هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 87    |    5 مهر 1391

   


 

میلیون‌ها بدن خاطره از جنگ


کتاب «خاطرات ایران»؛ از زبان یک زن رونمایی شد


جلد اول «همه چيز درباره جنگ» به چاپ هشتم رسید


نغمه های عشق و صلح


هفدهمین همایش بین المللی تاریخ شفاهی برگزار شد


ادبیات جنگ و دست‌های پنهان


خاطرات دفاع مقدس در «ایران ورجاوند3»


علم تاریخ شفاهی را دانشگاهی کنیم


صدام و رویای تجزیه ایران


انتقال احوال، احساسات و روحیات از گفتار به نوشتار (2)


دکتر احمد توکلی: دفاع‌مقدس «ارتش ژورنالیسم» نداشت


تاریخ‌شفاهی و غنی‏سازی تاریخ‏نگاری فتح خرمشهر


تحریف تاریخ جنگ؛ دغدغه‌ی راویان


تاریخ شفاهی، حافظه تاریخی و زندگي روزمره


راهنمای تاریخ شفاهی نیروی زمینی آمریکا(6)


 



ادبیات جنگ و دست‌های پنهان

صفحه نخست شماره 87

ماجرا فقط یك تفنگ نیست

مسأله ادبیات جنگ در ایران تا حد زیادی به قضیه‌ای لاینحل تبدیل شده. با وجود آثار زیادی كه در این حوزه چاپ می‌شود درصد كمی از آن‌ها در فضای ادبیات ایران جایگاهی جدی پیدا می‌كنند. این ژانر در تمام سال‌های گذشته عمدتاً متولیانی دولتی داشته كه تلاش كرده‌اند برای ادبیات و نویسنده‌گانی كه دغدغه‌اش را دارند، حد و مرزی تعیین كنند. اتفاقی كه باعث شده جنگ به یك حریم قدسی دچار شود و عمدتاً نیروهایی بیرون از ساخت و كار ادبیات داستانی و شعر، به قضیه ورود پیدا می‌كنند در این سال‌هایی كه از جنگ گذشته، عمده‌ی آثاری كه با نام و شمایل ادبیات جنگ یا به اصطلاح دولتی‌اش «دفاع مقدس» چاپ شده‌اند، در اختیار و انحصار گروهی بوده‌اند كه راویان همین نگاه محدود كننده بوده‌اند. ناشری مانند سوره مهر با وجود این كه كتاب‌های ارزشمندی در ثبت خاطرات و تاریخ شفاهی جنگ چاپ كرده، به هیچ نتوانسته این تجربه را در حوزه ادبیات خلاق نیز تكرار كند. همین وضعیت است برای اكثر مراكز دولتی مختلفی كه در حال چاپ و تبلیغ آثار مربوط به جنگ هستند؛ آثاری كه عمده‌شان در انبارها می‌ماند یا در مناسبت‌های گوناگون هبه می‌شود به كارمندان و كارگران و امثالهم. در واقع خطای بزرگی كه صورت گرفت، انحصاری كردن حق ادبیات جنگ بود. معارضه‌ای كه میان روشنفكران و نویسندگان غیر دولتی با همتایان ایشان وجود داشت این روند را باعث شد. جوری كه اندك آثاری كه به قلم نویسندگان مستقل نوشته شد، گاه مورد تنگ‌نظری واقع شده و هیاهویی پیرامونشان راه افتاده است. سؤال بزرگی در همین‌جاست كه بالاخره این دوگانگی و نگاه انحصاری كی تمام می‌شود؟
بسیاری از نویسندگان و شاعران متعهد از قیصر امین‌پور و احمد دهقان و حبیب احمدزاده گرفته تا عبدالجبار كاكایی و مجید قیصری و... بارها اعتراضشان را نسبت به نگاهی بخش‌نامه‌ای در حوزه ادبیات جنگ یا دفاع مقدس اعلام كرده‌اند. از سویی دیگر، توجه چهره‌های مهم ادبیات ایران مانند شهریار مندنی‌پور، حسین مرتضاییان آبكنار و احمد غلامی تا رضا براهنی و جواد مجابی و احمد محمود و ... به جنگ بیان‌گر این نكته بوده كه اتفاقی مانند جنگ نمی‌تواند فقط برای قشر و گروه خاصی تخصیص پیدا كند. با نگاهی به نمونه‌های بین‌المللی می‌توان دید كه پدیده‌ای مانند جنگ، چنان با تار و پود یك ملت و چند نسل درهم می‌آمیزد كه نویسنده‌گان و شاعرانی كه حتی آن جنگ را ندیده‌اند دچار مسائل و مصادیق آن می‌شوند، اما در این سال‌ها به بهانه‌های مختلف از جمله جلوگیری از سیاه‌نمایی در این ژانر بسیاری از نویسنده‌گان دغدغه‌های خود را روایت نكرده‌اند. هرچند جناح متعهد توانسته قدم‌های محكمی در راه كم رنگ كردن این تفكر تندرو بردارد اما گویا اراده‌ای فراتر از نویسندگان وجود دارد كه كماكان گمان می‌كند، باید با نگاه تهییجی دهه‌ی شصتی به ماجرا نگاه كرد. بزرگترین مشكل پیرامون ادبیات جنگ در كشوری كه هشت سال جنگ كلاسیك را تجربه كرده این نگاه است كه نگاه سلیقه‌ای به موضوع‌هایی ارشادی و تهییجی می‌انگارند،‌ تلاش می‌كنند از ورود به اصطلاح غیر خودی‌ها به این چارچوب جلوگیری كنند. این در حالی است كه هنوز و كنار آثار در خور قیصر امین‌پور یا احمد دهقان، برخی از بهترین نوشته‌های ژانر جنگ متعلق به براهنی یا احمد محمود و اسماعیل فصیح هستند. وزارت ارشاد كه چتر بازبینی‌اش گسترده و وسیع‌تر از هر زمانی عمل می‌كند نسبت به این ادبیات حساسیت‌های خاص خود را دارد. مثلاً رمانی مانند «عقرب روی پله‌های راه‌آهن اندیمشك...» نوشته حسین آبكنار بعد چند چاپ ممنوع می‌شود و این در حالی است كه انبوهی از كتاب‌های بی‌رمقی كه ناشران دولتی در حوزه جنگ با هزینه‌های گزاف چاپ می‌كنند، مخاطبی پیدا نمی‌كند.
در یك كلام باید گفت كه متولیان نمی‌توانند برای موضوع‌ها نیز دسته‌بندی عقیدتی قائل شوند. روان‌شناسی انسان بعد جنگ شاید از مهم‌ترین روایت‌ها و دغدغه‌هایی باشد كه بسیاری از نویسندگان امروز ایران دارند و با نگاهی به كتاب‌هایی كه با هر زور و زحمتی چاپ می‌شوند می‌توان این دغدغه را به راحتی مشاهده كرد.
رمان‌هایی مانند هتل گمو از شهریار عباسی، آنجا كه برف‌ها آب نمی‌شوند از كامران محمدی،‌ جیرجیرك از احمد غلامی،‌ دیگر اسمت را عوض نكن از مجید قیصری تنها و تنها نمونه‌هایی معدود هستند كه در این چند سال با محوریت و ذهنیت جنگ چاپ شده‌اند و از قضا توفیق داشته و به جناح و نگاه نشانه‌داری هم وصل نبوده‌اند.
در عین حال نسل تازه‌ای كه در سال‌های جنگ متولد شده‌ یا به سختی آن را درك كرده نیز چنین ایده‌ای را در سر دارد كه باید به بازخوانی جنگ و انسان‌اش پرداخت. برای همین فارغ از تمام نگاه‌های ایدئولوژیك رگه‌هایی از این تلاش را می‌توان در آثار این نسل نیز مشاهده كرد. هر چند اقبال كتاب «دا» نوید بخش بازتر شدن فضا برای پرداختن به جنگ بوده و بسیاری از نویسندگان گمان كردند كه استانداردها و سخت‌گیری‌ها در حد آنچه در این كتاب آمده قرار داده شده اما گویا این رویه فقط برای ناشران و آدم‌های خاص كه اهلیت‌شان اثبات شده مصداق پیدا می‌كند و هنوز هم نوشتن از جنگ باید با حفظ خط قرمزهای فراوانی باشد كه عدول از آن‌ها می‌تواند شرایطی را رقم بزند كه بعد چاپ «من قاتل پسرتان هستم» برای نویسنده‌اش احمد دهقان رقم خورد. در این شرایط نمی‌توان امیدوار بود به نوشته شدن رمان‌های مهم در حوزه جنگ و صدالبته این امر واضح است كه نویسنده‌گان با هر دغدغه‌ای نه قصد حرمت شكنی دارند نه بازی با آموزه‌هایی را كه برای چندین نسل پراهمیت بوده و هست. این نویسندگان مانند احمد محمود در زمین سوخته، دغدغه‌ی روایت‌های خلاقانه دارند و در صورتی كه سدّ دو چندان سانسور مقابل روی‌شان باشد، نمی‌توانند كاری صورت دهند.
جنگ تحمیلی برای همه این ملت اتفاق افتاد. چه آن‌هایی كه مستقیم درگیرش بودند و چه آن‌هایی كه بعد آتش‌بس به دنیا آمدند. بنابراین امری‌ست همه‌گانی كه پیرامون وجوه مختلف‌اش دیدگاه‌ها و تألماتی وجود دارد. انحصاری كردن نوشتن از جنگ برای چند ناشر بودجه‌بگیر و سخت‌گیری بیش از حد، فقط باعث می‌شود تاریخ این روایت‌ها به تأخیر بیفتد. امروز بسیاری از نویسندگان وطنی ناچار هستند به تماشا و مطالعه‌ی آثار اغلب ملال‌آور، شعاری و تبلیغاتی‌ای بنشینند امر خلاقه در آن غایب است و در عین حال جایزه‌های آن‌چنانی می‌گیرد و این در حالی است كه اسماعیل فصیح در زمستان1362 كاری كرد كه هیچ‌كدام از نویسنده‌گان حمایت شده، قادر به انجام آن نیستند یا حبیب احمدزاده در رمان شطرنج با ماشین قیامت، روایتی به دست‌مان داد كه نویسنده‌گان مناسبتی حتی به مرزهای آن نزدیك هم نمی‌شوند. جنگ و خرده‌های آن تا سال‌های سال در ذهن‌ها باقی خواهد ماند و نویسنده باید بتواند این خاطره‌ی جمعی را روایت كند و از سطح و خاطرات فراتر برود. ادبیات جنگ اینطور متولد می‌شود.

مهدی یزدانی خرم

منبع: ماهنامه تجربه، ش 15، شهریور 1391، ص 24


 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.