هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 97    |    22 آذر 1391

   


 

تاريخ شفاهی، پژوهش و فناوری


درگذشت احسان نراقی پژوهشگر و تنها ایرانی معاون یونسکو


نراقی در کلام سیدقاسم یاحسینی


اعلام فراخوان چهارمین نشست تخصصی تاریخ مجلس


ويوالوگ برای تامین سرپناه برای زنان، کتاب منتشر مي کند


گفت‌و‌گو با رئیس زندان قصر در دهه ۴۰


مسئولان امنیتی و قضائی وقت درباره پرونده‌های اوایل انقلاب شفاف سازی كنند


گفت‌وگو با نویسندۀ کتاب «دیوارنوشته‌های زندان قصر»: بند زنان تخریب شد


زندان، امنیت و ناامنی


کتاب خاطرات «آن 23 نفر» از كاخ صدام مي‌گويد


تدوین خاطرات خلبان «عبدالحميد نجفي» به پایان می‌رسد


 



زندان، امنیت و ناامنی

صفحه نخست شماره 97

نمی‏دانم چه کسی اولین بار مجازات زندان را ابداع کرد و مخالفین خود یا خلافکاران را به بند کشید، ولی از زندان رفتن یوسف در حکایات مذهبی و به بند کشیده شدن ضحاک در اسطوره‏های میهنی معلوم است زندان پیشینۀ چند هزار ساله دارد . اما این که این روش برای جلوگیری از گسترش مخالفت با حکومت یا مهار بزهکاری چقدر مفید بوده امری است که درهم تاریخ و هم در جامعه امروز بشری پاسخ روشنی ندارد و حکومت‏گران تا صدای آنان به گوش ناآگاهان نرسد و آنان نتوانند به جذب نیرو و گسترش اندیشه خود و در نتیجه سرنگونی حاکمان بپردازند. اما به نظر می‏رسد همین ترفند زندان در عمل به عکس خود تبدیل شده و باعث تزلزل پایه‏های حکومت شده است. تجربه زندان در دوران ستمشاهی گواه آشکاری بر این ادعا است.

1-زندان، بستر رشد
مرداد 1354 بعداز ماه‏ها بازجوئی و شکنجه درسلول‏های انفرادی کمیته مشترک به زندان قصر منتقل شدم. باورم نمی‏شد که پس از 24 ماه تنهایی اکنون در جمع کثیری از فعالان سیاسی از گروه‏ها و نحله‏های مختلف آزادانه بچرخم و با آنها به گفت وگو بنشینم. اکنون می‏توانستم با کسانی به بحث آزاد بپردازم که در بیرون زندان تصورش را هم نمی‏شد کرد و در صورت امکان هم باید هزینه هنگفتی برای آن می‏پرداختیم. اما هر زمان گذشت بر شگفتی‏ام افزود. بعدها که با سایر زندانیان مرتبط شدم دریافتم بسیاری کتاب‏ها و جزوات ممنوعه که در بیرون زندان در جست و جویش بودم و تهیه و حمل و نگهداریش جرم و مجازات سنگینی داشت، اینجا در زیر چتر پلیس در دسترس است و با کمی احتیاط می‏توان آنها را مطالعه کرد. ماه‏های بعدچنان برنامۀ مطالعاتی فشرده‏ای داشتم که درطول دوران دانشگاه و قبل از آن نیز نداشتم. گوئی به جای زندان به دانشگاه آمده بودم. دانشگاهی که علاوه بر درس‏های آکادمیک، بستر تجربه‏های انسانی، اجتماعی و سیاسی گرانقدری نیز بود چنان که روزی که از زندان آزاد شدم نه تنها از گذران عمر در این محبس پشیمان نبودم بلکه بریدن از آن فضا برایم دشوارتر بود.

2-زندان کانون مبارزه
همه کسانی که به نحوی توسط مأموران ساواک دستگیر و زندانی شده بودند در این دانشگاه سیاسی فرهنگی، چیزهای زیادی آموختند. از تجربیات دیگران با خبر شدند. بادیدگاه‏های دیگر آشنا شده و تجربه زندگی با غیر را آزمودند. درحقیقت ساواک با گشودن این زندان، فضا و محیطی فراهم کرده بود که مخالفانش در آن به تقویت فکری، روحی و علمی خود بپردازند و برای مراحل بالاتر مبارزه آماده شوند. بازجوها می‏گفتند هرکس را می‏گیریم یک سابقه دستگیری قبلی دارد. بر اساس همین دریافت بود که در سال 54 مقامات ساواک به این نتیجه رسیدند که زندانیانی را که دوران محکومیت قانونی شان به سر رسیده آزاد نکنند چرا که بدون شک آنها به محض آزادی به سازمان‏های مبارز و چریکی می‏پیوستند و در سطحی بالاتر از گذشته به مبارزه با حاکمیت مشغول می‏شدند. لذا پدیده جدیدی به نام «ملی کشی» در زندان درست شد. کسانی که مدت محکومیت قانونی‏شان تمام شده بود و بدون حکم دادگاه حتی نظامی اضافه زندان می‏کشیدند. این تصمیم آشکارا نشان می‏داد که زندانی که قرار بود مانع گسترش مبارزه شود، خود تبدیل به امکانی برای گسترش مبارزه شده است.

3-زندانی عامل نارضایتی
در آن دوران مبارزات مخفی بود. فردی که پا به عرصۀ سیاست می‏گذاشت شناخته شده نبود. تنها دوستان همفکر و همراهش می‏دانستند او چه در سرمی‏پروراند. حتی اغلب اوقات خواهر و برادر و نزدیکانش هم از فعالیت او اطلاع نداشتند. با دستگیری وی همه فامیل، دوستان و آشنایان او مطلع می‏شدند که او با حکومت مخالف بوده است. این مسأله موجب تحریک و تشویق آنان به فعالیت سیاسی و مخالفت با رژیم می‏شد به ویژه اگر فرد دستگیر شده از رفتار شخصیت خوبی برخوردار می‏بود. با زندان افتادن یک معلم، شاگردانش تحریک می‏شدند. دستگیری یک دانشجو سایر همکلاسی‏هایش را متأثر می‏کرد این مسأله با توجه به مظلومیت فرد زندانی، و فرهنگ حمایت از مظلوم در میان مردم اهمیت دو چندانی پیدا می‏کرد.

4-زندان تجربه مدنیت
زندان قصر علاوه بر اینکه آموزشگاهی برای پرورش کادرهای سیاسی و مبارز بود، از یک جنبه دیگر نیز مفید فایده بود. زندگی در یک جمع با گرایش‏های بسیار متفاوت و فرهنگ‏های متنوع از اقوام و مناطق گوناگون، صحنه آزمون خوبی برای تمرین زندگی مدنی و فرهنگی کار جمعی بود. آنجا همچون شهری کوچک همه ابعاد زندگی اجتماعی را در خود داشت. مسأله بهداشت محیط، مدیریت اوقات فراغت، مدیریت بهره‏وری از امکانات جمعی، ساماندهی تغذیه، ورزش جمعی و فردی، مسأله امنیت فردی و جمعی، نیاز به آرامش و استراحت، مدیریت وسایل و ابزار، مسأله سلامتی و بیماری‏ها، اطلاع رسانی و کسب خبر و. . . هر کدام از این امور مسئولی داشت و شغلی به حساب می‏آمد.

5-آزادی زندانیان
زندانی که برای مهار مبارزان و تحکیم پایه‏های حکومت بنا شده بود کار را به جایی رساند که حکومت برای بقای خود مجبور شد در آن را بگشاید و زندانیان را به آغوش ملت بازگرداند. رفتار‏های غیرانسانی با زندانیان و شکنجه‏های ساواک بتدریج افشا شده و افکار عمومی را تحت تأثیر قرارداد. حاکمان ابتدا به انکار آن پرداخته و این تبلیغات را ترفند دشمنان اعلام کردند اما با فراگیری و گسترش آن هیچ توجهی جز شرمندگی و سرگردانی نداشتند. یکی از برنامه‏های شاپور بختیار برای بازگرداندن آرامش به جامعه آزادی زندانیان سیاسی اعلام شد. به صلاحدیدشاه تیمسار نعمت‏الله نصیری ریاست قبلی ساواک را که درآن روزگار درکسوت سفارت در خارج کشور به سر میبرد به داخل کشانده و به جرم بدرفتاری با زندانیان به همان زندان روانه کردند تا شاید خشم مردم را مهار کنند. درحالی که کینه‏های انباشته شده و بی‏اعتمادی به حاکمیت احتمال تغییر رفتار را برای حاکمان نپذیرفت وآتش، شعله ورتر شد.

6-دانشکده بزهکاری
آنچه دربارۀ زندان سیاسی قصر گفته شد درباره سایر زندانیان نیز مصداق داشت. بزهکاران از زندان همین بهره را می‏بردند. برای آنها هم زندان دانشگاهی رایگان در سطوح عالی بود. یک خلافکار ساده با کارکشته‏ترین و با تجربه‏ترین بزهکاران رشته‏های مختلف در زندان آشنا می‏شد. پای درس و تجربیات آنها می‏نشست. اشتباهات خود را در می‏یافت و راه و چاه خلافکاری در سطوح عالی را فرا می‏گرفت و پس از آزادی تبدیل به یک دزد یا جیب‏بر یا قاچاقچی حرفه‏ای می‏شد. نگارنده خود از نزدیک شاهد این ماجرا در بازداشتگاهی بودم که چطور زندانیان قدیمی راه و چاه را به دستگیرشدگان جدید که به جرم دزدی، مشروب خواری، مواد مخدرو. . . دستگیر شده بودند می‏آموختند و به آنها دلداری می‏دادند که وقتی به قصر رفتی آنجا یاد می‏گیری کجا و چطوری دزدی کنی که گیر نیفتی.

7-موزۀ عبرت
تبدیل زندان به «موزه» کار نیکویی است که گرچه جنبه نمادین دارد اما می‏تواند سرآغاز تأملات و پژوهش‏های نوینی باشد. نام کمیته مشترک را موزه «عبرت» گذاشتند. عنوانی که معانی کشداری از آن می‏توان برگرفت: عبرت برای کسانی که راهی مخالف قوانین رسمی می‏پیمایند و سرانجامشان به زندان ختم می‏شود. همچنین عبرت برای مدافعان مجازات زندان که چه نتیجه‏ای از این روش به دست آمده است و اینکه به شهادت تاریخ، زندان اگر عامل امنیت درکوتاه مدت بود در دراز مدت به ضد خود و عامل تشدید ناامنی تبدیل شد. حداقل باید دید چه نوع زندانی امنیت پایدار را به ارمغان می‏آورد.

مهدی غنی

منبع: هفته نامه آسمان، ش 35، 20آبان 91، ص 83


 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.