هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 15    |    11 اسفند 1389

   


 

فراخوانِ شرکت در کارگاه روش شناسی نوین تحقیقات


تاریخ شفاهی سازمان کتابخانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی


گفت‌وگو با مرتضي سرهنگي به بهانه انتشار مجموعه سه جلدي «آنچه اتفاق افتاد»


تاریخ شفاهی بازسازی (1) سرپل ذهاب


تاریخ کدام شاهان


تأملاتی در چند مفهوم بنیادین دانش تاریخ


گفت و گو با سید احمد زرهانی


زندگي نامه و خدمات علمي و فرهنگي پروفسور سيد محمود حسابي


ساواك با همكاري مدير مدرسه ناخن همكلاسي‌هايم را مي‌كشيد


پيشينه تاريخي ايرانيان در كتاب‌هاي درسي لهستاني‌ها


استانداردهای روایت


تاریخ شفاهی ارتش در انقلاب اسلامی


زندگي نامه و خاطرات اكبر فتورایی


 



تاریخ شفاهی بازسازی (1) سرپل ذهاب

صفحه نخست شماره 15

آباد اما ويران

با آغاز رسمی جنگ در 31 شهریور1359 از سوی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، غرب کشور از جمله منطقه عمومی سرپل ذهاب و قصر شیرین جزء اولین مناطقی بودند، که توسط ارتش رژیم بعث اشغال شدند و مردم این نواحی آواره کوه  و دشت گشتند و عده ای هم اسیر، یا مجروح و یا به شهادت رسیدند.
با عملیات بیت المقدس و آزادی خرمشهر درخرداد 1360، رژیم بعثی عراق به دلیل ناتوانی نظامی و عمق بخشیدن به خطوط دفاعی خود و تظاهر به صلح طلبی قسمت هایی از مناطق غرب کشور از جمله منطقه عمومی سرپل ذهاب و قصر شیرین .... را تخلیه کرد ودر مناطق سرکوب ومشرف بر منطقه استقرار یافت. با عقب نشینی عراق ، بحث استقرار نیروها و بازسازی شهر سرپل ذهاب و روستاهای آن مطرح شد. پس از رایزنی های متعدد، در نهایت استان همدان، استان معین انتخاب و مسئول بازسازی شهر سرپل ذهاب و روستاهای آن شد.
در این پژوهش و تحقیق که مبتنی بر تاریخ شفاهی است، محورهای زیر را مورد بررسی قرار می دهد:
- اهداف باز سازی و میزان تحقق این اهداف .
- میزان مشارکت مردم استان همدان واهالی منطقه.
- میزان مشارکت دستگاه های اداری ونظامی، موانع ومشکلات ستاد باز سازی.


بعد از عقب نشيني عراق از منطقه عمومي سرپل ذهاب و قصرشيرين در تاريخ (7/4/1361) يكي از مسائلي كه مطرح شد بازسازي مناطق تخليه شده بود. از جمله منطقه سرپل ذهاب كه به شدت توسط عراقي ها تخريب شده و اهالی شهر و روستاهای اطراف  منازل خود را ترك كرده و به مناطق امن رفته بودند .
فرهاد خادمي: مسؤل كارگاه شن ماسه بنياد مسكن انقلاب اسلامي همدان در سرپل ذهاب مي گويد: «....وقتي كه ما وارد سرپل ذهاب شديم شهر خراب شده بود و مردمي هم در آنجا ساكن نبودند....»1
با عقب نشيني عراق، قرار شد كه منطقه سرپل ذهاب بازسازي شود. اين مهم به استان همدان واگذار گرديد، اما قبل از تشكيل ستاد يا تشكيلاتي براي بازسازي، مسئولين استان همدان از جمله امام جمعه وقت، آيت الله نوري همداني، از منطقه بازديد كردند تا ارزيابي دقیقی از خسارات وارده کنند.2
سپس در تاريخ 07/04/1361 ستادي به نام ستاد بازسازي شهر سرپل ذهاب [از این پس به اختصار: ستاد] و روستاهاي آن تشكيل شد. ستاد با استقرار در فرمانداري همدان و با همكاري دفتر امام جمعه همدان، استانداري و جهادسازندگي فعاليت خود را آغاز كرد. و با صدور اطلاعيه اي ضمن اعلام موجوديت از نيروهای متخصص و داوطلبان، برای شركت در امر بازسازي سرپل ذهاب دعوت كرد. ثبت نام از داوطلبان را دفتر موقت ستاد واقع در مسجد جامع همدان انجام می داد.3
در ادامه شماره حسابی در نزد یکی از بانک ها افتتاح و در اختیار تمام روستائیان و شهروندان استان همدان قرار گرفت؛ تا مردم، كمك هاي نقدي خود را به آن واریز کنند. تا پايان هفته جنگ [در سال 1361] ستاد در 27 مسجد در شهر همدان آمادگي خود را برای ثبت نام از نيروهاي داوطلب اعلام کرد. در همين زمان براي اولين بار كمك هاي مردمي برای امر بازسازي منطقه جنگ زده سرپل ذهاب ارسال گردید.4
محمدصادق چيت سازيان، مسؤل بازسازي شهر سرپل ذهاب، درباره شكل گيري ستاد مي گويند: «اعضاي ستاد عبارت بود از استاندار، امام جمعه همدان [آيت الله نوري همداني]، جهادسازندگي، بنياد مسكن و كساني كه در خود منطقه بازسازي و نوسازي حضور داشتند. بدين ترتيب ستاد اصلي شکل گرفت ... ستاد پشتيباني بازسازي سرپل ذهاب هم با مسئوليت آقاي جوكار در همدان شكل گرفت و من به عنوان مسئول اجرايي بازسازي و نوسازي شهر سرپل ذهاب مسئوليت گرفتم و به اتفاق چند نفر از برادران در تاريخ 07/07/1361 به سرپل ذهاب رفتیم ....»5
براي تسريع در امر بازسازي نوعی تقسيم كار بين ادارات متولي استان انجام شد. محمدصادق چيت سازيان در اين مورد مي گويد: «..... بنياد مسكن مسؤل بازسازي خانه هاي روستايي جهاد سازندگي مسؤل بازسازي اماكن عمومي روستاها (امثال مساجد، حمام، مدرسه) شدند. بازسازي شهر را هم استانداري همدان به عهده گرفت، من از طرف استانداری مسؤليت شهر را به عهده گرفتم. مشكلات ما در شهر كه در تیررس دشمن بود از بقيه بيشتر بود.»6
فرهاد خادمي در تأييد اين تقسيم بندي مي گويد :
«...... بازسازي شهر به سازمان مسكن و شهرسازي سپرده شدو بازسازي روستاهاي سرپل ذهاب به بنياد مسكن انقلاب اسلامي استان همدان كه استان معين بود واگذار، گردید...»7
قبل از همدان، گروه هايي از استان هاي آذربايجان، خراسان و ایلام (شهرستان دهلران) تحت نظارت استانداري كرمانشاه در منطقه مشغول فعاليت بودند، اما با ورود استان همدان به این عرصه، کارها به آنها واگذار شد.
محمدصادق چيت سازيان در خصوص كنترل شهر مي گويد:
«بعد از رفتن تبريزي ها ما شهر را تحويل گرفتيم و يك ستاد شهري براي كنترل شهر تشكيل داديم، براي اين هدف بسيجي هاي همدان را در شهر مستقر كرديم، چرا كه وسايل مردم در منازل شان باقی مانده بود و ما بايد امانت داري مي كرديم تا افراد غريبه وارد شهر نشوند.»8
با در اختيار گرفتن و كنترل شهر، مقدمات بازسازي فراهم گرديد. با نقشه برداري و تشكيل پرونده و شناسائي مالكين حركت اول آغاز شد البته در اين زمينه از تجربيات گروهاي قبلي نيز استفاده شد؛
«.... آقاياني كه از تبريز آمده بودنداز خانه هاي تخريب شده عكس برداري و براي آنان پرونده تشكيل داده و آنها را طبقه بندي كرده بودند. این پرونده ها را به ما تحویل دادند.»9
 ستاد كار بازسازي و نوسازي را در حالی شروع كرد؛ که  اهالي حضور نداشتند. فقط صاحب خانه مي آمد محدوده ساختمان را مشخص مي كرد.10
مسئولان در اين مرحله هم پاي كارگران و ديگران مستقيمأ وارد كار شده و صادقانه فعاليت مي كردند، و توجهی به خطرات حملات توپخانه ايي و هوايي دشمن كه محدود به زمان و مكان خاصي نبود نمی کردند.
در این خصوص فرهائ خادمی می گوید: «بعضی اوقات جلسات شبانه ما تا اذان صبح طول می کشید، دوستان از خود گذشتگی بسیاری داشتند.»11
او همچنین اظهار می دارد: «در منطقه بازسازي كه بنده در كارگاه شن و ماسه فعاليت مي كردم .بحث اين نبود كه چه کسی مسئول است و پشت ميز بنشيند و دستور بدهد، بلكه همه بسيجي وار كار مي كردند، مثلاً خودمان ماشين سيمان را خالي مي كرديم.»12
كار بازسازي با استفاده از كارگران و نيروهاي بومي شتاب بيشتري گرفت. در آغاز كارگران بيشتر از داوطلبين استان همدان و نيروهاي روز مزد اين استان بودند،13 اما با گذشت زمان و بازگشت مردم به منطقه حضور نيروهاي محلي پررنگ گرديد و از بسیاری هزينه ها مانند ایاب و ذهاب كاسته شد.
مرتضي قهرماني، معاون چیت سازیان، در این خصوص مي گويد:
«ما از كارگران بومي استفاده مي كرديم. با اتوبوس صبح ها آنها را جمع كرده و به محل مي آورديم و عصرهم به محل زندگيشان مي رسانديم. به آنها دستمزد نيز پرداخت مي شد. همين امر باعث بازگشت و اسكان مردم در منطقه گردید.»14
چيت سازيان معتقد است حضور و نظارت مردم در امر بازسازي باعث ارتقاي كيفيت كار و رضايت مندي اهالي مي شد ؛ «ما يك نفر از هر خانواده ايي را به عنوان سرپرست براي نظارت مي گذاشتيم و تمام امكانات را در اختيارشان قرار مي داديم، حتي قند و چاي هم از ستاد به آن ها مي داديم، این اقدام باعث رضايت مندي عجيبي در بين مردم شد.»15
علاوه بر مشاركت مردم شهر سرپل ذهاب در امر بازسازي، روستائيان نيز با مراجعت به روستاها خود فعالانه در امر بازسازي روستاهاي شرکت کردند. خادمي در اين باره مي گويد :
«.... حدود 87 روستا تحت نظر بنياد مسكن همدان بود، كه طبق آمار 3800 خانوار داشتند. از جمله روستاهاي بزميرآباد، سراب گرم اوليا ، سراب قلعه شاهين و روستاي الياسی اكثر ساكنين آنها به كردستان عراق رفته بودند. از هشتاد خانوار الياسي فقط سه خانوار مانده بود .... ما خوشبختانه در كارگاه اصلاً مشكلي نداشتيم چون كارگران به اصطلاح ساده [بدون تخصص] و از اهالي همان روستاهاي اطراف و هم جوار بودند. اگر ما كارگر از همدان يا سرپل ذهاب مي آورديم، بايد سرويس اياب و ذهاب براي آنها مي گرفتيم. علاوه بر اين خطرات جاده اي هم داشت ، در حالي که كارگران بومي خودشان صبح و عصر پياده رفت و آمد مي كردند و ما نيز به آنان دستمزد می دادیم.»16
«.....يكي از مشكلات سرپل ذهاب تهيه شن و ماسه بود. ما با ايجاد يك كارگاه شن و ماسه اين مشكل را حل كرديم .اهالي وقتي مي خواستند خانه اي بسازند مي آمدند از كارگاه ما  سيمان و شن و ماسه مي خريدند و از درختان بلوط براي سقف منازل استفاده مي كردند و حتي سوخت تراكتور شان هم از كارگاه مي گرفتند.»17
ستاد در اواخر سال 1361 در اقدامی جالب برای کاهش هزینه ها، تصمیم به استفاده از زندانيان عادي گرفت؛ و از هر زنداني بر حسب تخصص اش استفاده مي کرد.
مرتضي قهرماني، كه از اواخر سال 1361 جانشين چيت سازيان در امر بازسازي شهر سرپل ذهاب شده بود، در اين باره مي گويد:
«... ما بعد از مدتي متوجه شديم؛ در امر بازسازي ضرر مي كنيم. بنابر این تصميم گرفتيم راهکاری برای کم کردن هزینه ها پیدا کنیم؛ به همين دليل از زندانيان عادی استان هاي همدان، خرم آباد و تهران استفاده كرديم. آيت الله موسوي اردبيلي، در آن زمان رئيس قوه قضائيه بود، به منطقه آمد، او وقتي با این صحنه مواجه شد، مارا تشويق كرد اين كار را ادامه دهيم. گفت؛" بهترين كار را كرده ايد با اين كار حداقل جلوي ضرر مادي را خواهيد گرفت." اما عده اي، از جمله كرمانشاهي ها به اين شيوه اعتراض داشتند. ما به زندانيان برحسب تخصص و مهارتشان حقوق مي داديم.»18
 رفتار مسؤلان ستاد با زندانيان آنان چنان برادرانه و اعتماد آميز بود كه خيلي ازكارها به آنان سپرده مي شد. در حالي که هيچ نگهبان و مأموري مراقب آنان نبود.
محمدصادق چيت سازيان، در اين باره مي گويد:
«....زندانيان بدون هيچ نگهباني آزادانه كاري مي كردند. حتي روزهاي پنج شنبه و جمعه در حالي كه راننده اتوبوس از خودشان بود، بدون هيچ كنترلي همگي برای دیدار خانوادهایشان به همدان مي آمدند و بر مي گشتند. ما فقط توكلمان به خداوند بود. حتي وقتي مي خواستيم از شيراز قير تهيه كنيم يكي از زندانيان را انتخاب كرديم و او را با يك ماشين تريلي و يك ميليون تومان پول راهي شيراز كرديم. در حالی که همه مي گفتند ؛ او ديگر بر نمي گردد. ولي ايشان سر ساعت و به موقع برگشت.»19
از ديگر مسائلي كه در امر بازسازي اهميت بسیاری داشت. تهيه و نوع مصالح ساختماني بود. در شهرسرپل ذهاب سعي برآن بود بافت اصلي شهر و نوع مصالحي كه قبلاً در بناها و ساختمان ها به كار رفته بود، دوباره استفاده شود. اكثر ساختمان ها از چوب بود. مگر ساختمان هايي كه در خيابان هاي اصلي واقع بودند.
«.....ما مصالح را از كرمانشاه، همدان و منطقه تهيه مي كرديم. تلاش ما اين بود، خانه ها را به شكل بومي خودشان بسازيم. اگر از تيرآهن بود با تيرآهن بسازيم و اگر با تير چوبي سقف زده بودند ما نيز با تير چوبي كار کنیم. ولي استفاده از تيرآهن كم اتفاق مـي افتاد، مگر خانه هاي دو يا سه طبقه ای كه در مسير اصلي بودند....»20
«....ما گچ را از لرستان و چوب را از همدان تهيه مي كرديم . يك مدتي هم شن را از خود منطقه از يك رودخانه برداشت مي كرديم. اما پس از مدتی آن کار را به دلیل بودن در زیر دید دشمن، متوقف کردیم. بعد ماسه و شن را از طاق بستان كرمانشاه می آورديم ..... چوب ها از همدان تهيه مي شد؛ يا خريداري مي كرديم يا مردم اهدا مي کردند، آنها را درانبار مصالح دركنار آجر، سيمان، گچ، تيرآهن و دیگر لوازم ساختماني نگه داري مي كردیم. ساختمان ها را به طور كامل و تكميل شده تحویل می دادیم.»21
تهیه و نوع مصالح ساختماني در روستاها شكل دیگری داشت. مصالح اين ساختمان ها همه از چوب، سنگ و مواد موجود در منطقه بود. علاوه بر تهيه اين مصالح از استان همدان و كرمانشاه و كمك هاي مردمي، سعي مي شد ازمواد ودیگر لوازم به جاي مانده در سنگرهاي عراقي نیز استفاده گردد.
«.... چون در منطقه سنگ هاي خوبي بود و برای ما ارزان تمام مي شد . ما ديوار چيني را با سنگ شروع مي كرديم. سيمان را از كارخانه مي خريديم و درمکانی متعلق به شرکت زارعي که كمتر آسيب ديده بود، انبار مي كرديم. شن و ماسه را از راهی بسیار دور و خطرناك مي آورديم. به همين دلیل پس از مدتی يك كارگاه شن و ماسه بين بزميرآباد و سرپل ذهاب در كنار رودخانه دل شير احداث کردیم و تا حدودی از مشكل کاستیم. تمام سقف ها و در و پنجره ها را با چوب کار می کردیم. همه آنها از منطقه و همدان تهيه مي شد، اما يك قسمت عظيمي از مواد و مصالح را از سنگرهايی كه عراق بعد از عقب نشيني به جای گذاشته بود، به دست مي آورديم .... عراق در جاهايي مثل بمو و خان ليلي از تيرآهن 18 براي سنگر سازي استفاده كرده بود. ما آنها را جمع آوري كرديم و همچنین از سيم خاردارهای به جا مانده به عنوان حصار براي دور كارگاه و مکان های دیگر استفاده مي شد. علاوه بر این از الوارهاي محكم ومقاوم روسي به جای مانده از عراقی ها براي سقف خانه ها و در و پنجره استفاده مي كرديم. بدين ترتيب ما انباري از چوب و آهن در ستاد جمع كردیم.»
جمع آوري مصالح ساختماني از سنگرهاي عراقي با موانع و مشكلاتي همراه بود و هوشياري خاص خود را مي طلبید. گاهی اطراف اين سنگر ها مين و تله هاي انفجاري کار گذاشته بودند. از سپاه پاسداران و ارتش برای خنثی سازی آنها کمک می گرفتیم، این درخواست و کمک از سوی نیروهای نظامی به طور گسترده و صمیمانه ای صورت می گرفت و تابع مقررات اداری و نظامی نبود.
مرتضی قهرمانی در این باره می گوید:
«... رابطه ما با سپاه و ارتش خیلی خوب بود، آنها ما را از خودشان می دانستند و همه جور همکاری می کردند. این امر متقابل بود؛ ،مثلاً یک شب عراق کانال شهید شیرودی را زد، ما با تانکرهای پر از آب از سرپل ذهاب حرکت کردیم و به کمک آنها رفتیم، در آنجا با سپاه و ارتش یک هماهنگی خوبی داشتیم،.»22
فرهاد خادمی می گوید:
«.... یک بار ما برای جمع آوری مصالح ساختمانی از سنگرهای عراقی به زیر ارتفاعات بمو رفتیم، موقع بازگشت باران شدیدی گرفت. به طوری که وقتی می خواستیم با کامیون های پراز بار از رودخانه عبور کنیم دچار مشکل شدیم، تا اینکه خودم با تویوتا در حالی تا کمر ماشین آب می آمد، ازرودخانه گذشتم، و به سراغ حاج آقا طهماسبی، از بچه های سپاه ،رفتیم. گفتم که گرفتار شدیم و نمی توانیم از رودخانه عبور کنیم، در حالی که کمپرسی ها پر از آهن، چوب و دیگر مصالح هستند، بچه های سپاه با کمک ماشین های هاپر که از عراق غنیمت گرفته بودند، کمپرسی ها را بوکسل کردند و به این طرف رودخانه آوردند.....»23
نیروهای ژاندارمری مستقر در منطقه نیز با ستاد همراهی داشتند؛ از جمله می توان به سروان حسنی از بچه های کرمانشاه، فرمانده جوان یکی از گردان های لشکر 81 کرمانشاه و سرگرد شوشتری از بچه های اصفهان اشاره کرد.24
آتش توپخانه و بمباران هواپیمای عراق در منطقه یک معضل همیشگی بود. بسیاری از مناطق که توسط جهاد سازندگی، بنیاد مسکن انقلاب اسلامی و یا سازمان مسکن و شهرسازی آباد شده بود، دوباره توسط هواپیماهای جنگی عراق تخریب و ویران می شد و بسیاری از افراد نیز مجروح و یا به شهادت می رسیدند.
«.... ما روستای سراب گرم اولیا را کاملاً ساختیم و چهل باب خانه آماده واگذاری به مردم شد. قرار بود استاندار و رئیس بنیاد مسکن استان کرمانشاه و رئیس بنیاد مسکن استان همدان (مهندس بداغی) و امام جمعه و تعدادی از مسئولین به منطقه بیایند و به صاحبان آنها منازل تحویل گردد. اما دقیقاً یک روز قبل از موعودف آن جا دوباره بمباران شد، و همه چیز ویران گردید. منطقه فاقد سیستم دفاعی در برابر هواپیماهای عراق بود. جالب است عراق اعلام کرده بود سرپل ذهاب منطقه آموزشی برای ماست...»25
در گزارشی از منطقه به استانداری همدان آمده است:
«.... طبق اطلاع تلفنی مسئول دفتر بازسازی شهر سرپل ذهاب برادر چیت ساز[،] امروز (3/11/61) صبح مزدوران بعثی ـ صهیونیستی رژیم حاکم بر عراق با کاتیوشا شهر سرپل ذهاب را مورد حمله قرار داده که در اثر آن یکی از برادران به نام علیرضا رستمی اعزامی از اسدآباد شهید و در حدود پانزده نفر از کارگران بومی زخمی شده اند که عده ای به طور سرپائی معالجه و عده ای در بیمارستان بستری هستند.»26
در این خصوص مرتضی قهرمانی خاطره ای جالب نقل می کند:
«.... یک روز ماشین ها رفته بودند کارگران را جمع آوری و به محل کار ببرند، که دو تا از ماشین ها پنچر می شوند. حاج آقا چیت سازیان با ناراحتی می گویند؛ "با همان پنچری بروید" آنها نیز به سختی حرکت می کنند؛ در بین راه ماشین ها دچار مشکل جدی می شوند و نیم ساعت هم دیرتر می رسند. در این فاصله نیم ساعتی عراق شروع می کند به زدن سرپل ذهاب. اگر نیروها زودتر می رسیدند، شاید ما حدود دویست نفر مجروح و شهید می دادیم. این خواست خدا بود که نیروها صدمه نبینند»27
مسئولین کشور به این امر واقف بودند که این مناطق زیر آتش عراق است و هر لحظه امکان بمباران و تخریب شهر و روستاهای منطقه وجود دارد. اما هدف این بود ما در زمان جنگ نشان دهیم توان سازندگی و ایستادگی داریم. به عبارت دیگر ما می ساختیم تا آنها بمباران و تخریب کنند.28 به طوری که رئیس جمهور وقت ایران اعلام کرد، هر چه  شما تخریب کنید ما باز هم خواهیم ساخت.29 در واقع از اهداف این بازسازی علاوه بر تبلیغات داخلی و خارجی می توان به تلاش برای بازگشت مردم به  منطقه اشاره کرد.
«.... هدف ما این بود که به دشمن ثابت کنیم که در زمان جنگ نیز قادر به بازسازی هم هستیم، گرچه آنها با آتش توپخانه و بمباران هوایی اماکن را تخریب می کردند، اما، ما مجدداً می ساختیم، این اثرات تبلیغاتی خوبی داشت، به طوری که یک گروه از سازمان ملل به اتفاق رجایی خراسانی، سفیر ایران در سازمان ملل متحد، برای بازدید به منطقه آمدند و کار هم پیشرفت خوبی داشت...»30
از دیـگر مشکلات منطقه، فعالیت گروهک ها  و افراد اجیر شده از سوی عراق و منافقین بود ،که باعث درگیری و شهادت افراد می شد.
«... در یکی از شب های ماه رمضان ما دور هم جمع شدیم و تصمیم گرفتیم در شهر بمانیم و روزه بگیریم، و از حد فاصله مجاز دورتر نرویم تا روزه مان باطل شود، حدود ساعت 10 شب بود؛ صدایی شنیده شد. بعد متوجه حمله گروهی شیطان پرست شدیم؛ علی چیت سازیان، که در منطقه مسئولیت نیروهای شناسایی را داشت، با شنیدن صدای تیراندازی از طریق پشت بام خانه ها به کمک ما آمدند. بعد از یک درگیری شدید، آنها فرار کردند، ... در مورد دیگری، یکی از سرکارگرهای ما که ملایری بود، توسط همین گروهک دزدید شد. اما بعد از دو روز او را آزاد کردند، با این شرط که محمدصادق چیت سازیان، من (قهرمانی) و شکوهی (از بچه های کرمانشاه) را به نحوی تحویل آنها بدهد. او بعد از آزادی آمد و ماجرا را برای ما تعریف کرد. بنابراین به دلیل خطری که متوجه او بود، او را از منطقه خارج کردیم.»31
فرهاد خادمی در این خصوص نیز می گوید:
«.... یک روز رئیس بنیاد مسکن کرمانشاه، فرمانده ژاندارمری و فرمانده لشکر 81 کرمانشاه برای افتتاح یک پاسگاه در بزمیرآباد به منطقه آمدند، موقع بازگشت ما بدون اطلاع قبلی، از آنان خواستیم که از لب خط و دشت ذهاب بروند، تا از بچه های سپاه و ارتش که در این مسیر بودند، بازدیدی به عمل آید و از نزدیک با مشکلات آنها آشنا شوند؛ و در صورت امکان در رفع نیازها و مشکلات آنان بکوشند. این در حالی است که یک راننده در مسیری که آنها آمده بودند، گـرفتار ضد انقلاب و گروهک ها می شود و او را به عراق می برند. بعدها ضد انقلاب اعلام کرد، ما برای دستگیری فرمانده ژاندارمری و همراهان او آمده بودیم، چون آنها تغییر مسیر داده بودند، افراد دیگری را اسیر کردیم.»32
«.... بچه های اطلاعات در منطقه یک نفر را گرفته بودند که علیه رزمندگان فعالیت نظامی کرده بود. او در بازجویی اعتراف می کند، که قرار بود در قبال کشتن هر نفر که دارای لباس سپاهی و پیشانی بند بود، 50 دینار بگیریم....»33
ستاد، علاوه بر حمایت هایی که از سوی نهادها و ادارات دولتی می شد، از کمک های مردمی نیز بی بهره نبود، ائمه جماعت و جمعه و مسئولین استان همدان در هر مناسبتی مردم را در دعوت به حفظ همدلی همراهی می کردند، تا کمک های خود را علاوه بر مناطق جنگی به ستاد بازسازی و سرپل ذهاب نیز ارسال کنند. در آذر 1361 با حضور آیت ا... نوری همدانی، امام جمعه همدان و تعدادی از مسئولان لشکری و کشوری استان، نشست هماهنگی پیرامون همین موضوع شکل گرفت.
در این جلسه آیت ا... نوری همدانی گفت: "شما که گام به گام  همه مشکلات را از میان برداشته اید. حال بایستی با اخلاص و ایــمان و یـک پارچگی گام دیگری بردارید و آن گام بازسازی مناطق جـنگ زده مـی باشد."
ایشان دربخش دیگری از سخنانش از مردم متعهد استان همدان خواست که بازسازی سرپل ذهاب را به عنوان یک وظیفه شرعی و مقدس تلقی کنند و با یک پارچگی و انسجام هرچه زودتر این امر را به پایان برسانند.»34
علاوه بر تشکیل ستاد بازسازی در شهر همدان، این ستاد در نهاوند و تویسرکان و دیگر شهرستان های همدان نیز شکل گرفت. خبرگزاری جمهوری اسلامی مرکز همدان در این خصوص نوشت: «ستاد پشتیبانی و بازسازی مناطق جنگی مستقر در بهزیستی شهرستان نهاوند از بدو تأسیس تا کنون اقدام به جمع آوری سی میلیون ریال وجه نقد و ارسال 180 کامیون شامل انواع مواد غذایی و وسایل مورد نیاز به جبهه های نبرد حق علیه باطل نموده است، بنابر اعلام سرپرست ستاد پشتیبانی و بازسازی شهرستان نهاوند، این ستاد کمک های جنسی زیر را از روستاها و عشایر نهاوند جمع آوری و به منطقه ارسال کرد؛ 230 تن آرد، 372 رأس دام، یک دستگاه جیپ استیشن، دو کامیون دارو، 1931 کیلوگرم روغن، 44500 کیلو نان، 2300 کیلو قند و شکر، 13160 قوطی کمپوت، 4360 شیشه آبلیمو و شربت، 632 عدد کلمن و جایخی، 323 کیلو چای، 219 کیلو خرما، 4220 کیلو میوه، 125 بسته بیسکویت، هشتاد حلب پنیر، 3000 شیشه مربا، 53000 عدد گونی خالی، 2600 دست لباس، 216 قطعه طلا آلات و....»35
کمک های مردمی به جز مواد غذایی، شامل مصالح ساختمانی نیز می شد؛
«... در روستاها علاوه بر مصالح، بحث چوب برای سقف خانه ها نیز مطرح بود، استان همدان نیز در این زمینه کمک های خوبی می کرد، به ویژه صالح آباد و مریانج خیلی کمک شان عالی بود ...»36
«... چیزی که آنجا جالب بود کمک های مردمی بودکه شامل هم مواد ساختمانی و هم مواد غذایی و پول می شد. در یکی از این کمک ها، نامه ای از خانم سالخورده ای پیوست بود، که نوشته بود: «من پیرزنی هستم که  غیر از این چیزی نداشتم، من را حلال کنید.» مورد دیگر از سوی خانمی بود که تخم مرغ هایی را داخل کیسه ای بسته بندی کرده و در نامه ای نوشته بود ؛ ما فقط دو تا مرغ داریم که تخم مرغ هایش را جمع کرده و برای شما فرستادم.» این موارد خیلی برای ما جالب بود و ما را تشویق به کار می کرد.»37
در کنار کمک های مردمی، کارمندان ادارات نیز با اختصاص حقوق یک یا چند روز خود به این امر، در این حرکت سهیم شدند، چنان که پرسنل شهربانی های همدان، ملایر، نهاوند و تویسرکان حقوق یک روز خود را در اختیار ستاد بازسازی و نوسازی قرار دادند.38 خبرگزاری جمهوری اسلامی در خصوص کمک کاکنان استان همدان نوشت:
«.... کارکنان استانداری همدان جهت بازسازی مناطق جنگی یک تا هفت روز از حقوق خرداد ماه سال جاری خویش را به حساب 222 شهید رجایی واریز نمودند .... کمک های اهدا شده جمعاً 67 روز حقوق کارمندان می باشد.»39
با تمام کمک های مردمی که به بازسازی و نوسازی سرپل ذهاب می شد ، باز مشکلات مالی وجود داشت. این امر درنامه مریخ پور، معاون عمرانی استانداری وقت همدان، به دبیرخانه شورای عالی بازسازی مناطق جنگی وزارت کشور مشخص است:
«چون اعتبار لازم جهت بازسازی شهر پل ذهاب به مراتب بیشتر از کمک های مختلف مردم می باشد مقتضی است حداقل مبلغ 000/000/50 ریال علی الحساب جهت تسریع در امر بازسازی شهر سرپل ذهاب در اختیار ستاد پشتیبانی بازسازی سر پل ذهاب مستقر در استانداری همدان قرار گیرد.»40
برای جمع بندی نهایی کار بازسازی و نوسازی شهر سرپل ذهاب و روستاهای آن نگاهی کنید به تلخیصی از گزارش ستاد بازسازی و نوسازی استان همدان که در پایان یک سال فعالیت در سال 1362 منعکس شد. این گزارش با ارائه آماری تطبیقی قبل از جنگ و میزان خرابی منطقه توسط نیروهای عراقی همراه است؛
«... در اوایل آذرماه 1361 ستاد، برآوردی دقیق از میزان خسارات وارده توسط مزدوران بعثی در طول دو سال جنگ تحمیلی به شهر و روستاهای منطقه سرپل ذهاب به عمل آورد. سپس اقدام به احداث چهارباب دبستان دو کلاسه، یک انبار سوله، یک دهنه پل پانزده متری و احداث ساختمان و تأسیسات ستاد بازسازی، شخم زمین های زراعتی و آماده کشت نمودن 1500 هکتار از اراضی مزروعی، انجام واکسیناسیون و توزیع داروهای پزشکی بین اهالی نمود. همچنین بازسازی و تعمیر چهار باب دبستان، یک باب مسجد و تعمیر شبکه برق چهار روستا و تأسیسات لوله کشی آب آشامیدنی 65 واحد از منازل مسکونی شهر سرپل ذهاب نیز توسط بنیاد مسکن انقلاب اسلامی همدان در دست اجرا است ... طبق آمار آن زمان منطقه سرپل ذهاب دارای 160 روستا است. از این تعداد سه روستا دارای جمعیت کم و بقیه ازسکنه خالی است. در مجموع 106 روستا به کلی ویران شده است. 81 روستا نیاز به پاکسازی مین دارند. از مجموع 4518 واحد منزل مسکونی روستائیان 1720 واحد به کلی ویران و 716 واحد نیز دارای خسارات است. قبل از شروع جنگ تحمیلی بیست روستا در این منطقه از آب آشامیدنی برخوردار بوده اند که به علت آلوده شدن منابع آب ها، استفاده از آب لوله کشی امکان پذیر نیست. همچنین قبل از جنگ تنها یازده روستا در سرپل ذهاب دارای شبکه برق بوده است. از این تعداد فقط شبکه برق سه روستا سالم مانده است. بنابراین باید به  28 روستا لوله کشی و به 5 روستا، برق رسانی صورت گیرد. طرح مرمت راه های ارتباطی روستاها، بهره برداری از معادن، فعال نمودن واحد بهداشت و درمان، دامپزشکی، ایجاد تعمیرگاه کشاورزی و ایجاد اردوگاه جهاد سازندگی در منطقه باید در دست برنامه ریزی قرار گیرد.
در 29/1/1362 برای بازسازی شهر سرپل ذهاب، خبر می رسد تا این زمان دَه روستا به طور کامل بازسازی و منازل مسکونی 15 روستا نیز مرمت و نوسازی شده است، ... همچنین در تاریخ 17/3/1362 جهاد سازندگی استان همدان از بازسازی و نوسازی شانزده باب حمام بهداشتی، شِش پروژه آبرسانی، عملیات اجرایی شِش دبستان بازسازی و انجام تعمیرات هفت دبستان و نیز تکمیل یک مسجد، احداث یک پل بتنی بیست متری، مرمت و بازسازی 7 کیلومتر راه خاکی، مرمت 33 کیلومتر و احداث هفده کیلومتر راه روستایی دیگر و همچنین عملیات تکمیل لوله کشی یک بیمارستان و کانال کشی پنج روستا خبر می دهد. در حاشیه کارها اصلی، جهاد سازندگی اقدام به کشت 710 هکتار از اراضی منطقه و واکسیناسیون 510 هزار رأس دام و نیز توزیع یک تن تفاله چغندرقند بین دامداران منطقه نمود ... کار بازسازی پس از یک سال فعالیت و تشکیل ستاد بازسازی شهر سرپل ذهاب در استان همدان عبارت است از: بازسازی و نوسازی 564 واحد مسکونی تجاری و نگهداری دام در 24 روستای منطقه و همچنین تولید 16 هزار متر مکعب شن و ماسه و سنگ لاشه، تولید 13700 کیسه سیمان و گچ، ساخت صدها هزار قالب آجر، تولید 1580 تن سنگ مالون، تولید 517 تن آهک و 23 هزار عدد تیر چوب و تخته.این طرح با کمک 4655 نفر نیروی انسانی و با خودیاری 7380 نفر از اهالی منطقه به انجام رسیده است.»41

حاصل سخن:
با توجه به خاطرات مسئولان، رزمندگان، اسناد و مدارک مربوط به بازسازی شهر سرپل ذهاب و روستاهای آن؛ می توان گفت در گام نخست، "ستاد بازسازی و نوسازی شهر سرپل ذهاب دراستان همدان" با مشارکت دستگاهها و مسئولان درجه اول و نهادهای انقلابی شکل گرفت. در گام بعدی تمام مردم استان از همه نظر با ستاد همراه و همگام شدند و از سوی نیروهای نظامی اعم از سپاه، ارتش و ژاندارمری که در منطقه حضور داشتند، مورد حمایت و پشتیبانی قرار گرفتند.
در امر بازسازی و نوسازی مشکلاتی همچون تدارکات، تهیه مصالح ساختمانی از مناطق دور، حملات هوایی و توپخانه ای دشمن، وجود نیروهای مزدور، منافقین و کمبود کارگران ساده و حرفه ای وجود داشت. این کاستی ها با برنامه های تحقیقی ستاد و بهره گیری از اهالی بومی و داوطلبان استان همدان و زندانیان بر طرف شد. برای تهیه مصالح علاوه بر کمک های مردمی و دولتی از مواد و لوازم به جای مانده درسنگرهای عراقی نیز استفاده می شد.
هدف از این بازسازی علاوه بر جنگ و جهاد در جبهه های جنگ، اثبات توان ایران در بازسازی و آباد کردن مناطق تخریب شده بود. فعالیت تبلیغی در این جهت منجر به بازدید نمایندگان سازمان ملل متحد از مناطق مذکور شد. هدف اصلی در آباد کردن منطقه، بازگرداندن مردم به روستاها و خانه های خود بود. با توجه به نتایج بازسازی و نوسازی می توان گفت: ایران در امر بازسازی این مناطق، به اهداف مورد نظر خود دست یافت و توانست فعالیت و زندگی را در منطقه جاری و ساری سازد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پي نوشت ها:
1ـ مصاحبه با فرهاد خادمی (همدان، 20/5/1389).
2ـ روزنامه کیهان، ش 11645، 17 مرداد 1361، ص 8.
3ـ روزنامه جمهوری اسلامی، ش 964، 5 مهر 1361، ص 4.
4ـ بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان همدان، آرشیو، کارنامه ستاد بازسازی مناطق جنگ زده استان همدان ـ در سرپل ذهاب، ج 1.
5ـ مصاحبه با محمدصادق چیت سازیان، همدان، 17/6/1389.
6ـ همان جا.
7ـ مصاحبه با فرهاد خادمی، همدان، 20/5/1389.
8ـ مصاحبه با محمدصادق چیت سازیان، همدان، 17/6/1389.
9ـ همان جا.
10ـ مصاحبه با فرهاد خادمی، همدان، 20/5/1389.
11ـ مصاحبه با محمدصادق چیت سازیان، همدان، 17/6/1389.
12ـ مصاحبه با فرهاد خادمی، همدان، 20/5/1389.
13ـ مصاحبه با مرتضی قهرمانی، همدان، 17/6/1389.
14ـ مصاحبه با محمدصادق چیت سازیان، همدان، 17/6/1389.
15ـ همان جا
16ـ مصاحبه با فرهاد خادمی، همدان،20/5/1389.
17ـ همان جا.
18ـ مصاحبه با مرتضی قهرمانی، همدان، 17/6/1389.
19ـ مصاحبه با محمدصادق چیت سازیان، همدان، 17/6/1389.
20ـ همان جا.
21ـ مصاحبه با مرتضی قهرمانی، همدان، 17/6/1389.
22ـ مصاحبه با مرتضی قهرمانی، همدان، 17/6/1389
23ـ مصاحبه با فرهاد خادمی، همدان، 20/5/1389.5
24ـ همان جا.
25ـ همان جا.
26ـ بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان همدان، آرشیو، کارنامه ستاد بازسازی مناطق جنگ زده در سرپل ذهاب، ج 1.
27ـ مصاحبه با مرتضی قهرانی، همدان، 17/6/1389.
28ـ مصاحبه با محمد صادق چیت سازیان، همدان، 17/6/1389.
29ـ مصاحبه با فرهاد خادمی، همدان، 20/5/1389.
30ـ مصاحبه با محمدصادق چیت سازیان، همدان، 17/6/1389.
31ـ مصاحبه با مرتضی قهرمانی، همدان، 17/6/1389.
32ـ مصاحبه با فرهاد خادمی، همدان، 20/5/1389.
33ـ همان جا.
34ـ روزنامه جمهوری اسلامی، ش 1012، 6 آذر 1361، ص 4.
35ـ خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران مرکز همدان، بولتن شماره 85، صص 6 ـ 5.
36ـ مصاحبه با فرهاد خادمی، همدان، 20/5/1389.
37ـ مصاحبه با مرتضی قهرمانی، همدان، 17/6/1389.
38ـ خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران مرکز همدان، بولتن شماره 80، ص 4.
39ـ همان، بولتن شماره 52، ص 3.
40ـ بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، آرشیو، کارنامه ستاد بازسازی مناطق جنگ زده استان همدان در سرپل ذهاب، ج اول.
41ـ همان جا

ابوالفتح مؤمن



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.