هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 75    |    31 خرداد 1391

   


 

خاطرات نخستین معاون وزارت امور خارجه ایران نقد و بررسی می‏شود


کتاب «سهم من از چشمان او» رونمایی می‏شود


خاطرات شفاهی زنان رزمنده جانباز خوزستانی منتشر می‏شود


کتاب "فلسفه انتقادی تاریخ" منتشر شد


در جستجوی هویت فراموش شده


خاطرات دیپلمات‏ها


بار دیگر صنعت خاطره (۲)


نغمه‌ها و کابوس‌های سربازی


شهید چمران از ديدگاه يك همرزم زن


تاریخ شفاهی مشاهده نهنگ‏ها


فراخوان مقاله: ندای شرکت‏ها: تاریخ شفاهی شرکت‏ها و سازمان‏ها


جوانان و سالخوردگان جنوب غربی سیاتل ‏برای طرح تاریخ شفاهی گرد هم می‏آیند


تاریخ شفاهی چیست؟ (4)


 



خاطرات شفاهی زنان رزمنده جانباز خوزستانی منتشر می‏شود

صفحه نخست شماره 75

به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران؛ زهرا شریف‏پور، یکی از فعالان عرصه رسانه و مطبوعات که خاطرات دوران کودکی‏اش در دفاع مقدس رقم خورده درصدد جمع‏آوری «خاطرات زنان رزمنده جانباز خوزستانی» است.
در دوران دفاع مقدس هرکس به هر نحوی می‏توانست از آب و خاک کشورش دفاع کرد، مردان در جبهه‏ها‏ی حق علیه باطل سینه خود را سپر گلوله‏ها‏ی خصمانه دشمن کردند و زنان نیز به هر گونه‏ای ‏که در توانشان بود، با تفنگ، با فداکاری و روحیه دادن به رزمندگان توانستند در جنگ دین خود را به وطن ادا کنند. این که زنان با دارا بودن روحیه‏ای ‏حساس و لطیف چگونه در میان هجوم و حملات متجاوزانه عراق ایستادگی کردند، شاید دور از ذهن باشد. اما زنانی بودند که در همان روز‏ها‏ی نخست حمله عراق به ایران در شهر‏ها‏ی مرزی در جنوب و غرب کشور به خاطر حمایت و پشتیبانی از رزمندگان، خالی نکردن خانه و کاشانه‏شان تا پای جان ایثار و مقاومت کردند. سالیان طولانی از آن حماسه آفرینی‏ها‏ می‏گذرد و خاطرات بسیاری از زبان راویان و شاهدان عینی آن دوران نوشته و منتشر شده است. در این میان «زهرا شریف‏پور» که خود نیز خاطرات دوران کودکی‏اش در دفاع مقدس رقم خورده است، با استفاده از تجربه‏ای ‏که در حوزه رسانه و مطبوعات در این سال‏ها‏ کسب کرده، علاقه‏مند به جمع‏آوری «خاطرات زنان رزمنده جانباز خوزستانی» شده است. چرا که معتقد است به خاطرات مردان رزمنده در دوران دفاع مقدس بیشتر پرداخته شده، اما درباره خاطرات زنان هنوز ناگفته و ناشنیده‏ها‏ی بسیاری وجود دارد.
زهرا شریف‏پور با حضور در وادی اخبار مربوط به دوران دفاع مقدس و سفر به مناطق جنگزده و بازگشت به خاطرات دوران کودکی در دوران دفاع مقدس علاقه‏مند شد تا در زمینه خاطرات فعالیت کند، وی در این باره می‏گوید: «مدتها پیش به پیشنهاد مادرم تصمیم گرفتم اطلاعاتم درباره دوران دفاع مقدس را بیشتر کنم و با مطالعاتی که در این زمینه داشتم، در تصمیمم برای قدم نهادن در وادی فرهنگ و ادب دفاع مقدس مصممتر شدم. از آنجا که پس از دوران دفاع مقدس آثار متعددی درباره حضور مردان در جنگ تحمیلی نوشته و منتشر شده است تصمیم گرفتم سراغ خاطرات زنان در دوران دفاع مقدس بروم. اگر فقط به سراغ خاطرات زنان رزمنده دوران جنگ می‏رفتم، دامنه کار وسیع می‏شد، بنابراین تصمیم گرفتم خاطرات زنانی که علاوه بر رزمنده بودن جانباز هم باشند جمع‏آوری کنم. برای دردسترس بودن و بررسی خاطرات این افراد باز دامنه کار را کوچکتر کرده و به سراغ خاطرات زنان رزمنده و جانباز اهل خوزستان رفتم. بنابراین کتابی که هم اکنون مشغول نگارش آن هستم خاطرات زنان رزمنده و جانباز خوزستانی است. این 4 شاخص اصلی خاطرات شفاهی زنان در این کتاب است.»
 شریف‏پور درباره پیدا کردن راویان خاطرات آن هم با این 4 شاخص اصلی اظهار می‏دارد: «ابتدا گمان می‏کردم که به راحتی می‏توانم با استفاده از بانک اطلاعاتی بنیاد شهید و امور ایثارگران این افراد را بیابم. اما یکی از مشکلاتی که در مواجهه با بانک اطلاعاتی بنیاد شهید با آن روبه رو شدم، این بود که در این بانک اطلاعات، زنانی بودند که بر اثر بمباران جانباز شده بودند و البته تعدادشان هم زیاد بود. بنابراین با این منوال برای جست و جو و یافتن کسانی که واجد 4 محور اصلی مورد نظرم بودند، با همکاری دوستانی که ذکر نام آنها در این مجال نمی‏گنجد تماس‏ها‏ی مداوم و بسیار زیاد با افراد متعدد برقرار کردم و توانستم تعدادی از آنها را پیدا کنم».
وی در ادامه می‏گوید: «در میان زنانی که برای مصاحبه به سراغشان رفته بودم، برخی از آنها چون خاطرات خود را سال‏ها‏ قبل بازگو کرده بودند، مجدداً حاضر به بیان خاطراتشان نشدند. سنیّه ثامری و فرشته اویسی از جمله زنانی بودند که از همرزمان شهیده مریم فرهانیان بوده و بخشی از خاطراتشان را قبلاً به صورت پراکنده بیان کرده بودند، اما به صورت مستقل به بیان خاطرات نپرداخته بودند. همچنین پری حورسی، خدیجه میرشکار، سهام طاقتی، زهرا شهیدزاده و... نیز از دیگر زنان رزمنده و جانباز خوزستانی بودند که خاطراتشان را از دوران دفاع مقدس جمع آوری کردم. تعداد کمی از آنها نیز به هیچ وجه حاضر به مصاحبه نشدند».
 شریف‏پور در ادامه با تاکید به اینکه فعالیت در حوزه مطبوعات و رسانه در این راه کمک شایانی برایم بود، اظهار می‏دارد: «مصاحبه در حوزه رسانه بسیار جزئی است و به سرعت از روی موضوعات می‏گذرد، اما مصاحبه در حوزه جمع‏آوری خاطرات شفاهی این گونه نیست، چرا که نیاز به دقت و ریزبینی بیشتری دارد و باید به تمام جزییات آنچه که از زبان راوی بیان می‏شود، پرداخت. از طرفی زنان دارای روحیه‏ای ‏حساس و عاطفی هستند، آگاهی از این موضوع در جلب اعتماد آنها بسیار موثر بود. همچنین زمانی که راوی را در موقعیت‏ها‏ی زمانی و مکانی متناسب با خاطرات‏اش قرار دهیم، آنها خاطرات را بهتر در ذهن خود بازسازی کرده و به زبان می‏آورند. برای مثال برخی از این زنان راوی دوست نداشتند جلوی دوستان و آشنایان خاطراتشان را بیان کنند و من برای مهیا کردن این موقعیت آنها را همراهی می‏کردم. زمانی که راویان در آن فضاسازی‏ها‏ به گذشته برمی‏گشتند و خاطرات را از عمق وجودشان بازگو می‏کردند، گویی برایشان هنوز تازگی داشت و به همین دلیل بسیار متاثر و دگرگون می‏شدند. البته در اینجا گاهی به مشکلاتی هم برخورد می‏کردم؛ برای مثال برای خانمی که در زمان جنگ در خوزستان حضور داشت، اما الان در شهر دیگری ساکن است، فضاسازی و بازسازی صحنه‏ها‏ی خاطره در موقعیت‏ها‏ی مکانی برایش میسر نبود.»
وی می‏افزاید: «خاطرات را به لحاظ مفهومی و محتوایی همان گونه که از زبان راوی بیان شده، به رشته تحریر درآورده‏ام. البته به دور از اغراق و بزرگنمایی، اما در بحث کیفیت زبان گفتار به نوشتار با دقت ویرایش و از حالت محاوره‏ای ‏خارج شده‏اند. برای این اثر هنوز عنوانی انتخاب نکرده‏ام و در حال حاضر در مرحله ویرایش است.»
 
 شریف‏پور در پایان با اشاره به تاثیرگذاری خاطرات اظهار می‏دارد: «زمانی که خاطرات را می‏شنیدم بسیار متاثر می‏شدم، هر چند مدت‏ها ساکن منطقه جنگی بودم و تا حدودی شاهد صحنه‏ها‏ی پر از اضطراب و التهاب دوران جنگ بودم اما با این وجود باز هم تحت تاثیر قرار می‏گرفتم. یکی از ویژگی‏های این خاطرات نیز همجنس بودن راویان با من بود و این مسئله در مسیر خاطرات کمک بزرگی بود و توانستم درک بالایی از خاطرات داشته باشم. از طرفی در طول کار با سوژه‏ها‏ی جالب و جذاب دیگری برخورد کردم که هرکدام برای خود داستان جداگانه‏ای ‏دارند. قصد دارم بعد از اتمام کار این خاطرات، آن سوژه‏ها‏ی جالب و جذاب را در قالب داستان‏ها‏ی کوتاه در کتاب دیگری بیاورم. جنگ ابعاد فراملی دارد، خاطره، داستان، عکس و... هرکدام به نوعی می‏توانند گواه و تصویرگر واقعی صحنه‏ها‏ی جنگ باشند. خاطرات زنان رزمنده جانباز خوزستانی نیز برگی از دفتر خاطرات روزهای جنگ در کشورمان است که تصویرگر واقعیت‏ها‏ و عینیت‏ها‏ی آن دوران است.»

فاطمه نوروند



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.