هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 103    |    11 بهمن 1391

   


 



دوره اول رياست جمهوري اوباما: يك تاريخ شفاهي رمانتيك

صفحه نخست شماره 103

 اشاره: تاریخ شفاهی تغییرات بسیاری را در شیوه نگارش تاریخ و حتی تعاریف مربوط به آن به همراه آورده است. زمانی بود که تاریخ نگاران برای آنکه به یک موضوع تاریخی بپردازند، دوره زمانی چند ده ساله را ملاک قرار می دادند، اما امروزه تاریخ شفاهی به ثبت رویدادهایی می پردازد که همچنان در حال وقوع اند. دوره اول ریاست جمهوری فعلی آمریکا به تازگی به پایان رسیده است، ولی تاریخ شفاهی آن پیش از آنکه روزهای آخرش فرا برسند در دسترس قرار گرفت. آنچه در پی می آید بخشی از همین تاریخ است که از زبان کارکنان و همکاران نزدیک باراک اوباما بیان شده و در نشریه نیویورک تایمز منتشر شده است. در این گزیده عمده تحولات و چالش هایی که اوباما در دوره اول  با آنها روبرو بوده بیان شده اند، اما از نگاهی که شاید در کتاب های تاریخ دیده نشود.

چهار سال قبل زماني كه باراك اوباما به عنوان رئيس جمهور جديد ايالات متحده سوگند ياد مي‌كرد، اين مجله [نیویورک تایمز] تقريباً تمام يك شماره خود را به گزارشي تصويري با عنوان «مردم اوباما» اختصاص داد. اين گزارش در قالب 52 تصوير تيمي را نشان مي‌داد كه با وجود به ارث بردن اقتصادی بيمار، صنايع خودروسازي رو به فروپاشی، دو جنگ و تداوم تهديدهاي تروريستي با موجي از اميد روي كار آمده بود.
چهار سال بعد، اين تيم توانست به برخي از اين مسائل سرو ساماني دهد در حالي كه هنوز از پس خيلي ديگر برنيامده و مسبب بروز بسياري مسائل ديگر بوده است. اقتصاد بهتر شده ولي هنوز از ضعف مفرط رنج مي‌برد. اوسامه بن لادن مرده است و جنگ عراق نيز به پايان رسيده ولي هنوز افغانستان به صورت يك باتلاق باقي مانده و زندان گوانتانامو همچنان باز است. صنايع خودروسازي نجات پيدا كرده و خدمات بهداشتي  گسترش یافته ولي بدهي‌هاي ملي نيز به شدت افزايش پيدا كرده است. يك ديكتاتور در ليبي سقوط كرده ولي در سوريه هنوز مردم بي دفاع بي وقفه به قتل مي‌رسند.

مي شود گفت نيمي از افرادی كه در اين عكس به تصوير كشيده شده اند امروز ديگر رفته اند، بعضي‌ها وقتي با واقعياتي روبرو شدندكه انتظارش را نداشتند سرخورده شدند يا توسط رئيس جمهور منتخب خود به خاطر كاهش هزينه‌ها كنار گذاشته شدند. اميد شكننده 2009 رنگ باخته و جای خود را به واقع‏بيني 2013 داد. آن واشنگتوني که آنها قول تغييرات اساسي در آن را داده بودند بيشتر از هر زمان ديگري از يكپارچگي فاصله گرفته است. همانطور كه رئيس جمهور خود را براي مراسم تحليف دور دوم رياست جمهوري آماده مي‌كند، تيم او به چهار سال پشت سر خود نگاه میکنند كه آنها را به وضعيت كنوني كشانده است. به گفته خود آنها، داستان اين چهار سال، همان طور که انتظارش می رفت و شاید بی آنکه ناگزیر بوده باشد، داستانی رمانتيك است: 

ملودي بارنز Melody Barnes، مدير شوراي سياستگذاري داخلي كاخ سفيد (11-2009):‌ «به خاطر دارم  روز قبل از تحلیف وقتي از اتاق انتقال قدرت بيرون مي‌آمديم، مثل اين بود كه داشتيم در يك جشنواره خیابانی راه ميرفتيم. يك روز آفتابي بود و مردم بسيار خوشحال بودند و هزاران نفر از مردم آنجا بودند و واقعاً فضا پر از شادي بود.»
 

 

 

دزيره راجرز Desirée Rogers ، دبير اجتماعي كاخ سفيد (10-2009): «ما زمان محدودي براي آمده كردن  كاخ براي خانواده رئيس جمهور داشتيم. يكي از من پرسيد: «رئيس جمهور معمولاً در كدام سمت تخت خواب مي‌خوابد؟» واي خداي من، من از كجا باید بدانم. می دانستم در آن موقع خيلي از كساني كه مثل من هستند، از نژاد من هستند، دوست داشتند در آنجا و شاهد باشند – دائماً در این فکر بودم اگر پدر بزرگ آن قدر زنده می ماند که این روز را ببیند، چه احساسي مي‌توانست داشته باشد، چون بسیاری از کسانی که به این رئیس جمهور خدمت کردند [رای دادند]،  شبیه پدربزرگ من هستند.»

در طول مراسم تحليف رئيس جمهور، رئيس ديوان عالى جان رابرتس John Roberts كلمات سوگندنامه را جابه جا گفت.
 

جورج كريگ Gregory Craig ، مشاور كاخ سفيد (10-2009): نظر شوراي حقوقي رياست جمهوري اين است كه اگر رئيس جمهور همه كلمات سوگندنامه را به درستي ادا نكند او رئيس جمهور محسوب نمي‌شود. من گفتم: «‌آيا واقعا كسي هست كه بگويد كه اين مرد رئيس جمهور نيست؟ ديويد (ديويد بارون David Barron كفيل شوراي حقوقي رياست جمهوري) گفت:‌ «نه، نه، نه، ما همه فكر مي‌كنيم كه اين مرد رئيس جمهور است. ولي ممكن است كه يك قاضي در جايي پيدا شود و ايرادي به اين موضوع وارد كند و يا يك دادرسي براي رسيدگي به اين امر تشكيل شود كه مي‌تواند عواقبي را در آينده در پي داشته باشد.» من با خودم فكر كردم كه بايد هر طوري شده اين مشكل را حل كنيم. در اقامتگاه رياست جمهوري يك صف طويل از افرادي كه مي‌خواستند با رئيس جمهور دست بدهند تشكيل شده بود. ما گفتيم:‌ «جناب رئيس جمهور آيا ميتوانيم يك ثانيه با شما صحبت كنيم؟» در آن فضا اين خواهش مثل يك شوخي بود. من گفتم:‌ «من مي‌توانم به رئيس ديوان عالى زنگ بزنم و بپرسم كه آيا مي‌تواند پايين بيايد.» رئيس ديوان عالي رداي خود را آورد و رئيس جمهور رسيد. رئيس ديوان عالي به گوشه اي رفت و گفت: «‌اين يك مراسم رسمی است و بايد رداي خود را بپوشم.» بعد او از حفظ اين كار را انجام داد، و من با خودم فكر كردم كه آيا اگر به جلو بروم و چيزي بگويم كارم غلط خواهد بود؟ در همين موقع رئيس جمهور گفت: «حالا بگذاريد تا مراسم را با حوصله پيش ببريم.» آنها هم اين كار را كردند، و درست هم انجام شد.

مدت كوتاهي پس از آغاز دوره رياست جمهوري، اوباما تصميم مي‌گيرد تا يك لایحه عظيم مخارج را با ذکر هزاران مورد تخصيص براي پیش گیری از عدم حمايت كنگره آمريكا از  این بسته جنجالی 800 ميليارد دلاري مورد نظرخود امضا کند. با اين كار او براي خود تصویری از يك دست و دل باز بزرگ را ترسيم كرد.
 
ديويد اكسلرود David Axelrod ، مشاور ارشد كاخ سفيد (11-2009): ‌ او داشت جداً به وتو کردن لايحه فکر مي‌کرد. ما در پي اين بوديم که قانون بهبود Recovery Act را به تصويب برسانيم و بعضي از دوستان قانونگزارش مي‌گفتند: «آقاي رئيس جمهور شما مي‌توانيد لايحه رو وتو کنيد ولي اگر اين کار رو بکنيد ما ديگه نمي‌توانيم قانون بهبود رو به تصويب برسانيم.» او خيلي حالش گرفته شده بود. اول کمی برآشفت ولي بعد سر تکان داد. من مطمئن نيستم که او اصلاً چيزي گفت. ولي مي‌دانم که حالا که به گذشته نگاه  مي‌کنم اين يکي از تصميماتي بود که اون بيش از همه تصميماتش برایش تأسف مي‌خورد.»

در مارس 2009، بعد از يک بحث پرحرارت ميان مشاوران رئيس جمهور، اوباما  تصميم مي‌گيرد تا صنايع خودرو سازي را از مخمصه اي که در آن قرار داشت به قيد صرف هزينه فراوان رهايي دهد. 

 

 

رام امانوئل Rahm Emanuel ، رئيس کارکنان کاخ سفيد(10-2009): مشاوران چند دسته شده بودند، و عامه مردم هم مطلقاً با آن تصميم مخالف بودند. هيچ کس موافق نبود. هيچ کس تا به حال کاري که ما مي‌خواستيم انجام دهيم را انجام نداده بود. و او سختترين گزينه را انتخاب کرد.

در ماه ژوئن قاضي ديويد سوتر Justice David Souter از ديوان عالي استعفا داد. اوباما سونيا سوتوماير Sonia Sotomayor را به جاي او به کارگرفت.

اكسلراد: نزديک عصر بود و خيلي از کارکنان کاخ سفيد را ترک کرده بودند و سنا تازه سونيا سوتوماير را تأييد کرده بود تا کار خود را در ديوان عالي کشور شروع کند. رئيس جمهور وارد سرسرا شد تا ببيند که چه کسي هست و چه کسي نيست. او مرا ديد و مشتي به نشانه سلام به من زد و گفت: «ما همين الان اولين زن آمريکاي لاتين را به رياست ديوان عالي کشور منصوب کرديم. خيلي خوبه، نه؟» ولي او حالش گرفته شده بود چون عده خيلي کمي آنجا بودند که اين خبر را بشنوند. او به دنبال کساني مي‌گشت تا اين واقعه را با آنها جشن بگيرد.

تا تابستان، برنامه پيشنهادي اوباما در مورد بهداشت مخالفات بسياري در ميان رأي دهندگان پيدا کرده بود. بعد از يک انتخابات ويژه در ماساچوست که به قيمت از دست رفتن اکثريت طرفداران دموکرات‌ها در مجلس سنا تمام شد، رام امانوئل پيشنهاد داد تا از ميزان بودجه پيشنهادي براي برنامه بهداشتي آمريکا به مرور کاسته شود و اهداف نيز متواضعانه تر ترسيم شوند.

امانوئل: مردم يادشان رفته که چقدر نزديک بود که اين برنامه به طورکلي از هم متلاشي شود. رئيس جمهور از من يک اندرز صادقانه طلب کرد و من به او گفتم: «ببينید، اين براي شما زمان‏بر خواهد بود. و اين يعني اينکه بسياري از برنامه‌هاي ديگر تحت شعاع قرار خواهد گرفت و به حاشيه رانده خواهند شد.»
 
دن فيفر  Dan Pfeiffer، مدير ارتباطات کاخ سفيد ( -2009): ما ديداري با مشاوران ارشد رئيس جمهور در طول آماده سازي براي سخنراني وضعیت کشورState of the Union داشتيم. اين ديدار جايي بود که ما درباره اين موضوع با هم بحث کرديم که آيا بودجه برنامه بهداشتي دولت بايد زياد باشد يا کم. رئيس جمهور گفت که در نظر گرفتن بودجه کلان براي اين برنامه امری بود که ارزش خطر کردن را داشت و او به هيچ عنوان قصد عقب نشيني از مواضعش را نداشت. اين تصميمي بود که خطرات سياسي بسياري را مي‌توانست در پي داشته باشد. برخي معتقدند (البته من مطمئن نيستم که درست است با غلط) که نفس رياست جمهوري او در خطر بود.
 
والري جارت Valerie Jarrett، مشاور ارشد کاخ سفيد  ( -2009): ما در دفتر رئیس جمهور  Oval Office نشسته بوديم و رئيس جمهور از[مدیر امور قوه مقننه] فيل اسکيليرو Phil Schiliro که هميشه يک راه سومي سراغ داشت پرسيد: «فيل، راه سوم چيه؟» فيل گفت: «آقاي رئيس جمهور غیر اينکه احساس خوش شانسي کنيد، راه سومي سراغ ندارم.» در اين موقع رئيس جمهور از صندلي خود بلند شد و شروع کرد به راه رفتن و به بيرون پنجره نگاهي کرد و گفت: «فيل، هيچ فکر کردي که کجايي؟» فيل گفت: «من در دفتر رئیس جمهور هستم.» بعد رئيس جمهور ادامه داد: «اسم من چيه؟» و فيل گفت: «رئيس جمهور اوباما.» و بعد رئيس جمهور گفت: «پس البته که احساس خوش شانسي مي‌کنم.» 

بارنز: وقتي رأي گيري تمام شد، ما در اتاق روزولت دور هم جمع شديم. يادم هست که فيل اسکيليرو و نانسي آن دي پارلو Nancy-Ann DeParle (مشاور برنامه بهداشت) وارد شدند و مردم براي آنها دست مي‌زدند. اين دو، آدم هاي فوق العاده اي هستند. و بعد ما به اقامتگاه رفتيم تا جشن بگيريم. شب زيبايي بود و براي ماه مارس خيلي گرم بود. ما بيرون توي بالکن ترومن بوديم، و در اونجا نتيجه پيروزي خود را در انتخابات مي‌ديديم و احساس رئيس جمهور اين بود که اين جشن بهتر از روز پيروزي انتخابات بود چون ما اينجا آمده بوديم تا کاري مهم انجام دهيم.

در مواجهه با مخالفان در کنگره، اوباما نتوانست به تعهدات خود مبني بر بستن زندان گوانتانامو در کوبا عمل کند.

کريگ: حدودا تا ماه سپتامبر ما فکر مي‌کرديم که اين کار هنوز ممکن بود، ولي رئيس جمهور و کارمندان ارشد کاملاً توجه خود را معطوف به مسائل اقتصادي کرده بودند. همه توجه و انرژي و منابع سياسي روي مشکلاتي که داراي اولويت بودند متمرکز شده بود و هر چيز ديگري در جايگاه کمتري از لحاظ اهميت قرار داشت. و اين مسئله ممکن بود از طرف ما خيلي ساده لوحانه باشد ولي فکر مي‌کرديم که جمهوري خواهان از بسته شدن گوانتانامه حمايت مي‌کردند. [سناتور جان] مک کين طرفدار بسته شدن گوانتانامو بود و پرزيدنت بوش هم در دو سال آخر رياست جمهوري خود از اين پيشنهاد حمايت کرده بود.

تا پايان سال اول، بسياري از طرفداران احساس ناکامي مي‌کردند. اعتراض آنها بر سر اين بود که اوباما نتوانسته بود به اندازه کافي شغل ايجاد کند، سياست‌هاي مربوط به مبارزه با تروریسم بوش را تغيير دهد، مشکل تغييرات آب و هوا را مورد نظر قرار دهد، در سياست‌هاي مربوط به مهاجران تجديد نظر کند، وال استريت را سرکوب کند و يا يک اکثريت دو حزبي در واشنگتون ايجاد کند.

بارنز: اين احساس وجود داشت که او دیگر نمی تواند زندان را ببندد و نا اميد شده بود چون مردم این طور تعبیر‌کردند که «انگار نمي‌خواهي، و اهميت نمي‌دهي.» ولی ازخواسته مردم چیزی کاسته نشده بود. 
 
پيت روز Pete Rouse، مشاور کاخ سفيد و مشاور ارشد پیشین( -2009): ما درگیر قضیه تلاش براي انجام وعده خود  برای تغيير رویه واشنگتن در روبرویی با واقعيت کار با نهادهای مستقر در يک موقعيت بحراني بودیم، و من فکر مي‌کنم که تاريخ در مورد اينکه ما چقدر موفق بوديم قضاوت خواهد کرد. معتقدم کارکرد ما قوي بوده ولي واضح است که درک عمومي آن چيزي نيست که ما انتظارش را داشتيم.

يک هفته بعد از اعلام افزايش تعداد سربازان اعزامي به افغانستان، اوباما به نروژ سفر مي‌کند تا جايزه صلح نوبل را دريافت کند که بسياري معتقد بودند کار ناپخته ای بود. او در سخنراني خود در مورد جنگ هاي درست مي‌کند.

جان فاوريو Jon Favreau، نطق نویس کاخ سفيد ( -2009): صبح روزي که ما به اوسلو پرواز داشتيم، رئيس جمهور با يک پيش نويس کاملاً جديد و ناتمام از نطق خود پيش ما آمد و براي نوشتن آن تا ساعت 3 صبح بيدار مانده بود. او آن را به ما مي‌دهد و مي‌گويد: «اين يک چک نویس است، ولي ايده کلي از چيزي است که مي‌خواهم.» در طول پرواز همه خوابيده بودند به جز من، بن (بن رودزBen Rhodes، معاون مشاور امنيت ملي)، سامانتا پاور (Samantha Power، يک آجودان امنيت ملي) و خود رئيس جمهور و ما همچنان در حال کار کردن روي اين سخنراني بوديم. همه چيز تا آخرین دقيقه طول کشيد تا آنجا که وقتي رئيس جمهور داشت وارد آسانسور مي‌شد تا وارد سالن سخنراني شود آخرين ويرايش‌هاي خود را بر روي صفحه آخر سخنراني به من داد و دقيقا وقتي که او داشت وارد جايگاه سخنراني مي‌شد ما آنها را اعمال کرديم.

جورج کريگ، يکي از مشاوران اوليه مبارزه انتخاباتی، در ژانويه سال 2010 بعد عدم توافق با رام امانوئل بر سر برخی از مسائل صحنه مبارزاتي را ترک مي‌کند. راجرز بعد از اين که يک عده به ناگاه وارد مجلس ضیافت شام دولت شدند از مقام خود کناره گيري کرد.

کريگ: مشاور کاخ سفيد اولين انتخاب من براي کار در دولت جديد نبود.

راجرز: «اين سياسته. هميته که هست. من اصلاً از چيزي متأسف نيستم. البته اين تأسف بار است که وقتي ما بايستي راجع به بسياري مسائل ديگر صحبت مي‌کرديم، روي اين موضوع تمرکز کرده بوديم.  براي بقيه عمرم من مثل همان دختر خواهم بود. مردم هر قضاوتي را که باید می کنند. ديگر تمام شده.

در سال دوم رياست جمهوري، اوباما با چند بحران مواجه شده است، از جمله بزرگترين نشط نفت در تاريخ آمريکا. کاخ سفيد قول داد که در طول تابستان اقتصاد را دوباره به روزهاي عالي خود برگرداند.

روز Rouse: هيچ کدام از ما براي اتفاقاتي که افتاد مثل قضیه دکل نفتی دیپواترهورایزن Deepwater Horizon و بهار عربي آمادگي نداشتيم. همه اين اتفاقات يکي پس از ديگري مي‌افتادند.

امانوئل: من اسم فصل بهار سال 2010 رو نيروي جي G-force گذاشتم. در آن فصل بود که همه اين اتفاقات افتاد: چاه در خليج Gulf منفجر شد، يونان Greece از هم پاشيد، درگیری غزه Gaza به وجود آمد، و آلمان Germany هم تصميم گرفت که به يونان کمک نکند. بعد از همه اينها بازار دچار مشکل شد و ارزش سهام در یک  روز هفتصد هشتصد واحد کاهش پيدا کرد.  واقعا اين احساس را داشت که انگار همه چيز در حال حرکت است و بعد... بوووم.

در نوامبر سال 2010، رأي دهندگان ناراضي از اوضاع اقتصادي و گسترش دولت، در انتخابات ميان دوره اي مجلس، جمهوري خواهان را به قدرت رساندند.

روز: ما نمي‌توانستيم تصور کنيم که عمق اين شکست تا چه اندازه بود. رئيس جمهور بيشتر نگران نمایندگان دموکراتی‌ بود که در اين انتخابات شکست خورده بودند. چون آنها در چند رأي گيري مهم در کنگره با جدیت درکنار او مانده بودند. او به اين فکر بود که تعدادي از آنها اگر در کنگره به نفع دیدگاه اوباما رأي نداده بودند هنوز هم بر سرکار باقي مانده بودند. اين واقعاً فشار زيادي را به اوباما تحميل مي‌کرد.

اکسلرود: روز بعد از انتخابات رئيس جمهور وارد دفتر شد و گفت: با لگد انداختنمون بیرون، ولي هنوز يک شانس نیم بند در پيش داريم. خيلي کارا هست که مي‌خوام انجام بشن.» بعد او يک ليست بلند بالا از کارهاي مختلف را خواند. و همه به همديگر نگاه مي‌کردند و فکر مي کردند، انگار نمیدونه چه بلایی به سرمون آمده؟

در طول اين نشست، اوباما موفق مي‌شود تا کاهش ماليات بر حقوق، تصویب معاهده تازه با روسيه و قانون نپرس و نگو درباره محدودیت های هم جنسگرایان  در ارتش را  به تصويب برساند. ولي او در به تصويب رساندن قانون رويايي Dream Act و اجازه اقامت مهاجران غير قانوني در صورتي که در کودکي وارد ايالات متحده شده باشند و دبيرستان را در آنجا گذرانده باشند ناکام ماند.
 
سيسيليا مونوز Cecilia Muñoz ، مدير شوراي سياستگذاري داخلي، مدير اسبق امور دولتي کاخ سفيد ( -2009): وقتي که قانون دریم (بهبود، امداد، و آموزش اقلیت های بیگانه:
 Dream Act: Development, Relief, and Education for Alien Minors) يک ساعت بعد از تصويب قانون نپرس و نگو نتوانست نظر نمايندگان را جلب کند من از همه دعوت کردم تا به دفتر من بيايند و شاهد رأي گيري در دفتر من باشند. در آن هنگام يک ساعت شادي بود و يک ساعت تمام اشک. رئيس جمهور بالاي پله‌ها آمد و معلوم بود که احساسات زيادي در آن اتاق جريان داشت، او به همه ما يادآوري کرد که تصويب حقوق نپرس و نگو 17 سال بود که در جریان بود و اينکه چقدر مهم است که از اينکه تغيير ممکن است لذت ببريم و يادمان باشد که در اين راه ممکن است شکست‌هاي زيادي هم وجود داشته باشد.
جارت: من گفتم: «واي خداي من، باورت مي‌شه که ما تونستيم همه ي پيشنهاداتمون رو به جز قانون دریم رو به تصويب برسونيم؟» که البته همان هم خيلي براش نا اميد کننده بود و گفت: «من نگران سقف بدهي هستم.» در آن لحظه 6 ماه به پايان موعد بدهي‌های دولت مانده بود و من گفتم: «بابا بيخيال، نمي‌تونيم حد اقل الان يه کمي شاد کنيم.» و او گفت: «سقف بدهي‌ها برامون دردسر خواهد شد.»

دقيقاً قبل از انتخابات ميان دوره اي، رام امانوئل براي اينکه شهردار شيکاگو شود از پست خود کناره گيري کرد. اوباما که حالا متقاعد شده بود که کاخ سفيد نياز به يک خانه تکاني دارد، پيت روز را به عنوان رئيس ستاد موقت معرفي مي‌کند.

روز: بعد از دو سال اول و اتفاقاتي که در انتخابات ميان دوره اي افتاد، رئيس جمهور احساس مي‌کرد که ما بايد توجه خود را بيشتر به روند اتفاقات معطوف کنيم و سعي کنيم که در داخل کشور کارها بهتر انجام شود.
قبل از قضیه سقف بدهي ها، اوباما و جمهوري خواهاني که به تازگي بر سرقدرت آمده بودند در مواقع متعددي سعي کردند تا هر چه درباره هزینه ها دارند رو کنند.
 
جوزف آر بايدن Joseph R. Biden ، معاون اول رئيس جمهور( -2009): «من معتقد بودم که بايد مي گذاشتيم تا آنها دولت رو به نابود کنند و اجازه می دادیم که بفهمند که اين چه معنایی خواهد داشت. من فکر مي‌کند ما مي توانستيم در جايگاه قويتري قرار داشته باشيم. در آن زمان من طرفداران زيادي نداشتم. اگر ما مي‌توانستيم تا موفقيت خودمان رو قوي تر کنيم، نمي‌دانم، شايد رئيس جمهور با من موافق بود. من مي‌دانم که او هم نمي دانست. من فکر مي کنم که مي‌توانست بهتر باده اگر نشانشان مي‌داديم که نتيجه کارهای آنها چه معنايي ميتوانست داشته باشد.»

بايدن با حمله به خانه اي  در پاکستان در ماه مي‌2011 که احتمال مي‌رفت محل اختفاي اسامه بن لادن باشد مخالف است.

بايدن: يادم هست که به همين دفتر وارد شدم و گفتم: «ببينيد، از غريزه خود تبعيت کنيد، از غريزه خود تبعيت کنيد.» و صبح روز بعد اوباما آمد و گفت: «حمله کنيد.»

فيفر Pfeiffer: «من رفته بودم تا فيلم سريع و خشن 5 Fast and Furious 5 رو ببينم. در اواسط فيلم، گوشي بلک بری BlackBerry خود را چک کردم و ديدم که ايميلي از طرف يکي از کارکنان امنيت ملي دارم که مرا به يک ديدار دعوت کرده. پس من هم فيلم را نيمه کاره رها کردم تا به کاخ سفيد بروم. وقتي وارد شدم، بازيگران فيلم «خون حقيقي True Blood» را بيرون از دروازه ديدم که مي‌خواستند بفهمند که چرا تور آنها کنسل شده بود. ما تصميم گرفتيم که در اتاق شرقي کاخ  اعلاميه را آماده کنيم و ديويد پلوف Plouffe (مشاور ارشد) و من رفتيم تا نگاهي به صحنه اجرا بياندازيم. اونجا فقط دو نفر بودند که داشتند صندلي‌ها رو به آرامی جابجا مي‌کردند. پلوف و من بهم گفتيم که بهتر اينه که بريم و افراد رو بياريم و کارها رو خودمون انجام بديم. ما ممکنه که تا حالا بن لادن را کشته باشيم ولي آن اتاق مناسب براي حرف زدن نبود.»

بايدن: وقتي من در محل اقامت خودم از ماشين پياده شدم، همسرم با لباس بعد از حمام روي پله‌ها نشسته بود. بغلم کرد و ما مي شنيديم که مردمي در کنار در عمارت فریاد مي‌زدند که «زنده باد آمريکا»

تابستان 2011، رئيس جمهور و مجلس جمهوري خواه در مورد افزايش سقف بدهي‌ها با هم درگیری دارند و همه تلاش‌ها براي ايجاد يک چانه زني بزرگ با رئيس کنگره جان بونر John Boehner شرکت مي‌خورد.

روز: شايد اين کار ساده لوحانه اي بود، ولي من واقعا فکر مي‌کنم که با توجه به ماهيت موضوعي که ما پيش رو داشتيم، رئيس جمهور از اينکه صداي او تا آن طرف اتاق رسيده بود متعجب بود.

فيفر: «اين اولين باري بود که ما تنها 40% از آرا را بدست آورده بوديم. ما در يک چهارراه قرار گرفته بوديم. آيا ما هم دوباره مثل بيل کلينتون و جورج بوش دوباره در انتخابات پيروز خواهيم شد و يا اينکه سرنوشت ما هم مثل جيمي کارتر و بوش پدر خواهد شد؟"

اوباما آخرين سرباز اعزامي به عراق را پس از حدود 9 سال جنگ از اين کشور باز مي‌گرداند. بايدن به بغداد مي‌رود.

بايدن: اين کار خيلي بزرگي نيست ولي من صدايش کردم و گفتم: «من هر چه را که راجع به اين تصميم گفته بودم پس مي‌گيرم. ازت ممنونم که به من اين فرصت رو دادي که اين جنگ لعنتي رو تموم کنم. البته من کسي نبودم که اين جنگ رو تموم کردم ولي تونستم برم اونجا وايسم و بگم که «تمام شد.»


در يک مصاحبه تلوزيوني در ماه مي‌2012، بايدن از ازدواج همجنس گرایان طرفداري مي‌کند و اوباما را مجبور مي‌کند تا حمايت خود را نيز در اين مورد اعلام کند. همراهان اوباما عصباني هستند که معاون اول رئيس جمهور اين پيام را داده است.

بايدن: «مثل يک سکته کوچک مغزي بود. من جوابم را در نهايت بيطرفيم ممکن دادم. ولي من کسي نبودم که دست روي دست بگذارم و چيزي رو که عقيده ي من بود نگويم. اونها مي‌تونن اين کار لعنتي رو بکنند. وقتي رئيس جمهور وارد دفتر من شد شروع به خنديدن کرد. او گفت: «خوب جو، چيزي که من هميشه در تو دوست داشتم اين بود که هميشه همون چيزي رو که بهش اعتقاد داري رو مي‌گي.» جدي ميگم. حاضرم قسم بخورم. بعد مرا بغل کرد و دوباره خنديد.

افزايش تعداد سربازان اعزامي به افغانستان نتايج مختلفي دارد. تعداد سربازاني که در طول چهار سال رياست جمهوري اوباما در اين کشور کشته شدند بيش از تمام سربازاني بود که در 7 سال قبل از آن در زمان رياست جمهوري بوش کشته شده بودند. اوباما تصميم مي‌گيرد تا بيشتر نيروها را تا پايان سال 2014 به ميهن بازگرداند. در سفري به افغانستان براي امضاي يک موافقت نامه استراتژيک، او از يکي از واحدها ديدن مي‌کند.

دنيس مکدونا Denis McDonough، معاون مشاور امنيت ملي ( -2009): «در آن روز به آنها حمله شده بود و رئيس جمهور جمهور قرار بود با يکي از زخميان حادثه ملاقاتي داشته باشد. شما نمي‌توانستيد بفهميد که آنها چه مي‌گويند چون خيلي از نزديک با هم صحبت مي‌کردند. در پايان اين مکالمه، سرباز بعد از اينکه رئيس جمهور نشان نظامى مخصوص مجروحين جنگ را به او داد دستش را بلند کرد. او مي‌خواست با رئيس جمهور دست بدهد. حالت بسيار تأثير گذاري بود. شما نمي‌توانيد به راحتي از کنار چنين اتفاقي بگذريد و هيچ تأثيري بر شما نگذارد. اينها سربازان ما هستند و همگي آنجا هستند فقط به خاطر تصميماتي که رئيس جمهور گرفته است.«

رئيس جمهور شب انتخابات را در شيکاگو گذراند.

 

فيفر: هر چند ساعت يک بار به ما گزارشات کاملي از نتايج انتخابات ارسال مي‌شد. اولين گزارش حاکي از آن بود که در برخي از ايالات تعداد آراي جمهوري خواهان افزايش بيشتري نسبت به آن چه انتظارش را داشتيم نشان مي‌داد، و جوانان، سياه پوستان و آمريکاي لاتيني‌ها از چيزي که انتظارش را داشتيم کمتر راي داده بودند. واقعاً لحظات بدي بود.

جارت: او داشت از تلوزيون ماجرا را دنبال مي‌کرد و من فکر مي‌کردم که شبکه MSNBC يکي از پيشرانان دادن اطلاعات بود و همه خيلي هيجان زده بودند. 

کشتار کودکان در ماه دسامبر در مدرسه ابتدايي سندي هوک Sandy Hook در نيوتاون Newtown کانکتيکات Connecticut حال  اوباما را  دگرگون کرده بود.


فاورو Favreau: «در تمام مدتي که مي‌شناختمش هرگز او را اينطور نديده بودم. او پشت ميزش نشسته بود و به متن سخنراني نگاه مي‌کرد و گاهي بعضي جاها را ويرايش مي‌کرد. به ندرت به ما نگاه مي‌کرد. صدايش بيشتر از هر زمان ديگري دلگير بود که تا آن لحظه هيچ وقت آن طور نديده بودمش.»

اوباما يک بار ديگر وارد نزاعي با جمهوري خواهان بر سر مسئله مخارج و ماليات مي‌شود و دوباره در بردن يک چانه زني بزرگ شکست مي‌خورد. آنها از اين به اصطلاح پرتگاه مالي اجتناب مي کنند که مقررات محدودتري را بر برنامه کاهش ماليات قرار مي‌دهد که از زمان بوش پابرجا بوده وهمه به جز ثروتمندترين آمريکايي‌ها را شامل مي‌شود.

روز: «قبلاً هم از او انتقاد شده بود و در واقع من احساس مي‌کنم که در اين مورد ما کمی زياده روي کرديم. اين موضوع را بيش از حد دنبال کرديم. ديد او نسبت به چند سال قبل نسبت به اينکه با چه کسي مذاکره مي‌کند باز تر شده است و واقعيت را بهتر مي‌بيند.»

فيفر: «او يقينا بوسيله نبردهايي که مجبور بوده در آنها شرکت کند آب‏ديده شده است.»

موناز: «همه ما روي بدنمان بيشمار جاي زخم داريم.»

نسخه ای از این مقاله در 20ام ژانویه در مجله ساندی با عنوان «روزگار سخت» منتشر شده است.

 

نوشته پيتر بيكر Peter Baker
تاريخ انتشار 16 ‍ژانويه 2013

ترجمه: عباس حاجي هاشمي

منبع: روزنامه نیویورک تایمز


 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.