6) در کتاب «زنان باتلاق»(7) داستان‌ها و روایات مصاحبه‌شوندگان را مفصل بازآفرینی کرده و از الحاق نظر تفسیری خود بدان پرهیز کرده‌اند. در آثاری مانند «دنیای کارگران»(8) نوشتة جان بودنار(9) که تحقیقی دربارة ساکنان یک منطقة صنعتی پنسیلوانیاست، یا «ساختن تاریخ»(10) به قلم اریک مارکوس(11) که گردآمدة تاریخ شفاهی عده‌ای از زنان و مردان همجنس‌باز آمریکاست، تبعیت از همین رویه را می‌توان دید. رویکرد دیگری در این زمینه توجه خود را بر زندگی یک فرد مشخص متمرکز می‌کند مانند داستان «دونا ماریا» به قلم دانیل جیمز و «زنان ساحل‌نشین»(12) محصول تلاش یک مردم‌شناس تاریخی به نام خانم سالی کول.(13) ما در کتاب خانم کول زندگی زنان دیروز و امروز پرتغال را در پیش‌زمینه اقاریر شفاهی یک زن به نام آلوینا می‌بینیم. وی داستان زنان ماهیگیر پرتغال در شش دهة نخست قرن بیستم را در قالب مونولوگ (تک‌گویی) و منزه از پرسش‌های پی در پی و مداخلات مصاحبه‌گر عرضه می‌کند؛ روایتی که از تپق‌ها، تیک‌های کلامی و نقیصه‌های گفتاری شایع در چنین اقاریری تهی است. قطعة کوتاهی که در زیر می‌خوانید رویکرد کول به اظهارات آلوینا را به ما نشان می‌دهد:
«از بچگی دوست داشتم روی دریا کار کنم؛ چهارده سالم که شد پدرم رو قانع کردم من رو به اداره دریانوردی توی ویلو دو کاندی ببره تا پروانة کار (cedula) بگیرم. برای امتحان باید عرض رودخونة آوه (Rio Ave) رو شنا می‌کردم که راستش اصلاً شنا بلد نبودم. پدرم به مأمور ادارة دریانوردی یه سکه داد و پروانة کار منم جور شد. دیگه از اون به بعد با پدرم و برادرم می‌رفتم ماهیگیری، و موقعی که هوا خوب نبود با مادرم و خواهرام می‌رفتیم روی زمین (no campo)کشاورزا کار می‌کردیم. تا زمانی که ازدواج کردم روز و شب من اینجوری می‌گذشت.»(14)
کول می‌نویسد که داستان زندگی این زنان را طی چندین مصاحبه که به تدریج و در مراحل نگارش داستان‌ها انجام داده بود «به هم چسبانده» و برای اطمینان از صحت و دقت در انتقال گفته‌های آنان دائماً نوشته‌هایش را با آنها چک می‌کرد. با این اوصاف، پدیدآورندة اثر مذکور می‌خواست «تا زنان از فرصت معرفی خود و زندگی‌شان به همان شکلی که آرزویش را داشتند، برخوردار شوند».()015
دو مردم‌شناس به نام جولی کروک‌شَنک(16) و نانسی واچوویچ(17) سطح این رویه را ارتقاء داده و راویان‌شان را نیز در تولید اثر شرکت داده‌اند. آنان بر این حقیقت اذعان نموده‌اند که داستان زندگی پس از روایت به هیچ وجه مایملک پژوهشگر محسوب نمی‌شود.(18) و سرانجام لوئیزا پاسرینی در کتاب خود به نام «خودزیست‌نامه یک نسل»(19) تاریخ شفاهی، تفسیر، خودزیست‌نامه و روانکاوی را در تحقیقاتی که روی نسل سال 1968 ایتالیا انجام داده به هم چفت و بست می‌کند و ژانر کاملاً جدیدی می‌آفریند.(20) مع‌ذلک، به استثنای خانم پاسرینی، کمتر پدیدآورنده‌ای را می‌توان یافت که حاضر باشد در متن منتشرشدة پروژه‌اش خود را به عنوان مصاحبه‌گر معرفی نماید. سؤالات را که تکرار نمی‌کنند، از فراز و فرودهای گفتگو هم به ندرت حرفی به میان می‌آید. ما درباره رابطة مصاحبه‌ای‌مان می‌نویسیم اما دربارة نقش خودمان صادق نیستیم و یادآوری نمی‌کنیم که طرح سؤال، تبعیت محض از برنامة مصاحبه و دیگر موارد را نیز ما انجام داده‌ایم.
تاریخ شفاهی دیگر نمی‌خواهد خود را به حدود و ثغور تنگ بعضی از ژانرهایی که نوشتارهای علمی را در محاصره خود دارند، محدود سازد و به مورخان توصیه می‌کند که دایره و تنوع مخاطبان‌شان را گسترده‌تر نموده با ارائة صدای کسانی که اطلاعات تحقیقات‌شان را تأمین کردند سقف سنتی تعیین‌شده برای دستاوردهای آکادمیک را بالاتر ببرند. تاریخ شفاهی برای تجربه‌های شخصی اهمیت ممتازی قائل است، مانور ذهنیت را مجاز می‌داند، ناپایداری‌های حافظه را محترم می‌شمارد و مورخ را وامی‌دارد تا رویة پژوهشی خود را دائماً در ذهن خودش مرور و سبک و سنگین کند. از این رو دیگر مرز و محدوده‌ای در حوزة نوشتارهای مرسوم تاریخی باقی نمانده که تاریخ شفاهی به آن سرک نکشیده و آزمایشش نکرده باشد.

خاتمه
تاریخ شفاهی افزون بر پنجاه سال مشغول آزمون و خطا در حوزة متدولوژی و تفسیر بوده و اکنون با کوله‌بار چنین تجربیاتی وقت آن رسیده است که به عنوان یک رشتة علمی معرفی شود زیرا نهایت تلاش خود را در رعایت معیارهای یک مصاحبة سالم و صحیح به کار می‌بندد و قواعد و رویه‌های مخصوص به خود را نیز در حوزة تفسیر وضع نموده است. اما از طرفی رشته‌ای است که رشته‌های دیگری را به دست و پای خود گوریده به طوری که مدام به رویکردهای سایر رشته‌ها روی می‌آورد و با تعریف رویه‌های مقبول و شیوه‌های نظریه‌پردازی، پیوسته تغییر می‌کند. از طرف دیگر، طبعی میان‌رشته‌ای دارد و مانند مرغ گرسنه به هر سو نوک می‌زند و نظریه‌های درخشان و جذابی را که ریشه در جای دیگری دارند برمی‌چیند و آنها را در حوزه خود پیاده می‌سازد. تاریخ شفاهی از چند جهت شیوة عجیبی است: متدولوژی‌اش خاص خودش است، کار میدانی را با تحلیل‌های تفسیری می‌آمیزد، راه و روش معرفی‌اش به مردم هم نیازی به تعریف ندارد.


1 -A. Portelli, The Order Has Been Carried Out: History, Memory and Meaning of a Nazi Massacre in Rome (Basingstoke, 2007).
2 -Antjie Krog
3 -Country of My Skull
4 -A. Krog, Country of My Skull (London, 1999).
5 -On the implications of the digital revolution see M. Frisch, ‘Oral History and the Digital Revolution: Towards a Post-Documentary Sensibility’, in R. Perks and A. Thompson (eds), The Oral History Reader (2nd edn, London, 2006), pp. 102-14.
6 -Mary Chamberlain
7 -Fenwomen
8 -Workers’ World
9 -John Bodnar
10 -Making History
11 -Eric Marcus
12 -Women of the Praia
13 -Sally Cole
14 -S. Cole, Women of the Praia: Work and Lives in a Portuguese Coastal Community (Princeton, NJ, 1991), pp. 29-37.
15 -Cole, Women of the Praia, p. 40.
16 -Julie Cruikshank
17 -Nancy Wachowich
18 -J. Cruikshank in collaboration with Angela Sidney, Kitty Smith and Annie Ned, Life Lived Like a Story: Life Stories of Three Native Elders (Lincoln, Nebr., 1990); N. Wachowich, in coolaboration with Apphia Agalakto Awe, Rhoda Kaukjak Katasak and Sandra Piikujak Katasak, Saqiyuq. A much earlier example is D. Barrios de Chungara with M. Viezzer, Let Me Speak! Testimony of Domitila, a Woman of the Bolivian Mines (London, 1978).
19 -Autobiography of a Generation
20 -L. Pass



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.
counter UPDATE error: 1054, Unknown column 'count' in 'field list'