هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 47    |    25 آبان 1390

   


 

رئيس حوزه هنري از دست‌اندركاران سايت تاريخ شفاهي ايران تقدير كرد


انتشار خاطرات شفاهي قدم‌خير در كتاب «دختر شينا»


هنوز ناگفته‌ها بسیارند


رژيم پهلوي مجری اهداف فرهنگی بیگانگان بود


ترجمه 2 عنوان كتاب دفاع‌مقدس


فراربزرگ


«فرزند خورشيد» در كتاب‌فروشي‌ها مي‌درخشد


تأملاتی در باب سنت تاریخ شفاهی


خاطرات خلیل طهماسبی از چگونگی ترور رزم‌آرا


کتاب سال ارتش: نبرد در آسمان


گفت‌وگو با صادق زیباکلام درباره آخرین کتابش- بخش نخست


يك سر لشكر عراقي:رژيم صدام از طرف آمريكا عليه ايران وارد جنگ شد


پشتيباني مالي بنياد مك-كورميك* از پروژه تاريخ سياهان


تاريخ شفاهي در جنوب شرق آسيا-26


 



فراربزرگ

صفحه نخست شماره 47

عملیات بزرگ بیت‌المقدس که آزادی قریب 6 هزار  کیلومتر  مربع ازسرزمین‌های‌اشغالی و انهدام بخشی از ارتش عراق را به همراه داشت، باعث شد که همگان، حتی حامیان و دوستان صدام به پیروزی  قاطع  ایران و شکست تاریخی  عراق  اعتراف کنند. به همین دلیل صدام حسین برای فریب جهان و تظاهر به صلح طلبی، ولی درحقیقت به دلیل ناتوانی دررسیدن به هدف‌های ادعاشده از جمله مالکیت جزایر تنب بزرگ و کوچک، ابوموسی، حاکمیت مطلق بر اروند رود، شط‌العرب و تشکیل حکومت عربی در خوزستان، به همه آنها پشت پا زد و از سربازان خود می‌خواهد، بدون دریافت هیچ امتیازی از شهرهای سومار، مهران، قصرشیرین به مرزهای بین‌‌‌المللی برگردند، صدام خطاب به سربازان خود چنین می‌گوید:
«استدعا دارم ازاینکه زمینی را به اراده  خودتان ترک می‌کنید، احساس تلخی و مرارت نکنید ،چرا که این عقبنشینی طبق برنامه است و البته به شما نگفته بودیم و هیچ‌گاه  در ذهن شما خطور  نمی‌کرد  که این زمین  را برای خود نگه دارید. ما مکرر اعلام کردیم که این سرزمین را و زمین‌های دیگر را که گرفتیم فقط بخاطر این بوده است که از سرزمین و ملت خودمان دفاع کنیم.»
این پیام صدام به سربازان در حالی صادر شد که، صدام حسین درچهارم دیماه 1359 در مورد عقب‌نشینی از ایران  اعلام کرده بود:
«بنابراین هر قدر  که عقب‌نشینی کنیم. آنها تعقیبمان خواهند کرد و بار دیگر  ما را مورد حمله قرار خواهند داد و وارد جنگ خواهیم شد. با عقب‌نشینی، بصره در تیررس توپخانه  آنان قرار خواهد گرفت  و در زمانی  دیگر توپخانهای را در منطقه آبادان قرار داده بصره را خواهند کوبید. از شما می‌خواهند، در جائی قرار بگیرید که ایرانیان نتوانند به شهرهای  دیگر عراق  دست یابند، این مسأله در عقب‌نشینی از خاک ایران برای عراق جدید و عراقیان اتفاق نخواهد افتاد. این وضع برای ضعیفان، بی خردان، مردمی‌که سرزمین  خود را دوست ندارند، آنان که به ملت خود علاقمند نیستند و برای  کسانی که می‌خواهند پشت میزها بنشیند و روزها و ساعت‌ها و ماه‌ها باقیمانده رابشمارند، پیش می آید.»(1)

بدین ترتیب عراق درتاریخ 17/04/1361 از منطقه عمومی‌سرپل ذهاب و قصر شیرین وسایر مناطق غرب کشور عقب‌نشینی  کرد، جعفر مظاهری،که دراین زمان مسئولیت جانشینی جبهه میانی سرپل ذهاب را به عهده داشت، درمورد این عقب‌نشینی می‌گوید:
«چند روز بود که ازرفتن علی شادمانی به همدان می‌گذشت، صبح روز هفتم  تیرماه 1361 کنار بی سیم نشسته بودم، ناگهان  صدای بی سیم بلند شد، بگوش شدم محمد منوچهری معروف به محمد گره بود، دیده‌بان قراویز،گفت «نمی‌دانم چراهیچی از دشمن نمی‌بینیم خیلی عجیب است، هیچ رفت و آمدی نیست، دشمن دراین ساعات  در منطقه خودش  تردد داشت. ولی امروز  خبری نیست» بعد از پایان  مکالمه  او، با دیده‌بان تپه شهرک المهدی تماس گرفتم آنها هم گفتند: «ما چیزی نمی‌بینیم !» یکی‌یکی با همه مواضع تماس گرفتم آنها هم موضوع را تأیید کردند.»(2)

علی رضا رضایی مفرد، یکی از رزمندگان سپاه استان همدان درجبهه میانی، هنگام ورود به منطقه مشاهدات خود را چنین بیان می‌کند:
«... وقتی  به منطقه وارد شدم، و از تنگه ذهاب گذشتم، دیدم  وضعیت با همیشه  فرق می‌کند، متعجب  شدم،چرا که نیروها  به راحتی  تردد می‌کردند. من در سه راهی منتهی به پادگان ابوذر، پیاده شدم و دوستان ملایری را دیدم. گفتم چه خبر؟ گفتند ؛مگر خبر نداری؟! که عراق عقب‌نشینی کرده است.»(3)
درمورد عقب‌نشینی عراقی‌ها نباید فراموش کرد، همان‌طور که صدام خطاب به سربازان عراقی اعلام کرده بود، آنها با برنامه،آمادگی و هدفمند این عقب‌نشینی  را انجام  داده بودند. عراقی‌ها نهایت سعی خود را کردند که نیروهای ایرانی ازاین  حرکت  بی خبر مانده و واکنشی  نشان ندهند. عراقی‌ها برای  عملی کردن  این  منظور  از ماکت ها و شیوه‌های  مختلفی بهره گرفتند.
دشمن با این تدابیر  عقب‌نشینی را انجام داده بود، تا از هر گونه مزاحمت و دردسر از سوی نیروی‌های  ایرانی در امان باشد، البته این پیش بینی دشمن بی‌مورد نبود، چنانکه احمد حکمی‌ در این خصوص می‌گوید:
«درپادگان ابوذر، جلسه ای با هدف بررسی عقب‌نشینی نیروهای عراقی برگزار شد، من [احمد حکمی‌] نیز از جانب ستادپشتیبانی  و مهندسی جنگ جهاد حضور داشتم. درهمان جلسه گفته شد که عراقی‌ها  منطقه را تخلیه کرده‌اند، اگر بتوانیم  به گونه‌ای برنامه‌ریزی کنیم و آنها را دور بزنیم شاید بتوانیم نیروهایشان را اسیر، یا در عقب‌نشینی آنها دخل و تصرفی کنیم، تا بدین وسیله دشمن تجهیزات و امکانات خود را نتواند ببرد، مسیرهایی را بدین منظور مشخص کردند، تا ما با ایجاد موانعی در آنها از خارج شدن امکانات  دشمن  جلوگیری کنیم و آنها را غنیمت گیریم. به همین خاطر تعدادی را به عنوان نیروی تأمین در اختیار  ما گذاشتند تا در منطقه تنگه کورک کار را آغاز کنیم. وقتی تقسیم کار شد، انصافاً حجم کار آن قدر زیاد بود که وجود نیروهای  مضاعفی را می‌طلبید، تا در کنار،کارهای قبلی، این کارها را نیز بتوانیم انجام دهیم. هوا گرم بود، بویژه وقتی که به طرف قصر شیرین می‌رفتیم  در سمت خودی تپه ماهورها، مسیرهایی را مشخص کردیم. گروه راه سازی ما به اتفاق  12 نفر نیروی تأمین حرکت کردند. راننده بلدوزر جعفر ایمانی بود که از جلو حرکت و مسیر را باز می‌کرد. گرچه آسمان مهتابی نبود، اما روشنایی ستارگان سیاهی مطلق شب را شکسته  بود. تحت چنین شرایطی حدود ساعت 9 به جایی رسیدیم که دیگر می‌توانستند با اسلحه سبک ما را نشانه بگیرند،اسلحه شان " کلاش " بود، احساس کردیم به نیروی  بیشتری نیاز داریم. بنابراین، سپاه ازارتش استمداد خواست، ارتش هم با تانک و توپخانه آتش تهیه کرد و برروی مواضع عراقی‌ها ریخت. تیر‌اندازی دشمن خاموش شد و ما مجال پیدا کردیم تا ظرف دو، سه ساعت مأموریتمان را انجام دهیم و به عقب برگردیم.»(4)
ضربه زدن به نیروهای عراقی منحصر به جبهه سرپل ذهاب نبود، بلکه در مهران هم چنین  تلاش شد ؛ غلامعلی شجاعیان، مسئول عملیات  جبهه‌های  مهران، دراین خصوص می‌گوید:
«... رفتیم با ختران و با محمد بروجردی ملاقات کردم، دراتاق جنگ، وضعیت منطقه تشریح شد. عنوان کردیم«اینها [عراقی‌ها] دارند حساب شده عقب می‌روند. خوب است استعدادی را در نظر بگیرند و دراختیارمان بگذارند تا به آنها  حمله کنیم و تلفات رو دستشان  بگذاریم» بروجردی با رغبت گفت؛ «حرفی نیست. موافقم.» اما عملاً برای جمع‌آوری  نیرو به مشکل برخوردیم. این مکان، با توجه به شرایط، از ما سلب شده بود، به مهران برگشتم.»(5)

تاکتیک یا صلح‌طلبی
صدام حسین درگام اول سعی کرد، عقب‌نشینی نیروهایش از غرب ایران را تلاش برای برقراری صلح جلوه دهد، درپاسخ به درخواست کمیته صلح سازمان کنفرانس اسلامی ‌برای متوقف کردن جنگ و با توجه به تجاوز اسرائیل به لبنان درتاریخ 19 خرداد 1361، جلسه شورای فرماندهی انقلاب  عراق  به ریاست صدام حسین تشکیل شد، دراین جلسه به عقب‌نشینی از خاک ایران تصمیم گرفته شد و آن را با صدور  اعلامیه ای درتاریخ 20 خرداد  اعلام گردید. در همین روز نماینده عراق در سازمان ملل متحد متن اعلامیه دولت عراق را برای دبیر کل سازمان ملل  ارسال کرد. دراین اعلامیه  درباره مکان و زمان عقب‌نشینی آمده بود:
«... آمادگی عراق را برای عقب‌نشینی فوری نیروهای خود از کلیه شهرها و اراضی ایران ازجمله قصر شیرین؛ مهران، سومار و خسروی تا مرزهای بین‌‌‌المللی اعلام می‌دارد. عقب‌نشینی در مدت دو هفته به اتمام  خواهد رسید.»(6)
همچنان که گذشت  صدام حسین‌اشغال سرزمین‌های ایران را برای  دفاع از خود قلمداد کرد و عقب‌نشینی  را امر عادی و انسانی برای نیرو‌هایش  عنوان می‌کند. در مقابل  امام خمینی (ره) به ملت  ایران در  برابر این ترفند دشمن هشدار می‌دهد:
«شما بدانید این چیزی که در عراق و چندی پیش، از مجلس عراق صادر شد که ما بلاد  ایران را خالی
می‌کنیم، این توطئه است، نه اینکه می‌خواهند خالی کنند، اینها می‌خواهند تحذیر کنند مارا و جوان‌های ما را  و جوان‌های ما را از جبهه منصرف کنند.»(7)
بدنبال عقب‌نشینی عراق شورای عالی دفاع تشکیل جلسه داد که حجت‌الاسلام هاشمی‌ رفسنجانی نماینده  شورا پس از پایان  جلسه چنین اعلام موضع نمود:
«دراین حال ما وضع سابقمان را داریم و هیچ  چیز تازه‌ای پیش نیامده است، همان طور که عراقی‌ها ازنقاطی مثل پادگان  حمید یا جاهایی مثل هویزه فرار کردند، اینجا هم همین طور، چیزی شبیه آنها است وقتی که آنها اطلاع پیدا کرده‌اند که ما قصد حمله داریم، فرارکرده‌اند.  هیچ چیز جدیدی پیش نیامده است و صرفاً برای رفتن به یک موضع مستحکم تر اقدامی‌کرده‌اند. خواسته‌های ما، حتی شرایط اولیه‌مان هنوز تأمین نشده، یعنی خروج بی‌قید و شرط نیروهای متجاوز عراقی، زیرا ارتفاعات بسیاری ازسرزمین‌های ما وحتی قسمت کمی‌درجنوب درشلمچه دراختیار آنهاست و تازه همان طور که خودشان گفته‌اند ازکشورمان بیرون بروند و درمرزهای پیش از جنگ مستقر شوند یک شرط ما تأمین شده است. و ما برای  گرفتن سایر خواسته‌هایمان  به راهی که انتخاب کرده بودیم، ادامه می‌دهیم. البته روش معمول ما این است که وقتی حرکتی انجام دادیم و ضرب شصتی نشان دادیم مهلتی به دشمن می‌دهیم که فکر کند، بفهمد و تسلیم حق شود. اگر دیدیم  آنها بنا ندارند که تسلیم حق شوند. قدم بعدی را برمی‌داریم.»(8)
در سخنان هاشمی‌رفسنجانی دلایل متعددی برای عقب‌نشینی صدام ارائه شده است که تلاش می‌شود با آوردن  مطالب  طرفین و واقعیت‌های جنگ این دلایل را دسته‌بندی کنیم. دربررسی اولیه، این عقب‌نشینی ناشی از پیروزی درخشان رزمندگان در آزادسازی خرمشهر بود، چنانکه کمال خرازی سرپرست،ستاد تبلیغات جنگ وقت، اعلام می‌کند:
«عقب‌نشینی صدام یک عقب‌نشینی تاکتیکی است که با همفکری مصر، اسرائیل و آمریکا انجام می‌گیرد، زیرا که دشمن  می‌دانست بعد از آزادسازی خرمشهر توسط نیروهای رزمنده اسلام، هدف بعدی حمله وسیع به نیروی دشمن در غرب کشور و پاک کردن میهن اسلامی‌ازآنهاست. صدام که قبلاً نتایج تلخ و زیان باری از حملات دلاورانه نیروهای اسلام داشت تصمیم گرفت قبل از دادن تلفات سنگین درغرب به عقب‌نشینی  دست زده و با اعلام آتش بس و ابراز صلح‌طلبی به خیال خود از شکست حتمی‌اش جلوگیری می‌کند.»(9)
قبل از عقب‌نشینی عراق از منطقه غرب کشور،قرار بود که نیروهای استان همدان عملیاتی را برروی ارتفاعات گاومیشان و باغ کوه انجام دهند، درباره ارائه طرح این عملیات و چگونگی شناسائی‌ها و سرانجام این طرح، جعفر مظاهری می‌گوید:
«... جنب وجوش زیاد در جنوب  و عملیات‌های پیاپی، بچه‌های ما را کلافه کرده بود و مرتب به ما فشار می‌آورد  که باید  اینجا [غرب] هم عملیات شود. خوب با توجه به مشکلات پیش آمده در عملیات 11 شهریور  و تنگ کورک باید به گونه‌ای عمل می‌شد که آن حوادث دوباره پیش نیاید، لذا در جلسه ای  با حضور ناصح، علی شادمانی، حاجی بابائی ومسئولین منطقه غرب روی موضوع زیاد فکر شد. در ابتدای بررسی مقرر شد جائی انتخاب شود که سه ویژگی داشته باشد:
1- دسترسی عملیات
2- امکان پدافند مناسب
3- متناسب با نیرو و امکانات موجود
پس از مطالعات و شناسایی‌های مقدماتی،کل منطقه «باغ کوه و گاو میشان» برای  عملیات پیشنهاد شد.
این منطقه درشمال سرپل ذهاب، درست بعد از دشت ذهاب قرار دارد. به این شکل که در انتهای قراویز، تنگه حمام و ارتفاعات  آهنگران  و در ادامه آن ارتفاعات بشکان وجود دارد و باغ کوه و گاومیشان در واقع روبه روی  ارتفاعات بشکان یعنی  درشرق آن قرار  گرفته است.
بعد از مشخص شدن منطقه پیشنهادی خیلی سریع کارها در سه قسمت آغاز شد:
1- آماده سازی منطقه ؛ با گشت‌های شناسایی که دراین  بخش انجام شده بود توفیق کاملی بدست آمد.
2- تهیه مقدمات و امکانات  پشتیبانی  عملیات. در این بخش مشکلات زیادی بود. هم از نظر مهمات، هم از نظر آتش؛ ازنظر پشتیبانی، مهندسی و غیره، خیلی سریع مسئولان درصدد حل این مشکلات برآمدند.
1- فراهم آوردن نیروی انسانی. دراین باره قرار شد که از همدان. سنندج وکرمانشاه نیروی لازم تأمین شود، خوشبختانه ما موفق شدیم از همدان دو گردان  نیرو به  منطقه بیاوریم. ولی از آن جا هیچ نیروی نیامد. ما برای بسیج نیروی انسانی مشکل زیادی نداشتیم. کادر این دو گردان  ونیروهای آن از کل استان آماده شد، آنها را در پائین گردنه پاتاق، کنار رودخانه مستقر کردیم.
یکی از گردان ها به فرماندهی  حسن زمانی و معاونت حسن تاجوک و آن دیگری به فرماندهی محمد دلاوری  بود، ابتدای  امر این  دو خیلی  نگران بودند، می‌گفتند: «نکند دوباره قضیه 11 شهریور  و تنگ کورک اتفاق بیفتد !» چون آن بچه ها درعملیات 11 شهریور شرکت داشتند  و چشمشان  از آن عملیات ترسیده بود و البته  نگرانی شان بجا بود. خود ماهم  این نگرانی  را داشتیم.  برای همین با آنها هم صحبت کردم وبه آنها قوت قلب دادم. توضیح دادم که تا وقتی  نیرو و امکانات به‌اندازه یک عملیات عالی فراهم نشود، اعلام آمادگی  نخواهیم کرد. بعد از این صحبت‌ها کار آنها با نیروها شروع شد. حال و هوای عجیبی بود. صبح ها به سینه کش کوه ها می‌رفتند ومشغول رزم و تلاش می‌شدند. در همین ایام بود که دوباره حبیب مظاهری سری به ما زد و من به اتفاق  او و دو سه نفر دیگر  برای گشت به دشت ذهاب رفتیم تا وضعیت منطقه را بررسی کنیم. وقتی به اواسط دشت رسیدیم، ناگهان با شلیک گلوله‌های رسام از طرف دشمن روبه‌رو شدیم. آن ها از تمامی‌خطوط و سلاح‌هایشان تیراندازی می‌کردند. ما علت را نمی‌دانستیم، ولی حدس می‌زدیم که یا آنها می‌خواهند عملیات کنند ویا عملیات ما، لورفته  است، اما بعدها متوجه شدیم که دشمن چند روز بعدش قصد عقب‌نشینی داشته است، لذا ماسریع به شهرک المهدی برگشتیم. دراین زمان برادرشادمانی هم به منطقه آمده بود و ما همچنان  دنبال بحث عملیات بودیم اما به دلیل عدم تأمین امکانات لازم، بحث عملیات تا حدودی درپرده ابهام قرار گرفت. بعد که عملیات درشرف لغو قطعی قرار گرفت، برادر شادمانی، حاجی بابایی را به همدان  فرستاد. هرچه حاجی بابایی اصرار کرده بود که جعفر هم با من به همدان بیاید، برادر شادمانی قبول نکرده بود.»(10)

با توجه به سخنان هاشمی‌رفسنجانی و شروع طرح‌های عملیاتی در مناطق محدودی از غرب کشور، و از طرف دیگر آسیب پذیری و پراکندگی نیروهای عراقی، فرماندهی ارتش عراق وادار شد که پس از شکست درخرمشهر، جلو شکست دیگری را بگیرد. به همین دلیل طرح عقب‌نشینی  ارائه گردید. در واقع عراق بااین حرکت (عقب‌نشینی )  درپی اتخاذ  مواضع  مناسب درمقابل رزمندگان ایران بود. درست است که با آزادسازی خرمشهر  نیروهای عراقی بخش وسیعی از مناطق‌اشغالی درغرب کشور و مواضع نامناسب خود را تخلیه نمود،اما در حاشیه داخل نوار مرزی دو کشور درارتفاعات مرزی مواضع دفاعی مناسبی اتخاذ کرد و استحکامات ترکیبی و متراکم شامل سیستم‌های پیچیده از کانال، خندق ضد تانک،خاکریز و انواع میادین مین  ایجاد نمود. در نتیجه تعداد قابل توجهی از یگان‌های دشمن رها شده و نیروهای مستقر در جنوب به شدت تقویت شدند.
عراق به هنگام حضور درخاک ایران به دلیل اینکه ازچند محور حمله کرده بود، از پیوستن و الحاق بازوهای  نظامی‌خود، درمحورهای متعدد ناتوان بود، درنتیجه در آرایش استقرار  نیروهایش دارای دو ضعف عمده بود: 1- دادن جناح 2- دردسترس قرار گرفتن عقبه‌هایش از اینرو تهاجم رزمندگان اسلام به جناحین دشمن و نیز دورزدن نیروهای  عراق و دست یافتن به عقبه‌های آنها منجر به فروپاشی و در هم ریختگی  خطوط  مقدماتی عقبه‌های دشمن شده، امکان هرگونه مقاومت و ادامه نبرد رااز آنها سلب می‌کرد. بر این اساس با عقب‌نشینی سراسری خود سعی کرد سه ضعف عمده‌اش را مرتفع کند:
1- با اتخاذ خطوط پدافندی مناسب، متکی برعوارض طبیعی نوارمرزی،ازفکه به بالا،مسئله جناح‌هایش را حل کند.
2- خطوط پدافندی رسمی‌خود را عملاً کاهش داد.
3- صرفه جویی در قوا و در نتیجه ایجاد نیروهای احتیاط متحرک، درکنترل سپاه ها، را ایجاد کرد.
این مشکل  و دلایل عقب‌نشینی اززبان صدام در جلسه  فرماندهان ارتش عراق چنین بیان می‌شود؛ «دلایلی که باعث بهبود  وضع ما پس از بازگشت به مرزهای  بین‌‌‌المللی شد عبارتند از:از جمله طولانی بودن راههای  مواصلاتی ما به جبهه در خاک ایران که این امر  موجب مسائل زیر می‌شد: 1- مشکل مانور 2 – نیروهای  خودی به مسائل دفاعی در خاک ایران کمتر اهمیت می‌دادند.
4- راههای مراسلاتی و تدارکاتی طویل و در خاک دشمن بود. از سوی دیگر ارتباط مرکز فرماندهی با قرار گاه‌های میدان جنگ به علت طولانی بودن مورد تهدید قرار می‌گرفت؛ دراین حالت نیروهای جلو در معرض انزوا قرار می‌گیرند، به خصوص وقتی  بطورمستقیم وارد عمل شود. دشمن برروی این تاکتیک (جناح گرفتن و دور زدن ) خیلی تکیه می‌کند. ما مجبور بودیم برای حفظ آن جاده ها (عقبه ها) نیروهای پشتیبانی بیشتری تشکیل دهیم. این موضوع برای مسدود کردن معابر نفوذی بسیار سخت  و غیر ممکن  است، نیروهای موظف به این امر، چون اکثراً ازنیروهای ذخیره‌اند و آمادگی ندارند قادر به مسدود کردن همه معابر نفوذی نیستند و لیکن الان کلیه امکانات دفاع برای حفظ خط مقدم فراهم شده و بخش‌های ذخیره نیز تجربه کافی کسب کرده‌اند.
5- احساس سربازان و ارتشیان ما در هنگامی‌که از اراضی و حقوق خود دفاع می‌کنند با حالتی که در عمق هشتاد کیلومتری سرزمین دشمن دارند، متفاوت است.
6- یکی از عوامل مهم دیگر این بود که دشمن درسرزمین خود می‌جنگید و با‌الطبع‌اشنایی کامل با محیط داشت،مثلاً دشمن ازرودخانه و انشعابات آن و رود کارون استفاده می‌کرد و مسائل مترقبه ای را برایمان ایجاد می‌کرد (اصل غافلگیری) و نسبت به نیروهای خط مقدم احاطه داشت.»(11)

ازاین سخنان  می‌توان  نتیجه گرفت که عراق با عقب‌نشینی به مرزهای خود در واقع به خطوط پدافندیش عمق داد و آن را ازآرایش و استحکامات مناسب دفاعی برخوردار ساخت. گذشته ازاین، خود را آماده مواجهه با تهاجم نیروهای پیاده ایران و مهار و کنترل موج‌های تعرض آنها کرد. عراق نیروهای  اصلی و هجومی‌خود را که در خط پدافند قرار داده بود،آزاد کرد و آنها را به عنوان  نیروی احتیاط  دور از خط مقدم مستقر نمود. با دقت به محل استقرار نیروهای عراقی به راحتی می‌توان فهمید که آنان بدنبال تحکیم خود بودند،چنانکه بعد از عقب‌نشینی  و استقرار  در مناطق سوق‌الجیشی و مرتفع عملاً منطقه را تحت کنترل و تسلط داشتند.
«... عراقی‌ها عقب کشیدند که بتوانند  ارتش خود را نگه دارند،آنها اولین خط پدافندی  را که تشکیل دادند ؛ ارتفاعات آق داغ  بود و همچنین ارتفاعات مشرف برمنطقه قصر شیرین تا بدین  وسیله حداقل  خسروی را نگه داشته  و از سوی دیگرکیلومترها از خاک ایران و مناطق سرکوب را دراختیار داشته باشند.»(12)
نیروهای عراق به علت استراتژیک بودن محل‌های استقرار خود، همچنان درقسمت‌هایی از خاک ایران باقی مانده‌اند.(13)

استقرار نیروهای عراقی برارتفاعات سوق‌الجیشی منطقه، محدود به قصر شیرین نبود بلکه درکل منطقه عقب‌نشینی  این اصل رعایت شده بود ؛ حسن دانیالی،یکی از رزمندگان استان همدان، دراین خصوص  می‌گوید:
«... درهمان زمان متجاوزین بعثی درارتفاعات مناطق عقب‌نشینی شده از جمله؛ تنگه‌های هوان، زینل کشی و ارتفاعات مشرف به میان تنگ و کسی که درحد فاصل سومار- میمک و همچنین  ارتفاعات  بهرام آباد و تپه‌های استراتژیک 343و363 مهران مستقر شدند» (14)
بدین ترتیب نیروهای  عراقی از همین ارتفاعات نیروهای ایرانی را زیر آتش داشتند.
بعلاوه برمطالبی که راجع به علل عقب‌نشینی عراق عنوان شد، جعفر مظاهری، معاون میانی، دراین زمینه چنین تحلیل می‌کند:
«با درکی که قبل از جنگ مسئولان عراقی از وضعیت ایران و توانمندی‌های کشور خود پیدا کردند، استراتژی جنگ برق آسا با پیروزی سریع و قاطع را برگزیدند.در این استراتژی ارتش بعث می‌باید در جنوب کشور شهرهای خرمشهر،آبادان، بستان، سوسنگرد، حمیدیه و اهواز را به سرعت به تصرف خود در می‌آورد و همچنین درجبهه مرکزی باید شهر سومار، مهران، نفت شهر،خسروی، قصر شیرین و سرپل ذهاب و گیلان غرب درظرف کمتر از یک هفته به تصرف ارتش بعث در می‌آورد و در مهمترین محور عملیاتی  دشمن در غرب  که خسروی، قصر شیرین، سرپل ذهاب بود باید  با پیش‌روی سریع به گردنه پاتاق دست پیدا می‌کرد. 
دشمن اگر به اهداف خود در زمان تعیین شده دست می‌یافت علاوه برآنکه کشور و نظام را مورد تهدید قرار می‌داد،می‌توانست با ایجاد یک خط پدافندی مستحکم و مطمئن متصرفات خود رابرای مدت طولانی نگهدارد. اما خوشبختانه  بدلیل مقاومت جانانه  نیروهای مردمی‌ و رزمندگان سپاه و ارتش دشمن در هیچ یک از محورها به اهداف اصلی خود دست پیدا نکرد و عدم دسترسی به اهداف باعث شد که دشمن دریک وضعیت نامناسب زمین‌گیر شود.
وضعیت استقرار دشمن باعث شد که در بخشی از جبهه‌ها الحاق پیدا نکند و همچنین جناحین آنها باز و آسیب‌پذیر باشد لذا رزمندگان اسلام درسال دوم جنگ با توجه به این نقطه ضعف دشمن موفق شدند در عملیات‌های ثامن‌الائمه، طریق‌القدس، فتح‌المبین وبیت‌المقدس به پیروزی‌های درخشانی دست یابند و به ارتش عراق آسیب جدی وارد کنند، دشمن برای حفظ نیروهای خود از مناطق غرب عقب‌نشینی یا فرار بزرگ خود را آغاز کرد.
اولین دلیل عقب‌نشینی عراق درغرب رسیدن به یک خط پدافندی مطمئن بود که بتواند از عملیات‌های بزرگ رزمندگان اسلام جلوگیری نماید. او ضمن عقب‌نشینی، درکلیه نقاط سوق‌الجیشی منطقه که عمدتاً هم متعلق به ایران بود، استقرار یافت.
دومین دلیل؛ ما در اصول جنگ، اصلی داریم بنام اصل صرفه جویی درنیرو،دشمن با توجه به صدماتی که در جنوب دیده بود می‌خواست با عقب‌نشینی به نقاط سوق‌الجیشی که باعث می‌شد طول خطوط پدافندی آنها کاهش یابد و با قرار دادن نیروی کمتری دراین خط، نیروهای خود را آزاد و برای ادامه جنگ بازسازی و سازماندهی نماید.
سومین دلیل؛ چون این عقب‌نشینی همزمان با حمله صهیونیست‌ها به لبنان صورت می‌گرفت؛ دشمن تبلیغات زیادی به راه‌انداخت که می‌خواهد به کمک لبنان و فلسطین برود و در واقع می‌خواست  خود را معتقد به آرمان رزمندگان لبنانی و فلسطینی قلمداد نماید و از طرف  دیگر آنکه  مخالفت  با آرمان‌های رزمندگان لبنانی  و فلسطینی رابه ایران بچسباند. اما سوال اینجاست که اگر واقعاً صدام صلح طلب بود، چرا روستاها و شهرهای ما و تأسیسات زیربنایی آنها را قبل از عقب‌نشینی بطور  کلی منهدم و نابود نمود. اگر عقب‌نشینی او تاکتیکی و حساب‌شده نبود، چرا در مهمترین  ارتفاعات  مرزی که متعلق به ایران بود، استقرار  یافت، بطوریکه شهرهای  آزاد شده  را کاملاً دردید و تیررس و کنترل خود قرار داد؟
و اگر صدام در گفته‌های خود  صادق بود چرا همچنان 2500 کیلومتر مربع از خاک جمهوری اسلامی‌ایران را در‌اشغال خود نگه داشت.
پس می‌بینیم  عقب‌نشینی عراق یک نمایش عوام‌فریبانه و کاملاً حساب شده و تاکتیکی بود که ضمن انجام آن به کلیه مقاصدش دست پیدا کرد.»(15)
علی شادمانی، مسئول جبهه میانی سرپل ذهاب، در تأیید تحلیل‌های مظاهری می‌گوید:
«... قبل از آن هم دو عملیات بزرگ داشتیم (عملیات  فتح المبین  و بیت‌المقدس )؛ دشمن تلفات قابل توجهی داد. چه اسیر و چه کشته،ولی ازطول خطوط پدافندیش کم نشد،  بلکه بیشتر هم شد و از سوی  دیگر گمان می‌برد قوای اسلام برای عملیات به طرف غرب بروند، لذا با ادعای صلح‌طلبی از غرب کشور عقب‌نشینی کرد...»(16)
یا به عبارت دیگر، دشمن برای نجات نیروهای درمانده خود در برابر ضربات رزمندگان اسلام، اغلب مناطق را تخلیه وبه ظاهر به مرزهای بین‌المللی بازگشت و نام این عمل را «عقب‌نشینی تاکتیکی » نهاد.(17)
علاوه برموارد مذکور که باعث عقب‌نشینی عراق شد، صدام حسین برای تحت فشار قرار دادن ایران و صلح طلب معرفی کردن خود در سطح بین‌‌‌المللی دراعلامیه‌ای درخصوص عقب‌نشینی اعلام کرد؛ «اگر نهادهای موجود نتواند درباره مسائل مورد اختلاف، مستقیماً با ایران به راه حلی برسند، عراق حاضراست رأی داوری را که سازمان کنفرانس اسلامی‌با جنبش غیرمتعهد یا شورای امنیت صادر کنند، بپذیرد.»دراین اعلامیه دلیل این تصمیم خود را چنین عنوان کرد؛ «تصمیم گیری عراق برای متوقف ساختن کلیه عملیات نظامی،ناشی از درک عمیقی است که کلیه کوشش ها باید درجهت رویا رویی با دشمن صهیونیست هدایت شود.»(18) که البته هاشمی‌رفسنجانی بعد از جلسه شورای عالی دفاع، جواب صدام را چنین داد ؛ «احتمالاً این حیله ای برای نجات صدام و بهره برداری از تجاوز اسرائیل به لبنان است و همین هم جزء اهداف آمریکا و اسرائیل است.»(19) علاوه برموارد مذکور صدام حسین  برای تحت فشار قرار دادن  سربازان و رزمندگان ایرانی و صلح طلب نشان دادن خود، دست به اقدام نمایشی زد و با نصب اعلامیه در سنگر‌های تخلیه شده خود، رزمندگان  ایرانی را چنین مورد خطاب  قرار داد ؛ «سربازان  ایرانی  ! ما برای اینکه به شما ثابت کنیم که صلح طلب هستیم،عقب رفتیم.ولی سران شما جنگ طلب هستند.»(20) ازسوی دیگر همچنانکه گذشت، مبارزه با اسرائیل را بهانه صلح‌طلبی و عقب‌نشینی خود معرفی کرد، تا ایران را در افکار عمومی‌بویژه کشورهای  اسلامی‌بیشتر تحت فشار قرار دهد.(21) اما تمام این موارد بهانه‌‌ای  بیش نبود جزء درجهت تحکیم مواضع خود و رفع نواقص پدافندیش و تحت فشار قرار دادن ایران و به دست آوردن فرصت لازم جهت بازسازی  و تقویت ارتش خود و دلسرد کردن رزمندگان  ایران اسلامی‌که با حملات بی وقفه خود دشمن را دچار سردرگمی‌کرده بودند. صلح‌طلبی عراقی‌ها و صدام زمانی رنگ می‌بازد که دنیا، آن روز، با تخریب کامل قصر شیرین و ویرانی منطقه قبل از عقب‌نشینی، به دست عراقی‌ها روبه رو شد. بطوری‌که دکتر کمال خرازی، سرپرست ستاد تبلیغات جنگ، دربرابر خبرنگار گفت: «ما چگونه  می‌توانیم ازاین همه غرامت  صرف نظر کنیم درحالی که بیش از 90 درصد قصر شیرین ازبین رفته است، چگونه می‌توانیم نجنگیم و عراق و حامیانش را وا دار  به پرداخت غرامت نکنیم. قصر شیرین هنوز دردست مانیست که چنین ویرانی درآن انجام شده است و دیگر جای هیچ ادعایی برای عراق در مورد این ویرانی باقی نمانده است.»(22) از سوی دیگر خبرگزاری فرانسه دراین باره گزارش داد؛ «عراق از هفته قبل، قصر شیرین نقطه‌ای در غرب ایران که  قبلاً‌اشغال شده بود، عقب‌نشینی کرد. قصر شیرین از نقشه خط خورده است و به میدانی  از سنگ و کلوخ که تنها چند ساختمان در آنجا باقی مانده تبدیل شده است. روز یکشنبه تنها پاسداران  انقلاب، در این محل که قبل از جنگ یک شهر مرزی 50 هزار نفری بود، دیده شدند .»(23) علی شادمانی دراین خصوص می‌گوید: «به قصر شیرین رفتیم، دیدیم که آن جا ویران  شده و هیچی از آن باقی نمانده...»(24)
با تمام تدابیری که صدام دراجرای نقشه خود مبنی بر صلح‌طلب بودن به کار بست، در نهایت به غیر واقعی بودن این عقب‌نشینی اعتراف نمود: «نیروهای  عراقی به علت استرتژیک بودن محل‌های استقرار خود، همچنان درقسمت‌هایی از خاک ایران باقی مانده‌اند.»(25)

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- ستیز با صلح، ستاد تبلیغات جنگ شورای عالی  دفاع مقدس جمهوری اسلامی‌ایران، تهران،1366 ش، ص104
2- مصاحبه با جعفر مظاهری،20/3/1389،همدان.
3- اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای  دفاع مقدس استان همدان، آرشیو،خاطرات،علی رضا رضایی فرد
4- مصاحبه با احمد حکمی،20/5/1368،همدان
5- غلامعلی،شجاعیان،راز سبز آتش، بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس،تهران،1375 ش، ص55
6- مصاحبه باحسین همدانی،22/4/1390، همدان.
7- علی سمیعی، کارنامه توصیفی عمیاتهای هشت سال دفاع مقدس،تهران،کوثر، چاپ سوم، 1382 ش،ص132
8- روزنامه جمهوری اسلامی،ص4،ش892،9 تیر 1361،ص14.
9- همان،ش889،5تیر 1361،ص12.
10- . جعفر مظاهری،20/3/1389، همدان.
11- .ر.ک: از خرمشهر  تا فاو، معاونت سیاسی ستاد کل سپاه پاسداران،تهران،1367ش.
12- مصاحبه با لطف الله بیات،23/9/1389،همدان.
13- مصاحبه باحسین همدانی،22/4/1390،همدان.
14- اداره کل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان همدان، آرشیو،خاطرات حسن دانیالی.
15- مصاحبه  با جعفر مظاهری،07/03/1389،همدان.
16- مصاحبه با علی شادمانی، 20/11/1389،همدان.
17- همان.
18- محمد درودیان ،علل تداوم جنگ، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه،تهران،چاپ دوم،1384،ص170
19- روزنامه جمهوری اسلامی،5/03/1380،ص8.
20- جعفر مظاهری ،20/3/1389،همدان.
21- گل علی بابائی، ضربت متقابل،تهران،سوره ص، چاپ سوم،1388 ش،ص55.
22- روزنامه جمهوری اسلامی،ص 14، ش889،5 تیر 1361،ص12.
23- همان،ص2.
24- مصاحبه با علی شادمانی ،20/11/1389،همدان
25- محمد درودیان، همان،ص178.

پژوهشگر:ابوالفتح مومن



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

28 آبان 1390
سيدولي هاشمي
مطالب جالب وتازه اي ازاين منطقه بودبا اينكه بنده سالهاهست كه بارزمندگان و فرماندهان مازندراني مصاحبه ميكنم چنين چيزي راازآن هانشنيدم شايدبه اين خار كه انهادرجنگ78روزهي فاودرگير بودند.

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.