هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 87    |    5 مهر 1391

   


 

میلیون‌ها بدن خاطره از جنگ


کتاب «خاطرات ایران»؛ از زبان یک زن رونمایی شد


جلد اول «همه چيز درباره جنگ» به چاپ هشتم رسید


نغمه های عشق و صلح


هفدهمین همایش بین المللی تاریخ شفاهی برگزار شد


ادبیات جنگ و دست‌های پنهان


خاطرات دفاع مقدس در «ایران ورجاوند3»


علم تاریخ شفاهی را دانشگاهی کنیم


صدام و رویای تجزیه ایران


انتقال احوال، احساسات و روحیات از گفتار به نوشتار (2)


دکتر احمد توکلی: دفاع‌مقدس «ارتش ژورنالیسم» نداشت


تاریخ‌شفاهی و غنی‏سازی تاریخ‏نگاری فتح خرمشهر


تحریف تاریخ جنگ؛ دغدغه‌ی راویان


تاریخ شفاهی، حافظه تاریخی و زندگي روزمره


راهنمای تاریخ شفاهی نیروی زمینی آمریکا(6)


 



انتقال احوال، احساسات و روحیات از گفتار به نوشتار (2)

صفحه نخست شماره 87

بخش نخست را در شماره پیش خواندیم. بخش دوم و پایانی در ادامه می آید:

ضرورت و فواید یافتن راه حل مسأله
درست و خوب دیدن، شنیدن و خواندن خاطرات و یادمانده‌ها با هدف درک عمیق و فهم عمیق آنچه که بوده و رخ داده است واحساس درست فضای زمانة خاطره، ما را وا می‌دارد تا تمام تلاش خویش را به کار بریم تا بتوانیم بهتر و دقیق‌تر و صحیح‌تر، از چند وچون ماوقع و اوضاع آن، آگاه شویم تا در نتیجة آن تاریخ سرزمین خویش را آگاهانه‌تر و حقیقی‌تر دریابیم. این مسئله بیانگر اهمیت توجه ما به دانستن درست و عمیق مسائل گذشته بر تاریخ و هویت و گذشته‌مان است که البته ستودنی است. اما علاوه بر این دلیل دیگری هم هست که ما را مجاب می‌کند تا به تلاش فوق با توجه به موارد گفته شده، بپردازیم و آن این مسئله است که علاوه بر لزوم و ضرورت فهم هر چه بهتر و عمیق‌تر تاریخ سرزمین خویش از طریق توجه به مسئله یاد شده، لازم است که به منظور شناخت عوالم درونی شاهدان و بازیگران خرد و کلان تاریخ ایران زمین، همتی مضاعف و تلاشی دو چندان برای یافتن راه‏ها و شیوه‌های انتقال مفاهیم مستتر در اصوات و حرکات بدن مصاحبه‌شوندگان به خرج دهیم. این مسئله بدان سبب اهمیت ویژه دارد که سنت تاریخ‌نگاری ما به ویژه در شرح حال‌نویسی فعالان عرصه‌های تاریخی، آنچنان است که به خلقیات، روحیات و ذهنیات افراد توجه چندانی ندارد و چه بسا بی‌اهمیت است. اما امروزه با گسترش حوزه‌های مطالعاتی و تحقیقاتی دانش تاریخ به خصوص در پیوند با دیگر علوم انسانی و اجتماعی همچون روانشناسی و علوم تربیتی، این نکته حائز اهمیت فوق‌العاده گشته است که شناخت شخصیت و روحیه و افکار و اندیشه‌های بازیگران عرصه‌های مختلف تاریخ معاصر ایران، از وظایف مورخان و تاریخ‌نویسان و پژوهشگران عرصه مطالعات تاریخی است و پرداختن تمام و کمال به آن بسیار ضرورت دارد. از این‌رو حال که بسیاری از افراد مؤثر در تاریخ سرزمین‌مان، اکنون در قید حیات و در دسترس و قابل مصاحبه هستند، نباید این فرصت بزرگ و تاریخی را از دست دهیم. از این‌رو تلاش نمائیم تا به تمامی زوایای شخصیتی آنها پی ببریم و از درون و باطن و سرشت آنان بیش از گذشته مطلع شویم تا در نتیجة این اطلاع و آگاهی و شناخت دقیق، چگونگی و چرایی رویدادها و رخدادها و جریان‌ها و قضایا را دریابیم. حتی این مسئله را نیز بفهمیم که خوی شخصی افراد در تصمیم‌گیری‌های حساس یا عمومی که در روند تاریخ یک سرزمین مؤثر است، تا چه حد می‌تواند اثر گذارد و آن را فراز و فرود بخشد. (توصیه های امام علی(ع) به حاکمان شرع و قضات در توضیح تأثیر جسم بر عقل و ذهن و در نتیجه صدور حکم و داوری می‌توان مثال زد). صرف نظر از ضرورت شناخت شخصیت بازیگران تاریخ در فهم تاریخ، درک فضای حاکم بر روح و روان و جان و جسم انسان ایرانی در ماجراهای مختلف تاریخ معاصر ایران را نیز از این رهگذر می‌توان دریافت کرد. عواطف راشناسایی و نوسان‌‌های درونی اشخاص را رصد نمود تا به این ترتیب در تحلیل‌های کلی و جامع، فضا و فرهنگ حاکم بر درون و باطن ایرانیان شناخته و بررسی شود.
حاصل سخن این که دانستن اخلاق شخصی و فردی و منش انفرادی و خصوصیات رفتاری افراد مصاحبه‌شونده در پژوهش‌های تاریخی به حدی ضروری است که نیک است تا دربارة چگونگی دستیابی به آن و کسب داده‌ها و اطلاعات مورد نیاز در این زمینه بیندیشیم و به دنبال یافتن راه حل‌های مناسب و درست برآئیم. به خصوص بابهره‌گیری از شیوة مصاحبه در تاریخ شفاهی، این مسئله اهمیت افزونتری می‌یابد. بدین‌ترتیب به نظر می‌رسد حال که فرصتی برای دیدار و گفتگو با فعالان عرصه‌های گوناگون فرهنگ و تاریخ ایران فراهم شده است، بهتر است که دربارة ثبت و ضبط بروندادهای حرکتی و صدایی این افراد که درباره تنوع آن‌ها پیش‌تر سخن گفتیم و در مصاحبه بروز می‌نماید، تأملی جدی نمائیم تا آنها را به نحو احسن حفظ و ذخیره و به عموم علاقه‌مندان ارائه نمائیم تا بدین طریق پژوهشگران از آنها بهره‌مند شوند.
از منظر فرهنگی و نمادهای فرهنگی نیز این موضوع قابل توجه و دقت است. بدین‌ترتیب که بروز حرکت‌ها و صداها یا آواها و نواها و در کل هیجان‌های ضعیف و شدید از سوی مصاحبه‌شوندگان، بیانگر نوع فرهنگ زاد بوم و محیط پرورش و رشد شخصیتی و رفتاری و پسندها و ناپسندی‌ها، رفتارها و هیجان‌های خاص به خود را بروز می‌دهد. از این‌رو با توجه به آنها می‌توان به بنیان‌های فرهنگی فرد مصاحبه‌شونده از یک سو و خاستگاه محیطی وی از سوی دیگر رهنمون شد و آنها را به خوبی شناخت. به عبارت دیگر «هر فرهنگی قواعد ابزاری معینی برای نشان دادن هیجان دارد. این قواعد نیز هیجان‌هایی را که در موقعیت‌های معینی تجربه می‌شود و رفتارهای مناسب برای هر هیجان را، مشخص می‏سازند... بنابراین بر زمینه‌ای از تجلیات بنیادی هیجان که ظاهراً همگانی هستند، برخی شکل‌های قالبی و قراردادی جلوة هیجانی، به وجود می‌آید که می‌توان آن را نوعی زبان هیجانی دانست که برای مردمان فرهنگ معینی، آشناست ولی گاهی مایه سوءتفاهم مردم فرهنگ‌های دیگر می‌شود».(1) به عنوان مثال می‌توان به تفاوت دو فرهنگ در اقوام و سرزمین‌های مختلف اشاره کرد که عده ای برای مرگ عزیزانشان گریه و ناله و زاری می‌کنند و عده‌ای شادی و رقص و آواز. البته لازم به تذکر است که «جلوه‌های چهره» که یکی از بارزترین وجوه تجلی هیجانات است،» در هیجانهای بنیادی معنای همگانی دارند. یعنی مردمان فرهنگ‌های گوناگون، بر سر این که در عکس معینی [از حالات مختلف چهره] چه هیجانی را ابراز می‌کنند، توافق دارند».(2)
از موارد دیگری که شناخت و ثبت و ضبط حالات و حرکت‌ها و آواهای مصاحبه‌شوندگان را حائز اهمیت می‌سازد، شناسایی یا آشنایی با خلق و خوی افراد است. هر فردی متناسب با خلق و خوی شخصی خویش هیجان‌های خاص بروز می‌دهد. بدین ترتیب می‌توان در بروز انواع هیجانها با خلق افراد ارتباط مشخص و معینی پیدا کرد. بر این اساس پژوهش های علمی تأکید دارند که «آدمی به خصوصیات و وقایع همخوان با خلق خود بیشتر توجه دارند، تا به خصوصیات و وقایع ناهمخوان با خلق خود... در نتیجه می‌توان چنین استنباط کرد که میزان یادآوری خاطرات همخوان با خلق شخصی، رابطه مستقیم دارد»(3) در تأیید اهمیت شناخت خلق و خوی مصاحبه‌شوندگان به عنوان بازیگران یا شاهدان تاریخ باید گفت که خلق و خوی یا روحیة‌ افراد بر ارزیابی آنها از دیگر مردمان و انسان‌ها و حتی اشیای بی‌جان اثر می‌گذارد. افزون‌تر از این «خلق آدمی بر قضاوت دربارة‌ مخاطرات دنیای اکنون نیز اثر می‌گذارد... و هرخلق معین می‌تواند اثر خاص خود را بر قضاوت ما از جهان و مردمان داشته باشد... به عنوان مثال مردمان عصبی آمادگی بیشتری دارند که دیگران را مسبب پیشامدهای نامطلوب بدانند، اما افراد غمگین تمایل بیشتری دارند که بدشانسی را علت آن پیشامد بدانند».(4)
دربارة این که چگونه انواع هیجان‏ها را که به شکل حرکت عضلات صورت بیشترین تجلی را دارند، از فضای مصاحبه به متن منتقل شوند و در دسترس و مورد خوانش مخاطبان قرار گیرد. دستورالعمل و برنامة معینی در دست نیست. همچنین دربارة نحوة‌ انتقال حرکاتی که از آنها به زبان بدن یاد می‌کنیم یا تیک‌های عصبی و هیجانی و دیگر حرکت‌هایی که نشانگر عادات، خلق و خو، منش، مزاج، تربیت، فرهنگ و یا هر مقولة ‌دیگری است، شیوه و پیشنهاد دقیقی نداریم. علاوه بر این در مورد برخی از صدا‌های غیرقابل نوشتن از جمله خندیدن، گریه کردن، سرفه کردن، باد گلو دادن و صدای حنجره و گلو را صاف کردن نیز که لازم است تا به نحوی از فضای مصاحبه به بیرون منتقل شوند، روش مشخص و معینی در اختیار نیست و مصاحبه‌گران در طول سال‌های گذشته هر یک به نحوی بخشی اندک از آن را انجام داده‌اند. بنابراین عدم وحدت رویه و نبود شیوة همگانی و شناخت عموم حرکت‌های و صداها از سوی مصاحبه‌گران ، سبب شده است که نقایص جدی در این کار پدید آید و مخاطبان به صورت کامل آن‌گونه که مصاحبه‌گران، مصاحبه‌شوندگان و صاحبان خاطرات را شناخته‌اند، بشناسند. از این رو در این نوشته قصد داریم تا شیوه‌های به کار گرفته شده یا جدید را بیان نماییم تا هر مصاحبه‌‌گر به فراخور شرایط آنها را در صورت پذیرش به کار بندد. گفتنی است این شیوه‌ها پیشنهادی است و برای عملیاتی شدن آنها، موارد تکمیلی یا اصلاحی لازم است.


راه‏حل‌های پیشنهادی:
پیشنهاد اول: مقدمة کتاب که معمولاً به قلم مصاحبه‌گر یا تدوین‌گر مصاحبه نوشته می‌شود، می‌تواند جایی باشد که بخشی از مسائل گفته شده، به اطلاع مخاطبان رسانده شود. مصاحبه‌گر می‌تواند در تشریح فضای حاکم بر کار و ضمن بر شمردن همراهی‌ها و همکاری‌ها یاناملایمات پیش آمده، و سوانح کار از وضعیت جلسات مصاحبه به خصوص حالات مختلف مصاحبه‌گر، با خوانندگان سخن بگوید. نحوة برخورد وی با سئوالات، شیوة پاسخگویی، بلندی و آهستگی صدا، فراز و فرود و ظرایف و حجیم بودن یا نازکی و کلفتی و کنگ و رسا بودن صدا، هیجانات و رفتارهای جسمانی و حتی ارائة نما و توضیحی دقیق و مشاهده‌گرانه از چهره و زوایا و چین و چروک‌ها و لطافت‌ها و سختی‌ها و زمختی‌های پوست دست وصورت و یا بلندی و کوتاهی قامت و یا نوع پوشش و پیرایش و دیگر مسائل شخصی و موارد ظاهری می‌تواند از سوی مصاحبه‌گر در مقدمه، ‌آورده شود تا بدین صورت خواننده به هنگام خواندن سطور کتاب بتواند، چهره و حرکات احتمالی مصاحبه شونده را در ذهن خویش ترسیم نماید و ارتباط نزدیک و ملموسی با گویندة مطالب پیدا کند. البته این دست از مطالب برای مورخی که قصد دارد تحلیل شخصیتی و روانشناختی از مصاحبه‌گر داشته باشد، بسیار گرانبها و ارزشمند است.
پیشنهاد دوم: ذکر اعمال و حرکات و یا حتی صداهای غیر منطوق مصاحبه‌گر، در متن مصاحبه به خصوص در جاهای مشخصی که به هنگام بیان گفتار خاص، حرکاتی خاص بروز می‌دهند از قبیل خندیدن، بغض و گریه کردن، فریاد برآوردن، عصبانی شدن و دندان غروچه کردن و یا حتی از زبان بدن استفاده کردن ؛ این کارها می‌تواند در داخل متن میان نمایشگر کروشه [] انجام پذیرد یا این که در پانویس‌ به جای گویاسازی های فراوان و بی‌اهمیت و نامربوط به متن را، پر کند که البته بسیار برای خواننده جذاب و مفید و فایده‌بخش است. واژه به واژه یا سطر به سطر این توضیحات می‌تواند همچون جاده‌ای باشد که خواننده را از ابتدا تا انتهای خاطرات بافهم عمیق‌ از روحیات، ذهنیات و خلقیات درونی و بیرونی مصاحبه‌شونده رهنمون حرکت در مسیر زندگانی وی گردد. گفتنی است که البته انجام این کار از هر فردی بر نمی‌آید بلکه کار مصاحبه‌گری است که یا ذهنش آئینه تمام نمای حرکات و صداها و حالات مصاحبه‌شونده در طی مصاحبه باشد یا این که مصاحبه‌گری فعال و هوشیار باشد و در طی مصاحبه یا در پایان مصاحبه و پیش از از دست رفتن زمان و محو خاطرات از حافظه کوتاه مدت، بلافاصله، صدای مصاحبه‌ را بار دیگر شنیده و آنچه راکه از آن به یاد دارد و به یاد می‌آورد ثبت و ضبط کند تا نوشته‌های مصاحبه‌گر در بیان احوال مصاحبه شونده در هر مصاحبه، مکمل گفته‌های مصاحبه‌شونده گردد. البته در این جا این موضوع هم عیان شده و آشکار می‌شود که هر کسی توانایی انجام این کار را ندارد. از اینرو هر فردی نمی‏تواند مصاحبه‌گر خوب و جدی و موثر و کارآمدی باشد. از این رو مشخصه‌های جدید و مهمی را که ذکر شد، باید داشته باشد تا اقدام به کار مصاحبه نماید. البته این موضوع این مسأله را هم به چالش می‌کشد که هر مصاحبه‌ای می‌تواند، تدوین‌گر متفاوتی داشته باشد. بر این اساس باید گفت که هر مصاحبه فقط از سوی مصاحبه‌گر پرسا، فعال و کارآمد وهوشیار و دقیق است که می‌تواند تدوین شود و مفید واقع گردد و علاوه بر گفته‌ها که از صورت به متن تبدیل می‌شوند، دیگر مسائل گفته شده را به همراه می‌آورد. این اقدامات مصاحبه‌گر مطمئنا بر ارزش اثر می‌افزاید.
پیشنهاد سوم: این پیشنهاد چند وقتی است که از ذهن برخی از اهالی تاریخ شفاهی و گردآورندگان خاطرات تراوش کرده است و زمزمه‌هایی از آن به گوش می‌رسد که: چه نیک است همراه با هر کتاب تدوین یافته و انتشار داده شده، لوح فشرة صوت آن مصاحبه نیز ضمیمه گشته و به فروش رسد. این پیشنهاد مزایایی دارد که همگان می‌دانند ولی آن مقصودی که در پیشنهاد دوم موجود است به هیچ وجه در خود ندارد. همچنین از معایبی نیز برخوردار است که می‌توان از «احتمالاً گلچین بودن صدای مصاحبه» سخن گفت زیرا مطمئنا هیچ مصاحبه‌ای به صورت تمام و کمال قابل عرضه برای عموم نیست. یا پایمال شدن حق و حقوق ناشر کتاب با کپی کردن و در دسترس همگان قرار گرفتن صوت مصاحبه به جای کتاب.
پیشنهاد چهارم: می‌توان از پیشنهادهای مطروحه ، ترکیبی را به کار گرفت یعنی هم در مقدمه و هم در متن یا پانویس از انتقال موارد مورد نظر استفاده کرد تا خواننده حداکثر ارتباط با متن را پیدا کند. به گونه‌ای متن ارائه شود که همچون فیلمنامه برای کارگردان و نمایشنامه برای بازیگر، مصاحبه، خواننده کاملا در فضا قرار دهد و متن با افزوده‌هایش تصویرسازی کاملی از احوال و اوضاع حاکم بر مصاحبه‌شونده در طول تاریخ و طی مصاحبه در اختیار گذارد. مزیت این پیشنهاد این است که این متن به لحاظ قوت بروز جلوه‌های احساسی و درونی مصاحبه شونده به گونه‌ای بصری شده است، از اینرو بعدها می‌تواند دستاویز و مورد استفادة داستان‌نویسان و فیلم‌سازان و نمایشنامه‌نویسان قرار گیرد.
البته در این نوشته دربارة تلاش برای انتقال لحن و لهجة‌ مصاحبه شونده که وسواس و حوصلة روزافزون مصاحبه‌گر را می‌طلبد سخنی نگفتیم که خود مبحثی دیگر است.
در پایان سخن لازم به ذکر است که به کار بردن هر یک از این پیشنهادها به خصوص پیشنهادهای اول و دوم نیز مزایا و معایب خاص به خود را دارند و خاصه امکان بروز مجادله و برخورد نامناسب میان مصاحبه‌گر تدوین‏گر با شخص مصاحبه‌شونده را به همراه دارد. اما غرض اصلی از ارائه این مقاله و این پیشنهادها نخست جلب توجه شفاهی کاران بر مساله لزوم انتقال الفاظ و صداهای غیرمنطوق و حرکت‌های بدن مصاحبه‌شوندگان به متن برای عموم خوانندگان و سپس ارائه راه‏حل‌های پیشنهادی برای این منظور است تا بتوانیم به گونه‌ای معضل را از پیچیدگی خارج نمائیم یا ذهن‌های فعال را به ارائه راه‌حل‌های بهتری ترغیب نمائیم.


پانویس‏ها:
(1) اتکینسون، ریتا ال، و دیگران، زمینه روانشناسی هیلگارد، ترجمه محمدنقی براهنی و دیگران، تهران، رشد، 1384ش، ص409
(2) همان، ص421
(3) همان، ص411
(4) همان، صص411 و 412

جعفر گلشن روغنی
دانشجوی دکتری تاریخ ایران اسلامی


بخش دوم را در شماره آینده خواهید خواند. مقاله به طور کامل در سایت تاریخ شفاهی ثبت شده است.



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.