شماره 180    |    30 مهر 1393

   


 

قول درج نام پدید‌آورنده «دا» در چاپ بعدی نسخه انگلیسی/ اسپراکمن: دسیسه‌ای در کار نیست!


پاتریک مودیانو، صدو هفتمین برنده جایزه نوبل ادبیات


فریادی در برهوت (قسمت پایانی)


داستانی از جنگ به روایت یک استاد ایرانی در آمریکا


مصاحبه‏های نهضت آزادی بیان دانشگاه برکلی کالیفرنیا منتشر شد


آرشیو آنلاین موزه ملی جنگ اقیانوس اقیانوس آرام آغاز به کار کرد


تاریخ شفاهی بزرگراه 35-I


تاریخ شفاهی روزنامه نگاران داکوتای شمالی


تاریخ شفاهی اسکیموهای اینوت قوی است


 



پاورقی شماره 180

نظریه تاریخ شفاهی-۱۷
نویسنده: لین آبرامز
Lynn Abrams
مترجم: علی فتحعلی آشتیانی


تغییرپذیری
آخرین خصوصیتی که تاریخ شفاهی را از سایر تواریخ و رشته‌ها متمایز می‌کند، تغییرپذیری‌اش است. این موجود در برابر ثبات و میخکوب شدن از خود مقاومت نشان می‌دهد و تا پیش از جلوس در قاب متن واج‌نگاشته دائماً به رنگی درمی‌آید و هر نوع تغییری را می‌پذیرد. اگر دربارة موضوعی مشخص با مصاحبه‌شونده‌ای مصاحبه کنید و همان را چندین بار تکرار نمایید، مصاحبة متفاوتی به دست می‌آید. کلمات، داستان‌ها، و ساختار روایت و کنش، به ویژه در صورت انجام مصاحبه توسط یک مصاحبه‌گر جدید، تغییر می‌کنند. همه پذیرفته‌اند که سن و سال و جنسیت مصاحبه‌گر تأثیر قابل توجهی بر اقاریر مصاحبه‌شونده می‌گذارند. این تحولات در بستر فرایند فراگیرتری به نام بیناذهنیت اتفاق می‌افتند که عبارت است از تعاملِ ذهنیت طرفینِ حاضر در مصاحبه. از آن گذشته، مصاحبه‌ای که تنها با یک نفر صورت بگیرد، به خصوص وقتی که ساختارمند نبوده و از رویدادی به رویداد دیگری بپرد، پایان طبیعی مطلوبی را نیز رقم نمی‌زند. پروژه‌ای که هدفش تحقیق و تفحص از رویداد یا تجربه‌ای قابل شناسایی باشد به تعداد مشخصی از مصاحبه‌شوندگان محدود نمی‌شود. به همین دلیل است که پورتلی تاریخ شفاهی را «مُنبعث از کیفیت سیال، نتراشیده و لاینتاهی یک فعالیت جاری» می‌داند.(1) تغییرپذیری تاریخ شفاهی تنها زمانی متوقف می‌شود که گفتار ضبط‌شدة مصاحبه سرانجام لباس کلمات بر تن نموده و بر صفحة کاغذ بنشیند. در این مقطع خواهیم دید که منبع تاریخ شفاهی بیش از هر زمان دیگری به سایر منابع اولیة متعارف شبیه می‌شود. مورخ شفاهی در این مرحله باید بداند که واج‌نگاشت قادر است تغییرپذیری طبیعی را از مصاحبه و تاریخ شفاهی سلب نموده و آن را به ثبوتی غیر طبیعی استحاله کند.


تشریک مساعی
عنصری که در بحث ما مورد کم‌لطفی قرار گرفته جایگاه مورخ است. کدام موقعیت یا بستر پژوهشی را می‌توان یافت که مورخ در آن مشتقانه و فعالانه در آفرینش منبع خود به میدان بیاید؟ کسی که مواجهه از جنس تاریخ شفاهی را آغاز، راویانش را شناسایی و برنامه اجراییِ تحقیق را تعیین می‌کند، سؤال می‌پرسد و مصاحبه را شکل می‌دهد، مورخ است. و هموست که نظارت خود را بر فراوردة نهایی اِعمال نموده، عموماً پیاده‌سازی متن شفاهی را برعهده دارد و مادة حاصله را به عنوان شاهد و مدرک به مخاطبانش عرضه می‌نماید. تاریخ شفاهی را باید تنها حوزه‌ای از پژوهش‌های تاریخی دانست که پژوهشگر با همکاری مصاحبه‌شوندگانش منبع مخصوص به خود را می‌آفریند. اشغال چنین جایگاه ممتازی موجب غرور است و انسان از اینکه در منبع خود حضور دارد و بر تولید محصول و توصیه در مورد نحوة استفاده از آن حق اِعمال اختیار دارد، باید به خود ببالد. و همین حسن است که مورخان شفاهی را وامی‌دارد تا در ارائة گزارش از پروژة تاریخ شفاهی‌شان حق خود را در آفرینش چنین محصولی یادآور شوند.
پس می‌بینیم که تاریخ شفاهی تنها با تلاش متقابل و تشریک مساعی پژوهشگر و راوی از قوه به فعل درمی‌آید. مورخی که نوک انگشت پایش را به رودخانه تاریخ شفاهی بزند، سرانجام با تمام وجود در آن شیرجه خواهد زد؛ حفظ بی‌طرفی و عینیت‌مداری به این سادگی‌ها نیست. نمی‌توان مدعی شد که مصاحبه‌شوندگان ما فقط دربارة خودشان حرف می‌زنند چون قطعاً اینگونه نیست یا دست کم صد در صد و به طور محض چنین اتفاقی نمی‌افتد. در تاریخ بشر از قدیم‌الایام همواره کسانی بوده‌اند که صدای‌شان را خاموش و خفه کرده و آنان را از متن به حاشیه رانده‌اند. تاریخ شفاهی یکی از اندک روش‌های شنیدن صدای آنان است. اما حضور مورخ در کسوت «گویندة ته‌گلویی»(2) یا «مدیر صحنه»(3) را نباید نادیده گرفت.(4) پس نتیجه می‌گیریم که منبع تاریخ شفاهی در زمرة منابع چندصدایی محسوب شده، صداها و دیدگاه‌های متعددی را در خود مضبوط می‌سازد. این پدیده ابتدا با شفاهیت راوی که محور اصلی کار ما را تشکیل می‌دهد، آغاز می‌شود، اما پیش از عرض اندام در برابر مخاطبانش چند نوبت از حالی به حال دیگر می‌رود.
وصف مختصر و مفید و زیبای همه این عناصر ممتاز و منحصر به فرد تاریخ شفاهی را از زبان پورتلی بخوانید که گفته است:

«تاریخ شفاهی را باید «متنی» در حال تکوین ببینیم؛ موجودی که پیش‌نویس‌ها، مواد و مصالح مقدماتی و تیرهای به سنگ‌خورده را در دل خود جای داده است. در جستجوی مضمون با رویکردهایی گام به گام به پیش می‌رود، اما نه مانند سُرش نغمه‌‌ای؛(5) گفتگوهایش را چکش می‌زند و پس از تحصیل هر حقیقت جدیدی خود را تصحیح می‌نماید تا دقت یا کارایی‌اش به اوج برسد؛ محض خاطر کمال، صحت یا تأثیر دراماتیک از هیچ تکراری حتی به حشو نیز خسته نمی‌شود. مورخ در این کنش و نمایش همواره در حال تصنیف است و مواد زبان اجتماعی (کلیشه‌ها، اصطلاحات رایج، فولکلور، حکایات منجمد، چیزهای پیش‌پاافتاده) و ژانرهای اقتباس‌شده از نوشته‌ها (رُمان، خودزیست‌نامه، کتاب‌های تاریخ) یا رسانه‌ها را برای تحکیم قوت کار خود به میدان می‌آورد.»(6)

پس تاریخ شفاهی طبعاً یک ژانر جهش‌پذیر است، بدین معنا که از یک حال یا حالتی شروع می‌شود اما به حال یا حالت دیگری می‌رود. فرم یا صورت ظاهرش تغییر می‌کند اما در همان زمان اصل پدیده در گونه‌های متعددی به شکل اصل مصاحبة ضبط‌شده، واج‌نگاری و تفسیر در کنار یکدیگر همزیستی دارند و هر یک به قوام آن دیگری می‌افزاید. هر یک از این صورت‌ها عناصر متفاوتی را در بطن خود پروریده و برجسته می‌نماید. در گونه شنیداری تاریخ شفاهی آنچه که بر بالا می‌نشیند و قدر می‌بیند کنش کلامی است. به گونه نوشتاری یا واج‌نگاشت که می‌رسیم تمرکز بر محتوا اولویت می‌یابد. نسخه عمومی‌اش به تفسیر اهمیت می‌دهد. در واقع، آنچه که در قالب یک مبادلة شخصی یا گفتگوی خصوصی آغاز می‌شود، در کسوت یک بیانیة عمومی یا متنی به حیات خود ادامه می‌دهد که در برابر تفاسیر مختلف مقاومت نمی‌کند و حتی ممکن است تماماً به ژانر دیگری درآید مانند مقالة عالمانه‌ای که از روی آن فیلم یا تئاتر می‌سازند.(7)

انواع اقاریر شخصی
وجه ممیزة تاریخ شفاهی تنها ناشی از تفاوتش با سایر منابع تاریخی نیست بلکه با دیگر اقسام اقاریر شخصی نیز تفاوت دارد. سنت‌های شفاهی، داستان‌گویی و خودزیست‌نامه، یادداشت‌های روزانه و دیگر فرم‌های مرور زندگی نیز اشتراکات زیادی با تاریخ شفاهی دارند. اما باید تفاوت بزرگ تاریخ شفاهی با قوم و خویشانش را به درستی بشناسیم.


1 -Portelli, ‘What Makes Oral History Different?’ p. 55.
2 -ventriloquist
3 -stage director
4 -Portelli, ‘What Makes Oral History Different?’, p. 56.
5 -سُرش نغمه‌ای[۱] یا گلیساندو (glissando) فنی در اجرای موسیقی است که در آن نوازنده محدوده‌ای صوتی را به صورت سراندن و با گذر از همه نغمه‌های قابل اجرای آن ساز در آن محدوده اجرا می‌کند. اجرای آن بر روی ساز، با سرانیدن انگشت در طول سیم از پایین به بالا یا به عکس انجام می‌شود. در سرش نغمه‌ای، روش اجرای گام به صورتی است که هر نُت به نُت قبلی یا بعدی آن چسبیده باشد.

6 -Portelli, ‘Oral History as Genre’, pp. 24-5.
7 -Portelli, ‘Oral History as Genre’, p. 32.



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.
counter UPDATE error: 1054, Unknown column 'count' in 'field list'