هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 73    |    17 خرداد 1391

   


 

خاطرات «اميرسرلشكر حسين حسني سعدي» به چاپ مي‌رسد


انتشار روایت «گوهر» از نگاه مردم «اشكذر» به جنگ


تاریخ نگاری انقلاب در گفت‌وگو با هدایت الله بهبودی(2)


«صنعت» خاطره نگاری در ایران


بررسی یک ادعا


تبیين در تاریخ *


پشت خطوط دشمن


«دختر شینا»؛ دختری که جنگ بزرگش کرد


مردی که شاه نفس خود را مهار کرده بود


گفت‌وگو با نوشیروان کیهانی‌زاده


خدا از سر تقصیرات من بگذرد


گفت‌وگو باسید احمد سام مدیر مسؤول و سردبیر


روزهای انقلاب در یادداشت‌های منتشرنشده شاهرخ مسکوب


تاریخ شفاهی چیست؟ (2)


تاریخ شفاهی در آمریکای لاتین


 



بررسی یک ادعا

صفحه نخست شماره 73

اقلیم خاطرات عنوان خاطره‌نوشته‌های خانم دکتر فاطمه طباطبایی همسر مرحوم حاج سیداحمد خمینی و عروس امام خمینی است که چاپ نخست آن در حدود 600 صفحه در سال 1389 ش منتشر گشت.
در این سطور مبحث بر سر آن نیست که خاطرات از چه منظری و به چه منظوری و به چه نیتی گفته یا نوشته شده است و نقاط قوت یا ضعف آن چیست که البته کتابی ارزنده در امام خمینی‌شناسی است. بلکه سخن بر سر ادعایی است که سرکار خانم طباطبایی ـ که به سبب شخصیت فردی و انتسابهای خانوادگی و فامیلی به علما و مراجع مبارز و انقلابی و طراز اول ایران معاصر، مورد احترام است، دربارة تاریخ شفاهی بودن خاطره‌نوشته‌هایش در دو صفحة از پیشگفتار کوتاه کتابش بوده است.
او به صراحت می‌نویسد: «کتاب حاضر اثری است در حوزه تاریخ شفاهی با تمام ضعف و قوتی که بر این حوزه غالب است؛ اما از آنجا که هر تاریخ مکتوبی، ابتدا تاریخ شفاهی بوده، این کتاب نیز اثری در حوزة‌تاریخ شفاهی است، در ادامه هم جملاتی ذکر می‌کند تا نگاه خویش به تاریخ شفاهی را بیشتر ترسیم کرده باشد. براساس نظر ایشان تاریخ شفاهی کار کسی است که «دیده و شنیده‌هایی را به رشته تحریر درمی‌آورد. یعنی همان «راوی» است که «به زمان وقوعِ» رخدادها و وقایع «بسیار نزدیک» است و گاه «در متن» و گاه «در حاشیه» آنها قرار دارد (پیشگفتار، ص 2).
حال با توجه به نظر ایشان نسبت به تاریخ شفاهی و ذکر خاطراتشان در ردیف اثری در حوزة تاریخ شفاهی، سئوالاتی چند به ذهن متبادر می‌شود که پاسخگویی به آنها هدف را قم این سطور را در بررسی ادعای طرح شده، محقق می‌سازد.
1. تاریخ شفاهی چیست و آیا نگاه ایشان نسبت به تاریخ شفاهی صحیح است؟
2. آیا کتاب اقلیم خاطرات در حوزة‌تاریخ شفاهی جای می‌گیرد؟
3. آیا خاطراتِ‌نگارش‌یافته را می‌توان تاریخ شفاهی دانست؟
4. اگر مصاحبه را مهمترین عنصر تاریخ شفاهی بدانیم، چه جایگاهی در کتاب یاد شده دارد؟
5. تأکید مکرر خانم طباطبایی بر تاریخ شفاهی بودن کتاب یاد شده به چه دلیل است؟
در پاسخ به پرسش اول باید گفت هرچند دربارة چیستی تاریخ شفاهی و ارائه تعریفی دقیق از آن، نظر یکسان و مشخص و واحدی در میان متخصصان تاریخ شفاهی وجود ندارد، با این حال می‌توان گفت که تاریخ شفاهی، روش و شیوه‌ای در ثبت و نگارش تاریخ معاصر است که یادمانده‌های ذهنی را با سخن گفتن، بیان کرده و ماندگار می‌سازد. البته هرگاه این بیان یادمانده‌ها در پاسخگویی به سئوالاتِ فردی در مقام مصاحبه‌گر و به صورت فعالانه، پرسشگرانه، هوشمندانه و ماهرانه در مسیر تبیین و موضوع مشخص و معین و هدف‌گذاری شده صورت پذیرد، تاریخ شفاهی محقق گشته است. از اینرو چنانچه بیان خاطرات بدون مصاحبه‌گر کوشا و پُرسا و متخصص صورت پذیرد، تاریخ شفاهی نخواهد بود. در واقع به عبارتی دیگر می‌توان گفت پرسشگری ماهرانه وجه ممیزة تاریخ شفاهی از خاطره‌گویی است. بر این اساس با توجه به تعریف یاد شده، نمی‌توان نظر خانم طباطبایی را دربارة تاریخ شفاهی درست و دقیق دانست.
در پاسخ به پرسش دوم می‌توان گفت آنچه که مشخص است متن کتاب حاصل گفتگو و مصاحبه نیست، زیرا اولاً ریز سئوالات در متن نیست و ثانیاً ضمن آنکه محتوا حکایت از قلم مؤلف دارد نه سخن خاطره‌گو، ایشان در کنار عکسهای منتشره در کتاب، بارها از خود با عنوان «نگارنده» یعنی نویسندة کتاب یاد کرده است. بنابراین با توجه به این که مؤلف در صفحات پیشگفتار و مقدماتی کتاب هیچ اشاره‌آی به انجام مصاحبه برای ثبت خاطره‌اش نکرده است، از اینرو کاملاً باید این کتاب را در ردیف خاطره‌نوشته‌ها دانست و ارزشهای تاریخ شفاهی کنار گذاشت. البته می‌توان حدس زد که شاید خانم طباطبایی خاطراتش را به صورت بریده بریده و منقطع و در زمانهای متفاوت به فرد یا افرادی بازگو کرده و آنگاه پس از پایده کردن متن مصاحبه‌ها و بازبینی نهایی همة متن گفته‌ها، آنها را بدین شکل در آورده و منتشر کرده است که در این صورت می‌توان ایراد گرفت که اگر چنین فعالیتی صورت پذیرفته، چرا در ابتدای کتاب بدان اشاره نشده است.
پرسش سوم را با توجه به مطالب پیشگفتار می‌توان این‌گونه پاسخ داد که بی‌تردید مصاحبه پرسشگرانه مهمترین مشخصة تاریخ شفاهی و وجه ممیزة آن از خاطره‌گویی است. از اینرو چون کتاب اقلیم خاطرات، خاطره‌نوشته است بنابراین نمی‌توان آن را تاریخ شفاهی دانست.
در اینجا مناسب است گفته شود که میان تاریخ شفاهی، خاطره‌گویی و خاطره‌نویسی مرزهای مشخص و روشنی وجود دارد که براحتی می‌توان آنها را از هم متمایز ساخت. حال با توجه به این نکته که خانم طباطبایی خود را در مقام مؤلف خاطرات معرفی می‌کند، پس چگونه می‌توان خاطره‌نوشته‌های او را تاریخ شفاهی دانست.
پرسش چهارم را نیز می‌توان بدین صورت پاسخ گفت که نمی‌توان هیچ ردی از مصاحبه‌ در کتاب پیدا کرد که حاکی از تبادل پرسش و پاسخ میان دیگران با صاحب خاطرات باشد. بنابراین متن منتشره فاقد نشانه‌های مصاحبه‌گری در ثبت خاطرات است. از اینرو باز هم باید گفت که ادعای تاریخ شفاهی بودن این کتاب، سخنی نادرست است.
در پاسخ به پرسش پنجم و آخر هم می‌توان حدس زد که با توجه به اعتبار بیشتر متن حاصله و برآمده از تاریخ شفاهی نسبت به متن خاطراتِ گفته شده و خاطرات نوشته شده، خانم طباطبایی قصد داشته است تا با قرار دادن کتاب خویش در ردیف آثار تاریخ شفاهی، اعتبار و استناد آن را افزون و بالا نشان دهد و متن را منبعی معتبر‌تر از سایر آثار منتشره در زمینة خاطره‌گویی و خاطره‌نویسی دربارة خاندان و خانوادة امام خمینی(ره) و دیگر علما و مجامع معرفی نماید. از سوی دیگر در یک اظهارنظر خاص می‌توان گفت که شاید مرز میان تاریخ شفاهی با خاطره گفته و خاطره نوشته برای ایشان کاملاً روشن نبوده است.
در پایان می‌توان این پرسش را از ناشر محترم پرسید که با توجه به تسلط کامل استادان و مسئولان پژوهشکدة امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی بر مباحث نظری و علمی تاریخ، به خصوص تاریخ شفاهی و خاطرات در ارتباط بسیار نزدیک آنها با مؤسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی(ره)، چگونه چنین نظری در صفحات پیشگفتار کتاب منتشر گشته است در حالی که محتوا در تضاد کامل و مخالف با ادعای مطرح شده است. ناشران یاد شده سالهاست که در زمینة تاریخ معاصر و انقلاب اسلامی فعالیت می‌نمایند و آثار بسیاری را نیز در زمینة خاطرات و دیگر زمینه‌ها منتشر کرده‌اند.

جعفر گلشن روغنی



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.