هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 36    |    9 شهريور 1390

   


 

عید سعید فطر مبارک!


كارگاه هاي مهارت‌ مصاحبه در شيراز برپا می شود


فرآیند ثبت تاریخ شفاهی انقلاب دارای هزینه و زمان بر است


تاريخ شفاهی اسراي ايراني و عراقي جنگ تحميلي تدوين مي شود


برگزاری دومين جشنواره خاطره‌نويسی در خراسان شمالی


جمع‌آوری تاريخ شفاهی آزادگان گيلان


خاطراتی درباره خبرنگار شهید، محمدرضا امانی


تاريخ شفاهي خوئين، گفت و گو با يحيي آل اسحق


گزارشی از مراسم رونمایی كتاب سفیر 7 هزار روزه


خاطرات سفیر هفت هزار روزه


رجایی از آغاز تا شهادت


ماهنامه تجربه شماره 3 منتشر شد


نقد کتاب خاطرات منصور رفيع زاده


یازدهمین شماره‌ی «پیام بهارستان» با 59 مقاله


شماره 159 كتاب ماه تاريخ و جغرافيا


یادداشت‌های روزانه محمدعلی فروغی


تاريخ شفاهي در جنوب شرق آسيا-15


برنده جایزه پژوهش تاریخ شفاهی چارلتون اعلام شد


خاطرات هنری گریدی، سفیر آمریکا در ایران 1-1950


 



خاطرات هنری گریدی، سفیر آمریکا در ایران 1-1950

صفحه نخست شماره 36

عنوان اثر: خاطرات سفیر هنری اف. گریدی (Henry F. Grady)، ازجنگ بزرگ تا جنگ سرد، ویرایش جان تی. مکنی (John T. McNay) ، کلمبیا: انتشارات دانشگاه میسوری، 2009.
ISBN 9-8-8262-1832-2, vii + 209pp

انتظار می‏رود که خاطرات سفیر هنری اف. گریدی طی نیم قرن گذشته، یعنی از زمان نگارش، به چاپ رسیده باشد چراکه این خاطرات از بسیاری جهات شبیه خاطرات دیگر دیپلمات‏ها‏ست که آن موقع به چاپ رسید. عدم تحقق این امر تا حدی متوجه آلفرد ای. ناف (Alfred A. Knopf)، ناشر مشهور است که با کمال بیرحمی و صراحت نامه امتناع از این کار را در سال 1954 برای گریدی فرستاد و سفیر از پیگیری این امر ناامید شد. ناف در بخشی از نامه خود نوشت، "امیدی به اصلاح دستنوشته شما نداریم. صادقانه بگویم: این متن بسیار ضعیف نوشته شده و مبهم بودن آن ناامید کننده است....باور نمی‏کنم که هیچ ناشر دیگری هم چاپ این کار را با شکل فعلی بپذیرد". متاسفانه برای گریدی وقت زیادی باقی نمانده بود؛ او در سپتامبر سال 1957 پس از یک دوره طولانی بیماری درگذشت.(1)
دستنوشته‏ها‏ی گریدی از آن زمان در میان اوراقش در کتابخانه هری اس. ترومن  (Harry S. Truman) باقی مانده بود. بیاد دارم که نخستین بار 30 سال پیش با این خاطرات روبرو شدم. به عنوان محقق دریافتم که برخی نکات و مشاهداتش، به ویژه در مورد ایران، کاملا مفید بود. نامه ناف نیز جالب توجه بود. به ندرت نوشته‏ای ‏چنین گزنده را خوانده ام. در آن موقع نمی‏توانستم بفهمم چه چیز باعث شده ناف چنین کلماتی را برروی کاغذ بیاورد، هنوز هم کاملا به انگیزه‏ها‏ی او پی نبرده ام.(2)
در هر حال بالاخره جان تی مکنی خود خاطرات گریدی را همراه با توضیحات درخور آن، منتشر ساخته و در این اثر به دوره سال‏ها‏ی اصلاحات(New Deal)، جنگ جهانی دوم و اوایل جنگ سرد (1945-1951) پرداخته شده است. گریدی پیش از ورود به دنیای دیپلماسی سابقه‏ای ‏قابل توجه در اقتصاد و امور مالی داشت. شاید این امر به روشن شدن دلیل پافشاری او بر این که ایالات متحده از قدرت‏ها‏ی استعماری، انگلستان و فرانسه، به دلیل وضع محدودیت‏ها‏ی امپریالیستی بسیار از سوی ‏آن‏ها، فاصله می‏گیرد، کمک می‏کند. بعد‏ها‏ او مدعی شد: «ایالات متحده باید از جنبش‏ها‏ی ملی گرای کشورهای در حال توسعه استقبال کند، حتی اگر ‏آن‏ها در حال مقابله با متحدین ارروپایی ما باشند، چراکه هر کاری به جز این ‏آن‏ها را تسلیم اتحاد شوروی می‏کرد و در جنگ سرد بازنده می‏شدیم.»
گریدی سابقه‏ای ‏طولانی و فعال در خدمات دولتی داشت. یکی از اولین فعالیت‏ها‏ی او شامل سفر به سرزمین‏ها‏ی کرانه اقیانوس آرام درست پیش از حادثه پرل هاربر(Pearl Harbor) بود. جوّ غیر واقعی که از مانیل تا سنگاپور با آن برخورد کرد موجب شد نظرات قابل توجهی در مورد آن زمان ارایه دهد. او پس از جنگ شدیداً درگیر مسئله فلسطین شد. رئیس جمهور ترومن در سال 1946 او را به لندن فرستاد تا با انگلیسی‏ها‏ به توافق برسد. گزارش گریدی-موریسون که در آن راه حلی بدون برقراری دولت یهود ارائه شده بود، به گوش صهیونیست‏ها‏ رسید و ‏آن‏ها شدیداً تلاش کردند که ترومن گزارش و مولف آن را از خود براند. گریدی به مدت کوتاهی در حالت بلاتکلیفی باقی ماند. او در این بخش مخالفت خود را با صهیونیسم ابراز داشته و معتقد است سیاست ایالات متحده شکست خورد. او می‏نویسد: " یک دولت یهود راه حل نیست".
اوج فعالیت او یک دوره پنج ساله است، 51-1947، که به صورت مداوم به عنوان سفیر در سه منطقه پر آشوب هند ، یونان و ایران، کار کرد. برداشت‏ها‏ی او در مورد جواهر لعل نهرو، ماهانداس کی. گاندی و محمد علی جناح که، اگرچه اندک اند ، ولی جزئیاتی را در مورد خشونت‏ها‏ی بین فرقه‏ای ‏پس از استقلال روشن می‏کند که قابل تامل است. مشاهدات او در مورد یونان که در آن برخی از مقامات آمریکایی به اندازه سلطنت‏طلبان یونانی او را اذیت کردند، بعدی مهم را نشان می‏دهد.
رئیس جمهور ترومن و وزیر امور خارجه اچیسن (Acheson) از گریدی خواستند که ماموریت ایران را، که در سال 1950 یکی از بحرانی ترین نقاط دنیا محسوب می‏شد، بپذیرد. این تصمیم ناکارآمدی سفیر را به اثبات رساند. او روز به روز بر انتقادات خود از طرفداری اچیسن انگلستان و آنچه تمایل افراطی او به سوی لندن می‏دانست، افزود. اختلاف بین او و وزیر خارجه به حدی غیر قابل ترمیم رسید و به گریدی بیشتر و بیشتر به عنوان کسی که صرفاً برای گزران دوران خدمتش به تهران رفته، نگریسته شد. او در نیمه سال 1951 با عجله فراخوانده شد. تبادل نامه‏ها‏ی تند با رئیس جمهور پیامد پایان سریع و غم انگیز یک دوره طولانی فعالیت کاری او بود.
گریدی دیدگاهی غیر معمول از اچیسن ارائه می‏دهد و او را کینه توز می‏داند؛ او وزیر خارجه را متهم می‏کند که تمام دلایل ناکامی در ایران را متوجه او کرده است. مکنی خود نیز در کتاب اچیسن و امپراطوری: لهجه انگلیسی در سیاست آمریکا(2001)  به شدت از اچیسن انتقاد کرده است و شاید همین موضوع او را به سوی خاطرات گریدی جلب کرده باشد. باید گفت شاید در دفاع از اچیسن، مکنی برخلاف آن چه گریدی باور داشت، تلاش کرد سیاست انگلیس در مورد ایران را تلطیف کند، اما در نهایت اچیسن رابطه خود با انگلیسی‏ها‏ را بر سر این مسئله بر هم نزد.
گریدی شخصیتی قوی داشت. او همچون اچیسن از تحمل احمق‏ها‏ خشنود نبود. او در موقعیت دیپلماتیک خود از عزت نفس زیادی برخوردار بود، و هر چالشی در این زمینه را با پاسخی تند روبرو می‏کرد. اوریل هریمن (Averell Harriman) در دوره فعالیت گریدی هم در یونان و هم در ایران به عنوان «سفیر عالی super-ambassador» برگزیده شد و آرای او در مورد این دو حادثه جالب‏ترین بخش‏ها‏ی این کتاب را تشکیل می‏دهند.
گر چه جای بحث نیست که این خاطرات باید بخشی از گزارش‏ها‏ی چاپ شده باشد، اما امروزه بسیاری از مشاهدات گریدی قدیمی به نظر می‏رسد، خاطراتی که در آن بیش از حد از اصطلاحات جنگ سرد استفاده شده است و این نظرات گاهی نیز ساده لوحانه به نظر می‏رسند. مثلاً برداشت گریدی از نیت واقعی انگلیسی‏ها‏ دراعلامیه بالفور مبنی بر این که هدف نهایی آن تسهیل تشکیل درست دولت یهود در فلسطین بود، ضعیف به نظر می‏رسد. او به همین شیوه از شاه ایران به عنوان یک پادشاه مشروطه تمجید می‏کند و بازگشت او به تهران را در اوت سال 1953، بدون در نظر گرفتن کودتایی که سازمان سیا برای باز گرداندن او به اجرا در آورده بود، تحسین می‏کند. با آنکه او در جایی دیگر نخست وزیر محمد مصدق را با حسن نیت با گاندی مقایسه می‏کند، اما اشاره می‏کند که اگر شاه برای همیشه تبعید شده بود، احتمال بروز دیکتاتوری وجود داشته است، هرچند در اینجا چندان مطمئن به نظر نمی‏رسد. گریدی به رغم حمایتش از کشور‏ها‏ی در حال توسعه، نمی‏تواند به طور کامل از دیدگاه پدرسالار‏انه‏ای ‏که مشخصه دیپلمات‏ها‏ی غربی آن عصر بود، دور شود. او مردد است که آیا ایرانیان قابلیت اداره صنعت نفت خود را دارند یا خیر و گمان نمی‏کند ‏آن‏ها واقعاً پیشنهادهای انگلیسی‏ها‏ را که در سال 1951 مطرح شد، درک کرده باشند.
مکنی حاشیه نویسی‏ها‏ی کوتاه اما مفیدی را در طول متن اضافه کرده است؛ که ای کاش با تحلیل بیشتر بود. چرا گریدی از رابطه پر مشکل وزیر خارجه کورد هال(Cordell Hull)  با فرانکلین دی. روزولت(FDR) بی اطلاع به نظر می‏رسد؟ چرا رابطه سفیر با همکاران آمریکایی اش اینقدر دچار مشکل بود؟ (که فهرست آن شامل لوئیس جانسون (Louis Johnson)، هربرت فیس (Herbert Feis)، جان نوین (John Nuveen)، اوریل هریمن (Averell Harriman)، پاول هافمن(Paul Hoffman) ، دین اچیسن (Dean Acheson) و دیگران می‏شود.) مکنی در اقدامی خوب به شرح هر یک از این حوادث به صورت مجزا می‏پردازد، اما اگر کسی نگاهی به عقب بیندازد و از چشم اندازی دورتر نگاه کند، الگوی منسجمی قابل رویت است که نیاز به ارزیابی دارد. گاهی اظهارات مکنی گمراه کننده است، از جمله وقتی راه‏حل امروزی دولتین فلسطین-اسراییل را با گزارش گریدی-موریسون مقایسه می‏کند.
گریدی از کاهش نقش سفیر در هدایت روابط خارجه تاسف می‏خورد و نسبت به دخالت بیش از حد کنگره یا کاخ سفید در حیطه فعالیت وزارت خارجه هشدار می‏داد. اگر احتمالا الان می‏دید که این روند از دهه 1950 تاکنون تا چه حد توسعه یافته است، سر خورده می‏شد. او همچنین معتقد بود که سیاست خارجی پویاست و به این نکته باور داشت که " تغییر یک قانون است". شاید اگر امروز او می‏بود، از دیدن تحولات جدید در دیپلماسی جهانی چندان شگفت‏زده نمی‏شد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1) آلفرد ای. ناف به هنری اف. گریدی، 6 ژانویه 1945. اوراق هنری اف. گریدی، کتابخانه هری اس. ترومن، ایندیپندنس، میسوری.
2) گریدی تردید داشت که "برکناری نابجای او" نتیجه موضع‏اش در مورد فلسطین و صهیونیسم باشد. گریدی به بن دی. ردمن (Ben Ray Redman)، 5 فوریه 1945، اوراق هنری اف. گریدی، کتابخانه هری اس. ترومن.

به قلم: جیمز گود (James Goode)، دانشگاه ایالتی گراند ولی (Grand Valley State University)
ترجمه: اصغر ابوترابی

منبع: مطالعات ایران (Iranian Studies)، ج 44، ش3، می‏2011، صص426- 428 (بخش معرفی آثار).



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.