هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 147    |    9 بهمن 1392

   


 



مصاحبه با فرد در حال احتضار

صفحه نخست شماره 147

اشاره: آنچه در ادامه می خوانید نمونه دیگری گفتگوی مکتوب میان شماری از فعالان شبکه آنلاین تاریخ شفاهیH-NET است. پیشتر مطلبی را با عنوان «تاریخ شفاهی برای قربانیان سرکوب سیاسی»  از این دست مکاتبات خدمتتان ارایه کرده بودیم. این بار گفتگویی که محور آن چگونگی گفتگو با فردی که در روزهای پایانی عمر خود را می گذراند، پیش روی شماست. جدا از نوع اطلاعاتی که در این گفتگو آمده و برای کارشناسان تاریخ شفاهی داخلی که قصد مصاحبه با افراد این چنین را دارند می تواند بسیار سودمند باشد، نحوه این تبادل اطلاعات نیز خود محل اعتناست. این که افراد مشارکت‏کننده در این گفتگو دانش خود را بی‏کسب منفعتی، در اختیار دیگران می‏گذارند، صرفاً برای آن که این دانش گامی دیگر به جلو برود.

***

موضوع: مصاحبه با فرد در حال احتضار

سلام!
من قصد دارم درباره  زندگی عمومی شماری از کسانی که دارای بیماری های صعب العلاج بوده و از آنها قطع امید شده مصاحبه انجام دهم و البته کمی هم نگران این مسئله هستم که مبادا بیماری آنها کار زودتر خود را بکند و مصاحبه من به پایان خوشی نرسد و کارم نیمه تمام بماند. مصاحبه های من در پایان کار برای فرزندان آنها باقی خواهد ماند و من فکر می کنم که همگی ما خواهان آن هستیم که کار به خوبی و خوشی پایان یابد.
آیا کسی در مورد چنین وضعیتی پیشنهاد یا نمونه کاری دارد که بتواند به من ارائه کند؟ تشکر می کنم!

سانگ یی (سیندی) چونگ
Sang Yi (Cindy) Choung
نویسنده، روزنامه نگار، تاریخ نگار شفاهی
از وبسایت sychoung.com

پاسخ 1

مرگ قسمتی از زندگی است.
سیندی، وقتی که برای اولین بار با فردی از این نوع مواجه می شوی خجالت و دودلی را کنار بگذار و در باره نتیجه کار نگران نباش.
اجازه بده که راوی بر اساس روشی که خود انتخاب کرده صحبت کند و سخنان او را قطع نکن. اگر به آنها اجازه بدهی که بر اساس روشی که خودشان انتخاب کرده اند با تو صحبت کند، شما به آنها و خانواده هایشان هدیه بسیار با ارزشی را اهداء کرده‏اید. به صراحت هرچه را که لازم است به آنها بگویید، آن موقع است که نتیجه مصاحبه معتبر بوده و از لحاظ اخلاقی نیز کاملاً صحیح خواهد بود. به طرف خود اجازه دهید هر آنچه را که در همان موقع گفتگو در دل دارد بر زبان آورد و به آنها زمان و فرصت بدهید و شرایط جسمانی آنها را نیز مد نظر داشته باشید. سعی نکنید که مصاحبه را یک تنه و به شکل انفرادی اداره کنید. به آنها هم فرصت صحبت کردن بدهید و حرف آنها را قطع نکنید و با خشوع و هدفمند به کار ادامه دهید. این مهم ترین کار با ارزشی است که در حق او انجام می‏دهید و خواهید دید که نتیجه کار چقدر درست از آب در می آید.


الیزابت پوتزی-ثنر
  Elisabeth Pozzi-Thanner
از سایت تولید تاریخ شفاهی اروپا و آمریکا
http://oralhistory-productions.org

پاسخ 2:
از او در پایان مصاحبه  سئوال کن دوست دارد پس از مرگش چه چیزی از خود به یادگار بگذارد؛ دوست دارد چه درسی  به فرزندان یا نوه‏هایش بدهد و ...
با احترام،
آپریل ارل April Earle،
کتابدار کالج ایالتی فارمینگدیل Farmingdale، نیویورک


پاسخ 3:
مسلماً باید حساسیت ویژه‏ای در زمان اجرای مصاحبه با افرادی که امیدی به زندگی ندارند نشان داد. و به همان نسبت بیماری بر روند کار تاثیر خود را خواهد گذاشت. با این وجود این به این معنی نیست که بیماری بر کل مصاحبه و کل کار سایه خواهد افکند.
من یک مصاحبه طولانی با کسی که از بیماری سرطان معده درحال مرگ بود و شخصیت بسیار مهمی نیز در آتلانتا محسوب می شد، انجام دادم. من این مصاحبه را به خواست همسرش انجام دادم که به درستی فکر می کرد که این مصاحبه ها در روند بهبودی همسرش کارگشا بوده و امید به زندگی را در او افزایش دهد و علاوه بر این که زندگی و فعالیت حرفه‏ای او نیز به شکل مستند جمع‏آوری می گردد. من در حدود 18 ساعت مصاحبه را در طی 14 جلسه در ماه‏های پایانی زندگی او انجام دادم. او اغلب اوقات درد زیادی را تحمل می کرد و برای تسکین دردش مجبور به استفاده از مورفین می شد، گاهی حتی از شدت درد علیل و زمین گیر می شد به طوری که نمی توانست با برنامه های مصاحبه مان هماهنگ گردد. به خاطر شرایط خاص او و با اصرار دوباره همسرش قرار بر این شد که به جز مشاورین آرشیو، فقط نسخه چاپ شده و نه صوتی مصاحبه در اختیار سایرین قرار داده شود.
آخرین مصاحبه ما شاید 3 هفته قبل از مرگش برگزار شد و ما هر دو می دانستیم که ممکن است این آخرین مصاحبه ما باشد. من در اول همان جلسه به صراحت به او گفتم که ممکن است که این آخرین فرصت او باشد تا درباره هر موضوعی که می خواهد صحبت کند و برای حسن ختام با کمک هم هر نکته‏ای که ازجلسات قبل باقی‏مانده را مشخص و روشن کنیم.  
من به خاطر مصاحبه با افراد مختلفی که اواخر عمر خود را طی می کردند و یا از لحاظ بالینی تشخیص داده شده بود که دچار بیماری لاعلاج بودند، احساس می کنم مصاحبه های تاریخ شفاهی این فرصت را به آنها می دهد تا به شکل واقعی در انتهای راه، نگاهی به زندگی شان بیاندازند و در بعضی موارد این مصاحبه ها به آنها کمک می کند تا کمی قبل از مرگ شان امور خود را برنامه ریزی کنند. شخصاً، این یکی از مهم ترین دستاوردهایی است که من تاکنون از تاریخ شفاهی در سطوح مختلف کسب کرده ام. من از این که در موفقیت نقش داشته ام، بسیار بر خود می بالم.

با بهترین ها!
کلیفورد متیو کان
Clifford Matthew Kuhn

پاسخ 4:
من با شماری از افرادی که دچار بیماری صعب العلاج بودند، مصاحبه کرده ام. من به این نتیجه رسیدم که آنها می خواهند که در درجه اول درباره زندگی شان صحبت کنند، اما نادیده گرفتن بیماری شان برای آنها و خانواده شان موجب آزار و اذیت آنها می شود. من فکر می کنم که آنها نیاز دارند یا می خواهند در باره آن صحبت کنند، و این قسمتی از زندگی و تجربه آنهاست— این که آنها نسبت به بیماری شان چه احساسی دارند و این که آنها از خانواده های خود در ارتباط با بیماری و مرگ قریب الوقوع شان چه انتظاری دارند و می خواهند که آنها چه چیزهایی را بدانند (شاید از آنجایی که من هم چنین یک درمانگر هستم، خیلی راحت تر به این قبیل امور نگاه می کنم و شاید به خاطر این که قسمتی از شغلم نیز هست با موضوع کنار می آیم، اما من فکر می کنم این کار به واقع آخر فصل از زندگی آنهاست.
من فکر می کنم تمرکز بر بیماری در برابر داستان زندگی هم چنین به این بستگی دارد که آیا فرد بیمار این فرصت را داشته است که درباره بیماری با افراد خانواده اش آشکارا صحبت کند یا نه. اگر آنها «مجال» این صحبت کردن را نیافته باشند، در این صورت امکان دارد  به شما مراجعه کنند تا این وظیفه را به انجام برسانید. به هر صورت، ممکن است که فرد بیمار نیاز داشته باشد گفتگو را با بیماری اش شروع کند، و بعد او می تواند در باره گذشته و تاریخ خانواده اش به راحتی با شما صحبت کند.
در بسیاری از طرح هایی که با این قبیل افراد داشته ام، ناگهان به پایان زندگی شان رسیده اند (البته تمام سوژه های مصاحبه هایم  در پایان زندگی شان هستند)، من از اعضای خانواده‏شان می خواهم که آنها نیز در مصاحبه ها شرکت کنند و تشویقشان می کنم از سهم خود در تحمل درد بیماری آنجه می خواهند با یکدیگر بگویند. این فرصت کار را بسیار راحت و برای همگان نیز چاره ساز است. مجدداً، تاکید می کنم که این کار شاید برای یک درمانگر راحتتر باشد، امابه هر حال بخشی از داستان زندگی یک خانواده است.

الی کان  Ellie Kahn
www.livinglegaciesproductions.com

پاسخ 5:

سلام سیندی،
آنچه که در حال انجام آن هستی کاری بسیار انساندوستانه و فوق العاده باارزش است.

ما درمی یابیم که بیماران در حال احتضار علاقه بسیار زیادی دارند که در مورد کل زندگی شان صحبت کنند، و نه تنها در مورد وضعیت حال حاضر خود، بلکه در مورد دستاوردهای گذشته زندگی خود و این که چگونه بر مشکلات زندگی خود غلبه کرده اند، حرف بزنند. من توصیه می کنم که از همان شروع مصاحبه درباره این قضیه با آنها صحبت کنی و تا حد امکان هر چه بیشتر از جزئیات مسائل و دوران کودکی و سوابق خانوادگی او که مایل به بیان آن مسائل است، بپردازید. شما در اواخر مصاحبه تان می توانید از او سئوال کنید که آیا مایل به صحبت در باره بیماری اش هست یا نه (بعضی مایل هستند و بعضی نه)، اما مصاحبه را با آن به پایان نرسانید. یک پایان خوب آن است که با نصایح، امیدها، آرزوهاو دعا برای کودکان او و نسل های بعدی او به پایان برسد.


با بهترین آرزوها، این کار بسیار ارزشمند است.

لورین برهوت (پیکتون، زلاند نو)
Loreen Brehaut -Picton, New Zealand


پاسخ 6:
همه این ها واقعاً جواب‏هایی خردمندانه و پراحساس بودند.
از نظر من بی آنکه بخواهم مشخصه ها را نادیده بگیرم، باید گفت تمامی مصاحبه های «تاریخ زندگی» ما مبتنی  بر «پایان پذیری» آن بنا نهاده شده اند (تا جایی که من می دانم). بنابراین شاید یک حس بنیادین وجود دارد که در آن، تاریخ های زندگی همواره  علیه پس زمینه تاریخ های مرگ رخ می دهند و همواره بر «نجات زندگی چند نفر اندک» تأکید دارند.


هانک گرینسپن
Hank Greenspan
دانشگاه میشیگان

پاسخ 7:

سانگ یی عزیز،
نیازی نیست که در باره محور اصلی مصاحبه نگران شوید، این دیگر بر مصاحبه شونده است که روش بیان سرگذشتش را انتخاب کند. اگر او قصد دارد که از بیماری اش بگوید، این هم جزئی از سرگذشت او است که می خواهد درباره اش حرف بزند. و من مطمئنم که سئوالات شما به دیگر زوایای زندگی او نیز می پردازد، که در برگیرنده نکات نیز مثبت هستند. من فکر می کنم که در موقعیت های حساس باید درباره شکل‏گیری مصاحبه دقت ویژه به خرج داد به طوری که مصاحبه شونده درباره آن احساس راحتی کند. نقش ما این است که مصاحبه شونده را وادار کنیم تا داستانش را به شیوۀ خود بیان کند.   
من به عنوان یک تاریخ نگار شفاهی در حوزه کاستن از درد بیماری کار می کنم و اگر مایل بودی می توانی خارج از این شبکه نیز با من در تماس باشی.


با بهترین آرزوها
میشل وینزلو Michelle Winslow
پژوهشگر/ مرکز تاریخ شفاهی مک میلان
Research Fellow / Macmillan Oral History Lead
دانشگاه شفیلد
University of Sheffield

 

ترجمه: علی محمد آزاده



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.