هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 96    |    8 آذر 1391

   


 

نشر الکترونیک؛ نیاز جامعه نو


همه از خداییم و به سویش باز می‏گردیم


«بررسی جایگاه تاریخ شفاهی در پژوهش‌های تاریخی» در دانشگاه خوارزمی


شاه جوان تنها دقایقی با رهبران سه قدرت جهانی دیدار کرد!


احیای طرح تاریخ شفاهی بعد از چهار دهه


دوره‌های آموزشی تاريخ شفاهی دانشگاه کنتاکی


«آسمان مال من بود»؛ نگاهی به جنگ از آسمان


تاریخ رسمی جنگ هیچ‌گاه از قدم‌خیرها حرفی نزده است


راضیه تجار: «دختر شینا» با زمزمه‌ زندگی جذاب‌ شده است


معصومه سپهری، قدردانی از مستندنگاران باعث انگيزه‌بخشی می‌شود


«کوه حضرت عباس» درجنوب اروپا


گفت‌وگو با محمد افراسیابی (5)


 



شاه جوان تنها دقایقی با رهبران سه قدرت جهانی دیدار کرد!

صفحه نخست شماره 96

  با اینکه از ابتدای سال 1943 میلادی ارتش آلمان در کلیه جبهه‏ها با شکست مواجه شده و مشغول عقب‏نشینی بود ولی برای هماهنگ ساختن مساعی متفقین و بخصوص گشایش جبهه دوم در خاک اروپا که مورد تقاضای شوروی‏ها بود ملاقاتی بین سران کشورهای بزرگ که رهبری جنگ علیه آلمان را به عهده داشتند ضروری بنظر می‏رسید. به پیشنهاد ژوزف استالین نخست‏وزیر ‏وقت شوروی، تهران برای اجتماع سران کشورهای شوروی، انگلستان و آمریکا در نظر گرفته شد. اما متفقین به هیچ وجه دولت ایران را در جریان کنفرانس نگذاشتند و از مذاکرات آن نیز اطلاعی به دولت میزبان خود ندادند. تنها در روز ورود رهبران متفقين، نخست‏وزير ايران (علي سهيلي) در جريان قرار داده شد. كنفرانس تهران كه در چهارمين سال جنگ دوم جهاني تشكيل شد تمام وقت خود را صرف طرح نقشه‌هاي جنگي و مراحل بعدي نبرد تا شكست كامل آلمان نمود و حل مسائل مربوط به بعد از حصول پيروزي را به كنفرانس ديگري موكول نمود. کنفرانس تهران در فاصله روز‌های ششم تا نهم آذر 1322 و همزمان با چهارمین سال جنگ دوم جهانی تشکیل شد. انتخاب تهران برای تشکیل اجلاس رهبران متفقین، از مصوبات وزیران خارجه آمریکا، انگلیس و شوروی در مسکو بود. نشست مشترک آنتونی ایدن وزیر خارجه انگلستان، کاردل ‏هال وزیر خارجه آمریکا و مولوتف وزیر خارجه شوروی در مسکو در اولین روزهای آبان 1322، مقدمۀ اجلاس رهبران سه کشور در تهران بود و انتخاب تهران برای برگزاری چنین نشستی، پیشنهاد استالین بود که با موافقت روزولت و چرچیل مواجه شد.
 روز 25 نوامبر استالین از مسکو و روز بعد فرانكلين روزولت رئيس جمهور آمريكا و وینستون چرچیل نخست ‌وزير انگليس از قاهره وارد تهران شدند و در 28 نوامبر 1943 (6 آذر 1322) کنفرانس تاریخی تهران که اثرات مهمی در جریان جنگ جهانی دوم داشت در تهران تشکیل گردید. این كنفرانس در محل سفارت شوروي در تهران برگزار شد و شاه نيز براي شركت در كنفرانس ناگزير بود به سفارت برود. در جريان كنفرانس، چرچيل و روزولت حاضر نشدند به ديدار شاه بروند و با وي تنها در محل سفارت ديدار مي‌كردند.(1) ديدار استالين با شاه در كاخ مرمر نيز با تلاش و خواهش يكي از اطرافيان شاه به نام احمدعلي سپه (مورخ‌الدوله) از مسئولان سفارت شوروي صورت گرفت. فردوست در کتاب ظهور و سقوط خود در این زمینه آورده است «سفارت شوروي تأكيد كرده بود كه به هنگام ورود استالين به كاخ مرمر، گارد شاه بايد برچيده شود و گارد ويژه استالين مستقر شود. شاه نيز با خوشحالي اين درخواست را پذيرفت.»(2) در مدتی که کنفرانس تهران جریان داشت اقداماتی به منظور حفظ منافع ایران و روشن نمودن وضع کشور پس از جنگ از طرف زمامداران ایران به عمل آمد. سهیلی و ساعد مراغه‏ای وزیر امور خارجه با مولوتف و ایدن وزیران خارجه شوروی و انگلستان و ژنرال پاتریک هرلی مشاور مخصوص رئیس جمهوری آمریکا ملاقات و مذاکره نموده و در 9 آذر یادداشتی درباره مساعی ایران در دوره جنگ به نفع متفقین تسلیم سران سه دولت نمودند.
 در بخشی از این یادداشت آمده است: «ایران که با ابراز همکاری صمیمانه و خالصانه طبق پیمان سه‏گانه و تشریک مساعی با متفقین در این پیروزی سهیم می‏باشد، قطع(یقین) دارد که متفقین تمام زحمات و خساراتی را که از اوضاع جنگ به ایران وارد آمده کاملاً در نظر خواهند گرفت. با امتحانی که ایران در این مدت از همکاری صمیمانه و تشریک مساعی خالصانه خود در تمان شئون و مراحل نشان داده و برای تامین پیروزی متفقین و برافکندن ریشه ظلم و ستم از جهان مافوق قدرت و توانایی خود و با تحمل مشکلات اقتصادی بیشمار بذل مساعی نموده و بالنتیجه با اعلان جنگ به آلمان اعتماد و اطمینان کامل متفقین را جلب نموده و انتظار دارد که متفقین در تحویل رشته‏های حیاتی امور مملکتی که فعلاً در دست آنهاست و واگذاری امنیت کشور به قوای نظامی و انتظامی خود ایران و تأمین جمیع وسایل این کار اهتمام خاص معمول دارند تا بدین نحو اعتماد و اطمینان موجوده صورت عمل بخود گیرد.» در بخش دیگری از این یادداشت تاکید شده است: «دولت و ملت ایران رجاء واثق دارند که تعهدات کتبی و اطمینان‏های شفاهی که از طرف متفقین نسبت به تمامیت و استقلال ایران داده شده است با کمک و مساعدت‏های مادی و معنوی در تمام رشته‏های سیاسی و اقتصادی تقویت یافته و ایران بتواند بدین وسیله نقش با افتخاری را که در گذشته بین کشورهای متمدن جهان به عهده داشته در آتیه نیز ادامه دهد.»(3)
 براساس این یادداشت اعلامیه‏ای در 10 آذر 1322 (اول دسامبر 1943) به امضای روزولت و چرچیل و استالین رسید که به اعلامیه تهران معروف است. در این یادداشت آمده است: «رئیس جمهوری کشورهای متحد آمریکا، نخست‏وزیر ‏اتحاد جماهیر شوروی و نخست‏وزیر ‏ممالک متحد انگلستان پس از مشورت بین خود و با نخست‏وزیر ‏ایران مایلند موافقت سه دولت را راجع به مناسبات خود با ایران اعلام دارند. دولت‏های کشورهای متحد آمریکا، شوروی و انگلستان کمک‏هایی را که ایران در تعقیب جنگ علیه دشمن مشترک و مخصوصاً در قسمت تسهیل وسایل حمل و نقل مهمات از ممالک ماوراء بحار به اتحاد جماهیر شوروی به عمل آورده تصدیق دارند. سه دولت نامبرده تصدیق دارند که این جنگ مشکلات اقتصادی خاصی برای ایران فراهم آورده و موافقت دارند که با در نظر گرفتن احتیاجات سنگینی که عملیات جنگی جهانی بر آنها تحمیل می‏کند و کمی وسایل حمل و نقل در دنیا و همچنین کمی مواد خام و سایر حوائج کشوری، کمک‏های اقتصادی خود را تا حد امکان به دولت ایران ادامه بدهند.» در این یادداشت همچنین آمده است: «دولت‏های کشورهای متحد آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی و ممالک متحد انگلستان در حفظ استقلال و حاکمیت و تمامیت ارضی ایران با دولت ایران اتفاق نظر دارند و به مشارکت ایران با سایر ملل صلح دوست در برقراری صلح بین المللی و امنیت و سعادت بعد از جنگ طبق اصول منشور آتلانتیک که مورد قبول هر چهار دولت است استظهار دارند.»
 اعلامیه تهران اهمیت فراوانی برای ایرانیان داشت، زیرا درگیر شدن ایالات متحده در امور ایران را رسماً خاطر نشان می‏کرد. ایران امیدوار بود آمریکا بتواند نفود انگلیس و شوروی را خنثی کند.‏ هال وزیر خارجه آمریکا درباره اهمیت این اعلامیه چنین می‏گوید: «این اعلامیه اهمیت حیاتی برای ایران داشت، زیرا علاوه بر تعهداتی که در مورد کمک‏های اقتصادی در بر داشت، آنچه را که ایرانیان واقعاً در طلبش بودند، برای آنها فراهم می‏کرد، یعنی اظهار رسمی تمایل آمریکا به حفظ حاکمیت ایران و تجدید ضمانت‏هایی که قبلاً از طرف روسیه و انگلستان به عمل آمده بود.»(4)
 در كنفرانس تهران، در خصوص تجزيه آلمان نيز گفت‌وگوهایی به عمل آمد. روزولت تنها راه مجازات آلمان را تجزيه اين كشور عنوان كرد و چرچيل و استالين هم با اين نظر مخالفت نكردند.(5) با اينكه استالين پيشنهاد كنفدراسيوني كردن آلمان را رد مي‌كرد و آن را تهديدي عليه امنيت مرزهاي شوروي مي‌دانست ولي پيشنهاد تجزيه آلمان را به‌عنوان پايه مذاكرات پذيرفت. به موجب اسناد و مدارك محرمانه‌اي كه بعداً درخصوص جريان مذاكرات كنفرانس تهران منتشر شد، استالين در اين كنفرانس موضوع منابع نفتي ايران و كشورهاي ساحلي خليج‌فارس را نيز مطرح كرد و خواستار توافقي دربارة تقسيم اين منابع در آينده شد. ولي چرچيل مدعی بود زمان طرح اين مسئله نيست و مسائل اقتصادي جهان بايد به طوركلي در پايان جنگ مورد بررسي قرار بگيرد. اما بزرگترين موفقيتي كه در كنفرانس تهران نصيب استالين شد نزديكي به روزولت و جلب اعتماد او بود كه نتايج خود را در مدت باقيمانده جنگ و كنفرانس يالتا نشان داد.
 دولت‏های آمریکا و انگلستان به مظنور ابراز حسن نیت خود و اهمیتی که برای ایران قایل بودند، سفارت‏ها خود را در تهران به درجه سفارت کبری ارتقاء دادند. سفارت شوروی قبلاً در 1304 در آغاز سلطنت رضاشاه به درجه سفارت کبری ارتقاء یافته بود. نتایج کنفرانس تهران که به مدت سه روز ادامه داشت از لحاظ جریان جنگ بدین قرار بود:

الف – ایجاد جبهه دوم و پیاده شدن نیروهای مشترک آمریکایی و انگلیسی و کانادایی و فرانسه آزاد به خاک نورماندی در 6 ژوئن 1944.
ب – ضدحمله بزرگ ارتش سرخ در تابستان 1944 که منجر به بیرون ماندن قطعی آلمانی‏ها از خاک شوروی گردید.

 ارتش آلمان که از دو طرف در میان ضربات سهمگین نیروهایی قرار گرفته بود که بمراتب از آن قوی‏تر بودند، نتوانست پایداری کند و بتدریج ایتالیای مرکزی، بلژیک و کشورهای اروپای شرقی را تخلیه نموده و به سرحدات عقب نشینی کرد. ولي امضاءكنندگان اين اعلاميه، چندان پايبندي به تعهد خود راجع به ايران نشان ندادند. بدين معني كه پافشاري انگليس و شوروي بركسب امتيازات نفتي از دولت ايران و بخصوص اقدام روس‏ها در منوط ساختن خروج نيروهايشان از ايران به اخذ امتياز نفتي درياي خزر، نقض آشكار حاكميت ملي و تماميت ارضي ايران و نقض تعهداتشان در اعلاميه يادشده بود. زماني كه استالين اعلاميه احترام به استقلال و حاكميت ملي و تماميت ارضي ايران را امضاء مي‌كرد، شهرهاي شمالي ايران در اشغال ارتش سرخ بود و وقتي اعتبارنامه سيدجعفر پيشه‌وري نماينده حزب توده در نخستين روزهاي كار مجلس چهاردهم رد شد، وي و قاضي محمد به‌ عنوان رهبران دو حزب دمكرات آذربايجان و كردستان با كمك نظامي روس‏ها در دو استان ياد شده، اعلام خود‌مختاري كردند. روس‏ها تا زمان انعقاد قرارداد تأسيس شركت مختلط نفت ايران و شوروي (15 فروردين 1325) و تشكيل كابينه ائتلافي با حزب توده در تهران (10 مرداد 1325) حاضر به خروج از ايران نگرديدند. آمريكائي‏ها و انگليسي‌ها نيز كه در كنفرانس تهران، اعلاميه استقلال و حاكميت ملي و تماميت ارضي ايران را امضاء كردند، به راحتي مايل به خروج از ايران نبودند.
 سه ماه پس از آن امضاء در اسفند ماه 1322 دو هيئت انگليسي و آمريكايي از جانب شركت‏هاي نفتي شوكوني (واكيوم و سينكلر آمريكايي و شركت رويال داچ شل انگليسي) هلندي به تهران آمدند و هر دو تقاضاي امتياز نفت در نواحي جنوب شرقي ايران را نمودند. مذاكرات و حتي حضور نمايندگان مزبور در تهران محرمانه نگاه داشته شده بود و جز چند تن از مقامات بلندپاية دولت كسي از مذاكرات ساعد نخست‌وزير با آنان اطلاعي نداشت. انگليسي‌ها زماني نيروهاي خود را از شهرهاي جنوبي ايران خارج كردند كه توانستند طيف وسيعي از سياسيون وابسته به خود را در جريان تقلبات انتخاباتي چهاردهمين دوره قانونگذاري ايران به مجلس بفرستند. در همين دوره بود كه سيدضياءالدين طباطبائي عامل كودتاي انگليسي سوم اسفند 1299، كه از 22 سال پيش از آن در خارج از ايران و از جمله 19 سال در اروپا به سر مي‌برد، به خواست انگليسي‌ها به تهران بازگشت و به‌ عنوان نماينده به مجلس چهاردهم راه يافت. البته سيدضياءالدين طباطبائي در خرداد 1300 و پس از سقوط كابينه 90 روزه‌اش، رهسپار اروپا شد.
 كنفرانس تهران كه در دوره دوم كابينه علي سهيلي برگزار شد، از ابتدا تا انتها به صورت محرمانه و بدون انتشار اخبار آن پایان یافت. اولين خبر مربوط به اين كنفرانس پس از عزيمت رهبران متفقين به كشورهايشان، توسط سهيلي در جلسه مشترك هيأت دولت، نمايندگان مجلس و سران لشكري و كشوري در روز دهم آذر 1322 منتشر شد. سهيلي گفت: «ابتدا از طريق كاردار شوروي در تهران در جريان برگزاري اين اجلاس در تهران قرار گرفتم.» روز دهم آذر رهبران هر سه كشور از ايران خارج شدند.
 این بزرگ‌ترین کنفرانسی بود که تا آن تاریخ در ایران تشکیل شده بود و اگر چه در آن روز‌ها، به دلیل ویژگی‌های امنیتی، دولت ایران و به تبع آن شهرداری تهران، نمی‌توانست شوق و شعف خود را از حضور این رهبران اعلام کند، اما بعد از تقریباً شش ماه، این ذوق‌زدگی، با ظهور سه تابلوی چشم نواز سنگی در خیابان‌های تهران، ظهور کرد. شهرداری تهران در روز 12 خرداد 1323 چند ماه پس از برگزاری کنفرانس مهم رهبران سه کشور در ایران، سه خیابان را در پایتخت به نام رهبران سه کشور نامگذاری کرده بود و‌‌ همان زمان سخنان گلشائیان، شهردار تهران در این‌باره جنجال‌های فراوانی به پا کرد. شهردار در افتتاح و گشایش این خیابان‌ها با نام‌های جدیدشان، طی نطق بلندبالایی اعلام کرد «تهران تاریخ نوینی را به چشم خواهد دید، چرا که خیابان‌های آن به نام سه تن از تعیین‏کنندگان مسیر جنگ جهانی دوم نامگذاری می‌شود.» در آن روز گلشائیان از اینکه می‌دید، پایتخت مرکز تصمیم‌گیری یکی از مهم‌ترین وقایع تاریخی است به خود می‌بالید و تا آنجا پیش رفت که اختیار از کف داده بود، هر واژه خوب و اسطوره‌ای را در وصف این سه تن به کار برد.
 نشست سران سه قدرت جهان در هنگام حضور در ایران مهمتر از آن بود که به مسایل میزبان بپردازند و در دلمشغولی‏های ایرانیان سهیم و شوند، با این حال کوشش‏های سهیلی و ساعد نتیجه داد و شاه توانست چند دقیقه‏ای به دیدار سران پرقدرت جهان حاضر در تهران برود. روزولت همچنان میخکوب بر مبل، به گفتگوهای عادی درباره مسایل کشاورزی و باغات ایران با او بسنده کرد. چرچیل که شب قبل از آن جشن هفتاد سالگی‏اش را در تهران برگزار کرده بود، به نصیحت این جوان بیست و چهارساله پرداخت. تنها استالین پیروزمند و مغرور به پیروزی‏های تازه ارتش خود بود که او را کمی جدی گرفت، حتی شمشیری را که پادشاه انگلستان برایش فرستاده بود به او نشان داد. در ملاقات با روزولت «حسین علاء» که در سال‏های سفارت در واشنگتن با رئیس جمهور آمریکا و اطرافیانش آشنا بود و در ملاقات با استالین «ساعد» که همین موقعیت را نزد روس‏ها داشت، شاه جوان را همراهی کردند. از بین این سه تن تنها «استالین» بود که فردای آن روز به بازدید شاه رفت.»(6)
شاه در دیدارهایش با سران این کشورها ضمن بیان خیر مقدم به آنان، درخواست کرد که تبعیدگاه پدرش را تغییر دهند زیرا که آب و هوای جزیره موریس برای او سازگار نیست. این درخواست پذیرفته شد و رضاشاه به ژوهانسبورگ (آفریقای جنوبی) انتقال یافت و در همانجا درگذشت.


پانوشت:
 1- ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، مؤسسه مطالعات و پژوهش‏هاي سياسي، ج اول، ص 129.
2- ظهور و سقوط، همان، ص 130.
3- سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی ، هوشنگ مهدوی ، نشر البرز ، 1375،ص 85-84.
4- تاریخ پنجاه و هفت ساله ایران در عصر پهلوی، معتضد، علمی، 1390،ص 356.
5- فصلنامه تاريخ روابط خارجي، نشريه مركز اسناد و تاريخ ديپلماسي وزارت امورخارجه، شماره‌هاي 7 و 8، ص 62.
6- از سید ضیاء تا بختیار، مسعود بهنود،دنیای دانش،1384، ص218.

منابع:
- سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی ، هوشنگ مهدوی ، نشر البرز ، 1375 .
- روابط خارجی ایران از ابتدای دوران صفویه تا پایان جنگ جهانی دوم جهانی، هوشنگ مهدوی، امیرکبیر، 1375.
- ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، مؤسسه مطالعات و پژوهش‏هاي سياسي، ج اول.
- سایت موسسه مطالعات و پژوهش‏های سیاسی.

محمود فاضلی



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

12 آذر 1391
موسی خان
در پانوشت به تعدادی کتاب ونشریه ارجاع داده شده است. اما در بخش منابع (که باید مشخصات کامل ارجاع ها آورده شود)یکی دو منبع دیگر معرفی شده است که با روش صحیح ارجاع منابع مغایر است.مثلا کتاب روابط خارجی ایران از ابتدای صفویه تاپایان جنگ جهانی دوم اصلا در پانوشت ذکر نشده است.به چه دلیل باید در بخش منابع آورده شود و یا اگر از سایت موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی برای مقاله استفاده شده است چرا در پانوشت اشاره ای به آن نمی شود. دلیل این کار مولف محترم را نمی فهمم.چند بار هم به صورت حضوری این موضوع را به مسول سایت تذکر داده ام.امید آن که مولف دلیل قانع کنننده ای برای کار خود داشته باشد

27 آذر 1391
محمود فاضلی
جناب موسی خان
با تشکر از دقت و حساسیت جنابعالی، اینجانب تلاش دارم در پانوشت ها برای حفظ امانت مشخصات کامل منبع مورد استفاده را ذکر کنم. اما در بخش «منابع» نیز به دلیل «بهره برداری کلی» نام آنها را ذکر می کنم. دوم اینکه اگر در «پانوشت» و نیز در «منابع» از مشخصات کامل آنها نام ببرم، این موضوع موجب افزایش تعداد کلمات گزارش می شود که با توجه به محدودیت کلمات، از این کار خودداری می شود. یادآوری می گردد در پانوشت ها معمولا مشخصات کامل ارجاع ها آورده شده است.

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.