هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 74    |    24 خرداد 1391

   


 

شهدای انقلاب اسلامی، مظلوم‌ترین شهدای تاریخ ایران؛


پایگاه اطلاع‏رسانی ‏انقلاب اسلامی راه اندازی شد


بار دیگر صنعت خاطره (1)


«جنگ به روایت‌ فرمانده»؛ تاریخ نظامی جنگ به روایت دکتر محسن رضایی


تاریخ‌شفاهی جنبش دانشجویی مسلمانان


خاطرات حجره‏دار «سرای سلیمان‏خان‏» از جنگ تحمیلی


تاریخ نگاری انقلاب در گفت‌وگو با هدایت الله بهبودی(3)


خاطره و سفرنامه نویسی در میان ایرانیان


تاریخ شفاهی چیست؟ (3)


قهرمانان «كمین واژه‌‌ها» فركانس‌ شکار می‌کنند


داستان زندگي هريت تاپمن: حکايتي جذاب از چهره‏ای تاريخی


طرح تاریخ شفاهی جنگ جهانی دوم


 



تاریخ نگاری انقلاب در گفت‌وگو با هدایت الله بهبودی(3)

صفحه نخست شماره 74

*بخش اول  و دوم  را در شماره پیش خواندیم. بخش سوم و پایانی درادامه می‌آید:

گلشن: شما سال‌هاست كار پژوهشي درباره انقلاب اسلامی انجام مي‌دهيد. اگر بخواهيد ترسيمي از فضاي بخش انتشار اسناد در سال آينده بدهيد، پيشنهادتان چيست؟ چگونه اسنادي را منتشر كنند، آیا بخش انقلاب‌پژوهي عمق بيشتري مي‌گيرد، از زواياي مختلفي دارا خواهد شد و از غناي بيشتري برخوردار مي‌شود؟

بهبودي: من آرزو نمي‌كنم كه منابع بيشتري منتشر بشود، من آرزو مي‌كنم كه اين منابع فرآوري گردد.

گلشن: احساس مي‌كنم كه انتشار اسناد تداوم دارد.

بهبودي: بله تداوم دارد، ولي فرض بفرماييد اين دپويي كه الان هست ضرب در 10 شود، ولي اگر اينها فرآوري نشود و آفرينش‌هاي جديدي در پي نداشته باشد، فايدة چنداني نخواهد داشت.

گلشن: من ميان كتاب‌هايي كه تا كنون در مورد انقلاب نوشته و منتشر شده،با توجه به آن همه‌گير بودن انقلاب، آن هم به شهرهايي كه در اقصي نقاط اين سرزمين هستند، مناطقي كه واقعاً در انقلاب حضور داشتند، نقش داشتند، صداي انقلاب به آنجا هم رسيده بود و مردم فعال بودند و مردم انقلابي عليه رژيم پهلوي فعاليت مي‌كردند. این‌ها در نوشته‌هايي كه تا كنون نوشته شده كم‌رنگ ديده مي‌شدند، شهرهایی هستند که چه بسا هيچ وقت تا امروز كتابي درباره آنها ديده نشده. آيا احساس مي‌کنید اين خلأها است؟ آيا نقصي در كار است؟


بهبودي: نكته مهمي را اشاره كرديد. من فكر مي‌كنم تاريخ‌نگاري محلي با موضوع انقلاب اسلامي، ارتباط مستقيم با هويت ملي ايرانيان دارد؛ به دلايلي كه خدمت‌تان عرض مي‌كنم: اول اينكه اين انقلاب گسترة وسيعي داشت، به اندازة جغرافياي ايران. ما در زماني، شاهد اتفاقي در يكي از شهرهاي بزرگ هستیم که همان، بلافاصله در يكي از روستاها رخ مي‌دهد. حادثه‌اي كه در يكي از بزرگداشت‌ها در يكي از روستاهاي مازندران رخ مي‌دهد، عين آن در ميناب هرمزگان رخ مي‌دهد. حادثه‌اي كه در يكي از شهرهاي كردستان پدید می‌آید، در سيستان و بلوچستان هم عين آن را مي‌بينيم. پس اول وسعت انقلاب به اندازة جغرافياي ايران است. اهميت دوم براي تاريخ‌نگاري محلي اين است كه همة شهرهاي ما براي افتخار كردن به گذشتة خودشان نيازمند منابع هستند. همين الان هم مي‌بينيد كه نخبگان هر شهري بيشتر به گذشتة همان منطقه‌شان مفتخرند و سعي مي‌كنند اگر اثري را پديد مي‌آورند، منطبق بر وقایع همان منطقه و زادگاه خودشان باشد. اين ميل طبيعي نسبت به انقلاب در شهرهاي مختلف وجود دارد و با تاريخ‌نگاري محلي توسعه پيدا مي‌كند. وجود افتخارات محلي شعاع كوچك‌تري از افتخارات ملي است و تاريخ‌نگاري محلي مي‌تواند آن را زنده نگه دارد و پررنگ كند. مي‌خواهم بگویم كه اين عناصر را وقتي كنار هم مي‌گذاريم، وسعت و محتوا را، مي‌بينيم كه انقلاب اسلامي هويت ملي ايرانيان را، كاملاً برملا كرد. مي‌دانيد كه ايلات و طوايف فراواني در ايران زندگي مي‌كنند و مديريت اين‌ها در چند هزار سال گذشته هنری بوده که حاکمان از پس آن برآمده‌اند. از سوی دیگر براي ايجاد تفرّق و تشتّت در اقوام و ايلات ايران، تا حالا كم سرمايه‌گذاري نشده است. اما در نهايت اين هم‌گرايي ملي بوده كه اين‌ها را نسبت به آب و خاك و به ويژه مذهب خودشان وفادار نگه داشته است. تجلي كامل اين را ما در انقلاب اسلامي ديديم.


گلشن: و حتي بعد از آن، در جنگ.

بهبودي: جنگ، اوج آن است. شما مي‌دانيد زماني تلاش مي‌شد كه سلاطين و پادشاهان به عنوان محور هويت مطرح شوند كه بودند. تاريخ ما مملو از اين موضوع است. در دوره‌هاي اخير تلاش شد نژاد آن را به عهده بگيرد. در دوره‌اي زبان، زبان فارسي. اما انقلاب نشان داد كه انديشه كه در ایران در آيين اسلام و مذهب تشيع متجلي هست، چنان ظرفي است كه هم نژاد، هم زبان و هم طوايف مختلف را به راحتي در خودش جذب مي‌كند، مي‌پذيرد و قابليت شكل‌دهي به آنها را دارد. تاريخ‌نگاري محلي از اين منظر مي‌تواند هويت ملي ما را نشان دهد كه تمام خواست‌ها و تمام حوادث با يك رنگ و با يك صدا در پهنه‌اي به اسم جغرافياي ايران كه الان دارد تبديل به فلات ايران می‌شود، تجلی یافت. از اين منظر خواستم توضيحي بر اهميت تاريخ‌نگاري محلي داده باشم.

گلشن: به همين اندازه كه از منظر شما قابل اهميت است و بنده هم خيلي به آن اعتقاد دارم، آيا در موردش كار شده؟

بهبودي: ما از يك ميل و آرزو صحبت كرديم.

گلشن: محقق خواهد شد؟

بهبودي:  انشا‌ءالله.

گلشن: و چرا فكر مي‌كنيد تا امروز محقق نشده؟ جذابيت آن کم است؟

بهبودي: مركز نيروي مكنده‌اي دارد. تا تصحيح شود، طول مي‌كشد.

گلشن: يعني چون كانون انقلاب، تهران بوده، خاص هست؟

بهبودي: كانون كه نه، ولي به هر حال ضربه‌اي كه به طبل پايتخت مي‌خورد، صدایش خيلي وسيع‌تر و دامنه‌دارتر هست تا مناطق ديگر.

گلشن: يك عقب‌گردي مي‌كنم. آيا منابع كافي براي نگارش تاريخ محلي انقلاب اسلامي فراهم شده و توليد شده؟ آیا در دسترس داريم؟

بهبودي: ببينيد شهرهاي بزرگي مثل اصفهان اين كار را كردند. در تبريز اين كار دارد صورت مي‌گيرد. تا حدودي در شيراز اطلاع دارم كه اين كار شكل گرفته. گاه در شهرهاي كوچك خيلي سريع‌تر و با علاقة بيشتري اين كار انجام یافته که، بايد تسرّي پيدا کند.

گلشن: در همة موجودي‌هايي كه تا كنون منتشر شده نسبت به شهرهاي كوچك‌تر هم توجهي بوده كه اسنادش منتشر شود، تاريخ شفاهي‌اش گفته شود؟


بهبودي: نه، آنها طفيلي شهرهاي بزرگ بودند. حرف من همين بود كه نخبگان بخش‌ها، شهرهاي كوچك، شهرستان‌ها، به اين قضيه توجه كنند، چرا كه در واقع دارند خاتم‌كاري تاريخ انقلاب اسلامي را كامل مي‌كنند.


گلشن: ما ظاهراً وقت زيادي هم نداريم. آيا فكر مي‌كنيد در عرصة تاريخ انقلاب، نگراني، نكتة خاصي مي‌شود مطرح كرد كه ذهن شما را به خودش جلب كرده باشد؟

بهبودي: من از زبان برخي بزرگان شنيدم كه آن‌چنان كه بايد و شايد در عرصة تاريخ‌نگاري انقلاب اسلامي كار نشده. اما با حرف‌هايي كه امشب زديم و با مشاهدات مستقيمي كه حداقل 25-20 سال است كه درگيرش هستم، به نظر من اين نگراني از باب توليد منابع وجود ندارد. نگراني در جاي ديگري خفته و آن انتقال حوادث در قالب علم تاريخ به نسل بعدي است؛ كاري كه آموزش و پرورش موفق به آن نشد و كاري كه در دانشگاه‌هاي ما جديتي براي آن به خرج داده نمی‌شود. آنهايي كه شاهد انقلاب بودند و از نزديك آن را ديدند، يك تعلق خاطري دارند. آنهايي كه به صورت سماعي يا از شيشة تلويزيون آن را ديدند، يك تعلق ديگري دارند. اين دو تا يكي نيستند. ذات اولي با دومي متفاوت است و فاصلة زيادي دارد. به نظر من نگراني در وجود اين فاصله است كه اين ماهيت اصيل و آن زلالي كه در اين حادثه وجود داشت، به نسل بعدي منتقل نشود. ببينيد مسلمان بودن فرق مي‌كند با داشتن فهم تاريخي. ما نبايد دلخوش باشيم كه نسل بعدي‌مان مسلمان است، بايد از اين نگران باشيم كه آيا اين حافظة تاريخي را كه نسل اول داشت، او هم دارد؟ آيا هويتي كه نسل اول به آن شكل داد، او هم وارث آن خواهد بود؟ نگراني من اينجاست، نه در توليد منابع تاريخي.

گلشن: در عرصة توليد آثار تحليلي، مي‌توانيد بفرماييد در چه وضعيتي قرار داريم؟

بهبودي: در اوايل صحبت‌مان اشاره كرديم که شروع شده. فرض بفرماييد كاري كه آقاي رسول جعفريان با احزاب و جريان‌هاي سياسي - مذهبي انجام دادند از 1320 تا 1357، اين يكي از مصاديق شروع اين كار است. نمونه‌هايي چند از اين دست هم داريم.

گلشن: سؤال دیگری به ذهن من رسيد. فكر مي‌كنم مدّ نظر برخي از عزيزان هم است. برخي از پژوهشگران، جذابيتي كه تاريخ جنگ 8 ساله برای‌شان پيدا كرده، جذابيت بيشتري نسبت به پژوهش در زمينة انقلاب اسلامي دارد. بدون تعارف حماسه‌هايي كه در دوران 8 سال دفاع مقدس صورت گرفته و آن خاطرات، آن وقايع و آن رشادت‌هايي كه پيش آمده به حدي شور و شعف ايجاد مي‌كند كه شايد كمتر بشود در زمينة پژوهش در زمينة انقلاب اسلامي حسش كرد. نگاه شما چیست؟

بهبودي: نه تنها اين گونه است، بلكه در غير از عرصة پژوهش، در عرصة ادب، فرهنگ، سينما، ساية جنگ روي انقلاب افتاده است. کسانی كه در عرصة انقلاب كار مي‌كنند فقط بايد بگویند حسودي‌مان مي‌شود نه اينكه بگویند اتفاق بدي افتاده است. به هر حال اين سايه دارد سنگيني مي‌كند، در همة عرصه‌ها. آن قدر كه شما سينماگر جنگ داريد، آيا سينماگر انقلاب داريد؟

گلشن: خير.

بهبودي: آن قدر كه شما شاعر جنگ داريد، شاعر انقلاب داريد؟ و عرصه‌هاي ديگر؛ نمی‌گویم اين سايه مزاحم است، اما بايد تصحيح گردد. اگر جنگي رخ داد به خاطر انقلاب بود، به خاطر وقوع انقلاب بود. بنابراين اگر اصل و فرع هم كنيد، اصلش انقلاب است و فرعش جنگ. منتها همان جور كه گفتيد، حوادث در جنگ اين قدر عمق داشت و هم فراز، و اين قدر عموميت پيدا كرد براي مشاهده، كه بسياري از دل‌ها و چشم‌ها را به تسخير خودش درآورد.

گلشن: خيلي ممنون جناب آقاي بهبودي، خيلي ممنون از بينندگان محترم. امشب گفته زياد بود و آقاي بهبودي باز هم اگر زمان مناسب در اختيار داشتيم، باز هم صحبت و گفته‌‌هاي زيادي داشتند و سؤالات متعددي هم هنوز باقيست كه اي كاش مي‌شد مطرح كنم. با اين حال احساس مي‌كنم كه بحث تاريخ‌نگاري انقلاب، بحثي است كه توانستيم در حد بضاعت خودمان و به قدر كفايت، بررسي‌اش بكنيم و زواياي مختلفش را با گفته‌هاي خوب آقاي بهبودي حلاجي بكنيم. اميدواريم كه در يك فرصت مناسب بهتري بتوانيم بحث تاريخ‌نگاري انقلاب، تاريخ‌نويسي انقلاب را طي برنامه‌هايي كه انشاءالله در سال آينده دربارة تاريخ خواهيم داشت، پيگيري كنيم.

*متن کامل این مطلب به طور کامل در سایت تاریخ شفاهی قرار خواهد گرفت.



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.