هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 80    |    4 مرداد 1391

   


 



چند قطره خون برای آزادی

صفحه نخست شماره 80

معرفی کتاب: چند قطره خون برای آزادی
زیر عنوان: خاطرات سيداسدالله رسا روزنامه‌نگار مبارز دوران ديکتاتوری پهلوی
نويسنده: دکتر مظفر نامدار
نشر موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
تاریخ انتشار: چاپ اول 1391
قیمت پشت جلد: 10000 تومان
شمارگان: 1500 جلد

سید اسدالله حسین‏زاده (مشهور به رسا) بر اساس یادداشت‏های خود در 1280 شمسی در تهران متولد شد. تحصیلات عالیه خود را در فقه و حقوق اسلامی به پایان رساند. شدت مبارزه وی با روح بیگانه‏پرستی، از کابینه وثوق‏الدوله معروف به «کابینه قرارداد» در کنار آیت‏الله مدرس آغاز شد. او در کنار چهره‏های مشهور این دوران یعنی: میرزاده عشقی، ضیاء‏الواعظین، فرخی‏یزدی، کمره‏ای، ملک‏الشعرای بهار و ... به خاطر مبارزه با استعمار و استبداد به زندان می‏افتد. پس از کودتای رضاخان و سیدضیاء‏الدین طباطبایی معروف به کودتای سیاه به فکر انتشار روزنامه می‏افتد و در 1300 با وجودی که 20 سال بیشتر نداشت امتیاز روزنامه‏ای به نام «قانون» را می‏گیرد. روزنامه قانون از زمان انتشار همیشه پناهگاه آزادیخواهان و مبشر افکار مبارزان راه آزادی با دیکتاتوری در این دوران بود و به خاطر همین دیدگاه از زمان انتشار بارها توقیف و تعطیل شد.
روزنامه قانون از 1300 الی 1302 چندین بار توقیف و از انتشار آن جلوگیری شد. رسا تا 1305 هرچند با وقفه‏هایی، روزنامه قانون را منتشر کرد، اما پس از تحصن او در مجلس به خاطر آزادی بیان، رضاشاه از انتشار این روزنامه تا سال 1309 جلوگیری کرد و رسا را به زندان و تبعید ‏فرستاد. در کتاب «تاریخ جراید و مجلات ایران» آمده است: «ظاهرا شورای عالی فرهنگ یک بار هم امتیاز روزنامه ایران نوین را به آقای رسا مدیر روزنامه قانون داده اما روزنامه مذکور به نام ایشان هیچگاه منتشر نشده است.»(1)
حسین مکی درباره مرحوم رسا نوشته است: «مرحوم رسا مدیر روزنامه قانون از آزادیخواهان و همکاران و روزنامه‏نگاران اقلیت دوره پنجم به رهبری مرحوم مدرس بود و با دستگاه دیکتاتوری رضاخان همواره مبارزه نموده و به همین علت هم مدت‏ها در حبس و تبعید در کاشان به سر برده است».(2) پس از تبعید و زندان، مرحوم رسا، روزنامه قانون را در 1309 به صورت طنز و کاریکاتور با مندرجات اجتماعی و اخلاقی مجددا منتشر کرد. اما در همین سال وی مجدداً دستگیر شد و به شهرهای مختلف ایران تبعید گردید و انتشار روزنامه قانون تا 1329 متوقف شد. پس از سقوط دیکتاتوری رضاشاه، آزادیخواهان ایران بارها از رسا خواستند که روزنامه قانون را مجدداً منتشر کند ولی وی در سال‏های تبعید در اصفهان وارد شیوه‏های دیگری از مبارزه شده بود که این شیوه‏ها تا حدودی او را از کار فرهنگی باز می‏داشت. از جمله عضویت در شورای شهر اصفهان و پذیرش تعهداتی برای خدمت به مردم آن منطقه مانع بزرگی برای فعالیت مجدد رسا در حوزه روزنامه‏نگاری بود.
با آغاز زمزمه‏های ملی شدن صنعت نفت در ایران وی با انتشار مجدد روزنامه قانون بار دیگر وارد مبارزه شد. مقالات آتشین روزنامه قانون در دفاع از ملی شدن صنعت نفت، تهاجم به استعمار انگلیس و حمایت از رهبری‏های آیت‏الله کاشانی و دکتر مصدق در این دوران تاثیر بسزایی در بیداری و وحدت مبارزان جنبش ملی شدن صنعت نفت داشت، اما کودتای 28 مرداد و شکست جنبش ملی شدن صنعت نفت و در نتیجه سال‏ها رنج زندان، مبارزه و تبعید رسا بیمار گردید و امکان فعالیت‏های فرهنگی و سیاسی به میزان زیادی از او سلب گردید. رسا در سال‏های آخر عمر خود ‏کوشید خاطرات خود را در دوران مبارزه به رشته تحریر درآورد. در این کار تا حدودی نیز پیش رفت اما رنج بیماری به او امان نمی‏دهد تا به اتمام خاطرات بپردازد. گفته می‏شود رسا در نتیجه بیماری که ناشی از زندان‏های نمور رژیم دیکتاتوری پهلوی بود به بهانه معالجه به اسرائیل اعزام شد اما به جای درمان، جنازه او به تهران بازگردند. خواهر رسا معتقد است: «فرستادن رسا به خارج از ایران برای معالجه، بهانه‏ای برای از بین بردن او بود». آنهایی که با آثار او آشنا بودند می‏دانند که از مبارز روشن‏ضمیر و سازش‏ناپذیری چون رسا بعید بود برای معالجه خود به کشوری برود که بارها در روزنامه و نوشته‏های خود بر ضد آن مطلب نوشته بود. تاریخ دقیق فوت رسا نامشخص است اما از قرینه‏های به جا مانده می‏توان گفت او در اواخر 1350 یا اوایل 1351 درگذشته است.
بر اساس دستنوشته‏های مرحوم رسا، وی قصد داشت خاطرات سیاسی و اجتماعی خود را در 50 سال دوره پهلوی به صورت کامل به نگارش درآورد که مقدمه خاطرات، در جلد چهارم تاریخ جراید و مجلات ایران نوشته محمد صدر‏هاشمی به چاپ رسید. بخش دیگری از این خاطرات به مناسبت‏های مختلف در نشریات گوناگون و بویژه در جریده «قانون، مرد امروز و عرفان اصفهان» به چاپ رسید. خاطرات رسا از آن جهت ارزش تاریخی دارد که سه دوره حساس تاریخ مشروطیت را در بر دارد .بخش منسجم این خاطرات مربوط به اوضاع سیاسی، اجتماعی، فکری و فرهنگی ایران از کودتای سیاه تا سقوط رضاخان در شهریور 1320 است. بخش غیر منسجم این خاطرات شامل مقالات، یادداشت‏های پراکنده چاپ شده و نوشته‏های وی مربوط به دوره ملی شدن صنعت نفت است. وی در مقالات خود در این دوره دغدغه دفاع از منافع ملی و حقوق مردم را دارد و نقطه عطف مبارزات و حملات خود را در سرمقالات و یادداشت‏های هفته‏نامه قائون، منافع استعمار و خطرات استبداد قرار داده بود.
غلبه حاشیه بر متن تاریخ تحولات دوران معاصر، جایی برای روزنامه‏نگاران مبارز، آزادیخواه و مسلمانی چون سیداسدالله رسا باقی نگذاشته بود. تاریخ‏نگاری رسمی عصر مشروطه، در قرائت‏های تکراری از این دوران، برای کسانی دست به قلم برده و شجره‏نامه‏های رنگارنگ خدمات سیاسی، مبارزات تاریخی و سوابق فرهنگی درست کرده است که نه تنها خدمتی به فرهنگ، سیاست و مبارزات تاریخی مردم ایران با استبداد، استعمار و عقب ماندگی نکرده‏اند، بلکه خود در عقب‏ماندگی این دوران و کمک به دستگاه دیکتاتوری و کارگزاری برای استعمار تاثیر زیادی داشته‏اند. نگاهی به نوشته‏ها، افکار و آرمان‏های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی سیداسدالله رسا علت بی‏مهری تاریخ معاصر نسبت به او و سایر مبارزانی که امروزه نامی و یادی از آنها در تاریخ باقی نمانده است روشن‏تر می‏سازد. رسا دلیل این بی‏توجهی را در تاریخ مهاجرت علما به قم و قیام حاج‏آقا نورالله اصفهانی به درستی بیان می‏کند: «من این یادداشت را از این نظر می‏نویسم که تاریخ تاریک نماند. هر حقیقتی در دنیا پایمال گردید و هر موضوعی در پرده ابهام و تاریکی باقی ماند برای این است که مورد بحث محققین و نویسندگان واقع نشده و غالباً دیده شده است پس از وقوع حادثه، چاپلوسان و متملقین حقیقت آن حادثه را طوری دیگر جلوه داده، سیاه را سپید،  ستمگر را عادل، نادان را دانشمند و دانا، و خائن را خدمتگزار خادم معرفی می‏کردند».(3)
رسا قربانی اغراض چاپلوسان و متملقین تاریخ‏نگاری رسمی دوران معاصر شد، زیرا او کسی بود که: «اتاق نیمه فرش سیدحسن مدرس را به سالن‏های محل کاخ‏های اشرافی ظالمان و دیکتاتورها ترجیح می‏داد.» وی قربانی اغراض تاریخ‏نگاران درباری عصر مشروطه شد، چرا که معتقد بود: «باید افتخار کنم که قلم من خریدنی نیست، با پول عوض نمی‏شود، فقط حقیقت را می‏شناسد. من در قسمت اعظم عمرم اگر چه در رنج و سختی بودم اما این سعادت را داشته‏ام دیون خود را به ملت و مملکت و دین و وطن ادا کرده و عقده فروشی نکنم.»
رسا باید قربانی تاریخ‏نگاری رسمی عصر مشروطه می‏شد چون کسی که عقیده فروش نباشد و فقط حقیقت را بشناسد و برای سعادت و آزادی یک ملت از استبداد، ظالم و استعمار مبارزه کند در این تاریخ جایی ندارد. کسی که چیزی را از کلمه آزادی قرص‏تر و محکم‏تر نمی‏دید و مفتخر بود که خون خود را در راه آزادی و مبارزه با استعمار خارجی بر زمین بریزد، چگونه می‏تواند در تاریخ‏نگاری رسمی ایران عصر مشروطه و روشنفکران و مورخان آن مورد ستایش قرار گیرد؟ بخش اعظمی از تاریخ معاصر ایران، به قول رسا تحت تاثیر منشی‏ها، خدمتگزاران تخت طاووس، فرزندان خاندان سلطنتی و الیگارشی وابسته به سلطنت، نویسندگان و شعرای درباری و شبه روشنفکرانی است که به خیال جلب رضایت امرا و سلاطین، اربابان قدرت، کسب موقعیت و مقام و منصب، توجیه عملکردهای گذشته خود و پدران خود و ایجاد هرج و مرج تاریخی نوشته شده است.
رسا دارای افکار بلند و آرمانی بس انسانی بود. برای دفاع از آرمان‏ها و افکار بلند انسانی خود سال‏ها رنج زندان، شکنجه، قطع نسل، تبعید و بیماری‏های ناشی از زندان و در نهایت مرگ مظلومانه در غربت را به جان خرید. طبع لطیف، قلم شیوا، دل دردمند، روح آزاد، همت بلند و ایمان قوی تنها دارایی سیداسدالله رسا در کنار چند قطره خونی بود که در سراسر دوران زندگی پر رنج و غمبار خود را برای استقلال، آزادی، آزادگی، سعادت و دیانت این مرز و بوم خرج کرد.
اسلوب مرحوم رسا در نوشتن خاطرات و مقالات اسلوب منحصر به فردی است که در تاریخ‏نگاری معاصر به ندرت می‏توان کسی را پیدا کرد که از این اسلوب کاملاً پیروی کرده باشد. مهم‏ترین ویژگی‏های اسلوب و روش خاطره‏نویسی و تاریخ‏نگاری رسا را می‏توان در نکات زیر دانست:


1- اسلوب تاریخی، مستند به روایت‏های درجه اول و استاد تاریخی،
2- اسلوب حماسی مبتنی بر ادبیاتی باشکوه و شوق برانگیز از شجاعت‏ها و شهامت‏های مبارزان این مرز و بوم،
3- اسلوب سیاسی متکی بر نقد مستقیم و عریان قدرت حاکم و سامان سیاسی زمانه،
4- اسلوب داستانی با بهرگیری از رخدادهای مستمری که به دنبال هم می‏آید و فضای نوشته‏ها را به گونه‏ای می‏سازد که خواننده تمایل دارد تا آخر، رخدادهای را تعقیب نماید. رسا ما را با خود به عمق حوادث می‏برد به گونه‏ای که خواننده احساس می‏کند در حادثه حضور دارد و خود بخشی از داستان است.
5- اسلوب آرمانی و ایدئولوژیکی با بهره‏گیری شاعرانه از باورها، اعتقادات و آرمان‏های مردم. رسا رخداد را به گونه‏ای روایت می‏کند که گویی هر آنچه در خدمت آرمان‏های مردم هست مقدس و غیر قابل تردید است.
6- اسلوب روانشناسانه متکی به تحلیل عمیق روانشناسی شخصیتی، سیاسی و اجتماعی از جامعه ایران، ساختار قدرت، حالات روحی و روانی مردم و روانشناسی نخبگان در اکثر توصیف‏های تاریخی و خاطره نگاری او قابل رویت است.


مطالب کتاب در پنج بخش تنظیم شده است. بخش اول خاطرات پنجاه ساله است. عنوان این بخش را رسا انتخاب کرده است و بخش‏هایی از آن را خود نوشته است. آنچه مسلم است وی در دورانی از زندگانی خود، در نظر داشت که به مرور زمان و با تعیین سرفصل‏ها شرح خاطرات زندگانی خود را بنویسد اما این خاطرات به اتمام نرسید. بخش دوم کتاب به طور کلی مربوط به یادداشت‏ها، مقالات و سرمقالات رسا در جریده «قانون» و «مرد امروز» است. این بخش به عنوان بخش مکمل خاطرات 50 ساله، بیشتر به مطالب مربوط به تاریخ تحولات ایران از سقوط دیکتاتوری رضاخان تا کودتای 28 مرداد  1332 می‏پردازد. این بخش ضمن اینکه نشان دهنده فرایند سیر مبارزاتی وی است، ناگفته‏های پنهان جنبش ملی نفت ایران را نیز در بر دارد. مقالات این بخش به طور کلی از نشریه «قانون» استخراج شده‏اند. مقالات گردآوری شده در این بخش بی‏تردید همه نوشته‏ها و یادداشت‏های رسا نیست.
  بخش سوم به مقالاتی اختصاص دارد که رسا در دوره اول انتشار روزنامه قانون منتشر کرده است. مهم‏ترین این مقالات در دوره سوم فعالیت قانون (دوره جنبش ملی شدن صنعت نفت) تحت عنوان «دیروز چه می‏گفتیم» مجدداً بخشی از صفحات روزنامه را بخود اختصاص داد. تکرار این مقالات از دیدگاه رسا یاداوری تلاش مستمر و غیر قابل برگشت وی در دفاع از منافع ملی در طول دوران مبارزات وی است. بخش چهارم مجموعه‏ای از یادداشت‏های پراکنده، درددل‏های شاعران، مطالب متفرقه اجتماعی و اخلاقی در باره پاره‏ای از شخصیت‏ها، نامه‏های سیاسی و غیره است که عموماً در جایی به چاپ نرسیده است. بخش پنجم مجموعه اشعار فرهنگی، مذهبی و سیاسی مرحوم رسا است. خوانندگان با مطالعه این بخش با دیدگاه فکری، طبع لطیف و ذوق سلیم و روح ظریف رسا بیشتر آشنا خواهند شد.

پانوشت‏ها:
1- تاریخ جراید و مجلات ایران، ج2 ، محمدصدر‏هاشمی، اصفهان، انتشارات کمال 1363،
2-  تاریخ بیست ساله ایران، حسین مکی، نشر ناشر، 1361
3- سید اسدالله رسا، «قیام حاج آقا نجفی اصفهانی»، روزنامه عرفان اصفهان، 1324، ص 59 .

محمود فاضلی



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.