هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 87    |    5 مهر 1391

   


 

میلیون‌ها بدن خاطره از جنگ


کتاب «خاطرات ایران»؛ از زبان یک زن رونمایی شد


جلد اول «همه چيز درباره جنگ» به چاپ هشتم رسید


نغمه های عشق و صلح


هفدهمین همایش بین المللی تاریخ شفاهی برگزار شد


ادبیات جنگ و دست‌های پنهان


خاطرات دفاع مقدس در «ایران ورجاوند3»


علم تاریخ شفاهی را دانشگاهی کنیم


صدام و رویای تجزیه ایران


انتقال احوال، احساسات و روحیات از گفتار به نوشتار (2)


دکتر احمد توکلی: دفاع‌مقدس «ارتش ژورنالیسم» نداشت


تاریخ‌شفاهی و غنی‏سازی تاریخ‏نگاری فتح خرمشهر


تحریف تاریخ جنگ؛ دغدغه‌ی راویان


تاریخ شفاهی، حافظه تاریخی و زندگي روزمره


راهنمای تاریخ شفاهی نیروی زمینی آمریکا(6)


 



کتاب «خاطرات ایران»؛ از زبان یک زن رونمایی شد

صفحه نخست شماره 87

به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران؛ آیین رونمایی از کتاب «خاطرات ایران» اثری مستند از زندگی و فعالیت‏های ایران ترابی در دوران دفاع مقدس که ‏توسط شیوا سجادی‏، خاطره‏نگار به تحریر درآمده، با حضور حجت‏الاسلام خاموشی، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، مرتضی سرهنگی، مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری، سهیلا فرجام‏فر، نویسنده کتاب «کفش‏های سرگردان» و فعال در جبهه، راوی و نویسنده کتاب «خاطرات ایران» و جمعی از بانوان علاقه‏مند به حوزه ادبیات دفاع مقدس، عصر سوم مهر سال جاری در سالن اجتماعات فرهنگسرای اندیشه برگزار شد.

*جنگی که عِرق ملی، مذهبی و دینی آن را هدایت کرد
حجت‏الاسلام خاموشی در آغاز این مراسم با اشاره به آیه‏ای از قرآن کریم: «اگر استقامت کنید ما به شما می‏نوشانیم شهد گوارای پیروزی را» سخنان خود را آغاز کرد و در ادامه با خاطره‏ای از عملیات فتح‏المبین به شیرزنی و روحیه استقامت زنان بهدار و امدادگر در بیمارستان پرداخت و گفت: «جنگ ما به عنوان یک جریان، اتفاق و فرهنگ به نگارش درآمد. مگر عراقی‏ها درباره این جنگ چند کتاب نوشته‏اند یا فیلم ‏ساخته‏اند، که بتواند به عنوان یادگاری از جنگ علیه ایران در خاطرشان مانده باشد. هرچند آن چیزی هم که تولید شد به خاطر جاری و ساری بودن فرهنگی ایران نبود.»
وی ادامه داد: «در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اتفاقات غریبی رخ داد که در بطن عرق ملی، مذهبی و دینی ما نهفته است. نوجوان 11 ساله در سوسنگرد برای آنکه عراقی‏ها به خانه و زندگی شان تعرض نکنند، می‏گوید باید از روی جنازه من رد شوید تا به خانه ما بروید و او را بی‏رحمانه و با قصاوت می‏کشند، همه این‏ها برگرفته از همان عرق ملی، مذهبی و دینی ماست. پرستاران، امدادگران زنان و مادرانی که فرزندان خود را راهی جبهه‏ها می‏کردند، همه، این عِرق ملی و مذهبی را در خود نهفته داشتند و اگر این چنین نبود این گونه رشادت و از خودگذشتگی‏ها پیش نمی‏آمد.»
حجت‏الاسلام خاموشی خاطر نشان کرد: «فرهنگ جبهه دفاع مقدس به گستره فرهنگ انسانی در ایران اسلامی روی داد. به طوری که حتی اقلیت‏های مذهبی با روحیه‏ای که برگرفته از همان فرهنگ انسانی و ایرانی است برای دفاع از کشور در جبهه‏ها صف‏آرایی کردند، چرا که فقط یک هدف متعالی را دنبال می‏کردند ایرانی با عزت ‏و اسلامی. کتاب «خاطرات ایران» را خواندم و بسیار لذت بردم و به راوی و نویسنده این اثر تبریک می‏گویم. راوی در دو فرهنگی خانوادگی و شاهنشاهی تعلیم دیده بود، روش زندگی خانواده او در ساخت شخصیتش بسیار موثر بود، به طوری که این تربیت باعث شد تا از جان دل به مجروحان و رسیدگی کند. امیدوارم این اثر کارکرد‏های خود را داشته باشد و مورد توجه مخاطبان بسیاری قرار گیرد.»

 *جنگی که ناگهان مردم ایران را سرباز وطن کرد
در ادامه آیین رونمایی از کتاب «خاطرات ایران»، مرتضی سرهنگی، مدیر دفتر ادبیات و هنر پایداری ضمن تبریک به راوی و نویسنده این اثر به بیان چند نکته درباره نقش زنان در جنگ تحمیلی که برگرفته از خاطرات مستند و واقعی پرداخت و گفت: «روزی در اردوگاه اسرای عراقی بودم که با اسیری به نام جبار آشنا شدم، جبار یک نظامی بسیار ورزیده‏ای بود که حدود 19 ماه در خرمشهر بود. این فرد معروف به جبار ورزوم بود. چون بسیار فرز و چالاک بود. جبار می‏گفت: «در طول 19 ماهی که در خرمشهر بودم فقط ‏یکبار خفت کشیدم.» گفت: «با تعدادی از سربازان در کوچه‏های خرمشهر می‏گشتند که در حیاطی بند رختی دیدم که چند تا لباس از آن آویزان بود، با وجود اینکه خرمشهر سقوط کرده بود این بند رخت نشانه‏ای از حیات در حیاط ‏این خانه بود. زمانی که وارد خانه شدیم، یکدفعه دیدیم زن و بچه از این اتاق‏ها بیرون می‏آید. به آن‏ها گفتم: «مگر شما اطلاع ندارید که خرمشهر اشغال شده، اینجا چه کار می‏کنید؟» زنی آمد جلو و کشیده‏ای در گوش من زد و گفت: «شما در حیاط خانه من چه می‏کنید؟» این یک نمونه از حضور زنی که درجه دار کماندوی عراقی ا به خفت کشید.
وی ادامه داد: «نکته دیگری از زبان یک سرهنگ عراقی درباره حضور زنان در جنگ نقل شده، این سرهنگ عراقی می‏گفت: «ما یک خانم 27 ساله را زمانی که در خیابان‏های خرمشهر گشت زنی می‏کردیم، گرفتیم. چون از او بازجویی کردم نامش را در خاطردارم، فاطمه خزرجی، این زن به خرمشهر آمده بود برای شناسایی از جبهه‏ها، هم عکاسی و یادداشت‏برداری هم می‏کرد ‏و آنها را به سپاه ‏تحویل می‏داد.»»
سرهنگی در ادامه با اشاره به نقش زنان به عنوان همسران شهید در جنگ اشاره کرد و افزود: «در مراسم خاکسپاری یکی از فرماندهان شهید، پدر همسر این شهید گفت: «مردم زمانی که این مرد به خواستگاری دختر من آمد، به دخترم گفتم: «که دیر یا زود او را از دست می‏دهی خوب فکرهایت را بکن.» دخترم به من گفت: «پدر اگر آدم یک شب با یک مرد زندگی کند، بهتر از این است که صد سال با یک نامرد زندگی کند.»» این هم یک نوع از حضور زن در دوران دفاع مقدس است که شاید ما کمتر در جنگ‏های دیگر که زنان هم به نوعی در آن نقش داشتند، ‏ببینیم. درکشورهایی که اشغال می‏شوند و کشور ما هم جزئی از آن بود، ‏کسی به فکر زن و بچه، پیر و جوان نیست. اما تمام محاسبات دنیا در حمله به ایران درست بود، در 31 شهریور عراق با 192 هواپیما به ایران حمله کرد، فردای آن روز تمام قدرت‏مان را جمع کردیم، 140 هواپیما در پاسخ به حمله عراق فرستادیم. بنابراین تمام این محاسبات درست بود به جز یک محاسبه و آن ناگهان سرباز شدن مردم ایران بود، همه چیز به یکباره تغییر کرد و پشت همه اینها زنان ایستادند.»

*کتاب «خاطرات ایران» براساس 50 ساعت مصاحبه شفاهی با ایران ترابی
در ادامه مراسم رونمایی از کتاب «خاطرات ایران»، سهیلا فرجام‏فر، پرستار و فعال در جبهه و همچنین نویسنده کتاب «کفش‏های سرگردان» درباره حضور خود در آبادان و فعالیت در بیمارستان پایگاه وحدتی دزفول به منظور رسیدگی به مجروحان عنوان کرد.
همچنین ایران ترابی، راوی کتاب «خاطرات ایران» نیز در این مراسم خاطراتی از پاوه و سوسنگرد بیان کرد. درباره ناامنی‏های پاوه، همراهی با شهید چمران، راه‏اندازی درمانگاه‏های فوری در مناطق جنگی و... برای حاضران خاطراتی را عنوان کرد. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در کنار کارش، وارد جهاد سازندگی شد، او حضور در تیم پزشکی اعزامی به پاوه را در مرداد 1358 در کارنامه دوران دفاع مقدس خود دارد. وی به عنوان نخستین پرسنل درمانی است که در روز‏های آغازین جنگ وارد منطقه شد. خاطراتش را به تشویق سیده زهرا حسینی روای کتاب «دا» بازگو کرده است. بارها در سوسنگر مورد محاصره دشمن قرار گرفته اما با صبر و مقاومت از محاصره آزاد شد.
شیوا سجادی، خاطره‏نگار این کتاب درباره نحوه فعالیت خود در حوزه ادبیات دفاع مقدس گفت: «فعالیت در این حوزه را از همان دوره دانشجویی با ویرایش و گاهی پیاده‏سازی نوار شروع کردم. اولین نوار خاطره‏ای که پیاده کردم درباره خاطرات آزاده‏ها بود. زمانی که نوار مصاحبه خانم ترابی به دستم رسید، نظرم را جلب کرد. به پیشنهاد واحد بانوان دفتر ادبیات تدوین خاطرات را برعهده گرفتم.»
وی ادامه داد: «50 ساعت مصاحبه را پیاده و تایپ کردم. اما آن چیزی که برایم اهمیت داشت ساختار کار بود، متوجه نامشخص بودن برخی اطلاعات زمانی و مکانی شدم. برای رفع این ابهامات از ایشان دوباره دعوت به مصاحبه کردم و مصاحبه‏های تکمیلی از سال 83تا 84 به طول انجامید.»
سجادی خاطر نشان کرد: «تدوین و نگارش کتاب در بهار 90 به پایان رسید، اما مرحله ویرایش نهایی 5 تا 6 ماه طول کشید. کتاب حاضر در قالب 22 فصل توسط انتشارت سوره مهر به چاپ رسید.»

گزارشگر فاطمه نوروند



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.