هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 102    |    4 بهمن 1391

   


 



رفت و نوای غم ز طنین ترانه من نشنود...

صفحه نخست شماره 102

نگاهی به کتاب غوغای ستارگان (خاطرات هنری مهندس همایون خرم)

 

اشاره: شامگاه بیست و هشتم دی ماه، دنیای هنر و موسیقی ایران در سوگ یکی از برجسته‏ترین استادان آهنگساز و نوازنده، همایون خرم نشست. درگذشت این هنرمند برجسته فرصتی به دست داد تا کتاب خاطرات او را به خوانندگان گرامی معرفی کنیم. ثبت خاطرات بزرگانی چون او برای آینده ضرورتی است که امید داریم بیش از گذشته از سوی همه هنرمندان و نخبگان کشور مورد توجه قرار گیرد و پیش از آنکه رخ در نقاب خاک کشند، سرگذشت خود را برای تاریخ مردم ماندگار کنند.

هر چند در دنیای خواننده سالار موسیقی، جایگاه و منزلت مصنفین و آهنگسازان، چنانکه شایسته است، در میان عامه مردم چندان شناخته شده نیست، اما در این میان، قلیلی از مولفین عرصه موسیقی فاخر ایرانی، آثار بکر و جاودانه‏ای از خود به جای گذاشتند که نه تنها در زمان حیات، نامشان بر سر خوانندگان به اصطلاح مردمی سایه افکند، بل آوازه تسلط و توانایی‏شان در موسیقی تا سالیان سال پس از مرگشان همچنان در حافظه فرهنگی مردم به قوت خود باقی ماند.

زنده یاد همایون خرم بی‏تردید از جمله موسیقی‏دانان ایرانی است که نمی‏توان نام او را به آسانی از خاطر برد؛ آهنگسازی که چندین نسل، خاطرات به یاد ماندنی زندگی‏شان را با آثار او پیوند زدند و با شنیدن هریک از تصانیف و آهنگهایش، غبار از چهره خاطرات خود زدودند.

حدود یک سال پیش از این، کتاب نسبتاً قطوری از خاطرات هنری مهندس همایون خرم به دستم رسید که گنجینه ارزشمندی از اطلاعات و داده‏ها درباره چندین دهه فعالیت موسیقایی این آهنگساز و نوازنده چیره‏دست ویلن بود.

هرچند از عنوان آن چنین بر می‏آید که کتاب حاوی خاطرات هنری همایون خرم است اما در لابلای آن می‏توان فرازهایی از زندگی خصوصی او را مانند خاطرات مدرسه، سربازی و فعالیتش به عنوان مهندس برق در تاسیسات سد امیرکبیر مشاهده کرد.

فصل آغازین این کتابِ شش فصلی، نگاهی اجمالی به زندگی هنری همایون خرم از بدو تولد تا فعالیت‏هایش در رادیو تا پیش از انقلاب دارد. خاطراتی از کودکی، دوران تحصیل، تعلیم ویلن نزد استاد صبا، خدمت نظام وظیفه، همکاری با رادیو و ... فصل سرآغاز کتاب را تشکیل می‏دهد که مشحون از خاطراتی کوتاه و خواندنی از همایون خرم با هنرمندان موسیقی سنتی ایران است.

اما نکته قابل تاملی که در خاطرات کودکی وی جلب نظر می‏کند، توجه پدر و مادر نسبت به تربیت همایون کوچک و روشن‏اندیشی و فرزانگی آنها در رشد و بالندگی استعدادهای اوست؛ شاید اگر همایون در خانواده دیگری رشد می‏یافت چه بسا مسیر زندگی‏اش به کلی تغییر می‏کرد و هرگز توانایی و قریحه او در موسیقی شکوفا نمی‏شد. در بخشی از خاطرات این فصل می‏خوانیم که علاقه مادر به دستگاه همایون، سبب نامگذاری فرزند به همین نام شد که این امر نشانگر آشنایی مادر با موسیقی سنتی و درک موسیقایی وی است. نکته بعدی برخورد مادر با شیطنت‏های کودکانه همایون، هنگام استفاده از چوب‏های هیزم به جای ساز بود که سرانجام منجر به خرید ویلن برای فرونشاندن عطش موسیقی در فرزند گردید. پدر نیز با موسیقی سنتی بیگانه نبود؛ او نیز فردی تحصیلکرده و روشنفکر به شمار می‏رفت که علاوه بر تشویق همایون به ادامه تحصیلات عالیه و اخذ مدرک مهندسی برق، وی را تشویق به آموزش علمی موسیقی و توجه بیشتر به مسایل نظری آن گردانید. ضمن آنکه معاشرت با خانواده‏ها‏ی سرشناس و هنرمندی مانند ابوالحسن ورزی، در راهیابی همایون به مکتب صبا بی‏تاثیر نبود.

 همایون خرم تمام فصل دوم کتاب را به پاس احترام، به ابوالحسن خان صبا اختصاص می‏دهد که هم حق بزرگی بر گردن موسیقی ایران دارد و هم تمام زندگی هنری خود را مدیون آن مرد می‏داند. این بخش نیز شامل خاطراتی از چگونگی راهیابی به کلاس‏های صبا، وضعیت کلاس، چگونگی تدریس،‌ شیوه نوازندگی و شاگردان استاد صبا است. به ویژه بخش شیوه تدریس صبا که با شیوه‏ها‏ی امروزی آموزش موسیقی، تفاوت‏های شگفت‏آوری دارد؛ بطوری که دل خواننده از مشقت شیوه تدریس و مشق ویلن شاگردان صبا به رحم می‏آید! البته همایون خرم دلیل متفاوتی برای این شیوه از آموزش ارائه می‏کند؛ او معتقد است که صبا به دنبال کسانی می‏گشت که عاشق موسیقی بودند و انصافاً فقط عاشقان موسیقی می‏توانند به این شیوه مشق نوازندگی از استاد بگیرند! بی‏دلیل نبود که اغلب شاگردان صبا در همان مقاطع اولیه آموزش، برای همیشه با ویلن وداع می‏کردند.

فصل سوم کتاب حاوی خاطرات شیرین همایون خرم با ترانه‏سرایان هم‏عصر اوست. شاید ابتدا عجیب به نظر برسد که چرا یک آهنگساز و نوازنده، فصلی از کتاب خاطراتش را به همکاران تران‏ سرا اختصاص داده؟ همایون در همان ابتدای فصل به این پرسش احتمالی خواننده پاسخ می‏دهد و می‏گوید:
«وقتی سخن از موسیقی ایرانی به میان می‏آید، شنوندگان می‏پرسند: «خواننده کیست؟» نه اینکه نوازنده کیست؟» و در ادامه وی موسیقی اروپا را بی‏نیاز از کلام دانسته و موسیقی ایرانی را بدون کلام، هنری «ناتمام و ناقص» قلمداد می‏کند که البته می‏توان تا اندازه‏ای این سخن را نزدیک به حقیقت دانست.

در این فصل نگارنده ضمن بیان خاطرات خود از ترانه‏سرایان نامدار ایران مانند تورج نگهبان، رحیم معینی کرمانشاهی، بیژن ترقی، کریم فکور، ‌رهی معیری، سیمین بهبهانی، محمدعلی شیرازی، ابتهاج و ... به نقل بخشی از ترانه‏ها‏ی ایشان می‏پردازد و گاه توضیح مختصری درباره موسیقی و ویژگیهای آن به خواننده ارائه می‏دهد و خاطره مربوط به آن ترانه را با حلاوت خاصی بیان می‏کند.

فصل چهارم نیز به خاطرات همایون خرم با خوانندگانی که با وی همکاری داشتند، اختصاص یافته است. بی‏شک چندین دهه فعالیت در زمینه موسیقی، سبب شده تا همایون با بسیاری از خوانندگان و نوازندگان و آهنگسازان حشر و نشر و دوستی نزدیکی پیدا کند. ضمن اینکه پا گذاشتن به عرصه موسیقی در سنین کودکی نیز باعث شناخته شدن وی در سنین 18 – 19 سالگی به عنوان آهنگساز و نوازنده‏ای چیره‏دست در جامعه موسیقی شد.

در بخش دیگری از این فصل، مهندس خرم در میان خاطرات خود به کرار از استاد محمود کریمی یاد می‏کند و او را جز نخستین خوانندگانی معرفی می‏کند که آثارش را اجرا کرده است. شاپور خوانساری، بهرام سیَر و امین‏الله رشیدی نیز از جمله خوانندگانی بودند که اجراکننده اولین آهنگ‏های همایون خرم بودند. سپس در ادامه او به چگونگی آغاز همکاری خود با مرضیه اشاره می‏کند که پیش از این در فصل سرآغاز، مفصل به آن پرداخته بود. هر چند مهندس خرم در فصل‏های پیشین به نقل خاطراتی از خوانندگانی مانند دلکش، مرضیه، پروین و ... پرداخته بود، اما در این فصل بطور خاص و مفصل به تکمیل آن خاطرات اقدام می‏کند. به خصوص خاطره اولین همکاری با دلکش که منجر به اختلاف نظر و نهایتاً قطع همکاری با او می‏شود و در این میان مرضیه از فرصت بدست آمده حسن استفاده را کرده و همکاری خود را با مهندس خرم آغاز می‏کند. سال‏ها بعد که دلکش موفقیت‏های خوانندگانی را که با مهندس خرم کار کرده‏اند، مشاهده می‏کند، در نگرش خود تجدید نظر کرده و همکاری این دو با آهنگ «عالم تنهایی» آغاز می‏شود.

فصل پنجم با عنوان یاد برخی از هنرمندان،‌ فصل مفصلی از خاطرات پراکنده مهندس خرم با سایر هنرمندان عرصه موسیقی در طول سال‏ها فعالیت هنری است. این بخش که تقریباً یک سوم کتاب را در برگرفته، ‌سرشار از خاطرات گوناگون مهندس خرم با بیش از هفتاد تن از نوازندگان، خوانندگان، آهنگسازان و ترانه‏سرایان بزرگ ایران، مانند غلامحسین بنان، ‌قمرالملوک وزیری،‌ روح‏الله خالقی، مرتضی‏خان نی‏داوود،‌ جواد معروفی و... است که در لابلای آن می‏توان نکاتی خواندنی و ظریف یافت که در هیچ کتابی بازگو نشده‏اند. در این فصل از کتب به وضوح می‏توان عملکرد خاطره‏نگاری را در نقش تاریخی آن مشاهده کرد که با وجود نوپایی آن در ایران، تا کنون تاثیرات شگرف و عمیقی در تنویر زوایای تاریک تاریخ فرهنگی و هنری کشور از خود به جای گذاشته است. به طوریکه گاه در جای جای کتاب، خواننده افسوس می‏خورد که چرا هنرمندانی که روی در نقاب خاک کشیده‏اند، خاطراتشان را با خود به خاک سپرده‏اند!

فصل آخر کتاب نیز شامل گفتگوی علی وکیلی با همایون خرم است که ویژه پایان کتاب خاطرات هنری وی انجام گرفته است. در این گفتگو پرسشگر با طرح پرسش‏هایی اساسی، علاوه بر آشنایی خواننده با ظرایف آهنگسازی و بداهه‏نوازی مهندس خرم، نازک خیالی‏ها‏ و ظرایفی که همایون خرم در آثار جاودانه‏اش ارائه کرده، یادآور می‏شود.

 انتهای کتاب با دو پیوست به پایان می‏رسد؛ پیوست اول، حاوی تعداد محدودی از اشعار و اظهارنظرهای به یادگار مانده از استادان شعر و موسیقی درباره همایون خرم و پیوست دوم نیز شامل فهرست آثار وی در تمامی دوران فعالیتش در عرصه موسیقی است که کمک شایانی به آشنایی بیشتر دوستداران موسیقی با آثار ارزنده این آهنگساز و نوازنده ویلن ایران می‏کند.

کتاب حاضر با تمام زیبایی‏ها‏ و خاطرات شیرینش، عاری از نقصان نیست؛ مهندس خرم در فصل سرآغاز، خاطراتی از خوانندگان به میان آورده که به نوعی با مطالب سایر فصل‏های کتاب همپوشانی دارد و بهتر بود در جایگاه اصلی خودش در کتاب می‏نشست تا از پراکندگی مطالب و تکرار مکررات پرهیز شود.
در نگاه نخست، این گونه به نظر می‏رسد که کتاب «غوغای ستارگان» با هدف انتشار مطالبی که فقط در فصل سرآغاز آمده تهیه و تدوین شده ولی بعداً دست اندرکاران به این نتیجه رسیده‏اند که با افزودن برخی خاطرات و الحاقات و پرداختن به جزئیات خاطرات مهندس با سایر هنرمندان -که بیشتر شبیه توضیح مبسوط و مفصل فصل آغازین کتاب است- کتاب حاضر را به چند برابر حجم حقیقی خود افزایش دهند.

با این حال شیرینی، شیوایی کلام و صمیمیتی که استاد خرم در بیان خاطراتش به کار برده، باعث شده تا سطر به سطر کتاب به اثری خواندنی و درخور توجه تبدیل شود. او تا جایی که توانسته ضمن بیان جزئیات خاطرات از بیهوده گویی‏ها‏ی فرامتنی که سبب ملال خواننده می‏شود، خودداری کرده و ظرایف خاطره را به اختصار، اما دقیق، به خواننده منتقل کند؛ بطوری که خواننده در طول مطالعه خاطرات هفتصد صفحه‏ای استاد خرم؛ نه تنها به هیچ وجه احساس خستگی و کسالت نمی‏کند بلکه اشتیاقش برای خواندن صفحات بعدی کتاب بیشتر می‏شود.

به هر تقدیر از میان رفتن همایون خرم ضایعه اسفناکی برای جامعه موسیقی ایران زمین و مردمی است که سال‏های سال با نوای ویلن و نغمات جاودانه او زندگی کرده‏اند.

یادش گرامی باد...

ناصر زاغری تفرشی
تهران – سوم بهمن هزار و سیصد و نود و یک خورشیدی



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.