هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 100    |    13 دي 1391

   


 

علیرضا کمری، نویسنده و پژوهشگر


دکتر مهدی ابوالحسنی ترقی، مدرس دانشگاه فرهنگیان اصفهان


فائزه توکلی، کارشناس امور علمی و پژوهشی مدیریت تحصیلات تکمیلی پژوهشگاه علوم انسانی


دکتر ابوالفضل حسن آبادی، مدیریت امور اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی


دکتر مرتضي دهقان نژاد، دانشيار تاريخ دانشگاه اصفهان


مرتضی رسولی‌پور، رئیس بخش تاریخ شفاهی مؤسسه مطالعات تاریخ معاصرایران


دکتر سید ابوالفضل رضوی، دانشیار دانشگاه خوارزمی


روح اله صفری، مدیر انتشارات جهاد دانشگاهی واحد اصفهان


دکتر علی ططری؛ مدیر مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی


سعید علامیان، نویسنده و روزنامه نگار دفاع مقدس


محمود فاضلی، کاردار پیشین ایران در یونان


سرهنگ کاظم فرامرزی، رئيس مركز ملي اسناد و كتابخانه پژوهشگاه علوم و معارف دفاع‌مقدس


اصغر کاظمی، نویسنده و پژوهشگر


محمدجواد مرادی‏نیا، رئیس مرکز ایران‏شناسی و اسلام‏شناسی کتابخانه ملی


ابوالفتح مؤمن، نویسنده و پژوهشگر


سیده میترا هاشمی، ویراستار علمی بنیاد فرهنگ کاشان


سیدولی‏هاشمی، مدیر دفتر ادبیات و مطالعات حوزه هنری مازندران


سیدقاسم یاحسینی، نویسنده پژوهشگر


سه یادداشت از آمریکا، آرژانتین و انگلستان برای تاریخ شفاهی ایران


آمار و نمودار نتایج نقد و نظرسنجی


 



دکتر مرتضي دهقان نژاد، دانشيار تاريخ دانشگاه اصفهان

صفحه نخست شماره 100

اشاره: از جمله استادان گرانمایه‏ای که از ابتدای طرح ویژه‏نامه شماره صد در نظر داشتیم نامش زیور آن باشد، دکتر مرتضی دهقان‏نژاد بود، که بالاخره پس از تماس‏های متعدد موفق شدیم وقت مغتنم ایشان را برای پاسخگویی به سئوالات خود از طریق رایانه نامه بگیریم. دکتر دهقان نژاد از زمره استادان صاحب نظری است که معتقد است تاریخ شفاهی راهی است برای بیان تاریخ مردم از زبان خودشان و نه از زبان نخبگان و اربابان قدرت.

 

* فعالیت سایت و هفته‏نامه‏ تاریخ شفاهی ایران برای گسترش اطلاعات و اخبار این حوزه در فضای مجازی چطور ارزیابی می‏کنید؟
 قبل از هر چيز بايد از دست اندرکاران اين فعاليت فوق‏العاده به عنوان يک نفر از خانواده دانشگاه که به نوعي با اهل علم سر کار دارم تشکر و تقدير کنم، زيرا تاريخ شفاهي دريچه‌اي است به روي همه ايرانياني که دوست دارند درد دل‏ها، غم و رنج‏هايشان، دغدغه‏ها و خاطراتشان گفته شود، ولي جايي براي طرح آن وجود نداشت. سايت و هفته‏نامه‏ تاریخ شفاهی فرصتي براي افراد فعال در این عرصه است، از سویی ديگر طرح نویي است که بدون اينکه جنگل‏ها را نابود کند، (عدم استفاده ازکاغذ) مي‌تواند اطلاعات را به دست مخاطبانش برساند. در دنياي مدرن اين کار از مدت‏ها قبل شروع شده، ولي در جامعه ما اين طرح جديدي بود که توسط سایت تاريخ شفاهي آغاز شد و اميد است که در آينده نيز همچنان با طرح‌هاي تازه به فعاليت خود ادامه دهد.

* از دید شما سایت و هفته‏نامه‏ تاریخ شفاهی درباره پژوهش‏هایی که در داخل یا خارج کشور با موضوع تاریخ شفاهی ارایه می‏شوند، به عنوان یک منبع فعال برای انعکاس این اطلاعات چگونه عمل کرده است؟
اعتبار تحقيقات بستگي تام و تمام به محقق دارد که تا چه حد توانسته حق مطلب را ادا کند. حقيقتي که بعضاً از يک نفر که خود در انجام آن واقعه نقش داشته است شنيده شود، بسيار ارزشمندتر از اين است که بعدها ما شاهد تفاسير و تعابيري باشيم که ممکن است اصلاً مورد نظر گوينده مطلب نباشد. حتي در مصاحبه زنده اشک‏ها و لبخندهاي گوينده مي‏تواند بيان‏کنند بسياري از حقايق تلخ و شيرين زندگي باشند که در اسناد رسمي و يا نوشته‏ها قابل رويت نيستند. گاهي همدلي اين محققان جوان و پرانرژي که زندگي در وجودشان موج مي زند، موجب مي‌شود گويندۀ خاطرات نيز بر سر شوق آمده و بگويد؛ آنچه را که اگر کسي به سراغ او نمي‏رفت هرگز نمي‌گفت. اي کاش هفته‏نامه‏ تاریخ شفاهی براي دبيرستان‏ها و مدارس نيز فرستاده می‏شد و معلمانمان را تشويق مي‌کرديم که به جاي زنگ انشاء، که از دانش آموزان مي‌پرسند علم بهتر است يا ثروت، از آنها می‏خواستند خاطرات پدرانشان را بنویسند و در يک صفحه تاريخ شفاهي دانشجويي منتشر مي‌کرديم. اصولاً سخن گفتن حتي برتر از انديشيدن است، انسان با سخن گفتن قادر است قوه فکر خود را نيز تعالي ببخشد. پس بايد کمک کنيم که همه بتوانند سخنانشان را بگويند، به اين ترتيب اين خود تمريني است براي اينکه احساس کنيم که هستيم. شعار تاريخ شفاهي بايد اين باشد: «سخن مي‌گويم، پس هستم!» به این معنی که دغدغه‌هايم را مي گويم پس هستم. در واقع تاريخ شفاهي فرصت مي‌دهد که جامعه لال‏ها به سخن درآيند.

* آیا مطالبی که سایت و هفته‏نامه‏ تاریخ شفاهی ارایه می‏دهند، همگانی هستند و یا فقط برای عده‏ای خاص قابل استفاده‏اند؟
تاريخ شفاهي را می‏باید در سطوح مختلف ملاحظه کرد؛ از کودکان تا پيران، از زنان تا مردان. روزگاري بود که روزنامه‏ها فقط براي بزرگسالان نوشته مي شد. ولي بعدها متوجه شدند که کودکان نيز به همان اندازه نياز به يادگيري دارند. لذا مجلات کودکان با طرح‌ها و رنگ‏هاي تازه و شاد به بازار آمد که مورد استقبال خانواده‌ها قرار گرفت. امروز نيز اگر به گونه‌اي بود که براي نوجوانان، بزرگسالان و خانم‏ها صفحات خاصي در نظر گرفته مي‌شد به نظرم کار بهتر بود. ببينيد در روزگار صفويه نورالله طباخ دو رساله درباره طباخي و حلواپزي مي نويسد، چه اشکالي دارد که تاريخ شفاهي درباره آشپزي سنتي خانم‏هاي مناطق مختلف ايران بنويسد، يعني از بچه‌هاي اين خانم‏ها خواسته شود تا آنچه در اين باره مي‌دانند را بگويند و آنها اين خاطرات را براي مجله بفرستند. به هر حال تاريخ شفاهي آنقدر گسترده است که نمي‌توان ابعاد آن را دقيقاً مشخص کرد، ولي مطمئناً مي‌تواند چند صفحه مختلف را در بر بگيرد.

*زبان نگارشی در رسانه تاریخ شفاهی باید به چه سمت حرکت کند، زبان معیار، محاوره، عامه فهم، دانشگاهی و یا ... به عبارت دیگر در رسانه‏ای مانند سایت و هفته‏نامه‏ تاریخ شفاهی چه گونه زبانی باید معیار شود؟
 به هر حال برخي لهجه‏ها آنقدر شيرين و دوست داشتني هستند که همان لهجه خود نوعي تاريخ شفاهي است. اي کاش در مجله الکترونيکي شما جايي را در نظر مي‌گرفتند که  مي‌توانست صدا و تصوير راوي را نيز پخش کند (این موضوع امروز در برخي از سايت‏ها قابل رويت است مانند کتابخانه ملي کنگره امريکا که در بخش آرشيو خود صداي افراد مهم و سخنان آنان را نيز پخش مي‌کند). اين کار سختي نيست. امروز تکنولوژي چنين کاري را آسان نموده است. اينجاست که بهتر است حداقل بخشي از مصاحبه فيلم‏برداري شود.

* آیا آثار تاریخ شفاهی منتشر شده توانسته‏اند از اصول و فنون مورد تایید در دانشگاه‏ها و مراکز جهانی معتبر در این زمینه پیروی کنند؟ وظیفه سایت و هفته‏نامه‏ تاریخ شفاهی در این باره چیست و چطور می‏تواند کمک کند؟

در کشور ما تاريخ شفاهي در واقع واکنشي بود به تاريخ شفاهي دانشگاه‏هاروارد و ديگر کسانی که سعي مي‌کردند خاطرات افراد مهاجر به خارج از کشور را ضبط کنند. در اينجا هم سعي کردند خاطرات افراد انقلابي را ضبط کنند. ولي واقعيت آن است که تاريخ شفاهي مهمتر از اين حرفهاست. تاريخ شفاهي رودخانه زاينده رود را چه کسي ضبط خواهد کرد؟ چه کسي خواهد گفت که چه بر سر اين رودخانه آمد؟ ما هنوز نتوانسته‏ايم حق مطلب را درباره تاريخ شفاهي ادا کنيم. بخش کوچکي، آن هم به واسطه حمايت دولت، مورد عنايت قرار گرفته، در حالي که موضوع از اين مطالب فراتر رفته است. در مجله نيز به مطالب مختلف پرداخته مي‏شود ولي هنوز نتوانسته خود را از چارچوب‏هاي رسمي و تعريف شده نجات دهد و وارد زندگي همه مردم شود.

*از نظر شما عمده‏ترین کاستی‏ها در امر نگارش تاریخ شفاهی در میان مورخان، پژوهشگران و شفاهی کاران کدامند و سایت و هفته‏نامه‏ چگونه باید به آنها بپردازد؟

عمده‏ترين مشکل کليشه‌اي شدن مباحث است. ما هنوز نتوانسته‌ايم آنگونه که بايد فرهنگ‏سازي کنيم که جامعه تحمل شنيدن ضد خاطرات را هم داشته باشد. همه خاطرات اغلب خوب شروع مي‌شوند و خوب تمام مي‌شوند. ولي تاکنون خاطرات چند نفر اعدامي و يا معتاد و يا دختران فراري را نوشته‌ايم تا بدانيم چه عواملي موجب شد که کار اين افراد به اعدام بکشد؟ آيا خاطرات اين گونه افراد که امروز فقط با اعدام بهاي زندگي خود را مي‌پردازند، ارزش شنيدن ندارد؟ امروز ايدز در جامعه ما و در زير پوست شهر ما در حال گسترش است، ولي به گونه‌اي نگاه مي‌کنيم که انگار نه انگار، چرا؟ چون  جامعه ما و بهتر بگويم مسئولان ما جرأت دانستن ندارند. مردم هم چشم‏ها و گوشهايشان  را بسته‏اند. در حالي که تاريخ بزهکاري خود حديث مفصل و شنيدني دارد. و مي‌تواند براي بسياري اسباب عبرت و تجربه و يا اقدامي شود. اگر کارهای تحقیق و پژوهشی در این امر صورت گیرد، به هر حال انعکاس آن در فضای سایت نیز موثر واقع خواهد شد و حتی مخاطبان خود را پیدا می‏کند. آگاهی از مطالب مطرح شده درباره مشکلات و آسیب‏های اجتماعی، آن هم در قالب خاطرات از زبان کسانی که در دام گرفتار شدند، برای مخاطبان شنیدنی بلکه پندگرفتنی است.

*انعکاس اخبار و اطلاع رسانی درباره تاریخ شفاهی در فضای مجازی برای آگاه سازی فعالان این حوزه در ایران با توجه به دامنه دسترسی به اینترنت و مخاطبان این حوزه را تا چه حد تاثیرگذار می‏دانید؟

به هر حال استفاده از فضاي مجازي هزينه کمتري دارد ولي نبايد فراموش کنيم که فقط روزانه ده‏ها ايميل وارد صندوق پستي افراد مي‌شود و اين مجله نيز فقط به صورت يک آدرس در کنار ديگر ايميل‏ها نوشته مي‌شود، طبيعي است که چندان جلب توجه نمي‌کند. لذا لازم است که به گونه‏اي خاص طراحي شود که مخاطبان را به خود جذب کند، متأسفانه در کشور ما آمار مطالعه چندان بالا نيست، ولي چاپ خلاصه مطالب به صورت کاغذي، مثلاً بعد از 50 شماره الکترونيکي مي‌تواند جالب باشد و يا شنيدني‏ترين مطالب را به صورت چاپي در اختيار علاقمندان قرار دهيم.

*برای افرادی که در حوزه تاریخ شفاهی کار می‏کنند، تا چه حد ضرورت دارد از کم و کیف فعالیت دیگر دوستان و پژوهشگران این حوزه آگاه باشند، سایت و هفته‏نامه‏ تاریخ شفاهی در انعکاس این اطلاعات چطور عمل کرده و یا باید بکند؟

مسلماً آشنايي آنان با يکديگر از انجام کارهاي موازي جلوگيري مي‌کند. همانطور که قرار بود از طريق سايت همه اين افراد بايکديگر در تماس باشند، ولي ظاهراً به هر دليلي انجام کار گروهي در کشور با شکست مواجه مي‌شود. مخصوصاً اکنون که در دنياي امروز روش‌هاي نوين و تازه‌اي براي تدوين تاريخ شفاهي با موضوعات تازه در حال انتشار است، حتماً بايد با آن‏ها در تماس بوده و هر روز روش‏هايمان را اصلاح کنيم وگرنه در خود تکرار شدن آخر و عاقبت خوبي ندارد.

*مهمترین ضرورت‏ها در امر تدوین تاریخ شفاهی در حال حاضر چیست و سایت و هفته‏نامه‏ تاریخ شفاهی برای پرداختن به آنها چه راه‏هایی پیش روی دارد؟
 مهمترين ضرورت تاريخ شفاهي امروز اين است که  کمک کند تا تاريخ‏نگاري از برج عاج خود پايين آمده و وارد زندگي مردم شود. به اين ترتيب که سايت بخشي را براي سخنان توده مردم در نظر بگيرد. زندگي، فقط جنگ و سياست نيست. زندگي، عشق، محبت و خاطرات خوب هم هست؛ خاطرات پيرمردي که 60 سال عمر خود را با  خوبي و خوشي با همسرش گذرانده، امروز مي‌تواند براي نسلي که نمي‏توانند 4 سال يکديگر را تحمل کنند، شنيدني باشد. در واقع بايد بدانيم مردم عاشق شنيدن چيز‏هايي هستند که به دلايلي از داشتن آن محروم بوده‏اند و يا محروم شده‌اند. بسياري از خاطرات و زندگي‏ها مانند موجودات کميابي شده‌اند که تنها در موزه‌ها و يا پارک‏هاي ملي قابل رويت هستند.
*آیا در شرایط فعلی رسانه‏ای مانند سایت تاریخ شفاهی تنها باید به تاریخ شفاهی وقایع تاریخی دوران انقلاب و دفاع مقدس بپردازد، و یا با توجه به نقش روزافزون روش تاریخ شفاهی در علوم اجتماعی در عرصه جهانی جا دارد که به مباحث فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و مسایل روز نیز بپردازد؟
البته انقلاب و تاريخ کشورمان مهم هستند به همين دليل هم راديو و تلويزيون، دانشگاه و حوزه‌هاي گوناگون به آن مي‌پردازند. ولي همانطور که گفتم، تمام زندگي، جنگ نيست. تلاش‏هاي اقتصادي هم نوعي مبارزه است. قهرمانان اين ميدان کم از جنگجويان نيستند. آيا تجربيات کسي که توانسته با حداقل امکانات کارآفريني کند، مهم نيست؟ آيا از زندگي زني نوشتن که نيمي از بدنش فلج است، شنيدني نيست؟ آيا مرد هنرمندي که با هزار مشکل جسمي و روحي به خلاقیت‏هاي هنري دست مي‌زند خواندني نيست؟ آيا داستان سختي‏ها و رنج‏هاي پدران ما که با چه مشقتي کار مي‏کردند و درس مي‌خواندند، براي نسلي که همه چيزي را سهل و آسان مي‌خواهد، نمي‏تواند عبرت‏آموز باشد. مسلماً مي‌تواند، ولي ظاهراً گوش‏هاي سنگينِ ما، کمتر از صداي شليک تانک و يا فرياد سرباز مجروح را نمي‌تواند بشنود. در حالي که ناله افرادي هم که در زير فشارهاي اقتصادي استخوانشان در حال خرد شدن است، شنيدني است.

*انعکاس اخبار و ارایه ترجمه مقالات و معرفی طرح‏های تاریخ شفاهی جهان در سایت و هفته‏نامه‏ تاریخ شفاهی آیا سودمند بوده است؟
 حتما سودمند است، متأسفانه آنقدر ما در زمينه کار فرهنگي، چاله داريم که به اين راحتي‏ها پر نمي‏شود. کار‏هاي فرهنگي اثر خود را به سرعت نشان نمي‏دهند، به قول آن ضرب‏المثل چيني، «اگر برنامه بالاتر از صد سال داري، آدم تربيت کن!» و کارهاي فرهنگي به اين تربيت کمک مي‌کند. اما براي سودمندي بيشتر بايد کمي هم تبليغ کرد، با مدارس تماس گرفت، اطلاع رساني کرد، سي‏دي‏هاي اين مجلات را براي موسسات فرهنگي فرستاد و از همه مهمتر به دغدغه‌هاي مردم پاسخ داد. از آنان خواست که خودشان براي خودشان بنويسند، بخشي از مجله را بگذاريد تا به صورت آزاد پر شود، امروز شبکه‌هاي اجتماعي به اين دليل موفق بوده‏اند که به ميان مردم رفتند، ما هم براي موفقيت بيشتر بايد وارد زندگي مردم شويم وقتي مي‌گويم مردم، منظورم همه مردم است.

طرح پرسش و تنظیم: فاطمه نوروند



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

17 دي 1391
فرانک جمشیدی
اگر سخن گفتن برتر از اندیشیدن باشد،چنانکه استاد محترم اشاره کرده اند، مملکت ما آکنده از اندیشمندان بوده است و ما قدر ندانسته ایم! من نه معنای این افراط را فهمیدم،نه معنای این تفریط را که "تاریخ شفاهی فرصت میدهد که جامعه لالها به سخن درآیند". مثالهایی که ایشان زده اند از معتادان،دختران فراری،معلولان،مبارزان اقتصادی،زنان خانه دار،مبتلایان به ایدز و...،حقیقتا جامعه لال اند؟! جالب است که خودشان چندسطر پایین تر مرقوم فرموده اند:"ظاهرا گوشهای سنگین ما کمتر از صدای شلیک تانک و فریاد سرباز مجروح را نمیتواند بشنود".

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.