هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 54    |    14 دي 1390

   


 

گفت‌وگو با عطاءالله سلمانیان- بخش نخست


مجموعه کتاب‌هاي «موقعيت تجار و صاحبان صنايع در ايران عصر پهلوي»


كشف بخش ناپيدا و روشن شدن چهره واقعي فراماسونری در ايران


شماره 164 «كتاب ماه تاريخ و جغرافيا»


كنگره ملي خاطره‌نويسي


تقلب‌های زندان لو رفت!


ماهنامه تجربه شماره 7


گزارشی از یک پیام و دیدار تاریخی


خاطرات پیر روشن ضمیر


نگاهی به سريال «جاودانگی»


ورود تامکت‌ها


گفت‌وگو با سیدمحمود دعایی


تاريخ شفاهي جنوب شرق‌آسيا ـ 33


سرباز ساندی،خاطرات جنگ را دوست ندارد


 



سرباز ساندی،خاطرات جنگ را دوست ندارد

صفحه نخست شماره 54

کهنه سرباز اهل ساندی خاطراتی را از جنگ دارد که ترجیح می دهد آنها را  فراموش کند

نیک لوپز (Nick Lopez) تقریبا هر کاری را برای یک همقطار قدیمی عضو تفنگداران دریایی انجام می دهد – حتی اگر صحبت راجع به تجربیاتی از زمان جنگ باشد که ترجیح می دهد آنها را فراموش کند.
به همین دلیل وقتی لوپز از طریق تماس تلفنی پی برد که یک گروهبان سابق به دنبال آن است که به عنوان بخشی از پروژه تاریخ شفاهی دانشگاه یوتا (University of Utah) با کهنه سربازان صحبت کند، یکی از 33 کهنه سرباز حاضر در جنگ های قرن حاضر بود که موافقت خودرا برای بیان خاطراتش اعلام کرد.
مرکز غرب آمریکای دانشگاه یوتا به عنوان بخشی از فعالیت های خود در زمینه تاریخ شفاهی، با بیش از 500 کهنه سرباز جنگ جهانی دوم و تعداد کمتری از کهنه سربازان جنگ های کره ، ویتنام و عراق مصاحبه کرده است. ماتیو باسو (Matthew Basso) مدیر مرکز غرب آمریکا، که  خود یک کهنه سرباز ارتش آمریکا است، با خود اندیشید لازم نیست چند دهه صبر کند سپس به سراغ کهنه سربازان اهل یوتا در آخرین جنگ ها در عراق و افغانستان برود.
باسو می گوید: این مسئله بسیارمهمی است. فکر نمی کنم آمریکایی ها به طور کامل پیچیدگی های نهفته در تجربه یک جنگ را درک کنند.
خاطرات لوپز بیش از 25 سال را در بر می گیرد، از نام نویسی در نیروی دریایی در سال 1984 گرفته  تا بازنشستگی با درجه استواری در سال 2010. خاطرات او شامل استقرار نظامی در خلیج فارس و عملیات های آموزشی در مناطقی از گوشه و کنار جهان همچون اسراییل، نروژ و اوکراین می شود.
بخش های دیگری از خاطرات این مرد اهل ساندی شامل تولد فرزندانش، جدایی دردناک از همسرش، مرگ دوستان و هم رزمانش و نیز گلایه از عملیات های روز به روز نظامی می شود. لوپز می گوید: «فکر می کنم هر بار شرکت در جنگ، زندگی را تغییر و شکل می دهد، که این تغییرات گاهی خوب و گاهی بد است و گاهی هر دو.»
لوپز اوقات خوش بسیاری هم داشته است. اوقاتی همچون نمایشی که در آن سربازان جوان عضو تفنگداران دریایی لباس مبدل می پوشیدند و حرکات افسران ارشد را تقلید می کردند؛ یا «جیم خال خالی» کبوتر حساس به مواد شیمیایی واحد آنها که به رغم تلاش های چند باره برای فرار برای آنها خوش شانسی می آورد. او همچنین جعل امضای یک افسر ارشد را به خاطر می آورد که برای گرفتن 97 تخت سفری برای سربازان انجام شد تا آنها به جای خوابیدن روی آسفالت جاده های کویت در عملیات سپر صحرا، روی آنها بخوابند. این عملیات دفاعی در سال 2003 با استقبال و قدردانی عراقی هایی روبرو شد که در مسیرشان تا بغداد به آنها گل و شکلات می دادند.
اما نقاط تاریک دارای اهمیت بیشتری هستند، گرچه لوپز ترجیح می دهد آنها را به خاطر نیاورد. او می گوید: افراد غیر نظامی اغلب هیچ تصوری از زندگی روزمره در دوران جنگ ندارند وخاطرات شخصی افراد می تواند حداقل این تصور را در آنها به وجود بیاورد که جنگ واقعا چگونه است.
لوپز یک زن و دو کودکش را به یاد می آورد که سعی داشتند از مقابل کاروانی از خودروهای هامر (Hummer) فرار کنند که رانندگان آن به دلیل گردباد نمی توانستند آنها را ببینند. او سربازان زخمی را به یاد می آورد که تانک ها بخشی ازبدن آنها را له کرده بودند. او به یاد می آورد که قطعات بدن انسان ها در تمام نقاط روستاها پراکنده شده بود.
 به رغم آنکه او به عنوان یک آتشفشان در سالت لیک سیتی هر روز با حوادثی وحشتناک سر و کار دارد، چنین تصاویری از ذهن او پاک نمی شود.
او به روشنی جمع آوری وسایل سربازی را که با ماشین به انتهای ستون یک پل برخورد کرده و غرق شده بود را به خاطر دارد. لوپز نامه عاشقانه نیمه تمام این مرد به همسرش را در جیب پیراهنش  یافته بود.
 تانیا میلر(Tanya Miller) روانشناس مرکز درمانی اداره کهنه سربازان سالت لیک سیتی، می گوید :صحبت از تجربیات جنگ، دردناک اما مفید است. کهنه سربازانی که کسی را برای درد دل کردن دارند به هنگام بازگشت کمتر دچار اختلال فشار های روانی پس از حوادث دلخراش (PTSD: Post Traumatic Stress Disorder) می شوند.
او معتقد است: «یکی از بهترین روش های درمان PTSD توجه به آن حادثه دلخراش و بیان مکرر آن است. صحبت با یک نفر بیرون از خانواده سودمند است. چراکه بیان این تجربیات موجب افزایش نگرانی افراد بازمانده به هنگام شرکت در عملیات های بعدی می شود.»
میلر می افزاید: «این احساس که مردم اهمیت می دهند و می خواهند راجع به تجربیات آنها بشنوند به کهنه سربازان کمک می کند. برای آنها بسیار مهم است که یک نفر واقعا به صحبت های آنها گوش کند.»
پاول ناوتا (Paul Nauta) از مرکز تحقیقات خانواده که تحت نظر کلیسای LDS است، در این رابطه می گوید: «ممکن است کهنه سربازان تصور کنند داستانهایشان جذاب نیست، اما این خاطرات فردی برای نسل های آینده هدیه ای بسیار ارزشمند است.»
ناوتا می افزاید: «فرزندان، نوه ها و دیگر افراد نسل های آینده هر وقت به مجلات، یادداشت های روزانه یا هر دستنوشته دیگری که حاوی اطلاعاتی راجع به اجداد آنها باشد مراجعه کنند، مضطرب می شوند وروایت های دست اول امکان تجربه شخصی تاریخ را برای آنها فراهم می آورد.»
به اعتقاد ناوتا روایت های فردی، دارایی های بسیار ارزشمندی هستند و خواننده را از  یک نام، تاریخ و مکان صرف به تفکرات روزانه و جزییات نهفته در حوادث تاریخی می برند.
لوپز در نظر داشت آلبوم عکس یا یادداشتی از تجربیات خود  برا ی فرزندانش تهیه کند، اما معتقد است تاریخ شفاهی این کار را آسان کرده است. او مایل است که این خاطرات در نشانی www.awc.utah.edu  و در مجموعه ویژه کتابخانه ماریوت (Marriott) دانشگاه یوتا در دسترس باشد. لوپز می داند که روزی فرزندانش، از جمله پسرش که به تازگی  به کویت اعزام شده است، می خواهند بدانند که پدرشان در حوادث تاریخی مشهور، یا حوادث نه چندان معروف، چه نقشی داشته است.
لوپز می گوید: «تاریخ مهم است و فکر می کنم هر کسی بخشی از آن است هر چند سهم او کوچک باشد.»

نوشته: کیتی دریک (KATIE DRAKE)
ترجمه: اصغر ابوترابی 

منبع: sltrib


 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.